استاد دانشگاه ادیان و مذاهب تأکید کرد: طبق نقل اهل تسنن، احمدبن حنبل یزید را کافر و قاتل میدانست؛ علی بن محمد طبری، گفته است که ابوحنیفه و مالک و احمدبن حنبل قول صریح و اشاره در لعن یزید دارند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن آل مجدد شیرازی، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، در نشست علمی «نقد نظریه غزالی در مسئله لعن یزید از دیدگاه مذاهب اسلامی»، که از سوی این دانشگاه برگزار شد، با بیان اینکه غزالی لعن افراد مشخص از جمله یزید را جایز نمیداند، گفت: اینکه غزالی لعن شخص معینی را جایز نمیداند، مخالف کتاب، سیره و سنت سلف صالح است؛ در آیه هفتم سوره نور، آیه لعن را در مورد تهمت زنا به زن از سوی همسر را داریم؛ یعنی زوج که شخص معین است، اگر شاهدی مبنی بر زنای همسرش نداشته باشد، بعد از ۴ بار شهادت در بار پنجم خودش را لعنت میکند، در صورتی که جزء دروغگویان باشد.
وی افزود: همچنین روایات هم داریم که فرمود اگر همسر، زنش را فرابخواند، ولی او ابا کند و به سمت او نرود، اگر این مرد بر زنش غضبناک شد، ملائکه این زن معین را تا صبح لعن میکنند. ابن حجر که با غزالی از جهت مذهب یکسان و هر دو تابع مذهب شافعی هستند، گفته که بلقینی به این روایت در لعن فرد معین استناد کرده است. البته ابن حجر گفته برخی از معاصران در این گونه استدلال، تأمل کرده و گفتهاند در روایت بیان شده که ملائکه آن زن را لعنت میکنند و نه پیامبر(ص)، بنابراین آیا ما میتوانیم به ملائکه تأسی بکنیم یا خیر؟ و به فرض اینکه تأسی از ملائکه جایز باشد، در روایت نیامده که نام آن زن برده شده و مذکور و معین بوده است.
آل مجدد شیرازی تصریح کرد: ابن حجر معتقد است که ملک و فرشته، معصوم و تأسی به آن هم مشروع است؛ براساس نظر وی، گرچه نام شخص در روایت ذکر نشده است، اما معلوم است که لعن در اینجا برای زنی معین و مشخص است که برای شوهرش تمکین نمیکند، علما اعم از مذهب شافعی و غیر آن نیز این مسئله را پذیرفتهاند؛ این حجر حیطمی، مفتی شافعیها هم گفته اگر به این حدیث که در کتاب مسلم آمده استناد شود، بهتر است؛ یعنی روایتی که پیامبر(ص) از جایی عبور کردند و دیدند فردی بر صورت الاغ، داغ و علامت و نشانه گذاشته است؛ حضرت وقتی این صحنه را دید، فرمود خدا لعنت کند کسی که این کار را کرد. در اینجا هم مراد، شخصی معین است.
لعن جزء خصائص النبی(ص) نیست
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب اضافه کرد: ابنالدین عراقی هم گفته است که دعا و لعنت بر اهل معصیت بدون تعیین (لعنتالله علی الظالمین و الفاسقین و …) جای تردید ندارد و اگر معطوف به فرد معینی هم باشد، موارد متعددی نقل شده که جایز است؛ وی البته مدعی است که پیامبر(ص) جواز لعن داشته است، اما ما امت پیامبر(ص) حق چنین کاری نداریم که این قول هم درست نیست، زیرا اگر دلیلی داشته باشیم که چیزی جزء خصائصالنبی است، سخن وی درست است، ولی اگر جزء خصائص نباشد حکم مشترک بین پیامبر(ص) و مردم است.
وی افزود: محیالدین شافعی هم گفته است که اگر یک شخص معین به زنا و سرقت و … متصف باشد طبق ظاهر احادیث لعن او حرام نیست، احمدبن صدیق قماری هم میگوید قول غزالی که گفته لعن معین جایز نیست غلط و اشتباه است؛ لعن معین جایز و مشروع و در سنت هم وارد شده است؛ در صحیح مسلم آمده است: خیر ائمتکم تصلون علیهم و یصلون علیکم و شر ائمتکم …؛ یعنی شر امت کسانی هستند که شما آنها را لعنت میکنید. در صحیح بخاری در کتاب حدود هم روایتی از خلیفه دوم وارد شده است؛ فردی زیاد شراب میخورد و برای حد او را به دارالخلافه میبردند؛ خلیفه گفت خدا او را لعنت کند، زیرا زیاد برای اجرای حکم شراب آورده میشود. در مورد زنانی که پوشش مناسبی ندارند نیز بیان شده که این زنان ملعون هستند. بنابراین لعن یزید که محکوم به کفر است (چناچه در کلمات بزرگان مذاهب آمده است) جایز است و اگر محکوم به فسق هم باشد، همچنان لعنش جایز است.
آل مجدد شیرازی گفت: ابن تیمیه کتابی در مورد یزید دارد و فتوای غزالی را یاد کرده است؛ طبق نقل ابن تیمیه، غزالی گفته است که ترحم بر یزید جایز است و مستحب یعنی بگوییم رحمهالله؛ یا هر بار که نماز میخوانیم و میگوییم درست است برای او بگوییم که «اللهم اغفر للمومنین و المومنات» زیرا جزء مؤمنان بود و این در حالی است که تفتازانی در شرح نسفیه آورده است که ما در بی ایمانی یزید تردیدی نداریم، ولی غزالی او را مؤمن دانسته است.
استاد دانشگاه ادیان ادامه داد: در کتب اهل سنت با روایات معتبر آمده که پیامبر(ص) افرادی را لعن فرمود، در حالی که ظاهرا در حال مسلمانی هم از دنیا رفتند، بنابراین نظریه غزالی درست نیست. همچنین لعن معین در موارد زیادی از سلف صالح هم نقل شده است؛ از جمله حسن بصری، حجاج و مالک ابن انس، عمربن عبید را لعن کرد، در حالی که لعن او جایز نبود، زیرا ممکن بود توبه کرده از دنیا برود؛ همچنین یحیی بن معین، حسین بن علی کرابیسی از بزرگان شافعی را لعنت کرده بود. بنابراین براساس کتاب، سنت و سیره متشرعه لعن شخص معین جایز بوده است.
نقد سخن غزالی
آل مجدد بیان کرد: اینکه غزالی گفت لعن به صورت وصف جایز است، نه برای افراد معین، سخنی درست نیست و جای اشکال دارد؛ زیرا لعن بر ظالمین و فاسقین وجود استقلالی جدا از افراد منافق و فاسق ندارد؛ وی میگوید لعنت بر فاسق و منافق اشکال ندارد، بنابراین زمانی این مسئله مفهوم دارد که افراد ظالم و کافر و منافق و فاسق لعن شوند و گرنه گروه ظالمین و فاسقین بدون افراد ظالم و افراد فاسق مفهومی ندارد. بنابراین اگر یزید کافر، فاسق و ظالم باشد، باز مشمول این لعنت است، طبق نظر آلوسی، اگر کسی نخواهد مستقیماً یزید را لعنت کند، همین که بگوید لعنت بر ظالمین و کافران یزید، باز داخل در این لعنت است؛ سیوطی هم در یکی از آثارش آورده است که که سخن خداوند یعنی لعنتالله علی الظالمین، دلیل بر این است که لعن مسلم فاسق و ظالم جایز است.
وی گفت: در عبارت غزالی این قید آمده است که اگر شخصی در زمان ما فاسق و کافر باشد، لعنش جایز نیست، زیرا ممکن است توبه کند و از دنیا برود، اما این با مسئله لعن یزید تفاوت دارد، زیرا توبه یزید قابل اثبات نیست و نقلی در این زمینه نداریم و او ظالم و فاسق است، برخلاف وحشی که توبه کرد و توبه او قابل اثبات است.
لعن برخلاف نظر غزالی مایه قرب الهی است
وی با بیان اینکه بحث لعن معین بسیار مهم است و لعن یزید و حجاج و افراد خاص مبتنی بر این مبنا هست، تصریح کرد: غزالی گفته است که انسان یا باید ذکر بگوید یا سکوت کند و بهتر است لعن نداشته باشد. وی مطلقاً لعن را مذموم میداند، در حالی که لعن طاعت و قربت و ثواب است و لعن بجا مایه کسب ثواب و قرب به خداوند است و همان طور که گفته شد، در بحث تهمت زنا، بحث وجوب لعان را داریم و این لعن نوعی طاعت و اطاعت از دستور خداست.
آل مجدد اضافه کرد: همچنین خدا لعنت را وسیله اثبات نبوت پیامبر(ص) در آیه مباهله قرار داد، لذا مسیحیان عقبنشینی کردند. بنابراین در جایی لعن واجب و در برخی موارد مستحب است و اینکه گفته شود مطلقاً لعن جایز نیست، درست نیست؛ البته وی از استادش ابوالمعالی جوینی در این مسئله تقلید کرده است، زیرا او گفته انسان اگر سکوت کند، آفتی دامنگیرش نخواهد شد. غزالی حتی در جایی گفته که حتی نباید ابلیس را لعن کنیم که برخی جواب دادهاند اگر کسی لعن ابلیس را زیر سؤال ببرد، برابر کفر است و اگر بگوید من لعن نمیکنم، دچار خطا شده است.
وی درباره جنایات یزید افزود: شهر مدینهای که طبق حدیث صحیح پیامبر(ص)، لعنت کند کسی که اهل مدینه را بترساند، از سوی یزید در جنگ حره به آتش و خون کشیده شد و خون تا قبر پیامبر(ص) نزدیک شد و اینکه با نوامیس آنها چه کردند بماند؛ ذهبی گفته است یزید ناصبی، دشمن اهل بیت(ع) و سنگدل بود، شراب میخورد و قساوت قلب داشت. آغاز حکومتش را با کشتن حسین بن علی(ع) شروع کرد و آن را واقعه حره خاتمه داد. وی در نقل دیگری نسبت صریح قتل را به یزید داده است؛ ابن اثیر هم به دستور یزید در قتل سیدالشهداء اشاره دارد.
حکم صریح ائمه اهل سنت به جواز لعن یزید
وی افزود: ابن خلدون در مقدمه آورده است که یزید و اصحاب او جنگ علیه حسین را انجام دادند؛ در تاریخ طبری از زبان یزید این عبارت نقل شده است که یزید گفت من حسین بن علی(ع) را کشتم و آن را امری عظیمی برشمرده است. ابن حزم هم گفته است که یزید اموری را انجام داد که ناپسند بود. مردم مدینه را کشت و حسین و اهل بیتش را در آغاز سلطنتش کشت. پس نسبت قتل به یزید قطعی است و سخن غزالی که این نسبت ثابت نیست، در تضاد است.
آل مجدد گفت: طبق نقل اهل تسنن، احمدبن حنبل هم یزید را کافر و قاتل میدانست؛ علی بن محمد طبری، گفته است که ابوحنیفه و مالک و احمدبن حنبل قول صریح و اشاره در لعن یزید دارند. ابی یعلای حنبلی هم در مورد افراد مستحق لعن، کتابی نوشته و از یزید نام برده است، ابن عبدالبر مالکی میگوید صحیح این است که بگوییم اگر او راضی و دستوردهنده قتل امام حسین(ع) است، لعنش جایز است و از دید وی این مسئله ثابت بوده است.