بسیاری از اندیشمندان غربی مدافع علم خداباور هستند
دکتر مهدی گلشنی؛ فیزیکدان و نظریهپرداز ایرانی، پژوهشگر فلسفه علم:
برنده بزرگترین جایزه مالی در جهان در زمینه علم و دین گفت: علم دینی هم در جهان غرب و هم جهان اسلام رو به شد است و امروز بسیاری از اندیشمندان غربی مدافع علم خداباور هستند.
به گزارش خبرنگار ردنا (ادیان نیوز)، مهدی گلشنی، استاد دانشگاه صنعتی شریف در سلسله نشستهای علم و دین با بیان اینکه برخی فکر میکنند علم دینی یعنی اینکه همه چیز را از قرآن و روایات بگیریم که برداشتی غلط است، اظهار کرد: در یونان، فلسفه و اصول کلی فلسفی بر علم حاکم بود، در دوره تمدن اسلامی هم سخن از تفکیک علم و دین نبود و طلب علم را فریضه و بخشی از تکالیف یک مسلمان و کار علمی را عبادت میدانستند. همه اندیشمندان مسلمان مانند ابن هیثم و … همانطور که نماز میخواندند علم را هم کسب میکردند.
وی افزود: در قرون وسطی هم این تلقی وجود داشت، کپرینک و دیگر دانشمندان هم این تلقی را دارند، کپلر هم کار علمی خود را نوعی عبادت میدانست و اصلا بحث جدایی علم و دین نداشتیم؛ بعد از نیوتن برخی فلاسفه ظاهر شدند و گفتند فقط چیزی که از طریق حواس ما شناخته میشوند شان علمی دارند، هیوم در وجود خدا شک کرد و کانت هم همینطور تا به قرن ۱۸ و ۱۹ که رسیدیم چون علوم تجربی موفق شد فقط آن را به عنوان علم به رسمیت شناختند و مابقی موارد را فاقد شان علمی دانستند.
برنده بزرگترین جایزه مالی در جهان در زمینه علم و دین بیان کرد: یکی از افراد تاثیرگذار در این مسئله آگوست کنت بود؛ وی هم فقط چیزهایی را که از طریق حواس به دست آمد علم دانست و دین و انسانیت را به جای مسیحیت مطرح کرد. همزمان با او داروین تئوری تکامل و تصادف را طرح و برهان نظم را رد کرد و جایی برای دین باقی نگذاشت. داروین فردی لاادری گرا بود ولی شاگردانش به شدت در برابر دین مسیحیت ایستادند.
اوایل قرن ۲۰ تنها ۴۰ درصد دانشمندان بنام دیندار بودند
استاد دانشگاه صنعتی شریف اظهار کرد: در اوایل قرن بیستم نظرخواهی عمومی نشان داد که تنها ۴۰ درصد دانشمندان بنام دیندار هستند و تصور همه این بود که بساط دین جمع میشود؛ در دوره فروید و مارکس هم هرکدام کمک کردند تا دین به انزوا برود؛ مثلا مارکس دین را افیون تودهها نامید ولی در این دوره اتفاقاتی رخ داد که روند را متوقف و به تدریج معکوس کرد؛ اولین اتفاق، جنگ جهانی بود؛ انیشتین و راسل بیانیه دادند و به کار بردن بمب هستهای را جرم دانستند و حتی انیشتین گفت من اگر به دنیا بیایم دنبال فیزیک نمیروم و راسل هم موضع مشابهی گرفت و همین مقدمه این شد که این تفکر ایجاد شود که علم به تنهایی سبب سعادت انسان نیست.
گلشنی عنوان کرد: در کنار این حوادث از دهه ۱۹۶۰ به بعد، مکاتب مختلف فلسفه علم ظاهر شدند و بیان کردند که ما با طبیعت با ذهن خالی روبرو نمیشویم و اگر میتوانیم طبیعت را بفهمیم این فهم لزوما از علم به دست نمیآید، مثلا گالیله گفت ما زبان طبیعت را میتوانیم بفهمیم ولی این از خود علم به دست نمیآید بلکه پیش انگارههای ذهنی ما در آن مؤثر است. لذا اندیشمندان متوجه شدند که در هر علمی اصولی حاکم است که از خود تجربه به دست نیامده است.
وی افزود: مسئله دیگری که در این قضیه مؤثر افتاد این بود که در هر علم، نظریات مختلفی پیدا میشود که برخی از آنها مورد تایید دین قرار میگیرد. معلوم شد که برای یک سلسله قضایا، تئوریهای متعدد میتوانیم داشته باشیم که برخی از آنها میتوانند موافق دین و برخی ضد دین باشند و همین مشکلی فراروی علم جدید است. پوپر مطرح کرد ما سؤالاتی داریم که نمیتوانیم آن را با علم تجربی جواب دهیم و نام آن را سؤالات بنیادی نام نهاد؛ دانشمند دیگری گفت جواب سؤالات پوپر را باید یا از فلسفه و یا دین گرفت و از علم نمیتوان گرفت.
گلشنی با بیان اینکه الان هم یکسری قوانین فیزیک داریم و سؤالاتی در خود علم هست که جوابش را نمیتوان از علم گرفت، تصریح کرد: مسئله دیگر اینکه علوم تجربی خیلی از ابعادی را که مورد نیاز انسان است کنار گذاشته و دید انسان را محدود کرده است، نیکولاس ماستر در کتاب دانش و حکمت میگوید چرا باید بخش زیادی از بودجه آمریکا صرف تحقیقات و تولید سلاح نظامی شود، یا در انگلیس چرا باید این کار انجام شود؟ وی معتقد است باید فلسفه علم و فرهنگ دانشگاهها تغییر کند.
وی افزود: تعدادی از دانشمندان فیزیک و علوم تجربی گفتند بینش کنونی حاکم بر علم، ناقص است و باید بتواند به سؤالات بنیادی انسانها و سؤالات خود علم جواب بدهد و اصول لازم برای علم ساختن را به ما بیاموزد؛ بنابراین ما یک جهان بینی و چتر وسیع لازم داریم و عدهای میگویند این چتر وسیع، دین است.
گلشنی بیان کرد: از دهه ۱۹۷۰ به بعد به کلی وضعیت تغییر کرده است؛ در دهه ۱۹۶۰ که بنده دانشجو در یکی از دانشگاههای خارجی بودم خیلی اندک از دین حرف زده میشد ولی الان خیلی از اندیشمندن غربی با صراحت از دین و تاثیر آن در فلسفه علم سخن به میان میآورند. الان انجمن بینالمللی دین و علم در دانشگاه کمبریج ایجاد شده است و در ماه و سال کارگاهها و نشریاتی تولید و برپا میکنند.
دفاع اندیشمندان غربی از علم خداباور
وی تاکید کرد: بنابراین هم در جهان غرب و هم جهان اسلام، این مسئله رو به رشد است. الان اندیشمندان از علم خداباور در غرب دفاع میکنند که متاسفانه کمتر آثار آنها ترجمه میشود. در کانادا کنفرانسی در مورد علم خداباور تشکیل شد و ۴ جلد کتاب از آن بیرون آمد.
استاد دانشگاه صنعتی شریف افزود: بنابراین علم دینی مبتنی بر این است که این جهان، نظمدهندهای دارد و فقط از ماده تشکیل نشده است و اگر آزمایشاتی انجام دادیم در جمعبندی باید این اصول بنیادی را ملاحظه کنیم و در این نگاه علم و دین از هم جدا نیستند و تجربه و نظریه میتواند یا خداباور باشد و یا نباشد.
گلشنی تصریح کرد: ایدهای که میگوید قرآن را تفحص کنیم و گزاره علوم را با قرآن تطبیق دهیم لزوما علم دینی نیست گرچه گزارههایی در قرآن است که علم به آن رسیده است. خدا از ما خواسته که با علم دنبال کشف این مسئله برویم.
وی تاکید کرد: چیزی که رخ داده این است که در غرب هم برخی از بزرگترین اندیشمندان خواهان وجود چتری از دین بر سر علم هستند.