استاد مؤسسه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، گفت: تعارض ذاتی بین علم و دین وجود ندارد زیرا معرفت واحدی بر عالم حاکم است و این تعارضات ناشی از محدودیت در زاویه نگاه بشر است.
به گزارش خبرنگار ردنا (ادیان نیوز)، سیدمحمدتقی ابطحی، مدیر گروه فلسفه مرکز مطالعات و برنامهریزی دانشگاه آزاد اسلامی، در سلسله های نشست علم و دین با تأکید بر چگونگی مواجهه با کرونا، اظهار کرد: دانش بشری از آغاز تاریخ مکتوب تعاملاتی با هم داشتند و ابتداییترین آن را با شکلگیری فلسفه و باورهای یونان باستان میبینیم، سقراط و افلاطون وقتی پایه فلسفه را بیان نهادند بر اسطورهها تاکید کردند ولی ارسطو آن را از اسطوره جدا و به عنوان دانش محکم ارائه کرد؛ به تدریج مناسبات دین و فلسفه پیش آمد؛ در قرون وسطی دین در غرب غلبه یافت و فلسفه محدود شد.
وی افزود: با پیدایش علم جدید در قرن ۱۷ شاهد انقلاب علمی هستیم و کسانی مانند نیوتن پا بر شانه غولانی چون کپرنیک و گالیله گذاشت و پدیدههای منظومه شمسی را به صورت یکپارچه توضیح داد و کم کم منازعه میان این دانشها و دین را شاهد شدیم؛ در قرون وسطی عمدتا علوم در ذیل کلیسا فعالیت داشت تا اینکه کپرنیک با مشکلاتی در تبیین منظومه شمسی، روبرو شد و نظریه خورشیدمرکزی را مطرح کرد؛ البته او مورد احترام کلیسا تا پایان عمر بود، در دوره گالیله، وی انتظار داشت کلیسا تفسیر متون دینی را براساس نظریه خورشیدمحوری تغییر دهد و کلیسا از وی پرسشهایی پرسیدند که وی از عهده آن برنیامد لذا نظریه خورشیدمحوری مجر به تنازع میان کلیسا و گالیله شد و در نهایت او به حبس خانگی و ممنوعیت کار منتهی شد.
ابطحی بیان کرد: در این دوره بحران جدی فکری در اروپا پدید آمد و سبب موضع گیریهای جدید فلسفی شد، بحث نظریه تکامل داروین هم در ادامه در جهان غرب مطرح شد و منازعه جدی بین دین و زیست شناسی ایجاد شد؛ با پیدایش نظریات جدید در مورد آغاز جهان از سوی هابکینز و … باز این منازعه تشدید شد؛ هاوکینگ گفت ما میتوانیم از زمان حلقوی به جای خطی صحبت کنیم، در این صورت عالم هستی ازلی خواهد بود و وقتی ازلی باشد نیازی به خالق ندارد.
مدیر گروه فلسفه مرکز مطالعات و برنامهریزی دانشگاه آزاد اسلامی تصریح کرد: وقتی نظریات فروید و دورکیم در مورد منشا دین ایجاد شد صحنه منازعه بین علم و دین بیشتر شد و در اینجا این پرسش شکل گرفت که اصولا این دو چه نسبتی با هم دارند در حالی که در قرون وسطی همراه و یکپارچه بود.
وی افزود: بک کراس مناسبات علم و دین را در حوزه تعارض، استقلال و همگرایی تعریف کرد؛ مناسبات چهارگانه بین علم و دین هم نظریه باربور است و این نگاه به ایران وارد شد و خیلی از متفکران و فیلسوفان دین از این نظریه بهره بردند. باربور نگاه تعارضی را دو قسم دانسته است؛ یکی علمگرایان که دین را کنار مینهند و دیگر نصگرایان هستند که میگویند علم را باید مطابق با نصوص دینی تعریف کرد و در سه مقوله دیگر با کراس مشترک است.
مناسبات علم و دین مقوله ای وارداتی از غرب نیست
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی خاطرنشان کرد: دین و علم پرسشهایی برای یکدیگر ایجاد میکنند و میتواند عرصههایی از تعامل میان علم و دین ایجاد شود؛ نگاه دیگر این است که ما تصور میکنیم علم و دین دو چیز است و این ناشی از محدودیتهای بشری است ولی اگر از منظر خدا به علم و دین نگاه کنیم دو معرفت متفاوت نیست و همه یکی هستند. ما باید بکوشیم به دیدگاهی دست یابیم که در آن دوگانگیها برطرف شود. اگر ما بر این باوریم که عالم مادی یک عالم است و از وحدت برخوردار است معنا ندارد یک گوشه آن را با علم و گوشه دیگر را با دین تعریف کنیم.
ابطحی عنوان کرد: یا مثلا در جهان اسلام، دانشهای کلام، فلسفه و عرفان داریم ولی ملاصدرا در صدد بود میان اینها وحدت ایجاد کند، به تعبیر جوادی آملی حکمت صدرایی جامع قرآن، برهان و عرفان است.
وی افزود: برخی از اساتید بر این باور هستند که مناسبات میان علم و دین بحث مخصوص غرب و عالم مسیحیت است و در جهان اسلام شبه مسئله و وارداتی است و نه مسئله واقعی؛ ادله این استادان بزرگوار جای ان قلت و چالش دارد و ما هم دیر یا زود با تجارب غرب در این مسئله مواجه میشویم و بهتر است موضع خود را روشن کنیم؛ این افراد معتقدند که اسلام دین تحریف نشده است و بین عقل و نقل و علم و دین هماهنگی وجود دارد و دین بر تعقل و تجربه و عبرت و اندیشه تاکید فراوانی دارد؛ قرآن فرموده به شتر و کوه و زمین بنگرید، این دیدگاه به همراه اجتهاد عقلانی شیعه سبب شده تا ما معارضه بین علم و دین نداشته باشیم زیرا چیزی که باعث تعارض، استقلال و گفتوگو میان علم و دین در غرب بود ناشی از برداشت کلیسا از دین مسیحیت و تحریف خود مسیحیت و انجیل بود.
قرآن تحریف نشده اما فهم آن بی خطا نیست
وی افزود: ما با اینکه مدعی هستیم قرآن تحریف نشده است ولی کسی مدعی نیست که ما در فهم قرآن دچار خطا نمیشویم، ضمن اینکه احادیث جعلی به وفور در متون روایی وارد شده است، مضاف بر این تاریخ اسلام نشان میدهد تعارض و چالش میان باورهای دینی و علم وجود داشته است؛ بعد از رنسانس اتفاقی افتاد که گفتند ما باید به بلوغ فکری برسیم و همه یافتههای کلیسایی را کنار بگذاریم؛ غربیها با همه وجود درک کردند که گونهای جدید از فهم عالم مستقل از کلیسا و با بسندگی عقل و تجربه وجود دارد که بهتر و صادقتر از فهم کلیساست.
ابطحی بیان کرد: از دید این استادان، سرآغاز علم جدید با تغییرات اجتماعی زیاد و پررنگی تعارض بین علم و دین مواجه شد ولی در کشور ما این مسئله کمتر نمود دارد.
وی با اشاره به مقوله کرونا بیان کرد: با شروع کرونا مراجع تقلید و رهبری مرجع اصلی در مقابله را ستاد ملی کرونا عنوان کردند و فتاوایی هم در این زمینه صادر شد اما در مقابل این ما شاهد یکسری رفتارها و حرفها بودیم که به نام دین و در تعارض با علم پزشکی و ستاد کرونا بیان شد. چیزی با عنوان طب اسلامی برای مبارزه با کرونا به خصوص داروی امام کاظم(ع) و تعطیلی حرمهای مطهر و مخالفت با واکسن هم در بحث مناسبات علم و دین مطرح شد.
ابطحی با اشاره به رابطه کرونا و دین با نگاه به الگوی باربور گفت: اولین نگاه، تعارض است، علمگرایان، علم تجربی را تنها منبع معرفتی معتبر میدانند و میگویند این علم به خاطر عینیتی که دارد محدود به قوم و منطقه و مذهب و زبان خاصی نیست و علم شرقی و غربی و اسلامی و مسیحی نداریم و جهانشمول است. بنابراین باید به یافتهها و دستورالعملهای بهداشت جهانی احترام بگذاریم، بنابراین باید از تجمع پرهیز شود و مجالس اهل بیت(ع) و حرم های مطهر بیشترین جمعیت را در خود دارند پس باید تعطیل شوند و تعرض در همینجا شروع میشود؛ توصیه دیگر این است که پزشکان باید فقط به دستورات بهداشت جهانی عمل کنند چون دلیلی نداریم که داروی امام کاظم(ع) در درمان کرونا مؤثر است و صرفا شاید پیشگیرانه باشد.
استاد مؤسسه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اضافه کرد: در برابر علمگرایان، نص گرایان هستند که میگویند گزارههای علوم تجربی قطعی نیستند بلکه حدس و ظن هستند ولی قرآن و کلام اهل بیت(ع) که وحیانی است ضرورتا صادق و مطابق با واقع است. حرف این گروه آن است که حتی در علم الابدان هم باید به وحی مراجعه شود و اتفاقا مشکلات بشر از جایی آغاز شد که حس خودکامگی و عقل بسندگی رشد یافت و بشر از وحی رویگردان شد. پس باید به قرآن و روایات برگردیم؛ در این نگاه حرم اهل بیت(ع) دارالشفاء است لذا برخی هیئتها با شور و نشاط بیشتری برگزار شد و مطرح کردند که ما مجلس گرفتیم و بیمار هم نشدیم. فیلمی از استاندار کربلا یا نجف پخش شد که آمار فوتیهای کرونایی بعد از اجتماع اربعین زیادتر که نشده بلکه کم شده است. سخن دیگر آنها این است که ما دستوراتی در مورد پیشگیری و درمان مانند داروی امام کاظم(ع) داریم و کسانی که آن را رعایت کردند کمتر مبتلا شدند و فوت کردند و مدعی هستند آمار ما نسبت به وزارت بهداشت بسیار کمتر است.
وی افزود: از جمله اتفاقات رخ داده در این ایام این بود که درب حرم حضرت معصومه(س) را شکستند و کتاب پزشکی هاریسون را آتش زدند و مقاومت در برابر زدن واکسن هم به قم منتسب میشود؛ کروناستیز میان علم و دین را در جامعه ما به میدان آورد نه اینکه از ابتدای انقلاب تاکنون این معارضه وجود نداشت. برخی معتقدند که منازعه قدیمی میان علم و دین دوباره احیاء شد و تا زمانی که دین حداکثری وجود دارد این تعارضات هم ادامه خواهد داشت.
این مترجم و نویسنده با بیان اینکه ما باید دقیقا نقاط تعارض بین علم و دین را شناسایی کنیم تا ببینیم این تعارض واقعی است یا خیر؟ ادامه داد: وقتی میگوییم گزارهای علمی است آیا واقعا علم این ادعا را دارد؟ امروزه پذیرفته شده که آنچه با عنوان علم مطرح است یافتههای علمی است و اگر میگوییم گزارهای دینی است آیا این گزاره به صورت روشمند به دین منسوب شده است یا خیر صرفا فردی مدعی چیزی شده است. بنابراین راههایی برای رفع این تعارض وجود دارد؛ مثلا در بحث تکامل برخی معتقد شدند که مؤید نظریه تکامل است و برخی گفتند که در تضاد است؛ در این صورت باید آیات را تاویل کنیم.
وی با بیان اینکه از کسانی که تعارض علم و دین را مطرح میکنند باید بپرسیم آیا واقعا این طرف دینی و آن طرف واقعا علمی است؟ گفت: مثلا دین میگوید انسان از خاک آفریده شده و نظریه تکامل آن را تدریجی میداند، خداوند قصد بیان یک واقعیت ندارد که انسان از همین خاک زمین که گل میشود آفریده شده است بلکه مراد این است که ای انسان تو از پست ترین چیز خلق شدهای پس مغرور نشو.
ابطحی با اشاره به نظریه استقلال، اظهار کرد: اگر ما قواعد علم و دین را بهم بریزیم تعارض ایجاد میشود وگرنه میتوانیم استقلال علم و دین را شاهد باشیم، طرفداران این نظریه معتقدند که روحانیت طبیب معنوی و پزشک طبیب بدن انسان است.
وی افزود: نیوتن بعد از تدوین قوانین فیزیک با مشکلی روبرو شد زیرا برخی سیارات آن حرکتی را که نیوتن پیش بینی کرد انجام نمیدادند، او در تبیین این مسئله گفت که خدا هر چند وقت یکبار دستی در عالم میبرد البته وی با انتقاد دیگران مواجه شد و به او گفتند تو خدا را به عنوان خدای ساعت ساز عالم معرفی کردی که نقصان دارد. چندسال بعد لاک لاک کتابی نوشت که با همان قوانین نیوتنی میتوان اغتشاشات منظومه شمسی را تبیین کنیم که مانع تلاشی آفرینش است.
ابطحی با تاکید بر اینکه اگر دین بخواهد وارد مسابقات تامین دنیای بشر شود یقینا در مواجهه با علم شکست میخورد، تصریح کرد: برخی روحانیون که نگاه استقلالی داشتند گفتند که از دین انتظار نداشته باشیم مسئله کرونا را حل کند. برخی دیگر میگویند علم و دین متعارض نیستند که بخواهیم یکی را کنار بگذاریم و نه آنقدر جدا که مستقل تلقی کنیم لذا برای تحلیل کرونا نباید آن را با امور ماورایی تبیین کنیم. این در حالی است که اگر قائل شویم که عوامل غیرتجربی هم دخیل هستند در این صورت آیا در تحلیل پدیدههای مادی میتوان آن را به ماوراء طبیعت ارجاع داد؟ خود این مسئله محلی برای گفت و گوست.
یکی از مواردی که علم گرایان سد بین گفت و گوی علوم دین طرح کردهاند این است که زمینه تجربه را برای طب سنتی فراهم نمیکنند، من نمیگویم این سیستم جایگزین شود ولی اجازه دهید درمان طب سنتی هم مورد آزمون قرار گیرد. دین میتواند همچنین پشتیبانی برای پزشکی باشد و از جمله تاکید بر رعایت دستورات بهداشتی.
وی اضافه کرد: در ایران تعداد فوتیها نسبت به آمریکا و فرانسه کمتر است زیرا برخی افراد از لحاظ شرعی خود را موطف به رعایت دستورات میدانند. بنابراین برای ایجاد تعامل میان علم ودین باید گفت و گو کنیم و درصدد حذف یکطرف نباشیم و درک بهتری از یکدیگر داشته باشیم. نکته دیگر اینکه اختلاف علم و دین در مقام اثبات است و نه ثبوت زیرا نظام معرفتی واحدی بر عالم حاکم است.
ابطحی تاکید کرد: قرائات متنوعی از طب سنتی وجود دارد ولی میتوان با قرائت صحیح از آن وحدتی میان علم جدید پزشکی و طب سنتی ایجاد کنیم. البته اینکه طب سنتی بتواند درمان کننده بیماریهای بشری باشد مطرح نیست ولی امکان کمک گرفتن از آن قطعا وجود دارد.
خبرنگار: علی فرج زاده