پیروزی های اخیر طالبان موجب واکنش های مثبت و منفی در داخل و خارج کشور واز سوی احزاب وافراد مختلف شد.برخی با صدور بیانیه وبرخی در فضای مجازی آن را مصیبت وپیروزی ارتجاع نامیدند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، پیروزی های اخیر طالبان موجب واکنش های مثبت و منفی در داخل و خارج کشور واز سوی احزاب وافراد مختلف شد.برخی با صدور بیانیه وبرخی در فضای مجازی آن را مصیبت وپیروزی ارتجاع نامیدند. خطبه های مولانا عبدالحمید امام جمعه زاهدان نیز موجب واکنش های زیادی شد که لازم دانستم بیشتر به تبیین این مسأله بپردازم؛
دراینکه طالبان در دور حکومت اول خود کارنامه ی مثبتی نداشتند کسی با آن مخالف نیست,ومقالات وانتقادات نگارنده از عملکرد ورفتار آنان برکسی پوشیده نیست. اما منشأ این اعتراضات ازکجا نشأت می گیرد؟
طالبان چه بخواهیم ویا نخواهیم بیست سال در مقابل اشغالگران غربی وآمریکای جنایتکار مقاومت کرده واین سومین باری است که ملت شجاع افغان امپریالیست ها ومتجاوزان را با ذلت بیرون می کند .انگلیسی ها ,روس ها وآمریکائی ها. حال چرا طالبان پیروز شده اند؟و کدام کشور از آن ها حمایت کرده حتما در آینده مشخص خواهد شد. اما به نظر من پیروزی طالبان معلول علل چندی است که نمی توان بدون بررسی آن ها در این باره اظهار نظر کرد .
1- مقاومت وایستادگی وخلوص طالبان که پس از حمله ی فراگیر ناتو وغرب برای نابودی آنان که با همکاری همه ی کشورهای منطقه صورت گرفت ,توانست پس از بیست سال آنان را بار دیگر پیروز میدان نماید.
2-تقابل منافع کشورهای متخاصم ورقیب در سطح جهان که نمی خواهند به آسانی منطقه سوق الجیشی افغانستان را از دست دهند که از نظر استراتژیکی محیط بر چین ,پاکستان,ایران وآسیای مرکزی ومسیر جاده ابریشم است.
3-معادن ومنابع غنی بکر ودست نخورده ونیروی کار ارزان قیمت که بهترین بازار برای تولید ومصرف است.
4-فساد مسؤولان حکومتی وعدم توانایی در اداره حکومت وباندبازی وناهماهنگی وعدم اعتماد که موجب ناهماهنگی وناامنی وترور بسیاری از نخبگان وفعالان مدنی وسیاسی شد.
5- خستگی وفرسودگی نیروهای خارجی وناامید شدن آنان از شکست طالبان.
6-پایگاه سنتی ومذهبی طالبان بویژه در میان پشتون ها وحس تنفر از اشغالگران.
7-خیانت نیروهای حکومتی وهمدستی با طالبان وناامیدی از آینده.
8- عبرت از گذشته وتجربه اندوزی از دیگر کشورها وانقلاب ها وپذیرش واقعیت وتغییر اوضاع منطقه وجهان ولزوم انطباق با مطالبات عصر.
اما سؤالی که از مخالفان طالبان مطرح است به فرض حضور طالبان با این دیدگاه هایی که جهانیان به آنان نسبت می دهند آیا تخریب ,تهمت,فحش وناسزا وتهدید از سوی مخالفان طالبان ارزش است وطالب بودن ضد ارزش؟ به نظرمن طالبان هرچند قرائت تندروانه وخشن از اسلام داشته باشند اما اهل تهدید ,تخریب وتوهین به مخالفان نیستند .دیدگاه وتصور ما ویا ترس وبیم از حضور وتسلط طالبان به خاطر چه چیزی است؟ مگر نه این است که ما آنان را قائل به دموکراسی وحقوق شهروندی نمی دانیم , آیا شما که خودرا خیلی دموکرات وآزادی خواه واهل تسامح می دانی با ادبیات خشن وتوهین وتهدید چه تفاوتی با طالبان داری؟
متاسفانه دربین طالبان ومخالفان آنان هیچ فرق واختلافی نیست وتنها اختلاف دراین است که طالبان صاف وساده وصاقندـ اما مخالفان آنان هرچند مدعی دموکراسیند اما متاسفانه از لحاظ رفتاری بی اخلاق وپرخاشگر و خشن ترین ادبیات را دارند که اگر حکومت به دست آنان بیفتد بدتراز طالبان عمل می کنند.
چگونه این افراد طالبان را بهانه ی حمله به دیگران قرار می دهند اما هیچگاه نامی از خمرهای سرخ ,جنایات روس ها در چچن, رفتار چینی ها در ترکستان شرقی وجنایات اسد در سوریه حساسیتی نشان نمی دهند اما امروز دایه ی دلسوزتر از مادر برای مردم افغانستان شده اند.ملت افغانستان آن قدر از فهم وشعور سیاسی برخوردار هستند که در اداره کشور وحل مشکلات نیازی به توصیه شما نداشته باشند.
وبحث آخر واکنش ها نسبت به بیانات مولانا عبدالحمید خطاب به طالبان است .مولوی عبدالحمید شخصیتی مستقل باحس دلسوزی برای همگان است واظهار نظرهای او ربطی به دیگران ندارد .اگر قرار باشد که یک عالم دینی ویا یک روشنفکر همیشه منتظر تحسین وتمجید دیگران باشد وبا تشویق وتحریک آنان اعلام موضع کند رهبر یا روشنفکر نیست بلکه یک مقلد منفعت طلب است که وجود واقدامش فایده ای ندارد .
طالبان تنها در افغانستان نیست ,در هر محل ومنطقه ای که شهروند درجه چندم باشی وحق انتخاب شدن نداشته باشی وپس از چهل وسه سال لیاقت وزیر شدن نداشته باشی وتازه همان اقلیتی که به سبب نظارت استصوابی انتخاب شده اند فضای مجازی را مسدود می کنند طالبان حاکم است.
ونیز هرکس وهر فرد بی ادب وپرخاشگر که به جای استدلال نسبت به مخالف خود از واژه های مستهجن استفاده می کند هرچند مخالف طالبان باشد اما طالبان است.