دلایل اقبال به جنبشهای نوین دینی در غرب
محمد روحانی پاسخ میدهد:
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب درباره دلایل اقبال جهان غرب به معنویتهای شرقی اظهار کرد: در غرب نیاز زیادی به معنویت وجود دارد و از سوی دیگر یکی از ویژگیهای مهم ادیان شرقی این است که شما در آن محکوم نیستید و اینگونه در دل مردم رسوخ میکنند، لذا این نوع گرایشات میتواند برای مردم جذاب باشد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، نشست «جنبشهای نوین بر پایه ادیان شرق (اکیستها)» روز یکشنبه ۲۴ مردادماه از سوی دانشگاه ادیان و مذاهب و با سخنرانی سیدمحمد روحانی، عضو هیئت علمی این دانشگاه برگزار شد. در ادامه متن سخنان وی را میخوانید:
جنبشهای نوپدید دینی، در ایران با عنوان عرفانهای نوظهور یا عرفانهای کاذب شهرت دارند. براساس اینکه این جنبشها بر چه مبنایی آموزههای خود را بیان میکنند معمولا تقسیمبندیهایی توسط پژوهشگران این رشته صورت گرفته و مثلاً بر مبنای آموزههای هندی، ابراهیمی، باور به بیگانگان، انرژی درمانی یا گرایشات هنجارشکنانه و شیطانپرستانه و … تقسیمبندی میشوند.
وضعیت جنبشهای نوپدید دینی در سرزمینهای اسلامی
از میان این تقسیمبندیها یکی از مواردی که بسیار مهم است و در ایران و سرزمینهای اسلامی نفوذ بیشتری دارد شاخههایی از جنبشهای نوپدیدی است که بر مبنای آموزههای باستانی ادیان شرقی و هندی هستند. در این دسته بندیها جنبشهای متعددی همانند جنبش اوشو و راما کریشنا وجود دارد. جنبش اِکِنکار نیز در این دستهبندی قرار میگیرد که بر مبنای آموزههای هندی قرار دارد اما این جنبش تفاوتی بنیادین با تمام جنبشهای هندی دیگر دارد که در رابطه با بنیانگذاران و رهبران تاریخی آن است.
وقتی جنبشهای هندی دیگر را مطالعه و بنیانگذاران آنها را میبینیم، آنها اصالتاً هندی هستند و سپس به غرب مهاجرت کرده و تعالیم خود را گسترش دادهاند، اما مهمترین رهبران تاریخی جنبش اِکِنکار، غربی و آمریکایی و از خانوادههای مسیحی و غالباً پروتستان هستند، اما گرایش آنها بیش از باورهای مسیحی به باورهای هندی بوده است. آن شخصی که ما به عنوان پژوهشگر، بنیانگذار این جنبش میشناسیم شخصی با عنوان پال توئیچل است که البته خودش میگوید بنده آشکار کنده آموزههای مرموزی بودهام که در ادیان مختلف وجود داشته است.
جنبش اِکِنکار با وجود اینکه رهبران تاریخی آن غربی هستند، اما جزء جنبشهای هندی محسوب میشود، بنابراین مدعی هستیم این جنبش تحت تأثیر فرهنگ و ادیان هندی است. حال سوال این است که چه فرهنگ و ادیانی بر این جنبش تأثیر گذاشتهاند. یک آئین باستانی یعنی آئین هندو و یک آئین جدید یعنی سیک بر آن تأثیر گذاشته است. وجه اشتراک دین سیک با اِکِنکار، محوریت خدا در روح است، بنابراین اگر قرار است به ذات الهی برگردیم باید از طریق صوت یا روح، چنین کاری انجام دهیم.
موانع مطالعه منابع مرتبط با جنبشهای نوین دینی
متاسفانه یکی از گرفتاریها در جنبشهای نوپدید دینی این است که چون اندیشمندان با منبع زبانی آشنا نیستند، بنابراین بر ترجمه متکی هستند. این ترجمهها یا صرفاً جنبه تخریبی داشته یا صرفاً تبلیغ هستند که در خارج چاپ شده و در ایران پخش میشوند. در واقع ترجمهها هدفمند است و شما وقتی آن را میخوانید، به این نتیجه میرسید این ترجمهها نیاز به کلی پاورقی دارد که از آن اجتناب شده است.
محوریت مرشد معنوی یا پیشوای حقیقی در این مکتب مهم است که راهنمای فرد در سیر و سلوک عرفانی است. همچنین بحث مراقبه در همه مکاتب و این مکتب، بدین صورت که بر آن نقطه انرژی تمرکز کنیم که فرد را به وحدت ذهنی و فکری میرساند، دارای اهمیت است. اگر آموزههای این مکتب را نگاه و در دایرهالمعارف این جنبش تحقیقی کنیم، به این نتیجه میرسیم که یکی از دلایل تأثیرپذیری از سایر جنبشهای هندی، واژگان مشترک متعدد در این جنبش همانند روح، پیشوا، دنیا، شهوت، مرید، جماعت حقیقی، نیروی نهفته صوتوار الهی در هستی، عالیجناب، تنزل جسمانی و… است.
اِکِنکار از دو بخش تشکیل شده که «اِک» به معنای تجلی خداوند در صوت یا روح مقدس است. «آنکار» نیز به همکار ترجمه شده است. پس اِکِنکار یعنی جنبشی که به شما کمک میکند همکار یا همیار خداوند باشید. نکته جالب توجه در مورد بنیانگذارن سلسله اکنکار این است که هرچند پال توئیچل رسماً در اواخر قرن بیستم این جنبش را در آمریکا تأسیس کرد، اما او مدعی بود، این جنبش قرنها قدمت دارد و تا آن زمان ۹۷۰ رهبر معنوی ملقب به ستگورو، مهانته و ویراگی، هدایت این جنبش را بر عهده داشتهاند و وی ۹۷۱مین رهبر این جنبش بوده است.
غیر از این سه مورد، برخی از شخصیتهای کلاملاً اسطورهای و خیالی وجود دارد که در تاریخ، نام و سابقهای از آنها نیست و عمرهای چند هزار ساله و ماورایی همانند پنهان شدن و سفر در سیارات مختلف دارند و هر کدام بر اساس یک فرهنگ و قوم خاص شناخته میشوند. مهمترین رهبر تاریخی همین پل توئیچل است که از ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۱ که از دنیا رفت رهبری را بر عهده داشته است. در این جنبش، عمدتاً زمینه معنوی همانند سایر جنبشها مشاهده نمیشود، بلکه به خاطر عدم پاسخگویی به سوالاتی که در مسیحیت در رابطه با معنویت وجود دارد، گرایش در جهان غرب به ادیان شرقی گسترش پیدا کرد.
بعد از توئیچل، داروین گراس از ۱۹۷۱ تا ۱۹۸۱ رهبری این جنبش را بر عهده داشت. در کلیساهای اِکِنکار معمولا عکس و نامی از داروین گراس نیست، در حالی که وی به یک معنا به دلیل رهبری این جنبش، تجلی جسمانی خداوند محسوب میشود، اما به خاطر فساد و اختلاسهایی که در دوره زمامداری وی پیش آمده است و در واقع وی عزل شده است، نام وی کمتر به چشم میخورد. پس از وی رهبری به هارولد کلمپ رسیده است. رهبر فعلی که رهبر زنده است، همین شخص است که از ۱۹۸۱ زعامت را بر عهده گرفته و یکی از رهبران بسیار فعال این جنبش با سخنرانیها و ایجاد مراکز تبلیغی در سراسر جهان است. غیر از رهبران تاریخی، رهبران هندی تباری هم بودند که مستقیماً در ایجاد جنبش تأثیر نداشتهاند، بلکه بر رهبران اِکِنکار تأثیر فکری داشتهاند.
توئیچل از ۱۹۶۵ رسماً جنبش را معرفی کرد و برای آن کتابها و مقالات متعددی نوشت. بنا به ادعای جنبش اکنکار برخی فیلسوفان، عرفا و شاعران ایرانی، یونانی، رومی، همانند مولانا، شمس، خیام و حافظ نیز از رهبران این جنبش هستند و از تعلیمدهندگان آموزههای این جنبش بودهاند و به آن بخش از اشعار این افراد که به تجلی خداوند اشاره دارند، اشاره کرده و این را به عنوان اثبات باستانی بودن آموزههای خود معرفی میکنند.
دلایل اقبال به جنبشهای نوین دینی در غرب
به باور پیروان این جنبش نوپدید، آموزههای اکنکار ازلی است و ادیان مختلف پس از آن به وجود آمدهاند. بنابراین آئینی باستانی است که سالها در خفا بوده و به تازگی عیان شده است. به گفته پال توئیچل، اکنکار دانش باستانی سفر روح است که همه ادیان و مذاهب از آن سرچشمه گرفتهاند. در آموزههای این جنبش موضوع تجربه معنوی فرد بسیار مهم است، چون اکنکار راه فردی است و هرکس باید به راه خود برود و چیزی را تجربه کند که به خودش اختصاص دارد. حتی به باور توئیچل، کتب آسمانی حاصل تجربه معنوی انبیاء هستند، لذا هر فردی باید خود مستقیماً آنها را تجربه کند، نه اینکه از سوی این دسته از متون آنها را فرا بگیرد یا با انجام مناسک سنتی دینی در پی آن باشد.
سؤالی که وجود دارد این است که دیدگاه اِکِنکار درباره کثرتگرایی دینی چیست؟ در این زمینه دیدگاههایی متناقض وجود دارد، از جمله پال توئیچل در یکی از کتب خود معتقد است تنها حق و حقیقت با اِکِنکار است و هر کسی پیرو دینی غیر از آن باشد، شیطانپرست و ابلیس است، اما در کتاب «دندان ببر» معتقد است خداوند تجلیات گوناگون دارد و ادیان دیگر نیز هر کدام بهرهای از حقیقت دارند.
درباره دلایل اقبال به این جنبشها در جهان غرب هم باید بگویم که در غرب نیاز زیادی به معنویت وجود دارد و از سوی دیگر یکی از ویژگیهای مهم ادیان شرقی این است که شما در آن محکوم نیستید و آموزههای آنها جوانپسند است و مثلاً خودشان را در درون هیپیها یا بیتلها جای داده و اینگونه در دل مردم رسوخ میکنند، لذا این نوع گرایشات میتواند برای مردم جذاب باشد.