«کرونا ویروس» مصداق بارز شرّ طبیعی فراگیر در عصر حاضر است و در تحلیل نهایی آشکار می شود که شرّیتش از آن جهت است که به سلب سلامتی و حیات آدمی منتهی می شود.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، مسئله شر یکی از کهن ترین مسائل فکری و الهیاتی بشر بوده است. چالش شر از دیرباز برای انسان و به ویژه جامعه خداباوران وجود داشته و بسیاری از اندیشمندان، فلاسفه و متکلمان در پیِ پاسخی قانع کننده برای پرسش های پیرامون این مسئله بوده اند. بیماری کووید۱۹ یا کرونا ویروس که از آن به طاعون قرن ۲۱ یاد می شود، به مثابه کبریتی در انبارِ کاه، مسئله شر را مجدد در اذهان زنده کرده و سبب شده است پرسش از ماهیت این آلام در ذهن ها مطرح شود.
نگاه به تاریخِ پرماجرای بشر در این کره خاکی آشکارا نشان می دهد که در کنار انواع خوشی ها و لذّت ها، اقسامی از دردها و رنج هایِ ناشی از علل مختلف، برای بشر روی آورده و زندگی او را سخت متاثّر نموده و ذهن او را به سمت پرسش های سهمگینِ فلسفی و الهیاتی سوق داده است. در پرتو این پرسش ها، مسئله مهمی در تاریخ فلسفه و کلام، شکل گرفته است که به «مسئله شرّ» موسوم است.
گرچه تاریخ نامکتوب شرور با تاریخ بشر همزاد است، لکن تاریخ مکتوب آن را نیز در آثار مختلف دینی و فلسفی و هنری می توان مطالعه نمود.
آیین های بودایی و زردتشتی مملوِّ از مطالب عمیق در خصوص ماجرای خیر و شرّ و راه های رهایی از چنگ شرور است و در آثار قدیم فلسفی نیز مباحثی در این زمینه به چشم می خورد؛ به عنوان مثال اپیکوروس (م ۳۴۲ ق.م) که مطرح کننده اصلی یکی از تقریرهای مسئله شرّ است – می گوید: «شرّ که حیات آدمی از آن رنج می برد با اندیشه هدایت الهی در جهان سازش ناپذیر است.»
در کتب اولیه فیلسوفان اسلامی و فلاسفه قرون وسطی و فیلسوفان پس از آن قرون (مثل دکارت و هیوم) نیز مباحث مختلفی در باب شرور وجود دارد.
تقسیم بندی های مختلف از شرّ با ملاک های مختلف، ارائه صورتبندی های واضح و متمایز از مسئله شر،ّ پیدایش راه حلّ ها و راهکارهای متنوّع در این زمینه و شکل گیری آرای جدید در میان اشکالات و پاسخ ها و تحلیل ها، بخش هایی از مباحث گسترده در این زمینه است.
بررسی اجمالی سرگذشت آدمیان نشان می دهد که بشر در طول تاریخ پرفراز و نشیب خود، با انواع بلایا و بدبختی ها مواجه شده است. برخی از این مصیبت ها مثل شیوع بیماری طاعون و جنگ های جهانی، چنان فراگیر بوده که انسان های فراوانی اعم از پیر و جوان و گناهکار و بی گناه را به کام مرگ کشانده و خیلی از آدمیان را داغدار و گرفتار نموده است.
تعداد این مصائب و فجایع در طول و عرض تاریخ زندگی بشر چنان زیاد و مشهور است که نیازی به بررسی بیشتر و ذکر مواردی از آنها نیست. برخی از این بلایا بعضی انسان ها را درگیر و مبتلا نموده و کلّ زندگی آنها را از حیث جسمی و روحی، تیره و تار می کند مثل سرطان ها و برخی بیماری های روحی. برخی دیگر نیز افزون بر دردهای جسمی و روحیِ بسیاری از افراد، رنج ها و غصّه های بسیار به دنبال دارد و از این جهت هویت جهانی به خود گرفته و کل جوامع بشری را تحت تاثیر قرار می دهد مثل همین بحران برخاسته از ویروس کرونا.
با تامّل در تحقیقات فیلسوفان دین و پژوهشگران این مباحث، کل این شرور را در یک تقسیم بندی مبتنی بر استقراء، به چند دسته می توان تقسیم نمود:
۱- برخی از این شرور، همان نقایص موجودات محدودند و به شرور متافیزیکی موسوم هستند. اگر به زبان فلسفه اسلامی سخن بگوییم همه موجودات محدود اعم از مجردات و مثالیات و جمادات و نباتات و حیوانات و انسان ها، دانسته یا نداسته به این شرّ لاینفک گرفتار هستند و تنها ذات لایتناهی حقّ تعالی به جهت بساطت محض، از این منقصت ذاتی، مبرا و متعالی است.
۲- برخی دیگر از شرور، مولود فعل و انفعال و تغییر و تحول در طبیعیت هستند و مادر طبیعت، آنها را برای آدمیان تحمیل می کند مثل سیل و زلزله.
۳- بعضی دیگر از این شرور، از اختیار و اراده آدمیان نشأت می گیرد و به شرور اخلاقی، موسوم هستند مثل جنگ ها و ظلم ها.
۴- برخی دیگر نیز همان درد و رنج هایی هستند که آدمیان در جسم و روان خود آنها را تجربه می کنند و به شرور عاطفی مشهور هستند مثل دندان درد و رنج ناشی از یادآوری وقایع تلخ گذشته.
تحلیل و موشکافی عمیق نشان می دهد که اولا شرّ دسته نخست، شر اصطلاحی و مورد بحث و نزاع نیست.
ثانیا کلّ این شرورِ سه قسم بعدی، تنها در عالم طبیعت قابل تحقق است و به تعبیر سنّتی «شرّی در عالم افلاک و مافوق آن پیدا نمی شود و شرّ تنها در زمین و عالم کون و فساد و کائنات عنصری یافت می شود.»
ثالثا در عالم طبیعت نیز در موردِ موجوداتی مطرح می شود که دارای علم و شعور هستند و براساس ادراکِ چیز مطابق یا مخالف طبع، لذّت و درد و خوشی و ناخوشی به آنها دست دهد.
بنابراین در مورد جمادات و گیاهان که فاقد چنین علم و آگاهی هستند، خیر و شرّی مطرح نمی شود و در مورد حیوانات نیز به جهت ساختار وجودی شان و برخورداری از برخی منابع ادراک یعنی حس و خیال و وهم، تنها برخی از این شرور مطرح می شوند و این موجودات، به علت عدم برخورداری از عقل استدلال گر و محاسبه کننده، از برخی شرور خانمان سوز دیگر در امان هستند مثل رنج های ناشی از تامّل در باب سرگذشت و سرنوشت آدمیان.
بنابراین تنها موجودی که براساس اقتضائات ساختار جسمی و روانی و ادراکی خود با مسئله شرور، به صورت جدّی دست و پنجه نرم می کند، انسان است که هم از عوارض جسمانی خود درد می چشد و هم از دیدن و شنیدن محنت دیگران رنج می بیند و هم از تفکر در باب برخی امور، محزون و ملول می شود؛ به قول اپیکور «الم روحی بدترین آلام است زیرا جسم تنها آلام کنونی را تحمل می کند؛ اما روح آلام گذشته و آینده و اکنون را.»
پس شرّ اصلی و واقعی، همان درد و رنجِ متعلق به مملکت درون است و شرور دیگر از آن جهت شرّ محسوب می شوند که موجب درد و رنج ما آدمیان هستند. براین اساس، اگر حیوان و انسانی در میان نباشد، شرّی و محنتی در میان نخواهد بود.
اگر براساس توضیحات مذکور ماجرای پدیده کرونا ویروس (۱۹-COVID ) را بررسی کنیم، داستان از این قرار خواهد بود که کرونا ویروس نیز همچون سایر ویروس ها، از باکتری ها نیز کوچکتر است و تنها با چشم مسلّح قابل مشاهده است و با استفاده از سلول های زنده میزبان و داخل آن سلول ها تکثیر می شود و از این طریق به بقای خود در این کره خاکی ادامه می دهد؛ مثل بسیاری از موجودات پیدا و ناپیدا و ریز و درشتی که با انواع نقل و انتقال ها و شگردها و رفتارها، دانسته یا ندانسته، سخت در تلاش هستند تا در طبیعت باقی بمانند و از مرگ و زوال رهایی یابند. طبیعی است که در این جنگ و گریز و میدان نبرد، چیزها و کسانی از بین می روند و چیزها و کسانی باقی می مانند. نگاه و تامل در زندگی حیوانات و نبرد دائمی میان آنها و وابسته بودن دوام حیات برخی از آنها به مرگ و نیستی برخی دیگر، گویای نبرد رایج انواع باکتری ها و ویروس ها در یک سطح دیگر نیز است. این ماجرا، داستان واقعی جنگ برای بقا در این کره پرماجراست.
بنابراین در این نبرد برای بقا در این زمینی که در مقایسه با کرات و کهکشان های بی شمار، ذرّه ای بیش نیست، حیوان و انسانی که دارای آگاهی و قوّه محاسبه سود و زیان است، احساس درد و رنج می کنند.
ساز و کار طبیعت جاندار از طریق بقای مناسب ترین موجود کار می کند. تعداد اندکی از حیوانات از جمله حیوانات قوی تر در امان می مانند یا از رنج و مرگ ناشی از تغییرات محیطی رهایی می یابند. هرچند حیوانات، فاقدِ خودآگاهی برتر انسانی اند، اما آشکارا احساس درد می کنند. انسان های اهل فکر، بسیار متحیّرند که چرا جهان باید به گونه ای عمل کند که میزان بسیار زیادی از مخلوقات غیر انسانی آزار بینند و از بین بروند.
در واقع، انسان بحسب ساختار وجودی، به وجود خود عشق می ورزد و به همین جهت، میل و محبت ذاتی به بقای خود دارد و از زوال و نابودی آن نفرت دارد. بنابراین از هر چیزی که وجود و بقای او را تهدید می کند، متنفّر و گریزان است و درست به همین جهت، از این دشمن نادان و موذی و تهدید کننده سلامتی و حیات آدمی یعنی کرونا ویروس به عنوان شرّ طبیعی یا شرّ اخلاقی (در صورت دستکاری و دخالت بشر در ساختار آن) وحشت دارد و از آنجا که این شرّ بسیار فراگیر است و ماهیت اجتماعی به خود گرفته و توجه همه را به خود جلب نموده و کل رسانه های خبری را به خود مشغول کرده و مهمان ناخوانده و ترسناک ذهن و ضمیر آدمیان گشته است، بر شدّت و حدّت شرّیت آن افزوده شده و شرور متراکمی شکل گرفته است.
مسئله شرّ و نحوه مواجهه با آن
مسئله شرّ و نحوه مواجهه با آن به طور کلّی نحوه مواجهه با این قبیل پدیده ها دو جور است:
گاهی آدمی به عنوان ناظر و تماشاچیِ موشکاف و کنجکاو به این وقایع می نگرد و به تفسیر و تحلیل آنها می پردازد و در دریای عمیق و مواج پرسش های فلسفی و کلامی خود شنا می کند و گاهی به عنوان بازیگر و گرفتار، با این وقایع دست و پنجه نرم می کند و با تمام وجود، آنها را تجربه می نماید؛ مثل بیمار یا بیکاری که با درد و غم و رنج، زندگی می کند.
مواجهه نوع اوّل، معرفتی و روشی است؛ لکن مواجهه نوع دوّم، وجودی است. «جان بوکر می نویسد: درد و رنج های کاملا خونین وجود، چیزی است که همه انسان ها از آن آگاه اند و تجربه مستقیم دارند.»
در مواجهه نوع اول، مسئله شرّ به عنوان یک مسئله سهمگین فلسفی و الهیاتی در قالب چند صورت خود را نشان میدهد: مسئله منطقی شرّ، مسئله احتمالاتی شرّ و شرّ به عنوان قرینه و شاهدی علیه وجود خدا.
در مسئله منطقی شرّ، ادّعا می شود که بین چند گزاره موردِ اعتقاد خداباوران، تناقضِ منطقی نهفته است. براین اساس، اگر کسی به خدای عالم مطلق و قادر مطلق و خیرخواه، معتقد باشد و از طرف دیگر به وجود شرّ در این عالم اذعان و اعتراف کند، در واقع به یک مضمون پارادوکسیکال و تناقض آلود تن داده است؛ مثل کسی که براین باور است که دایره مربع است! بر اهل تامّل پوشیده نیست که این اتّهام، بسیار سنگین است چرا که ساختار و منظومه ذهنی و مفهومی خداباور را با شمشیر منطق مورد هدف قرار می دهد و فرد قائل به گزاره های مذکور را به تهافت و هذیانگویی متهم می کند.
در مسئله احتمالاتی شرّ، ادّعا این است که با توجه به وجود شرور فراوان و وحشتناک و بیهوده در عالم (شرّ گزاف)، وجود خدا با ویژگی های علم و قدرت و خیرخواهی محض، نامحتمل است نه اینکه بر اساس ضرورت منطقی، وجود او محال باشد.
در مسئله شرّ به عنوان قرینه ای علیه خداوند نیز سخن این است که با وجود اینهمه شرور گزاف در پهنه عالم، باور به وجود خدا معقول و پذیرفتنی نیست و «در اینجا بحث بر سر ناسازگاری مدعیات دینی نیست بلکه بر سر ناپذیرفتنی بودن آنهاست؛ یعنی در اینجا برهانی منطقی اقامه نمی شود بلکه پرسش این است که آیا اعتقادات دینی می توانند برای وجود شر در عالم تبیینی خردپسند فراهم آورند».
در پاسخ به مسئله منظقی شرّ گفته شده است که می توان فرضی را در نظر گرفت که موجودی، عالم و قادر مطلق و خیر محض باشد و در عین حال برای تجویز شرور، دلیل موجهی داشته باشد و تصوّر همین فرضِ ممکن نشان می دهد که میان گزاره های مذکور تناقضی در میان نیست. به عنوان مثال می توان گفت که خداوند، عالم و قادر مطلق و خیرخواه محض است و بر آن اساس، آفرینشِ جهانی دارای موجودات کامال مختار را برگزید و لازمه موجودات کاملا مختار (به معنای دقیق کلمه)، انجام کارهای موسوم به شرور هم است. پس با این فرض و گزینه، نه تعارض صریح در باور متشکّل از چهار گزاره فوق وجود دارد و نه تناقض ضمنی در آن نهفته است.
بنابراین «اکنون اجماع عمده ای بر این امر وجود دارد که تدابیر خداباوری بسیار مؤثر بوده و بار استدلال هنوز بر شانه منتقد است که تعارض را نشان دهد».
پاسخ به مسئله احتمالاتی شرّ نیز به طور خلاصه اینگونه داده می شود که تحقق شرور – با توجه به تبیین موجه شرور اخلاقی به عنوان نتیجه ضروری آفرینش موجودات حقیقتا مختار در این جهانِ ارزیابی و برگزیده شده توسط خداوند و تبیین موجه شرور طبیعی به عنوان نتیجه قهری فعل و انفعال و تغییر و تحول در همین جهان برگزیده – وجود خداوند را نامحتمل نمی کند.
مسئله و معضل اصلی و مورد توجه، همان «مسئله شرّ به عنوان قرینه ای علیه وجود خداوند» است و به همین جهت، اغلبِ تلاش ها به این سمت معطوف و متمرکز گشته است تا پاسخ های معقولی برای توجیه تجویز شرور در این عالم عرضه شوند و به این پرسش پاسخ داده شود که چرا خداوندِ عالم و قادر و خیر، چنین شروری را تجویز نموده است. بدون تردید، این مسئله به همین صورت برای بسیاری از مردم مطرح می شود و عدم پاسگویی و تبیین قانع کننده، به خروج کسانی از جرگه خداباوری منتهی می شود و بدین جهت هانس کونگ (م۱۹۲۳ ) – این مسئله را در دنیای امروز «پناهگاه الحاد» دانسته است و برخی دیگر از متفکران معاصر تصریح نموده است که «در واقع قوی ترین و شاید یگانه دلیل برای خداناباوری، وجود شرّ است».
کرونا به مثابه شر وجودی
«کرونا ویروس» مصداق بارز شرّ طبیعی فراگیر در عصر حاضر است و در تحلیل نهایی آشکار می شود که شرّیت آن نه به جهت اصل هستی آن و تلاشش برای بقا در این بخش از عالم طبیعت و میدان مبارزه، بلکه از آن جهت است که به سلب سلامتی و حیات آدمی منتهی می شود.
در باب مسئله شرّ به دو صورت کلی می توان مواجه شد:
الف- بحث فلسفی و الهیاتی ؛ ب- درگیر و گرفتار شدن در چنگال شرّ و تکاپو برای نجات از دست آن و معنادارنمودنش.
مباحث پیش گفته عمدتا ناظر به مقام اوّل بود و به حوزه حکمت نظری و ساحت باورها تعلّق داشت؛ اما ساحت دوم، معرکه چالش های وجودی است که در آن، فرد در ساحت عاطفه و احساس و بالاتر از آن، در ساحت تمام اقلیم وجود خود، با درد و رنج درگیر است و آن را تجربه می کند و در بحبوحه آن تجربه تلخ، معبود و معشوق خود (خدا) را مورد خطاب قرار می دهد و با زبان حال زمزمه می کند که «ما زیاران چشم یاری داشتیم»! این رویارویی اخیر با پدیده شرّ را با تعابیری همچون شرّ وجودی، دینی، عاطفی، شبانی، اخلاقی و روانشناختی نام می برند.
فرض کنید فرد یا افرادی خودشان به ویروس کرونا مبتلا شده اند و در مرحله حادّ بیماری قرار دارند یا خودشان مبتلا نشده، بلکه نزدیکان یا دوستانشان بدان گرفتار گشته اند؛ یا در حال حاضر، هر دو فرض منتفی است؛ لکن ترس و وحشت دارند از اینکه خود و نزدیکانشان بدان مبتلا شوند یا از دیدن و شنیدن درد و مشقّت دیگران و همنوعان خود دچار غم و رنج می شوند یا شغل و کار و درآمد خود را از دست داده اند و می دهند و بدان خاطر مغموم و نگران هستند یا از وضعیت نامعلوم اقتصادی و اجتماعی آینده دل نگراند.
با کنجکاوی در باب ابعاد و لوازم این پدیده، زنجیره و تسلسلی از دلنگرانی و اضطراب، وجود فرد را احاطه می کند و سیل اطلاعات و اخبار منفی و شایعات متنوع نیز آن بارِ گران را سنگین تر نموده و سایه وحشت را بر مملکت وجودی او حاکم کرده و عالم انفسی او را تیره و تار می کند. در این وضعیّت، ممکن است افراد گرفتار، نگاهی هم به آسمان افکنند و چشم بدان دوزند و از خدای آسمان و زمین، انتظار یاری داشته باشند و در صورت عدم تحقق این خواسته، به ناامیدی و رهاشدگی و بی پناهی روی آورند.
آری این است همان شر وجودی که تمام وجود او را فرا گرفته و باورهای دینی او را به چالش می کشد. در اینجا دفاعیه ها و مجادلات فلسفی و الهیاتی «اگر چه ممکن است زمانی که در اتاق خلوت فلسفه ورزی به فکر مشغولیم، برای حل مسئله های منطقی شر کافی باشد، چه بسا وقتی انسان شخصا شر وحشتناکی را تجربه کرده یا شاهد آن است، پوچ و بی معنا باشد…اساسا این درد در قلب است نه در ذهن؛ این مرهم باید همه وجود انسان را آرام سازد.»
همانطور که قبلا گفته شد این قبیل دردها و رنج ها (شرور)، همان شرور حقیقی هستند که در میان مخلوقات و کرات و کهکشان های بی شمار، حیوانات (در مرتبه نازل) و آدمیان (در یک سطح بالاتر) به آنها دچار می شوند و در ذهن و ضمیر و درون خود، آنها را ذوق و تجربه می کنند. بدون شکّ برخی افراد مبتلا به این شرور به حدّ و مرحله ای می رسند که از لحاظ جسمی و روحی، بیمار تلقی می شوند. راه مواجهه با این قبییل افراد، مداخلات پزشکی و روانشناسی در کنار تیمارهای اخلاقی و مراقبت های ویژه است؛ اما تعداد کثیری با برخورداری از سلامت قوای ادراکی و تعادل روحی همچنان درگیر درد و رنج و پرسش های دینی هستند. در اینجاست که دو گونه رویکرد، کارساز و رهگشاست:
الف- خود این افراد می توانند جهت پاسخگویی به پرسش ها و مطالبات عقلی خود در میانه بحران، از راه حل های ارائه شده در بخش نظری و فلسفی و الهیاتی بهره گیرند و با آراسته شدن به آن جهان بینی و بصیرت در ساحت باورها، به تفسیر و معنابخشی به وضعیت پیش آمده بپردازند و دیگران نیز می توانند در این زمینه به یاری آنها بشتابند.
پشتوانه این مدعا این است که ساحت باورها و اندیشه ها و به تعبیر فلسفه اسلامی حکمت نظری، بی ارتباط با ساحت عواطف و احساسات و سایر ابعاد وجودی انسان و گسسته از آنها نیست و داشتن یک منظومه فکری، در مواجهه با مشکلات عملی و رویارویی با پدیده های رنج آور بسیار موثر است.
به طور کلی مطالعات روانشناختی و فلسفی متقاعد کننده بسیاری وجود دارد که کاملا بی ارتباط با موضوع خدا و شرّ، رابطه میان منطق و احساس یا باور و تجربه را نشان می دهند.
این مطالعات نشان می دهند که باورهای شخص، گستره و کیفیت تجربه وی را مشخص می کنند. تعجبی ندارد که در بحث از مسئله شرّ، سیدنی هوک اظهار می دارد که در هیچ دین توحیدی که خدا را قادر مطلق و خیرخواه میداند و متافیزیکی که جهان را عقلانی، ضروری و خیر می داند، جایی برای تراژدی های حقیقی وجود ندارد.
درسها و پیامدهای بحران «کرونا ویروس»
همانطور که گفته شد، خود این ویروس همچون ویروس های دیگر از اجزا و عناصر طبیعی (یا دستکاری شده) این کره خاکی محسوب می شود و برای خود، مشخصات و رفتارهای خاصی دارد و با تکثیر در سلول های زنده به بقای خود در این میدان نبرد ادامه می دهد. لکن از آنجا که سلامتی و حیات آدمی در این منازعه به خطر می افتد و این به خطر افتادن، از لحاظ فراگیری گسترده است، شرّ و بحرانی جهانی شکل گرفته و ساحت های مختلف فکری، الهیاتی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و سیاحتی زندگی و تمدن بشری در دنیای مدرن را تحت تاثیر قرارداده است.
برخی از این تاثیرات عبارتند از:
۱ -بدون شکّ یکی از وجوه غالب زندگی بشرِ امروز در بعد فرهنگی، روی آوری به زرق و برق حاصل از تکنولوژی، و مشغولیت و به سر بردن در حال و خوشی ها و لذت های روزمره و نقد است. آنچه در جهان جدید »به عنوان هدف تبلیغ می شود، این است که خوش باشیم، بیشتر بخریم، بیشتر مصرف کنیم، بهتر بپوشیم، و بیشتر به غفلت بگذرانیم.طوفان و سونامیِ کرونا ویروس با سرپنجه های زهرآلود خود، دریای ظاهرا آرام آدمیان را به لرزه درآورده و بار دیگر در این قرن پرمشغله، پرسش های دیرین و بنیادین را تقویت نمود؛ پرسش هایی در باب معنا و هدف زندگی و آینده جهان و سرنوشت تمدن ها.
۲ -بشر امروز براساس اقتضائات مدرنیته و جریان سکولاریزم، چنان مفتون و دلباخته علوم تجربی و محصول آن یعنی تکنولوژی هست که گمان می کند این علوم و فرآوردهای آن، حلال مسائل و مشکلات اوست. این نگرش، از حیث روانشناختی، غروری به برخی آدمیان تحویل داده است که براساس آن، دچار علم زدگی و علم پرستی شده و تنها علوم ناظر به کمیات و امورِ قابل تجربه را مورد اتّکای خود می دانند و از دیدن محدودیت ها و ناتوانی های آن باز مانده اند. این علم زدگی و مادی انگاری، به نوبه خود، انسان متجدد را در باب ارزشهای ذاتی و غائی، علل غائی، معناهای وجودی و کلی، و کیفیت ها گیج و سرگشته کرده است.
کرونا ویروسِ خزنده و ریزنقش، خط بطلان بر روی این انگاره کشید و باصدای رسا فریاد زد که درست است که علم حلال بسیاری از مسائل و مشکلات بشر است و «خود به خود، هیچ عیب و ایرادی ندارد» و اهمیت غیر قابل انکاری در زندگی انسان دارد، لکن همین علم، محدودیّت های غیرقابل انکاری هم دارد. پر واضح است که علم و اذعان به این محدودیت ها و پرهیز از افتادن در دام مغالطه کنه و وجه، نقش مهمّی در مواجهه با مشکل و آمادگی برای رویارویی با آن، و بهره مندی از ساحت ها و نگرش های دیگر دارد.
۳ کرونا ویروس گرچه پوشالی بودن اندیشه علم پرستی را نشان داد، لکن در کنار آن، اهمیت علم و تکنولوژی را هم آفتابی کرد؛ علم و تکنولوژیی که اولا در مقام معالجه و درمان سخت در تلاشند. ثانیا با تلاش آگاهانه و روشمند، درصدد کشف و تولید واکسن و درمان آن نیز هستند. ثالثا نقش بارز خود را در حل برخی از مشکلات در این فضای غبارآلود به خوبی ایفا نمودند مثل نقش آفرینی در امور تجاری و آموزشی.
۴ -برخی گمان می کنند که کسانی در اتاق های فکر نشسته اند و برای جریان تاریخ و آینده ملل طرح و نقشه می کشند و روند امور براساسِ آن نقشه پیش می رود و آدمیان، بازیگران آن صحنه از پیش طراحی شده اند. کرونا ویروس نشان داد که این انگاره نیز توهمی بیش نیست و مسیر تاریخ و تمدن بسیار پرپیچ و خم، و متاثر از عوامل پیدا و ناپیدای بسیاری است و با یک اتفاق خطیر و ناگهانی، کل برنامه ها دگرگون می شود.
۵ –کرونا ویروس با زبان بی زبانی این تفکر روشن را روشن تر کرد که جهان ما در سایه پیشرفت علم و تکنولوژی و ارتباطات، حقیقتا یک دهکده و یک خانواده است و زمین همچون کشتی واحدی است که ساکنانش، سرنشینان آن کشتی هستند و بقا و فنای آنها به همدیگر وابسته است و یک اتفاق در یک بخش، در کل این گیتی طنین انداز می شود. نتیجه لاینفک این ایده، روی آوری اعضای این خانواده به آشتی با همدیگر و پرهیز از جنگ ها و ظلم ها و خشونت ها و استثمارها، به خاطر منافع مشترک است.
۶ –کرونا ویروس با رفتار بی غل و غش خود آشکارا نشان داد که عزیزترین چیز برای عامه مردم همچنان جان و سلامتی خود آنهاست. مشغولیت بیش از حد آدمیان به امور زندگی و اصالت دادن به وسایل، و تبلیغات و القائات فراوان، تصوری را برای اذهان تحمیل کرده بود که براساس آن، گویی برخی عناوین و مفاهیم انتزاعی مثل «جامعه» و «شرکت» و «کشور» واقعیت های عینی و خارجی، و برخی وسایل واقعا اهداف هستند و آدمیان برده و بنده و درخدمت آنها.
کرونا ویروس نشان داد که در وقت اضطرار و «موقعیت های مرزی»، آدمیان با صرافت طبع اظهار می کنند که جان و تن ما برای ما از همه این ها باارزش تر است و با نبود ما، هیچیک از آنها دارای اعتبار و وجاهت نیستند. همه آنها برای ما هستند نه همه ما برای آنها.
۷ -همانطور که در علوم اجتماعی گفته می شود و تاریخ بشریت نیز بدان صحه گذاشته است، آدمیان موجودات اجتماعی هستند و در پرتو همین اجتماعی زیستن و اقضائات برخاسته از آن در گذر زمان، آداب و سنن و شعائر و مناسک خاصی در جوامع مختلف شکل گرفته است و روابط و مناسبات خاصی بین آدمیان، رایج و حاکم گشته است و فرهنگ جهانی و خرده فرهنگ های متنوعی به وجود آمده است. کرونا ویروس، بسیاری از این ساختارهای فرهنگی را به چالش کشید و آدمیان را از آنها و همدیگر جدا نمود و حسّ تنهایی و فردیت را بیش از پیش در آدمیان احیا نمود و حتی مرگ غریبانه را در میان جمع تنهایان بهنمایش گذاشت!
۸ -برخی افراد در میان ملل و نحل هستند که بر جنبه درمان گری دین متمرکز شده و بدان تاکید می کنند و با هر انگیزه ای، سخت در تلاش هستند تا چهره طبیبانه و نسخه معالجه کننده ای از دین و مناسک و شعائر دینی برای مداوای امراض جسمانی و اختلالات روحی عرضه کنند و بدین طریق، مشتریان و مراجعه کنندگان زیادی را جذب کنند و در کنار کسب درآمد، حوزه دین و دیانت را پر رونق و جذاب نگه دارند. این گروه در رویارویی با بحران کرونا ویروس با چالش و آزمون بزرگ مواجه گشته اند و پیروان و مریدانشان در این ایام سخت، چشم به حرفه پزشکی و طبابت آنها دوخته اند، لکن آنها را بالاسر خود نمی بینند و از واکسن و دارو و پرستاری آنها خبری نیست!
۹ –کرونا ویروس که با جثه ذرّه وار خود به جنگ با غول هایی چون اقتصاد جهانی، شرکت های عظیم تجاری، پارک های شهری، مراکز بزرگ تفریحی و تجاری، مؤسسات آموزشی و ورزشگاه های ورزشی رفت و آنها را به تعطیلی و ورشکستی کشاند و سیلی از بیکاری و سرگردانی را در این عصر به راه انداخت، نشان داد که بنای زندگی و فرهنگ و تمدن بشر با وجود ظاهر خیره کنندهاش همچنان شکننده است.
۱۰ -پدیده کرونا در کنار نقش ها و آثار سلبی خود، آثار مثبتی نیز دارد. رجعت آدمیان به فطرت اولیه و عالم انفسی، تحقق و شکوفایی روحیه همدلی، خیرخواهی، همکاری و همیاری از جمله آن آثار مبارک هستند.
تحلیل فلسفی بحرانِ ناشی از کرونا ویروس نوشته منصور ایمانپور