معاون قرآن و عترت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در چهارمین نشست از سمینار خیر قرآنی بر بستر مشارکتهای مردمی ضمن تشریح مفاهیم متعدد خیر و نیکوکاری در قرآن، گفت: تقسیمبندی کار خیر به دو بُعد خیر عُرفی و خیر دینی اشتباه است و این دو از هم فاصله ندارند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، چهارمین نشست از سلسله نشستهای سمینار علمی «خیر قرآنی بر بستر مشارکتهای مردمی»، هشتم شهریورماه با حضور عبدالهادی فقهیزاده، معاون قرآن و عترت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و با موضوع «خیر و نیکوکاری در قرآن» به صورت مجازی و پخش زنده از نشانی khairemandegar در اینستاگرام و آپارات، برگزار شد.
در ابتدای این نشست حجتالاسلام والمسلمین علی ملانوری، مدیرکل ارتباطات و هماهنگی معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مجریکارشناس این نشست به ارائه گزارشی از سه نشست قبلی سمینار خیر قرآنی بر بستر مشارکتهای مردمی و مطالب مطرح شده در آن از سوی مهمانان، پرداخت و در ادامه عبدالهادی فقهیزاده، معاون قرآن و عترت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز مطالبی را ارائه کرد که مشروح آن را میخوانید؛
«بحثی که در امر به معروف و نهی از منکر و قبل از آن مطرح است آن است که باید معروف و منکر را بشناسیم و بعد به حوزه امر و نهی وارد شویم. اهمیت این قضیه زیاد است به ویژه از این نظر که اگر شناخت درستی وجود نداشته باشد به جای اینکه امر به معروف کنیم چه بسا ممکن است در سایه ناشناختگی جابجا امر و نهی کنیم. در هر صورت میخواهم بگویم گفتوگو از خیر در قرآن، فرع بر شناخت خیر یا مفهوم متقابل با خیر در قرآن است.
یک نظام اندیشگی و گفتمانی در قرآن بر خیر و نیکوکاری وجود دارد که البته تعابیر و مفاهیم به کار رفته در آن مختلف و متنوع است که همپوشانیهایی با هم دارند و حوزههای متداخل مفهومی برای آنها وجود دارد، ولی در برخی موارد ممکن است، افتراقاتی با هم داشته باشند؛ در ادامه این مفاهیم برای مفهوم کلی نیکوکاری مفاهیم دیگری نشستهاند که متقابل با آنها قلمداد میشوند.
مفاهیم نیکوکاری متعدد و مفاهیم نقیض نیکوکاری هم متعدد است و باید آنها را بشناسیم. البته احصای آنها در این بحث مد نظر ما نیست، اما سعی میکنم به برخی مفاهیم نیکوکاری اشاره کنم. ضمن اینکه در مقابل این مفاهیم باید برخی مفاهیم متقابل با این مفهوم کلیدی قرآنی را نیز بشناسیم.
در نظام اندیشه دینی، دنیا و آخرت، گویی یک کل به هم پیوسته است، باور به پیوستاری دنیا و آخرت میتواند به اصطلاح امروزی پیشران حضور در عرصههای گوناگون نیکوکاری قلمداد شود و ما را از پا نهادن و حضور در عرصه بدکرداری باز بدارد، اگر این را مورد توجه نداشته باشیم، ممکن است در عمل، کار نیکو و حُسن فعلی وجود داشته باشد، اما جنبههای دیگر حسن فروگذار و مغفول واقع شود، یعنی عملی به دست بیاید که فی نفسه ارزشمند باشد، اما نه از جنبه دینی، بلکه از جنبه صرف احساسی و عاطفی که به حوزه دینی مرتبط نیست؛ معناداری اخلاقیات در اسلام بدون تردید در پیوند در عقیده معاد است و سرنوشت غایی انسان است که از دل این باورمندی به وجود میآید. اگر در این سرنوشت باور مثبتی به آخرت وجود داشته باشد، یک نوع رقم خواهد خورد و اگر این باور وجود نداشته باشد به گونه دیگری رقم خواهد خورد.
تبیین وجوه نیکوکاری در آیه ۱۷۷ سوره بقره
اینجا لازم است به یک آیه کلیدی اشاره کنم. در آیه شریفه ۱۷۷ سوره مبارکه بقره، آمده است: «لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِکَهِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاهَ وَآتَى الزَّکَاهَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ». نکته مهم این است که آیه شریفه میفرماید، نیکوکاری تنها آن نیست که در عبادت خداوند به جانب مشرق و مغرب رو بگذارید؛ بلکه نیکوکاری آن است که کسی ایمان راستین به خدا، روز بازپسین، کتاب، پیامبران و داشته باشد و مال خود را با وجود دوست داشتن به خویشاوندان، یتیمان، بینوایان و در راه ماندگان اهدا کند و نماز را به پا دارد و زکات دهد. چون عهد بندند به عهد خود وفادارند و در سختى و زیان و به هنگام جنگ شکیبایند. آنان کسانى هستند که راست گفتهاند و آنان همان پرهیزکاران هستند.
استاد محمدتقی شریعتی در کتاب «ولایت و خلافت از نظر قرآن و عترت(ع)» که در سال ۱۳۴۷ چاپ شده است، نکته مهمی ذیل این آیه دارد و میگوید: اینجا منظور تأکید بر حسن فاعلی است، یعنی مؤمنان راستین باورمندان حقیقی به خدا، معاد، کتاب، پیامبران و ملائکه هستند و اینها عین نیکوکاری و ایمان به خدا است.
سخن کوتاهی از حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه نیز وجود دارد که حضرت میفرمایند: «فاعِلُ الْخیْرِ خیْرٌ مِنْهُ و فاعِلُ الشّرِّ شرٌّ مِنْهُ» به این معنی که فاعل کار نیک از فعل نیک بهتر و شایستهتر است؛ چون نیکوکار است که مفهوم نیکوکاری را ملموس میکند. این آیه و این حدیث را اگر کنار هم بگذاریم، میبینیم قرآن و نهجالبلاغه چقدر به نیکوکاران توجه دارند و نیکوکار و نیکوکاری در نظامنامه فرهنگ اسلامی چه جایگاه والایی دارد.
اگر به بخش دوم آیه فوق توجه کنیم، میبینیم به جنبه مالی نیکوکاری اشاره شده و میفرماید: «وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ»، با وجودی که به مال دلبستگی و علاقه وجود دارد و نیکوکاران نیز اگر آرمانهای الهی در میان نباشد، بیعلاقه به این مال نیستند، اما هر وقت آرمانهای الهی به میان میآید از آن مالی که دوست دارند، بذل و بخشش میکنند.
نکته دیگری که در این مهم است و در زمره کار نیک معرفی شده است، جنبههای مناسکی و ارزشی اعتقادی است. آنجا که میفرماید «وَأَقَامَ الصَّلَاهَ وَآتَى الزَّکَاهَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ» یعنی اقامه نماز و پرداخت زکات هم نیکوکاری به حساب میآید.
نکته دیگر درآمیختگی خیر به معنای عام آن در حوزههای عقیدتی و دنیوی است. ما گمان نکنیم، نیکوکاری فقط بذل مال در راه خداست، جهاد در راه خدا با مال و با جان هر دو نیکوکاری است، چون هر دو درصدد سامانبخشی به برخی از مشکلات و دشواریهای زندگانی مردم است. بنابر این نیکوکاری صرفاً به مال نیست با جان هم هست، لذا ما اگر توان مالی نداریم، طبق این آیه میتوانیم در عرصههای دیگر نیکوکاری حضور داشته باشیم، لذا هر کسی هر توانمندی که داشته باشد، اگر از آن توانمندی در راه خدا و به قصد قربت ببخشد، نیکوکاری انجام داده است.
مشتمل شدن خیر بر امور اُخروی
پروفسور «ایزوتسو» کتاب شایستهای به نام «مفاهیم اخلاقی – دینی در قرآن مجید» دارند که در آن در مورد برخی مفاهیم متعالی قرآن بحث کرده است. در این کتاب اشاره شده است که بر اساس آیات، خیر واژهای فراگیر و مشتمل بر هر چیز ارزشمند است. جالب است که نه تنها مسائل دنیایی را بلکه مسائل اُخروی را هم در بر میگیرد، لذا باید امیدوار باشیم فرهنگ نیکوکاری در مفهوم صحیح در جامعه بیش از پیش گسترش پیدا کند.
در این روزها در فضای رحلت استاد «محمدرضا حکیمی» هستیم. این علامه بزرگ در جلد هفتم کتاب بسیار ارزشمند و تأثیرگذار و عالمانه «الحیات» به صورت غیر مستقیم این مفهوم را محقق کرده است که خیر عُرفی و خیر دینی از هم بُعدی نداشته و از هم فاصله ندارند، تنها کافی است که با قصد دینی و با اعتقاد به مبدأ و معاد کار خیر صورت گیرد، یعنی عمل صالح عملی است که در قالب و در چارچوب اعتقاد به خدا، اعتقاد به روز واپسین و به قصد خدمت صورت گیرد، محقق شده این البته باید پیراسته از هر گونه حرمت و هرگونه شرّ فعلی باشد. یعنی پسندیدگی و شایستگی باید در خود کار وجود داشته باشد. کسی از دیگری مالی را سرقت ببرد و به دیگری ببخشد، این مفهوم، دینی نیست. اما اگر به خدا اعتقاد داشته باشد، برای سامان بخشیدن جامعه مسلمانان به معتادان، ناداران و فقرایی که چه بسا مشکلات دینی فراوانی هم دارند، کمک کنیم این خیر عرفی و خیر دینی صورت گرفته است. لذا فاصلهگذاری و تقسیمبندی بین خیر عرفی و خیر دینی تلقی اشتباهی است؛ به ویژه اینکه در قرآن هر جا تعبیر «فی سبیل الله» آمده است به معنای در راه سامانبخشی به مشکلات مردم جامعه مسلمانان است. خدمت به خلق، فی سبیلالله است و تعبیری که از فی سبیلالله وجود دارد همان فی سبیل المومنین و مراد از مومنین هم افراد در قله ایمان ایستاده نیست، مومنان یعنی مسلمانان و در بسیاری از آیات قرآن در مواردی که «مومنان»، «امنوا» و … ذکر شده منظور آحاد جامعه اسلامی است.
تعبیر غیر سبیل المومنین در کنار سبیل الطاغوت نشان میدهد دو نقطه پویش وجود دارد که یکی از نظر دینی مطلوب است و آن عمل شایسته را در راه خدا برای سود رساندن به آحاد در نظر گرفتن است و دیگری برای انگیزههای باطل کارهای متعدد کردن است. اتفاقاً برخی این کارهای متعدد ممکن است، ظاهراً نیکو هم باشند، اما تصور نکنیم کار نیکو صرفاً معطوف و ناظر به مسجد ساختن باشد؛ کما اینکه قبلاً شاید کسی تصور نداشت مدرسهسازی یک کار شایسته دینی است، اما این درک الان در جامعه گسترش پیدا کرده است.
نگاهی به برخی مفاهیم کار خیر در قرآن
همانطور که اشاره کردم تنها یک یا دو مفهوم در قرآن کریم ناظر بر مفهوم نیکوکاری نیست، بلکه یک نظامنامهای وجود دارد که اینها با هم دست در گردن بوده و با هم پیوند دارند. یکی از بهترین و متداولترین مفاهیم نیکوکاری در قرآن، عمل صالح یا صالحات است. در سوره مبارکه عصر آنجا که میفرماید «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ» در موارد بسیار زیادی عمل صالح در کنار ایمان است. آیا متصور است که ایمان منقطع شود؟ آیا وصف ایمان میتواند به کسی اطلاق شود به گونهای که یک روز ایمان داشته باشد و یک روز نداشته باشد؟ به هیچ وجه نمیشود. اگر این قرینهسازی درست باشد، قرآن میخواهد بفرماید مؤمن چنانکه باید ایمان متصل و دائم به خدا داشته باشد، باید همواره عمل صالح انجام دهد. نام مبارک علامه حکیمی را بردم، این را هم بگویم ایشان کتابی دارند که اتفاقاً عنوان آن هم ربطی به مفاهیم قرآنی ندارد، اما لبریز از مفاهیم قرآنی و روایی صحیح است. ایشان در کتاب «ادبیات و تعهد در اسلام» نشان دادهاند در مکتب اهل بیت(ع) عمل، مندرج در ایمان است به این معنا که اصلاً کسی که ایمان به خدا داشته باشد و از عمل صالح به دور باشد، فی الواقع مؤمن نیست. در مکتب اهل بیت(ع) با استناد به روایات صحیحی که علامه حکیمی نشان داده است، عمل صالح مندرج در ایمان است، «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» جدا از هم نیست و یک مفهوم است.
اصطلاح دوم «بِرّ» است. بِرّ به خود و دیگری و به ویژه بِرّ به والدین است که برخی از آن به تقوای والدین و تقوای معاشرت با والدین تعبیر میکنند. اصطلاح دیگر «انفاق» است، انفاق در قرآن یک مفهوم بسیار مهم است و همه این شروطی که گفته شد از جمله عقیده به معاد، قصد قربت و هدف سامان بخشی به مشکلات مردم را باید دارا باشد. در انفاق، یک انفاقکننده و یک انفاقگیرنده داریم، انفاق در بعد معنوی هم میتواند وجود داشته باشد.
مورد بعدی که بسیار شگفتآور است، «قرض حَسن» است. این نوع قرض در قرآن نوعی انفاق است و اگر اشتباه نکنم شش آیه در باب قرض حسن وجود دارد. قرض الحسنهای که در زبان فارسی رواج یافته است، هم از جمله این قرض است. قرض حسن از سنخ نصرت پیامبران الهی و جهاد با جان است. نصرت پیامبران الهی معامله با خدا و جهاد فی سبیل الله، معامله جاناً با خداست. قرض حسن از خود بخشیدن در راه خداست بدون اینکه کسی منتظر بماند چیزی در عوض بستاند.
مفهوم دیگر برای نیکوکاری «قسط» و «دادگری» و به عدالت رفتار کردن است. به عدالت با دیگران رفتار کردن یک عمل نیکوکارانه است به شرطی که مبتنی بر نیت الهی باشد. مفهوم «احسان» یک مفهوم دیگر است که معنای تقابل با شر هم با برخی زمینههای دینی دارد، در سوره مبارکه زلزال آنجا که میفرماید «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ» برخی مفسران عقیده دارند «خَیْرًا یَرَهُ» به معنای عمل صالح است.
دو عامل پیونددهنده مفاهیم متعدد نیکوکاری
به هر حال آنچه این مفاهیم متعدد قرآنی را به هم پیوند میدهد یک ذو جنبتین بودن در ابعاد دنیوی و اُخروی و دیگری هم مشروع بودن خود عمل و فارغ بودن از هر گونه حرمت و ناشایستگی است. نکته اصلی دیگر سیر از جنبههای محبت و احساس و نماندن در این جنبهها و کشیده شدن به حوزهای است که در پی سود رساندن به جامعه مسلمان است. اگر اینگونه به کار خیر نگاه کنیم، فرقی بین خیر عُرفی و دینی تلقی نخواهیم کرد.
بدون شک آموزش و یادگیری قرآن یکی از امور خیر مهم است، اما آیا میتوان امر قرآن و آموزش آن را به یکایک مردم واگذار کرد و حاکمیت بگوید من مسئولیت و برنامهای در این زمینه ندارم؟ در قرآن پرداخت زکات بر عدهای واجب شرعی است، آیا میتوان زکات را واگذار کنیم به خود افراد؟ آیا این امور نیاز به سامانبخشی و مدیریت ندارند؟ بنابر این امر مدیریت این امور و اداره حرفهای آن بحث دیگری است. به یاد دارم از صدها سال قبل تا ۲۰ یا ۳۰ سال اخیر، قربانیانی که در منا قربانی میشدند، عمدتاً تلف میشدند اما رفته رفته یک نظام به وجود آمد تا این قربانیها را به فقرای مسلمان برساند. اینها طبیعتاً اقتضائاتی دارد و اگر افرادی برای انجام این کارها و رساندن این قبیل نیکوکاریها به دست نیازمندان کار کنند و دستمزد دریافت کنند، مخالفتی با در راه خدا بودن قربانی ندارد.
مدیریت حرفهای امور خیر یک ضرورت است
ما گمان نکنیم صرفاً اموری خیر است که با ارزش مادی زیادی همراه باشد، اگر شعار شایسته و اثرگذار «هر ایرانی یک خیر» در مجموعه «آلاء» انتخاب شده است، بر بستری رشد میکند که تعریف کار خیر بر هر چیزی که در توان صلاحیت ما باشد، مصداق پیدا کند. یعنی باید گونههای مختلف به آن بدهیم و طُرُق عملی جذب این نیکوکاریهای خرد را تعریف کنیم.
به نظر من الان غیر از اینکه باید به مدیریت حرفهای امر خیر میدان بدهیم و آن را از نظر دینی روا بدانیم، بلکه باید این را یک ضرورت قلمداد کنیم و بدانیم که اگر جویهای کم آب روان را در یکدیگر وصل کنیم رود خروشانی به وجود میآید.
اگر بگوییم، خداوند متعال خدای همه است، پیامبر اکرم(ص) رحمهللعالمین است و ایمان هم منحصر به مسلمانان نیست، بلکه صاحبان ادیان بزرگ آسمانی هم در اعتقاد به خدای واحد با ما مشترک هستند، و این نقاط اشتراک را مد نظر قرار دهیم، میتوانیم دایره خیر را بسیار گسترش دهیم. روایتی وجود دارد که میفرماید روزی یکی از پیروان مسیحیت به محضر امام صادق(ع) شرفیاب میشود و مناظرهای انجام میدهد، در نهایت متقاعد میشود، مسلمان شود اما اظهار میکند مادر پیری دارد که چون مسیحی است و هنوز مسلمان نشده است به او خدمت نکند، حضرت میفرمایند بر خدمتگزاری خود بیفزا؛ با این نگاه است که میگویم خیر و نیکوکاری را فقط به مومنان و آن هم مومنانی که در درجات عالی ایمانی قرار دارند، اختصاص ندهیم. اگر همسایهای داریم که روزهخواری میکند یا کاهل در انجام نماز است اما مسلمان است، به او هم نیکوکاری و احسان کنیم.
من این را گفتم که دایره خیر و نیکوکاری را گسترده ببینیم؛ آنچه مهم است نیت خیر است و البته انسان بتواند از خود به یادگار بگذارد، بسیار اهمیت دارد و هرچه بیشتر باشد هم بهتر است.
فقر مطالعات و پژوهش در حوزه خیر
در مورد پژوهش در حوزه نیکوکاری و کار خیر دو بحث وجود دارد. اولین بحث اشاره به فقر مطالعاتی و پژوهش در امور خیریه و نیکوکاری در کشور است. حداقل در زبان فارسی مطالعات جدی و چندسویه متعدد و متنوعی در زمینه وقف وجود ندارد و بخشی از ناشناختگی این موضوع هم به همین مسئله باز میگردد که گفتمان نشده است.
غیر از اینکه باید کتاب نوشته شود، مطالعه دانشگاهی صورت گیرد و مبلغان قرآنی و دینی با زبانهای مختلف با مخاطبان گوناگون مطرح کنند، نکته دیگری هم هست و آن هم نیازمندی به مطالعات چندرشتگی و میانرشتگی در این موضوع است.
طبیعتاً خَیران و به ویژه خَیرانی که امور خیر با ارزش مالی بالایی انجام میدهند، کسانی هستند که با دقت و درایت برخورد میکنند، یعنی از سر سیری یا بینیازی این کار را انجام نمیدهند، چه بسا در زندگی خود وضعیت سادهای داشته باشند، اما با نگرشهای آرمانی و اعتقاد و مبانی نظری که در مورد کار خیر دارند، به این وادی ورود کردهاند، لذا اینها دقت نظر دارند تا کسی بر انگیخته شود.
برای اینکه چنین افرادی با این نگرش و بینش به وجود بیایند عوامل متعددی دخیل هستند، برخی جنبههای دینی، روانشناختی، جامعهشناسی، تاریخی و .. تأثیرگذار بوده است. لذا انجام مطالعات چندرشتهای یا میان رشتهای بین حوزههای دین و علوم دیگر انسانی باید شکل گیرد، اگر این مطالعات دست به دست هم دهند کمک خواهند کرد به گفتمان نیکوکاری در کشور برسیم. البته برای رسیدن به این گفتمان از معلمان در دبستانها و مدارس تا اساتید دانشگاهها میتوانند مبلغ امر خیر باشند و نقش مهمی در این زمینه ایفا کنند.
نقش معاونت قرآن در شکلگیری مجمع خیرین قرآنی
در نشستهای قبلی این سمینار به موضوع تأسیس مجمع خیران قرآنی اشاره شده است. اینجا لازم میدانم تصریح کنم که بنیانگذاران این حرکت هیچگاه چنین ذهنیتی نداشتهاند که یک ریال از امور خیریه و پرداختهایی که به این مجمع میشود در راه مسائل اداری و سازمانی خود که معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد، هزینه کند. نقش ما در این مجمع کمک کردن به شکلگیری و برپایی چنین مجمعی به عنوان یک تشکل مردمنهاد است به نحوی که کاملاً مستقل از دولت باشد و به زودی نیز از بدنه دولت جدا شود تا بتواند با همفکری و همراهی سازمانی معاونت قرآن و عترت در حوزه تخصصی خیر قرآنی خدماتی برای آحاد ملت مسلمان تقدیم کند.