گریه کردن بر امام حسین(ع) حاصل پیوند با امری قدسی و معنوی است که موجب میشود قلب انسان نورانیت پیدا کند و گرایش به خوب زیستن در انسان تقویت شود و بیاختیار، برای یکی شدن با آن امر قدسی گام بردارد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، عزاداری محرم یکی از مهمترین رویدادهای مذهبی و فرهنگی جهان تشیع است که از دیرباز مورد توجه تودههای مختلف جامعه بوده است و عموم شیعیان و حتی پیروان سایر مذاهب با مناسک آن مواجهه داشتهاند. اهمیت این موضوع باعث شده است که در طول زمان سؤالات مختلفی درباره این موضوع شکل بگیرد. به همین دلیل عالمان شیعی در تمام این سالها کوشیدهاند که به سؤالات مردم پاسخ مناسبی بدهند و هیچ پرسشی را بیپاسخ نگذارند. البته سؤالات هر نسل با نسلهای پیش از آن متفاوت است.
امروزه در اثر گسترش شبکه اطلاعرسانی و تقویت روحیه پرسشگری، تعداد سؤالات درباره محرم و عاشورا افزایش یافته است و شاید اموری که روزی برای نسلهای گذشته بدیهی بود و محل چون و چرا نبود، امروزه ذهن انسان معاصر را به چالش کشیده است.
یکی از این پرسشها درباره گریه برای امام حسین(ع) است، در حالی که یکی از مهمترین عناصر مراسم سوگواری در ایام عاشورا گریه کردن برای مصائب اهل بیت(ع) است.
این پرسش دو صورت متفاوت دارد؛ صورت اول آن چرایی گریه کردن است. در میان روایات معصومین(ع) روایات متعددی وجود دارد که اهل بیت(ع) شیعیان را به گریه کردن برای مصائب امام حسین(ع) ترغیب کردهاند؛ مانند روایت معروفی که ریان بن شبیب از امام رضا(ع) نقل کرده است که حضرت فرمودند: «یا ابن شبیب إن بکیت على الحسین حتى تصیر دموعک على خدیک غفر الله لک کل ذنب أذنبته صغیرًا کان أو کبیرًا، قلیلاً کان أو کثیرًا؛ اى پسر شبیب، اگر بر حسین(ع) گریه کنى تا اشکهایت بر گونههایت روان شود، خداوند هر گناهى را که کردى از کوچک و بزرگ و کم و زیاد میآمرزد.» برای خواندن نمونههایی بیشتر از این دست روایات میتوان به کتاب «کامل الزیارات» ابنقولویه، از کتب معتبر، مراجعه کرد.
علاوه بر این، سیره عملی پیشوایان دین گویای اهتمام آنان به گریه کردن برای مصائب امام حسین(ع) و اهل بیتشان در روز عاشوراست. اهمیت گریه کردن برای امام حسین(ع) تا آنجاست که آن حضرت در زیارت روز اربعین «قتیل العبرات» یعنی کشته اشکها نامیده شد. ایشان در روایتی میفرمایند: «أنَا قَتیلُ العَبَرَهِ لایذکُرُنی مُؤمنٌ الا استَعبَرَا؛ من کشته اشکم، هیچ مؤمنی مرا یاد نمیکند مگر آنکه اشک در چشمانش میآید.» همچنین روایاتی مردم را به «تباکی» (حالت گریه گرفتن) یا گریاندن و مرثیهسرایی درباره مصائب آن حضرت توصیه کردهاند.
صورت دوم سؤال ناظر به پاداشی است که در بیانات اهل بیت(ع) برای گریه کردن بر مصائب امام حسین(ع) وعده داده شده است. به عنوان مثال، امام رضا(ع) در روایتی میفرمایند: «فَعَلی مِثلِ الحُسَینِ فَلیبک الباکونَ؛ فإنَّ البُکاءَ عَلَیهِ یحُطُّ الذُّنوبَ العِظامَ.» امام رضا(ع) گریه کردن بر امام حسین(ع) را موجب آمرزش گناهان بزرگ انسان برشمردهاند. امام صادق(ع) نیز در روایتی میفرمایند: «هرکس که نزد او از حسین (ع) یاد شود و به اندازه بال مگسی از چشمانش اشک جاری شود، ثواب او برعهده خدای عزوجل است و خدای متعال به کمتر از بهشت برای او راضی نمیشود.» برخی روشنفکران سؤال کردهاند که چگونه چند قطره گریه برای مصائب امام حسین(ع) موجب میشود که گناهان انسان آمرزیده شود و انسان در بالاترین درجات بهشت قرار گیرد. به راستی معقول است که برای چند قطره گریه چنین پاداش عظیمی در نظر گرفته شود؟
همچنین تعبیر برخی از عرفا درباره نکوهش گریه و عزاداری برای امام حسین(ع) مزید بر علت شده و اهمیت این پرسش را دوچندان ساخته است. به عنوان مثال، سیدطاووس در مقدمه کتاب «لهوف» مینویسد: «و لو لا امتثال أمر السنه و الکتاب فی لبس شعار الجزع و المصاب لأجل ما طمس من أعلام الهدایه و أسس من أرکان الغوایه و تأسفا على ما فاتنا من السعاده و تلهفا على امتثال تلک الشهاده و إلا کنا قد لبسنا لتلک النعمه الکبرى أثواب المسره و البشرى.» حتی از امام خمینی(ره) نیز نقل شده که در یک سخنرانی در سال ۱۳۴۱ همین موضوع را درباره شهادت امام صادق(ع) مطرح کرده و فرمودهاند: «امسال ما عید نداریم و این عید را عزاى ملى اعلام مىکنیم، نه به خاطر اینکه مصادف است با شهادت حضرت صادق(ع). آن حضرت مقامش عالى و بلند است و ولادت و شهادتش موجب تحکیم و پیشرفت اسلام است. به قول سید بن طاوس براى شهادت [مثل] امام صادق باید جشن گرفت.»
اندیشمندانی دینی تاکنون با ذکر دلایل مختلفی سعی کردهاند که به این دو پرسش پاسخ دهند. در ادامه چهار نمونه از این پاسخها را مرور میکنیم:
آیتالله جعفر سبحانی (فقیه و متکلم): «گریه بر امام حسین (ع) نه به خاطر این است که اکنون در بهشت به سر میبرد، مسلّما از این جهت باید خوشحال و شادمان باشیم، گریه ما به خاطر آن ظلمها و ستمهایی است که بر وی روا داشتهاند».
آیتالله جوادی آملی (فقیه و عارف): «این که سفارش فراوان به اشک ریختن و عزاداری کردن نمودهاند برای آن است که اشک بر شهید اشتیاق به شهادت را به همراه دارد، خوی حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا میگرداند. چون اشک رنگ کسی را میگیرد که برای او ریخته میشود و همین رنگ را به صاحب اشک نیز میدهد».
آیتالله مصباح یزدی (فقیه و فیلسوف): «احساسات و عواطف انواع مختلفی دارد. تحریک هر نوع احساسات و عواطف، باید با حادثه مربوط متناسب باشد. حادثهای که بزرگترین نقش را در تاریخ اسلام ایفا کرد، حادثه شهادت ابیعبدالله بود. او بود که مسیر تاریخ اسلام را عوض کرد. او بود که درسی برای حرکت، برای نهضت، برای مقاومت و برای استقامت تا روز قیامت به انسانها داد. برای آن که آن خاطره تجدید شود، فقط مجلس جشن و شادی کافی نیست. باید کاری متناسب با آن حادثه انجام داد. یعنی باید کاری کرد که حزن مردم برانگیخته شود، اشک از دیدهها جاری شود، شور و عشق در دلها پدید آید و در این حادثه چیزی که میتواند چنین نقشی را بیافریند، همین مراسم عزاداری و گریستن و گریاندن دیگران است؛ در حالی که خندیدن و شادی کردن هیچ وقت نمیتواند این نقش را ایفا کند. خندیدن هیچ وقت آدم را شهادت طلب نمیکند. هیچ وقت انسان را به شلمچه نمیکشاند. هیچ وقت نمیتوانست سختیها و مصیبتهای هشت سال جنگ را بر این مردم هموار کند. این قبیل مسائل عشق دیگری میخواهد که از سوز و اشک و شور پدید میآید. راه آن هم همین عزاداریها است.»
آیتالله شهید مرتضی مطهری (فقیه و الهیاتدان): «راز بقای امام حسین این است که نهضتش از طرفی منطقی است، بُعد عقلی دارد و از ناحیه منطق حمایت میشود، و از طرف دیگر در عمق احساسات و عواطف راه یافته است. ائمه اطهار که به گریه بر امام حسین(ع) سخت توصیه کردهاند، حکیمانهترین دستورها را دادهاند. این گریههاست که نهضت امام حسین(ع) را در اعماق جان مردم فرو میکند؛ تکرار میکنم: به شرط آنکه گروهی که بر این مخزن عظیم گمارده شدهاند بدانند چگونه بهرهبرداری کنند»
ایشان در جایی دیگر میگویند: «اگر اشکی که ما برای او میریزیم، در مسیر هماهنگی روح ما باشد، پرواز کوچکی است که روح ما با روح حسینی می کند. اگر ذرهای از همت او، ذرهای از غیرت او، ذرهای از حریت او، ذرهای از ایمان او، ذرهای از تقوای او، ذرهای توحید او در ما بیابد و چنین اشکی از چشم ما جاری شود، آن اشک بی نهایت قیمت دارد. اگر گفتند: به اندازه بال مگس هم باشد یک دنیا ارزش دارد، باور کنید؛ اما نه اشکی که برای شهادت حسین باشد، بلکه اشکی که برای عظمت حسین باشد، برای شخصیت حسین باشد. اشکی که نشانهای از هماهنگی با حسین بن علی و پیروی کردن از او باشد، بله، یک بال مگسش هم یک دنیا ارزش دارد.»
سخن آخر
آنچه از مجموع پاسخهایی که در این زمینه داده شده است به دست میآید و به ذهن خود انسان نیز خطور میکند این است که گریه کردن بر مصائب امام حسین(ع) حامل دو اثر ویژه است. اثر اول گریه، یادآوری و تجدید عهد با امام حسین(ع) است. انسان زمانی برای موضوعی میگرید که به خوبی آن را در ذهن و ضمیر خود مرور کند و با آن ارتباط عاطفی و معنوی برقرار کند. در هنگام گریستن نیز، تمام تمرکز ذهن انسان متوجه موضوعی است که برای آن میگرید و به امر دیگری نمیاندیشد. در پرتو یادآوری مصائب آن حضرت، احساس دوستی و محبت نسبت به ایشان و احساس نفرت از دشمنان او در قلب انسان احیا و بازسازی میشود. اثر دوم گریه این است که گریه کردن بر امام حسین(ع) حاصل پیوند با امری قدسی و معنوی است که موجب میشود قلب انسان نورانیت پیدا کند و گرایش به خوب زیستن در انسان تقویت شود و بیاختیار، برای نزدیک شدن و یکی شدن به آن امر قدسی گام بردارد. تقویت و اعتلای این حب و بغضها که مهمترین اثر گریستن بر امام حسین(ع) است به تعبیر باقرین(ع) یکی از لایههای مهم دینداری است: «الدّینُ هو الحُبُّ و الحُبُّ هو الدّینُ».