آیتالله محمدهادی یوسفیغروی به خدمات علمی که آل خِرسان داشتهاند اشاره کرد و بیان کرد: سیدمحمدرضا و سیدمحمدمهدی خرسان هر دو از فرزندان مرحوم سیدحسن خرسان هستند که راه پدر را رفتند و به احیاگری تراث شیعی پرداختند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، نشست علمی «شخصیتشناسی و ویژگیهای علمی پژوهشی علامه سیدمحمدمهدی خرسان»، با سخنرانی جمعی از اندیشمندان به صورت مجازی برگزار شد.
در ادامه متن سخنان آیتالله محمدهادی یوسفیغروی را میخوانید؛
آیتالله سیدمحمدمهدی خرسان موسوینجفی، یکی از آقازادههای مرحوم آیتالله سیدحسن خرسان موسوینجفی، عالم بزرگواری است که در نجف دو کتاب تهذیب و استبصار شیخ طوسی را تحشیه کرد و با اشراف ایشان در نجف چاپ شده است. البته چاپ کتب شیخ طوسی منحصر به چاپ نجفی هم نیست و بعداً در جاهای دیگری هم منتشر شد. مرحوم سیدحسن خرسان نقش احیاکنندهای بر کتب مرحوم شیخ طوسی و این دو کتاب داشتند و آقازادههای ایشان نیز هر دو یعنی سیدمحمدرضا موسوی خرسان که حدود یک سال و اندی است فوت شده و سیدمحمدمهدی در همین صراط احیای آثار علمای شیعه بودهاند و بر بسیاری از کتب، مقدمههای احیاکننده زدهاند.
مقدمه برادران خِرسان بر روضهالواعظین
برای نمونه مقدماتی که بر کتاب روضهالواعظین شهید فتال نیشابوری و یا کتب مرحوم شیخ طبرسی نوشتهاند را میشود نام برد. مقدمات پیشین چندان کامل نبود اما مقدمات این آقایان کامل بوده و توجه داشتهاند که شخصیت سیاسی حاکم دوره نویسنده را نیز متعرض شوند. فتال نیشابوری در نیمه دوم قرن پنجم هجری و در شهر حله بوده است، البته بیشتر بهجا بود که عنوان روضهها بر مجالس به این کتاب نسبت داده میشد اما چون عربی بود و هنوز ترجمه نشده بود و از طرفی عمدتا مطابق با زمان انتشار روضهالشهدای میرحسین کاشفی بود، این کتاب غلبه یافت اما هر دو در کلمه روضه شریک بودند. به هر حال ایشان روضهالواعظین را در دو جلد منتشر کرد؛ جزء اول نصایح و ارشادات است و آیات و روایات در این زمینه را تنظیم کرده و جلد دوم نیز تاریخ چهارده معصوم است.
او اینها اهل شمال ایران بود و بعد به حوزه حله رفت و تا نیشابور نیز فت، حاکم نیشابور یک سنی متعصبی بوده که فاسق هم بوده است و وقتی به او گفتند یک عالم شیعه در موسم تبلیغ به اینجا میآید، دستور تعقیب او را میدهد و فتال را به دار میآویزد. شاهدم این است که مقدمات این آقایان، مقدمات احیاگری بود و لذا چاپگر کتب شیعی در نجف که محمدکاظم تبریزی بود و کتابخانهاش به نام المکتبهالحیدریه بود، محل رفت و آمد این عالمان هم محسوب میشد.
اما این نکته را نیز مناسب است اشاره کنم که در این اواخر یکی از اساتید دانشگاه بغداد به نام دکتر غانمی کتابی به نام «العصمه من الشعر» نوشته است و همانطور که قرآن فرموده شعرگویی برای شخصیت پیامبر(ص) سزاوار نیست ایشان چنین ادعایی را سرایت میدهد و میگوید این شامل حال دیگر معصومین(ع) هم میشود و آنها نیز شأنشان اجل از این است که شاعر باشند.
المکتبهالحیدریه؛ محلی برای احیای کتب
اما در باب کتابفروشی محمدکاظم تبریزی باید بگویم که پاتوق عدهای از علمای نسخهشناس و کتابشناس بوده است و در زمانی که یک ساعت به ظهر مانده بود، میآمدند و آنجا مینشستند. اینها به کتابهایی از علمای شیعه توجه میکردند و در مورد نسخه آن بحث میکردند و بعد به احیای آن میپرداختند. زمانی که مرحوم سیدحسن خرسان حیات داشت، برخی کتب به ایشان داده میشد و کتبی که در زمینه فقهی بود را به مرحوم سیدحسن خرسان میدادند. همچنین منزل ایشان نیز نزدیک به محل تدریس سیدعبدالهادی شیرازی بود و سیدحسن خرسان یکی از شاگردان مبرز سیدعبدالهادی شیرازی بود و برای نماز مغرب، جای نماز خود را به سیدحسن خرسان محول کردند و سپس سیدمهدی نیز به جای پدر در آنجا یعنی مسجد شیخ انصاری نماز میخواندند.
بنابراین کتابها به سیدمهمدی یا سیدمحمدرضا میرسید و اینها مقدمه میزدند و میتوان اینها را احیاکنندگان آثار علمای شیعه نام برد که با مقدمات خود این کار را میکردند. سیدحسن خرسان نیز در ایام فاطمیه یک مجلس در بینالطلوعین میگرفت و سیدجواد شُبَر نجفی نیز منبری منزل ایشان در این ایام بودند. ایشان منبری ادیب و مجاهدی در نجف اشرف بود و در ایام فاطمیه دو منبر احیاکننده میرفت؛ یکی منزل سیدحسن خرسان بود و بعد به منزل مرحوم سیدنصرالله مستنبط، داماد آیتالله خویی میرفت که آنجا نیز منبرهای ادیبانهای داشت. ایشان ۱۰ جلد کتاب نیز داشت که در آن، مرثیهخوانان امام حسین(ع) را در طول تاریخ پس از شهادت امام حسین(ع) تا عصر حاضر جمع کردهاند.
خِرسان یعنی زبانبندها و گُنگها، در حقیقت چند نفری در این خانواده اینطور بودند و علتش این بود که ازدواجهای فامیلی داشتند و ژنهای معیوب در آنها تکرار میشد. چهاینکه در روایات نیز داریم که پیامبر(ص) فرمود اگر با نزدیکان خود ازدواج کنید مشکلاتی پیش میآید. از اینرو خِرسان به معنای لالهاست. نکته دیگر اینکه سیادت بیوت برخی سادات در عراق و برخی عربها محل استفهام بود اما بیت خِرسان از آنهایی بودند که شجره انسابشان صحیح بود و علامت استفهامی برای آنها وجود نداشت.
تبادل بین حوزههای قم و نجف
در ایامی که امام خمینی بستری بودند و بعد به رحمت خدا رفتند، آقازاده ایشان اشعاری از ایشان منتشر کردند و تصادفا آیتالله خویی نیز در آن زمان بستری بودند و ایشان هم تشویق شده بود که شعر بگوید و هفتاد بیت شعر به صورت ارجوزه در مورد امیرالمؤمنین(ع) گفتند و دنبال کسی بودند که این را شرح کند که به آقای محمدمهدی خرسان رسیدند. آقای خویی اظهار تمایل کرده بود که با شرح و بیان تاریخی بیشتری این کار صورت گیرد و آقای خرسان نیز در سه جلد این را چاپ کرد. این کتاب به نام «علی امام البرره» منتشر شد. بنابراین یک تبادل و داد و ستدی بین حوزه قم و نجف از این حیث انجام شد و امیدواریم نمونههای بیشتری در این زمینه را شاهد باشیم.