هندوئیسم آیینی است که امروزه بر بیشتر سرزمین هند حاکم است و بیشترینه مردم آن دیاربدان اعتقاد دارند،
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، هندوئیسم آیینی است که امروزه بر بیشتر سرزمین هند حاکم است و بیشترینه مردم آن دیاربدان اعتقاد دارند، به گونهای که بیش از هشتصد میلیون نفر بدان گرایش دارند.
هندوئیسم را به چند دلیل نمیتوان یک دین خواند:
الف. این آیین یک چارچوب اعتقادی و آیینی مشخصی ندارد. در این آیین، تنوّع و تکثّر حیرتانگیزی از عقاید و شرایع مشاهده میشود و به لحاظ عقاید و آداب و رسوم، طیف گستردهای را تشکیل میدهد که گاه اطراف آن طیف، نه تنها هیچ شباهتی به هم ندارند، بلکه اساسا با یکدیگر متناقضند؛ مثلاً، هندوها زمانی از نظر رفتاری، اخلاقی محض، و زمانی دیگر از نظر رفتاری، بیمبالاتترین افراد عالم هستند؛ و یا اینکه آدمی در این آیین، میتواند به هیچخدایی اعتقاد نداشته باشد و یا تعداد زیادی از خدایان را بپذیرد و به عبادت آنها مشغول گردد.
در هندوئیسم، هیچکس ناگزیر به قبول اندیشه و عقیده واحد و غیرقابل تغییر نیست. دو قاعده یا ضابطه کلی هندویی، تنوّع و اثرپذیری این کیش را روشن و نمایان میسازد. این دو ضابطه، یکی «ادهیکَرَ» (Adhikara)، یعنی استعداد و صلاحیت و قوّه تشخیص یا قابلیت معنوی است، و دو دیگر «ایشته دِوَه» (Ista-deva) یا «ایشته دوتَه» (Ista-devata) یعنی: انتخاب معبود یا برگزیدن خدای شخصی. قاعده «ادهیکر» با استعداد معنوی ارتباط دارد و ایجاب میکند که تکلیف مذهبی هر هندویی با استعداد روحی و خواست قلبی او سازگار باشد. هندویی که دلش برای پیکرهای از سنگ یا چوب یا فلز آکنده است از شناخت خدای نادیده واحد بیبهره خواهد بود. مفهوم «ایشته دوه» ـ یعنی: انتخاب خدای شخصی ـ این است که در نوشتههای هندوان، خدای مطلق به اشکال گوناگون تجسّم یافته و هر هندویی اختیار دارد از میان خدایان (هندو و غیر هندو) یکی را که آرامبخش خاطر و مورد عشق و علاقه و احترامش باشد، برگزیند، خواه خدایی را که برگزیده از خدایان هندو باشد یا خدای قبیلهای یا خانوادگی یا پیکره ویژهای از سنگ یا چوب یا فلز.۱
دو قاعده مزبور موجب شده است که در میان هندوها، مذاهب و مکاتب فراوانی به وجود آید و در میان هریک از این مذاهب، فرقههای مختلفی پا به عرصه وجود بگذارند. بر این اساس، در این آیین، وجود یک نظام اعتقادی واحد، که مورد پذیرش همگان و یا حتی جمع کثیری از هندوان باشد، متوقّع نیست.۲
ب. در ادیان عالم، معمولاً شخصی به عنوان بنیانگذار آن دین مطرح است، اما در هندوئیسم، خبری از بنیانگذار نیست و کسی به عنوان پایهگذار این دین معرفی نشده است؛ تنها در برخی اسنادی که بسیاری از آنها در قرن بیستم یافت شدهاند، اشارههایی اجمالی راجع به زمان شروع این آیین دیده میشود که آن هم بسیار مهمل و ناکافی است.
ج. رنگارنگی باورها و اعمالِ هندوها در دورانهای گوناگون نیز یکی از عوامل و دلایلی است که ما را به سوی این نکته میکشاند که این رویکرد یک دین نیست؛ مثلاً، هندوها در دورهای از تاریخ خود، برای راضی کردنِ خدا یا خدایان، هر کاری انجام میدهند و اعمال و شعایر خاصی را به دقیقترین وجه ممکن انجام میدهند، و حال آنکه در دورهای دیگر، مسئله اخلاصِ عمل و عملِ بدون اَمَل، اهمیت مییابد و دیگر حتی راضی کردنِ خدا یا خدایان برایشان اهمیتی ندارد. یا اینکه در یک زمان، بت و بتپرستی در آیین هندوها وجود ندارد؛ ولی در دورانی دیگر، بتپرستی رواج پیدا میکند و در بتخانههای آنان، بتهای فراوانی خودنمایی میکند و پرستش بت نزد آنان در اوج رونق است.
بر اساس ادلّهای که مطرح گردید، هندوئیسم را نمیتوان یک دین، همانند ادیان ابراهیمی به شمار آورد. البته این نکته را نیز باید در نظر داشت که ممکن است در آغاز، این آیین ویژگیهای دین بودن را واجد بوده است، ولی به سبب تحریفات به وجود آمده به این صورت درآمده باشد. ولی به نظر میرسد این احتمال دلیل موجّه و قانعکنندهای نیافته است.
پی نوشت:
۱. سید محمّدرضا جلالى نائینى، هند در یک نگاه تهران، شیرازه، ۱۳۷۵، ص ۷۶ـ۷۷.
۲ـ ر.ک. همان، ص ۷۷.