داعش خوارجِ امروزی و محصول غرب برای نابودی اسلام است

امروزه در دنیای اسلام، افرادی خود را با جلیقه های انفجاری در بین اجتماعات مختلف منجبر می‌‌کنند و معتقدند با این کار، خود را به بهشت می‌رسانند. در این میان نام گروه‌هایی نیز به میان می آید که پرچم‌هایی را با شعارهای مقدس اسلامی برای خود برمی‌گزینند. برای بررسی ابعاد شرعی این اقدامات با مولوی مراد سلامی یکی از علماء حنفی مذهب سیستان و بلوچستان به گفتگو نشستیم.

تعریف شما از ترور چیست؟

عملیاتی که در آن خون افراد به ناحق ریخته شود، تروریستی است.

چه تفاوتی را با عنوان شرعی جهاد دارد؟

در جهاد خون افراد به ناحق ریخته نمی‌شود.

با چه ملاکی می‌توان تشخیص داد اتفاقاتی که امروزه در سطح دنیا می‌افتد جهاد است یا ترور؟

ماهیت جهاد این است که برای دعوت دشمنان به دین اقدام می‌کنیم. آنها اگر پذیرفتند که هیچ و الا صلح را به آنها پیشنهاد می‌دهیم که جزیه می‌دهند. اگر نپذیرفتند، جنگ رخ می‌دهد. در این جنگ نیز یک سری اصول را باید اجرا کرد؛ مانند اینکه حق نداریم زنان، کودکان و پیران را بکشیم و حق نداریم درختان و زراعتها را از بین ببریم. کسانی که قصد جنگ دارند، وقتی تسلیم شدند با آنها در دایره احکام اسیر برخورد می‌کنیم؛ اما ترور اینگونه نیست، در ترور بدون تذکر و اعلام موضوع، بمب منفجر می شود و گناهکار و بی گناه با هم کشته می‌شوند. این حرکت از دیدگاه اسلام مذموم است.

آیا در سنت موردی داریم که ترور مذموم باشد؟

با توجه به اصول کلی اسلام، ترور مذموم است. شخصی به نام اسامه بود می خواست فردی را بکشد، آن فرد در همان لحظه شهادتین گفت. پیامبر او را ملامت کرد و گفت روز قیامت چه جواب می دهی؟ پیامبر گفت تو حق نداشتی که این را بکشی چرا که در ظاهر اسلام آورده بود. در اسلام کشتن افراد بدون دلیل حرام است.

الان داعش مدعی جهاد است. ادعای آنها با چگونه باید بررسی شود؟

داعش را غرب درست کرده تا اسلام را نابود کند. غرب امثال داعش را می‌آورد تا به اسم اسلام به تیشه اسلام ریشه بزند. کودکان مظلوم افغان یا فلسطین را غرب می کشد و اسم آن را آزادی خواهی می‌گذارد و در اینجا هم همان کودکان را به اسم داعش می کشد و آن را تروریست می گذارد. هر دوی اینها تروریست هستند و با هم تفاوتی ندارند.

تئوری امثال داعش یا بوکوحرام همین است که ما افرادی را به اسلام فرا می‌خوانیم اگر قبول نکنند؛ در یک جنگ هستیم و مجوز داریم آنها را بکشیم و زنانشان را به اسارت بگیریم. یعنی همین تئوری است که شما می گویید.

بله، این تئوری برای امروز نیست. مربوط به زمانی است که خوارج به وجود آمدند. داعش همان عقیده خوارج را دارد. در زمان سیدنا علی، خوارج توسط یهود حمایت می‌شدند و در اینجا نیز بعد از ۱۴۰۰ سال، باز همان کار را به اسم اسلام انجام می دهند.

در خاورمیانه و بخشی از آفریقا محل تجمع گروه‌های تروریستی است. برخی این موضوع را مطرح می کنند که دین اسلام این ظرفیت را برای گروه‌های تروریستی ایجاد کرده است. پاسخ شما به این ادعا چیست؟

حکام دست نشانده غرب، دستور غرب را اطاعت می کنند و این گروه ها را به وجود می آورند. داعش و بوکوحرام پشتوانه دارند که رشد می کنند. ثروت مسلمانان از طریق حکام مستبد به اینها تزریق می شود و اینها مسلمانان را ترور می کنند.

آیا این زمینه در مذهب وجود دارد که چنین تئوری‌هایی را برای این گروه‌ها ایجاد کند؟

جهاد در اسلام یکی از فرائض است و ما هم آن را  قبول داریم. اما فهم صحیحی از جهاد و اجرای آن در این گروه ها وجود ندارد. این قصورها باعث به بیراهه کشیده شدن این گروه ها می شود.

این عدم فهم چیست؟

فردی که تربیت شده غرب است، در لباس دین تبلیغ و جوانان را به جهاد دعوت می کند و در قبال جهاد به آنها دستمزد می دهد، افراد به خاطر دین و بی آنکه نظر علماء و مجتهدان را بپرسند، این مسیر را انتخاب می کنند و به دام این ملانماها می‌افتند در واقع این شخص نه تنها در راه دین گامی برنداشته که جهنم را برای خود آماده می کند.

به نظر شما کسی می تواند با انفجار خود و کشتن دیگران، رضایت پیامبر خدا را کسب کند؟

ما کسانی را داشتیم که خود را برای دفاع از ناموس و مذهب و دین خود را فدا کردند، این نوع کشته شدن‌ها باعث خشنودی خداوند می شود.

کسی که در افغانستان خود را منفجر می کند می گوید من برای دفاع از دین می روم.

فرق این است که اینجا یک دشمن متجاوز مانند آمریکا حمله کرده و ما نمی توانیم در جنگ رودرور با آن بجنگیم. مجاهدی با نیت از بین بردن اینها، از علماء مجوز می گیرد و دست به این کار می زند. این مبارکش باشد. اما اینکه هدفش این باشد که این آمریکایی را بکشد و در کنار آن صدها مسلمان را هم بکشد هیچ جایگاهی در اسلام و دین ندارد.

به نظر شما با توجه به قوانین بین المللی و مرزهای جغرافیایی، کسی مجوز شرعی دارد از یک کشور به کشور دیگر برود؟

نه، اسلام بر رعایت قوانین بین المللی و حفظ حریم مرز کشورهای دنیا تاکید دارد. ما باید اینها را اطاعت کنیم. رفتن به یک کشور دیگر که هیچ تعهد و پیمانی با ما ندارد درست نیست و موجب رسیدن به جهنم هست.

اگر در یک کشوری عده‌ای با این توجیه که حکومت مرکزی مجری دین نیست دست به اقدام مسلحانه بزنند اما جمهور جامعه این اقدام مسلحانه را نخواهند، این گروه می توانند خلاف نظر جمهور عمل کنند؟

اول حکومت پایبند قوانین شرع و اسلام است بر ما لازم است اطاعت کنیم. اگر مجری احکام غرب و کفر است و جمهور علماء هم نظر به اقدام داشته باشند، باید از نظر جمهور علماء اطاعت کرد.

نظر جمهور علماء واجب الاطاعت است یا جمهور مردم؟

در راس همه امور دینی، عالمان دین و مجتهدان هستند، این موضوع هم یکی از امورات دینی است. وقتی چهارصد پانصد نفر از علماء جمع می شوند و نظری را ارائه می کنند، قطعا بر گمراهی نیستند؛ چرا که پیامبر فرموده است « لا یَجْمَعُ اُمّتی على ضَلالَهٍ »، امت من بر گمراهی اجتماع نمی کند.

امروز تعداد زیادی از مردم افغانستان درحال ترک کشور خود هستند و گروهی نیز معترض هستند. اگر جمهور علماء قرائت طالبان از اسلام را بپذیرند و جمهور مردم با آن مخالف باشند، باز شما نظر جمهور علماء را ملاک قرار می دهید؟

طالبان موضوعش فرق دارد. آنها بیست سال قبل که آمدند شرایطشان با امروز فرق می کرد. امروز به اخبار رسانه ها درباره طالبان نمی شود اعتماد کرد. مگر اخباری که از دل مردم بیرون می آید. مردم در آمدن طالبان نقش مهمی داشتند و باید این را در نظر گرفت.

اگر یک همه پرسی در افغانستان انجام شود و مردم قرائت طالبان از اسلام را نپذیرد چه؟

نظر جمهور مهم است.

اگر جمهور مردم بگویند حکومت طالبان را نمی خواهند، نظر شریعت چیست؟

باید رها کنند و بروند.

آیا اگر در این شرایط اقدامی کند، اقدام او جهاد نامیده می شود یا اقدام تروریستی؟

جهاد نامیده نمی شود. طالبان گروهی است که از دل مردم آمده است. اگر قرار باشد مردم را سر به نیست کند، مانند بیست سال قبل می شود. آن زمان آمد، مردم نخواستند و رفت. نابودی قبلی طالبان نتیجه ظلم آنها بود و اگر آن مسیر را ادامه دهند دوباره همان سناریو ادامه پیدا می کند.

اگر همراهی جمهور بر اساس ارعاب و ترس به دست آید، آن حکومت مشروعیت دارد؟

اینجا بحث قضائا و ظاهرا هست. قضائا و ظاهرا می شود اما وجدانا و دیانتا مردم آن را قبول نمی کنند.