مهدینمایی را باید نشانهی یک بیسامانی اجتماعی دانست. وضعیّتهای آشفتهی اجتماعی و گُسست معرفتی میان وضع موجود و آرمانهایی که زائیدهی همان وضع هستند، مهدینمایان را میسازند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، جامعهی ایران، و شاید جوامع شیعی، بیش از هر زمان دیگری مستعد پیدایش جریانهای مهدینما شدهاند. شاهد این ادّعا آن است که هر از چندی یک نفر بر میخیزد و خود را مهدی و یا نایب و باب امام زمان معرّفی کرده و برای خود مریدانی پیدا میکنند. یکی از دوستان که در این زمینه اهل اطلاع است میگفت “الان بیش از دو سه هزار امام زمان و یا باب و وکیل ایشان در زنداناند و یا تحت تعقیب.” در این میان، پرسش مهم این است که چرا جامعهی ایران تا این اندازه مستعدّ ظهور مهدینمایان شده است.
مهدینمایی را باید نشانهی یک بیسامانی اجتماعی دانست. وضعیّتهای آشفتهی اجتماعی و گُسست معرفتی میان وضع موجود و آرمانهایی که زائیدهی همان وضع هستند، مهدینمایان را میسازند. شوآرتز، یکی از هزارهپژوهان، معتقد است جریانهای مسیحانما به معنای پرچمهایی هستند که خشمگینانه بر فراز باتلاقهای بیعدالتی به اهزاز در میآیند. او میپندارد که بیشتر کسانی که ادّعاهای مسیحانمایان را باور کرده و به جنبشهای موعودگرا میپیوندند، گروههای بیخانمانی و به حاشیهرانده شدهای هستند که جایگاه به رسمیّت شناختهشدهای در جامعه ندارند و از فقر و بیعدالتی به دامن کسی گریختهاند که شیّادانه یا از سرِ نادانی، پیامبرانه و مسیحایی سخن میگوید. کسان دیگری چون اسلمسر، کورنهاوزر، مایکل آداس، اریک ولف، کارل منهایم، و چالرز تیلی هم همین عقیده دارند که مسیحانمایان در واقعههای اجتماعیای چون فقدان اعتماد، تبعیض، بیعدالتی، فقر، فروریختگی الگوهای آشنای زندگی، و ناکامیهای فراگیر ظهور میکنند. از نگاه آنان، وقتی نیازهای طبیعی مردم برآورده نشود بسیاری از آنها به پیامبران دروغین، معجزهگران، و مدّعیانی روی میآورند که خود را مصلح و نجاتبخش جامعه معرفی میکنند. خانم تدا اسکاچپول نیز این جریانها را جنبشهایی تودهای معرفی میکنند که در پی اعتراضات عمومی به وضع موجود و نیز مداخلهی گروههای نخبه و شخصیّتهای کاریزماتیک شکل میگیرند.
البته که این همهی ماجرا نیست و احتمالاً دلایل دیگری نیز وجود دارد؛ ولی آنچه مسلّم است این این که مهدینمایان را نباید صرفاً یک انحراف در دینداری جامعه دانست؛ آنان نشانهی وجود بیماری در ساختار جامعه و نارضایتی از وضع موجودند. کار با زندانی کردن و بگیر و ببند هم درست نمیشود؛ مجادلههای کلامی هم جواب نمیدهد؛ باید قدری عمیقتر به موضوع نگریست.