به هیچ وجه اغراق آمیز نیست اگر بگوییم تشیع، هم از نظر مناسک و هم از طریق توسعه دعا از سازوکارها و ادبیات بسیار غنیتری در مورد توبه و عفو نسبت به سایر مکاتب اسلامی برخوردار است. به دیگر بیان نهاد عذر و عفو در تشیع نسبت به سایر مکاتب اسلامی قویترین و موسعترین است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حسین روحانی صدر؛ کارشناس امور دین در یادداشتی نوشته است: جهان در عصر حاضر به دنبال ایجاد راهکارهای توسعه فضای معنوی خود در قالب نشستها، کنگرهها با محوریت نکات مثبت و توجیه مناسبات عذر و عفو رشد قابل ملاحظهای یافت در حالی که بیش از چهارده سده در مناسک حج به این مهم اهتمام دارد. شیعیان با ملاحظات آموزشی از ائمه خود به خصوص دعای عرفه سیدالشهداء نوع نگاهشان به این موضع قابل تأمل است. این نکته نیز بسیار جالب توجه است که نهاد شفاعت و مکانیسم توسل نه تنها در قالب مناسک زیارتی ابعاد جغرافیایی پیدا میکند بلکه از طریق بزرگداشت مناسبتهای مربوط به ائمه اطهار، فرصتهای زمانی بیشتر را به نسبت سایر مکاتب اسلامی برای انجام توسل و تشویق توبه فراروی جامعه قرار میدهد. الهیات شیعی از طریق گسترش مناسک دینی دعا محور و تشویق خواندن انواع دعاها، توبه و امید به عفو را بیشتر از سایر مکاتب اسلامی تشویق میکند.
دکتر محمدجعفر امیر محلاتی، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل و استاد الهیات صلح دانشگاه اوبرلین آمریکا و از مبلغان پرکار در بخشهایی از مقاله عذر و عفو و آشتی؛ نگرشی تطبیقی و کاربردی به رویکرد مسیحی و شیعه، ضمن نقد آراء مذاهب پیرامون این موضوع اهمیت دعاهای وارده از سوی معصومین را به بحث گذاشته است، چرا که پوزش و بخشایش یا عذر و عفو در گذشته بیشتر در حوزه روابط خصوصی تعریف شده است. ورود این دو هنجار به روابط بین الملل نیز بیشتر در ساحت جنگها و آن هم به طور بسیار معدود و محدود بوده است.
بعد از جنگ دوم جهانی به خاطر خسارتهای بیبدیلی که این جنگ به بار آورد، فلاسفه سیاسی غرب به فکر کاربرد عذر و عفو در روابط بین الملل افتادند. ظهور مدلهای سیاسی گذشت، بر ضرورت تئوریزه کردن و سپس کابردی کردن عذر و عفو در روابط بین الملل و بین المذاهب پیش از پیش افزود. در نتیجه کتابهای خوبی ظرف دو دهه گذشته، موضوع مطالعات فلسفه سیاسی بخشایش را غنی کرده است.
متاسفانه در جهان اسلام بدیلی برای معارف فلسفه سیاسی غربی در پوزش و بخشایش به منصه ظهور نرسیده است. شاید هم اکنون به خاطر وجود هشت جنگ خانمانسوز در خاورمیانه بزرگ، از افغانستان تا نیجریه زمان خوبی برای تولید ادبیات فلسفه سیاسی و الهیات اسلامی پوزش و بخشایش باشد. خاورمیانه پساداعش باید از چرخه انتقام احتزار کند تا بتواند به خودسازی بپردازد.
جالب آنکه در معارف قرآنی مشترک میان مذاهب اسلامی به این مهم در آیاتی همچون؛ فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَمَثْوَاکُمْ؛ (محمد/۱۹) خداوند به پیامبر(ص) دستور مستقیم داده که برای خود و مومنان طلب استغفار کن. و یا فرشتگان نیز به دستور خداوند برای مومنان طلب غفران میکنند. در این صورت هستی شناسی عذر و عفو به همه ساحتهای کیهانی زیست دینی تسری مییابد. این یعنی عفو حداکثری در شریانهای هستی جاری است.
شاید بهترین راه فهم اهمیت و توسع شفاعت شناسی شیعی، درک معنای مضیق شفاعت در الهیات وهابی است که درست در تقابل با الهیات شیعی، شفاعت را به طور کلی از حوزه زندگی این جهان و حیات حاضر حذف میکند و راه را برای هر نوع قدسی صلح گستر میبندند. بدین ترتیب چندان عجیب نیست که الهیات حکومتی وهابی و تکفیری وقتی به منصه ظهور و قدرت سیاسی میرسد، مهمترین ظهور تدین فرد را در اجرای خشنترین مجازات میداند.
تاریخ چهارساله حکومت خون بار داعشی خاطرهای جز خشونت و ابداع انواع قتلها و شکنجهها و تجاوزات به عنف بهجا نگذاشته است. به اعتقاد دکتر محلاتی به هیچ وجه اغراق آمیز نیست اگر بگوییم حکومت داعش، فلسفه سیاسی امتناع مطلق عفو در زندگی اجتماعی را در قرن بیست و یکم به منصه ظهور آورد. دایره مفهومی و کاربردی شفاعت در تشیع بسیار فراتر از اسلام اهل سنت و جماعت و بهویژه تفسیر وهابی از اسلام بوده است. تفسیر وهابی و تکفیری بنیادگرا از اسلام نه تنها نسبت به انسانهای همعصر بیاغماض است بلکه از تنبیه تاریخی مسلمان در گذشته نیز نمیگذرد و از طریق امحاء آثار و میراثهای گرانبها تاریخی و تمدنی، گذشتگان را نیز طبق درک مضیق خود از شریعت مجازات مینماید. بنیادگرایی از طریق قضاوت فلهای ، هزار و صد سال از چهارده قرن تمدن اسلامی را انحراف و غیر قابل عفو میداند.
به اعتقاد وی طرح فلسفی امید محوری هستی و راه گشایی برای نجات از چنبره دو اضطرابی که انسان را دربرگرفته، به خصوص برای جامعه جهانی معاصر که با یک جمعیت ۶۵ میلیونی از آوارگان بینالمللی مواجه است، بسیار معنیدار است. سخن هستی شناسانه امام که ساحت لاهوت را مشحون از صفت مغفرت میداند همان امیدی است که میتواند انسان را از چنبره اضطراب فوقالذکر نجات بخشد. این موارد جان مایه الهیات بخشایش محور است. به گفته فیلسوف معاصر فرانسوی ژیل دولوز، جوامع مختلف در طول تاریخ از طریق جنگها فلسفه را که در آغاز دوستی حکمت و حکمت دوستی بود از مفهوم دوستی جدا کردند و آن را توجیهگر غیریت، غریبگی و بیگانگی، بلکه تولیدکننده بیگانگی ساختند. انگار سخن امام در پاسخ به ژیل دولوز، الهیاتی را معرفی میکند که میتواند به فلسفه مولد غیریت و بیگانگی پایان دهد. مجازات در دستگاه کرم الهی اصالت ندارد و تنها مجازات در ساحت بازدارندگی باید تعریف شود.
همانطور که از فتوای سایر مقالات کتاب “عذر و عفو نگاهی تطبیقی” پیرامون نگاه شیعی به عفو بر میآید؛ مکتب تشیع به خاطر برخورداری از تعلیمات ائمه هدی و نیز به خاطر حیثیت متعالی ایشان در حیات قدسی هم ادبیات پوزش و بخشایش را از طریق آموزههای تفسیری، حدیثی و ادعیه مأثور به نسبت سایر مکاتب اسلامی غنای بیشتری بخشیده است و هم از سوی دیگر به خاطر وجود دایره کاربردی وسیع شفاعت، نهاد شفاعت را به طور نسبی فراختر و غنیتر ساخته است. در نگاه شیعی به شفاعت، همه چهارده معصوم از قدرت شفاعت برخوردارند. به همین خاطر اعتاب مقدسه در زیارت شناسی به هیچ وجه اغراق آمیز نیست اگر بگوییم تشیع، هم از نظر مناسک و هم از طریق توسعه دعا از سازوکارها و ادبیات بسیار غنیتری در مورد توبه و عفو نسبت به سایر مکاتب اسلامی برخوردار است. به دیگر بیان نهاد عذر و عفو در تشیع نسبت به سایر مکاتب اسلامی قویترین و موسعترین است. شیعی در عمل تبدیل به نهادهایی شدهاند که شفاعت را به طور ملموس و در ساحت جغرافیای گستردهتری از حجاز فراروی جوامع اسلامی قرار میدهند.
انواع ادعیهها و زیارتنامههای اعتاب مقدسه و دعاهای مربوط به مواقع تقویمی، به طور عمومی همه توبه و عفو محورند، بنابراین وی مینویسد: به هیچ وجه اغراق آمیز نیست اگر بگوییم تشیع، هم از نظر مناسک و هم از طریق توسعه دعا از سازوکارها و ادبیات بسیار غنیتری در مورد توبه و عفو نسبت به سایر مکاتب اسلامی برخوردار است. به دیگر بیان نهاد عذر و عفو در تشیع نسبت به سایر مکاتب اسلامی قویترین و موسعترین است. بر این محور او توبه را نه به عنوان امری استثنایی بلکه به عنوان یک ملکه وجودی استمراری موجب دوستی الهی معرفی میکند که از بالاترین درجات قرب الهی است. امام از گناهانی که موجب گسسته شدن رشته دوستی بین خالق و مخلوق میشود توبه مینماید و در اینجا در مقایسهای شبیهسازی میان سخن سنت توماس آکویناس را به یاد میآورد که در ارتکاب گناه هم عدالت مخدوش میشود و هم دوستی با خداوند. توبه و عذرخواهی در این دعا به صورت جامع و به نمایندگی از همه جوارح و وجدان صورت میگیرد. این اشاره آگاهیدهنده نسبت به این امر است که توبه باید به صورت امری نهادینه، مستمر و همه جانبه و فراگیر درآید درست به تناسب فراگیری الهی.
اکنون در زندگی مدرن بلکه ما بعد مدرن مشخص شده که انسان به طور مستمر نسبت به همنوع و نسبت به محیط زیست گناه و خطا و تجاوز میورزد. این ادعیه به ما نشان میدهد که جوامع باید یک کاروساز توبه از خسارت به محیط زیست را تدارک و آن را نهادینه نماید.
او میافزاید اگر عالم اسلام بخواهد مهمترین مشارکت را در مناسبات بینالمللی داشته باشد، این مشارکت همانا ارائه یک دیپلماسی شفاعت محور است. به نظر ایشان نقشه راه آشتی و مدیریت مناقشات را در دیدگاه شیعی نشان داده است. در این نقشه راه، مفاهیم زیر نقش کلیدی دارند: پشیمانی و اعتذار، صبر و مدارا، عفو و صفح، غفران و ستر، محو و تبدیل، جبران و اصلاح، میانجی گری( شفاعت) و گفتمان احسن، رحمت و محبت.در این جهانبینی، تفرد و اعتزال فردی یا بین المللی راهی ندارد و نگاه آدمیان به یکدیگر و به اصالت پیوند در مرز دارالسلام و دارالکفر متوقف نمیشود. در این صورت اگر تشخص جهانبینی شیعی بخواهد در ساحت روابط بینالمللی بروز کند لاجرم باید بانی میانجیگری جهانی باشد و نقشه راه فوق را نصبالعین سازد.