حجتالاسلام زهیر دهقانیآرانی به تبیین آرای مستشرقین معاصر در باب مهدویت پرداخت و بیان کرد: اصالت مهدویت، روایات مهدویت، مهدویت شیعی، تاریخ شکلگیری باور تشیع دوازده امامی به مهدویت، رابطه مهدویت و سیاست و منجیگرایی در جریانات سلفی و تکفیری از جمله مهمترین موضوعات مورد توجه آنها بوده است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، کرسی ترویجی عرضه و نقد دیدگاه علمی با موضوع بررسی و نقد آرای مستشرقین معاصر در زمینه مهدویت، ۱۶ شهریورماه با سخنرانی حجتالاسلام زهیر دهقانیآرانی، عضو هیئت علمی مرکز تخصصی مهدویت به صورت مجازی برگزار شد که در ادامه متن آن را میخوانید؛
ورود مستشرقین به این بحث سابقه زیادی ندارد و حدود صد سال از آن میگذرد. دلیلش ظهور چند مدعی مهدویت بوده است که مثلاً با سیدمحمدعلی باب مواجه هستیم که موجب میشود مستشرقین به این مسئله توجه کنند. افراد زیادی وارد این جریان شدند و بنده چهار دوره برای مهدویتپژوهی مستشرقین ترسیم کردم؛ دوره اول از نیمه دوم قرن نوزدهم تا نیمه قرن بیستم، دوره دوم از پایان جهنگ جهانی دوم تا انقلاب اسلامی، دوره سوم از انقلاب اسلامی تا سال ۲۰۰۰ و دوره چهارم از سال ۲۰۰۰ تا زمان کنونی است. برای نمونه دارمستتر نخستین کسی بود که در این زمینه کتاب نوشت و بعد با افراد دیگری مواجه هستیم و یکی دیگر از این افراد نیز گلدزیهر است که از سرآمدان اسلامپژوهی نیز شناخته میشود.
ویژگی دوره اول مهدویتپژوهی مستشرقین
اما برای نمونه، ویژگی دوره اول این بود که بیشتر توجه مستشرقین به مدعیان بوده و کمتر به منابع اسلامی دسترسی داشتند و اشکالات زیادی هم در نظرات آنها وجود دارد. اگر موضوعات مورد توجه آنها مورد توجه باشد، مشخص است که مدعیان مهدویت بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. اما در دوره دوم، افراد دیگری بودند و علت جدایی دوره اول و دوم این است که رنگ و بوی استشراق تغییر کرد و مقداری دین مسیحیت پذیرش اسلام را کمکم قبول کرد و اتفاقاتی افتاد که موجب شد مستشرقین منصفتر شوند و به منابع اسلامی هم دسترسی بیشتری داشتند. در اینجا افرادی را داریم که اسلام را از درون اسلام میفهمند؛ مانند ماسینیون یا هانری کربن. اما در دوره اخیر نیز توجه به شیعه و مهدویت و سیاست در اوج توجه بوده است.
اما نظرات مستشرقین در مورد مهدویت را که بررسی کردیم، به دویست و سی نفر رسیدیم. تقریباً به منابع دو سوم اینها دسترسی داشتیم و حدود ۵۵۰ تا ۶۰۰ منبع نیز شامل کتابها و مقالات و پایاننامهها بود و در تحقیقات خود به اینها مراجعه کردیم، اما چون حوزه کاری ما مستشرقین معاصر است، میتوانیم حدود ۱۵۰ مستشرق را مورد تحلیل قرار دهیم. پیش از اینکه وارد پنج حوزه نظری آنها شوم، باید چند خصوصیت شاخص این دوره را بگویم؛ اولاً حوادث جاری بر حوزه کاری آنها تأثیرگذار بوده است. البته در دوران پیش نیز اینطور بوده است. در این دوره، وقوع انقلاب اسلامی و ظهور جریانهای سلفی – تکفیری مانند طالبان و داعش اثرگذار بوده است. همچنین در ایران و عراق شعارهای منجیگرایانه باب شد و موجب شد نظر مستشرقین جلب شود. بنابراین مباحث جاری موثر بوده است.
دومین بحث، تأثیر ارتباط علمی و پژوهشی مراکز حوزوی و دانشگاهی ما با مراکز اسلامپژوهشی در جهان است. بالا و پایین رفتن سطح ارتباطات روی نگاه آنها تأثیرگذار بوده است و وقتی که ارتباطها کم شده، قدری فاصله هم ایجاد شده است و یک مقدار نگاهها تقابلی شده است و اگر رفت و آمدهایی بود، شاید میشد تغییراتی ایجاد کرد و این تبادلات میتوانست حضور اساتید و … باشد که چندسالی است کمرنگ شده است.
در دوره معاصر امکانات نوپدید فناوری را داشتیم که موجب شده دسترسی به منابع بیشتر شود. یک مسئله دیگر حضور پررنگ محققین مسلمان و شیعه ایرانی و غیرایرانی در کشورهای غربی است که به عنوان همکار یا رئیس برخی درپارتمانها حضور دارند و با افرادی نظیر محمدعلی امیرمعزی یا مدرسی طباطبایی مواجه هستیم. ویژگی عمده دوره معاصر نیز تخصصیشدن حوزه کاری مستشرقین است.
مروری بر مهمترین شاخصها در دوره معاصر
نظرات شاخص را در چند حوزه آوردهام که مراد مستشرقین معاصر است. اصالت مهدویت یکی از این شاخصها است؛ یعنی خاستگاه مهدویت کجا است. برخیها مانند پاتریشیا کرون در ادامه نظرات سابقین ریشه مهدویت را به ادیان و مکاتب سابق برمیگردانند. یک کسانی هم هستند که ریشه مهدویت را بیشتر به حوادث اتفاق افتاده در انتهای قرن اول و ابتدای قرن دوم میدانند و حوادثی مانند جریان مختار را مورد توجه قرار میدهند. مادلونگ نیز ریشه مهدویت را زیر سوال میبرد. برخی نیز نظرات را جمعبندی کردهاند و مثلاً دیوید کوک میگوید تحولات بومی، رویدادهای تاریخی، تفسیر قرآن و دیگر منابع موجب شده که باور به منجیگرایی در اسلام به وجود آید.
موضوع دوم که مستشرقین روی آن کار کردهاند، روایات مهدویت است. پیشتر سابقه نداشته و در حد اشاره به این روایات میپرداختند، اما در دوره معاصر مادلونگ روی روایات سفیانی کار کرده است. یا روبین در مورد احادیث دوازده خلیفه و سابقه تاریخی آن کار کرد است. یا دیوید کوک روی الفتن ابن حماد کار کرده که یکی از متقدمترین کتب آخرالزمانی است. افراد دیگری هم هستند که در مورد تاریخگذاری کار کردهاند. یکی از موضوعات مهم تاریخگذاری احادیث است که پیشتر هم روی آن کار کردهاند، اما بحث تاریخگذاری احادیث مهدویت یکی از مباحث مهم است، مثلاً روایات همنامی امام مهدی(عج) با روایات پیامبر(ص) را مستشرقین بحث کردهاند و میگویند در فلان تاریخ ساخته شده و دلایل مختلفی نیز برای آن میآورند که موضوع جالبتوجهی است و جای کار دارند.
موضوع سوم که خیلی باید در مورد آن بحث شود، مهدویت شیعی است. مهدویتی که در شیعه کار شده بیشتر مورد توجه برخی مستشرقین بوده است. فان اس، مادلونگ، برنارد لوئیس افرادی بودند که روی این زمینهها کار کردهاند و در میان فرق شیعه بحث مهدویت را دنبال کردهاند.
موضوع چهارم بحث تاریخ شکلگیری باور تشیع دوازده امامی به مهدویت است که از سوی برخی از مستشرقین کار شده است و شاخصترین آنها اتان کلبرگ بوده است و مقالاتی در این زمینه دارد و افراد دیگری هم هستند که میشود روی نظرات آنها کار کرد که از جمله مونتگمری هستند. در این زمینه روی غیبت و رجعت کار کردهاند. در مورد نواب اربعه چند نفر به صورت مخصوص کار کردهاند. کلبرگ در دایره المعارف اسلام کار کرده است و مهمتر از آن مقاله ورنا کلم است که غربیهای بعدی به آن ارجاع میدهند. بعد از ایشان در نسل کنونی ادموند هایس در حال کار کردن است و روی نواب اربعه در حال پژوهش است و رساله دکتری و پروژه پستدکتری او نیز در همین زمینه است. در باب علمای شیعه به خصوص کسانی که برای نسل اول شیعه هستند نیز کار شده است و برای نمونه به صورت خاص روی احمد بن خالد برقی و یا کمال الدین صدوق کار شده است. در نسلهای بعدی علمای شیعه هم کسانی که به مهدویت مرتبط هستند کارهایی در مورد علامه مجلسی یا علامه حلی و ابن طاوس داریم.
موضوع دیگری که روی آن کار شده است رابطه مهدویت و سیاست است. در بحث مهدویت شیعه، نیابت عامه، رابطه شیعه با حکومتها و اجازه قیام یا سکوتگرایی شیعه مورد بحث بوده است و همه با باور مهدویت شیعی گره خورده است که آیا مثلا اجازه میدهد حکومتهای جائر را قبول کنیم یا باید قیام کنیم و اینها در دوره معاصر مورد توجه بوده است. در مورد کارهای سیاسی شیعه معاصر که برگرفته از عقیده مهدویت است به صورت خاص پیشنهاد میکنم مقاله مهدیگرایی سیاسی در دوره معاصر یا منجیگرایی در هلال شیعی که توسط دیوید کوک نوشته شده مطالعه شود.
اما موضوع دیگری که مختص دوره اخیر است، منجیگرایی در جریانات سلفی و تکفیری است که طالبان و داعش و جبهالنصره شعارهای مهدویتی دارند، ولی همین شعارهایی که دادهاند موضوع تخصصی کار برخی از مستشرقین بوده است. حوزه دیگر نیز مهدیستیزی عیان است که مستشرقین روی آن کار کردهاند. طیفی از نویسدگان و اصحاب رسانهای غربی به این مسئله پرداختهاند.
در اینجا نظرات شاخص در مورد معاصرین را تبیین کردم. در این مجال فرصت نیست که اینها را باز یا نقد کنیم و به همین میزان بسنده میکنم. اما نکته مهم این است که ما نمیتوانیم مستشرقین دوره کنونی را از حرفهایی که در کتب ما هست بیاطلاع بدانیم و یا آنها را مزدور و بدطینت و استعمارگر بدانیم. مستشرقینی هستند که بسیار علمی روی این مسئله کار کردهاند و دانش آنها بسیار تخصصی و ویژه شده است. به تعبیر یکی از اساتید حوزوی که گفتند اگر ما عمیقاً در برخی از موضوعات آنها کار نکنیم، چهبسا برخی از آنها متخصصتر از ما شوند.