هزینه تحصیل؛ پاشنه آشیل مبلغان سلفی و وهابی/ ایران نمونه موفقی در مبارزه با افرط گرایی دینی است
در نشست «صلح و اندیشه صلاح در تفکر اسلامی» مطرح شد؛
نخستین نشست از سری وبینارهای تخصصی بینالمللی اسلامشناسی با عنوان «صلح و اندیشه صلاح در تفکر اسلامی» با مشارکت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزار شد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، علیاکبر ضیایی در وبینار «صلح و اندیشه صلاح در تفکر اسلامی» با عنوان «جمهوری اسلامی ایران و مقابله با افراطگرایی دینی» گفت: مذاهب اسلامی با بهکارگیری اجتهاد براساس منطق عقلی و منابع شریعت چون قرآن و روایات در طول تاریخ به بسیاری از چالشهای فکری و اعتقادی پاسخ داده و توانستهاند بین نیازهای بشری و دستورات دینی رابطهای را برقرار کنند که علاوه بر تأمین نیازهای مادی و معنوی مسلمانان، با دیگر پیروان ادیان نیز زندگی مسالمتآمیزی را داشته باشند.
عوامل زمینه ساز برداشتهای افراطی از دین
وی افزود: دخالتهای کشورهای ثروتمند دنیا در منطقه خاورمیانه برای دسترسی بیشتر به منابع سوخت، رقابتهای بینالمللی در حوزه امنیتی و نظامی در آن منطقه، توسعهنیافتگی آموزشی و علمی و بیکاری جوانان، سر خوردگی مسلمانان از حکومتهای خودکامه در منطقه و از همه مهمتر عدم بهکارگیری نخبگان فکری در سازماندهی جریانهای سیاسی در منطقه، موجب باز بودن مجال برای برداشتهای افراطی از دین شده است تا زمینه برای شکلگیری گروههای افراطی دینی فراهم شود؛ گروههایی که به علت دارابودن ساختارهای علمی، سیاسی، اقتصادی و نظامی، تهدیدی برای امنیت جهانی به شمار میآیند.
ضیایی تصریح کرد: این پدیده بهگونهای در سراسر مناطق جهان گسترش یافته است که بدون همکاریهای فرامرزی در حوزه اندیشه و امنیت نمیتوان با آن به مقابله جدی پرداخت. ایران برای مقابله با این پدیده بهصورت ساختاری، زیرساختی و فراساخته توانسته است به تجربههای مفیدی دست یابد که میتوان از آنها در سایر نقاط دنیا نیز بهگونهای بهرهبرداری کرد.
این نویسنده کشورمان تصریح کرد: یکی از خطرناکترین گروههای افراطی دینی گروه داعش است که بخشهای زیادی از سوریه، عراق و بخش کوچکی از لیبی، نیجریه و افغانستان را به تصرف خود درآورده بود و در سال ۲۰۱۴ اعلام کرد که خلافت جهانی در جهان ایجاد خواهد کرد. این گروه با دسترسی به منابع مالی سرشار از طریق واپایش بانکها، چاههای نفت و گاز، مالیات، اخاذی و سرقت منابع سرمایهای، گروگانگیری برای دریافت پول و دریافت کمکها از سازمانهای غیرانتفاعی و خیریه توانسته است نیازهای مادی، نظامی و تجهیزاتی جنگجویان جهادی را فراهم کند و همچنین با دسترسی به شبکههای ارتباطی مدرن به میلیونها دلار سرمایه برای تأمین اسلحه و توسعه نظامی اقدام کرده است.
داعش با دسترسی به منابع مالی سرشار از طریق واپایش بانکها، چاههای نفت و گاز، مالیات، اخاذی و سرقت منابع سرمایهای، گروگانگیری برای دریافت پول و دریافت کمکها از سازمانهای غیرانتفاعی و خیریه توانسته است نیازهای مادی، نظامی و تجهیزاتی جنگجویان جهادی را فراهم کند
وی افزود: گرچه آخرین شهرهای تحت نفوذ داعش در سوریه و لبنان از تصرف آنان خارج شده است، اما خطر این گروه افراطی همچنان در منطقه باقی است و احتمال انتقال جنگجویان و تروریستهای داعش به کشورهای اروپایی فراوان است. گروههای افراطی با دسترسی به تبلیغات رسانهای و شبکههای آزاد اینترنتی به طرز عجیبی در جذب جوانان اروپایی به این گروههای تروریستی موفق عمل کردهاند. این گروهها با استفاده از حسابهای کاربری شبکههای اجتماعی مانند توییتر، فیسبوک و یوتیوب توانستهاند اخبار، تصاویر و فیلمهای مرتبط با این گروه را به زبانهای فرانسوی، انگلیسی، عربی و زبانهای دیگر منتشر کنند.
ضیایی گفت: بر اساس آخرین آمارهایی که از جنگجویان داعش بهدست آمده است، حدود دو هزار نفر از فرانسه و ۷۰۰ نفر از آلمان و ۶۰۰ نفر از بریتانیا به تروریستهای داعش پیوستهاند که همه اینها دارای تابعیت اروپایی بوده و حضور هر یک از آنها میتواند به ایجاد شبکههای مخفی گروههای افراطی کمک کند.
وی افزود: خطر گروههای افراطی در اروپا بهاندازهای است که نظارت و کنترل آنها بسیار مشکل است، زیرا برای مقابله با این جریانات باید کارشناسانی زبده و آگاه به تفکرات و باورهای ایمانی تربیت شوند و برای مقابله از پتانسیل جریانات و عناصری استفاده کرد که قدرت و قابلیت اثرگذاری بیشتری داشته باشند و بتوانند روند شکلگیری گروههای افراطی را تحت نظر گرفته و از تشکیل هستههای عملیاتی تروریستی جلوگیری کنند.
این نویسنده و پژوهشگر ایرانی با بیان اینکه براساس اطلاعات موجود، پیشبینی میشود با شکست عملیاتی داعش در سوریه و عراق فعالیتهای تروریستی گروههای افراطی در غرب برای حفظ هویت و پرستیژ سیاسی و نظامی افزایش یابد، افزود: سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که یک فرد غربی با داشتن رفاه اجتماعی با چه انگیزهای جذب گروههای افراطی میشود و حتی حاضر است که دست به عملیات انتحاری بزند و جان هزاران نفر از هموطنان خود را به خطر بیندازد؟ برای مقابله با این جریان و شناسایی و انهدام گروههای تروریستی باید زمینه پیدایش این جریانات از نظر فکری و اجتماعی مورد کارشناسی دقیق قرار گیرد.
ضیایی در ادامه به ساختارهای حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران و زیر ساختارهای مرتبط با قوانین در تأمین نیازهای مادی و معنوی اهل سنت و خنثیسازی توطئههای خارجی بهمنظور حمایت از حقوق اهلسنت و نیز فراساختارهای نیمهدولتی و مردمنهاد برای شناخت جریانهای افراطی پرداخت.
عمل به فرموده امام(ره) برای مقابله با افراطگرایی
ضیایی با اشاره به اینکه مهمترین رکن در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل ولایت فقیه است، گفت: امام خمینی بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران برای ایجاد وحدت میان شیعه و سنی و رفع تبعیض از اهل سنت فرمودهاند «در اسلام بین شیعه و سنی ابداً فرقی نیست».
وی افزود: بر این اساس دولت ایران موظف شد با تأسیس مراکز علمی و تحقیقاتی و سازمانهای فرهنگی زمینه رشد افراطگرایی دینی را در سطح حاکمیتی کنترل و از تشکیل هستههای جریانسازی افراطگرایی جلوگیری کند.
این پژوهشگر ایرانی همچنین به نقش مهم مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با زیرمجموعه خود شامل پژوهشگاه مطالعات تقریبی، خبرگزاری تقریب و دانشگاه مذاهب اسلامی در همگرایی علمای جهان اسلام و برگزاری نشستهای تخصصی برای مقابله با افراطگرایی و رویکرد وحدت بین مذاهب اسلامی پرداخت و تأکید کرد: تربیت دانشمندان مسلمان آگاه به مذاهب در راستای تحکیم وحدت و تربیت خطیب و مبلغ دینی در داخل و خارج از ایران و راهاندازی شعبههای دانشگاه مذاهب اسلامی از جمله وظایف راهبردی دانشگاه مذاهب اسلامی است.
مدیرکل همکاریهای علمی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تصریح کرد: یکی از مشکلات جوانان که به گروههای افراطی دینی گرایش پیدا میکنند کمکهزینههای تحصیلی است که از سوی کشورهای عربی با تفکر سلفی و وهابی به علت دسترسی به منابع سرشار نفتی به آنان ارائه میشود و این جوانان بعد از مدتی بهعنوان مبلغان دینی سلفی و وهابی به ترویج افراطگرایی دینی میپردازند؛ بنابراین شناخت نیازهای مادی و معنوی جوانان از نظر ساختارهای حاکمیتی بسیار مهم ارزیابی میشود.
وی نقش سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی را نیز در تحکیم وحدت اسلامی و مقابله با افراطگرایی مهم خواند و گفت: این سازمان با انتشار کتاب و برگزاری سمینارهای علمی و نمایشگاههای فرهنگی خدمات ارزشمندی را ارائه کرده است.
احترام به مذاهب و ادیان در قوانین ایران
ضیایی در بخش بعدی از سخنرانی خود به زیر ساختهای حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با افراطگرایی دینی پرداخت و گفت: این زیرساختها شامل قوانین و مقررات و راهبردهای اجرایی در ایران است که میتواند شاخصهای راهبردی برای سیاستهای دولت در داخل و خارج از کشور با هدف مبارزه با افراطگرایی دینی به شمار آیند.
نویسنده کتاب «وحی و تجربه دینی» افزود: در اصل ۱۲ قانون اساسی ایران، احترام به مذاهب و ادیان مختلف و آزادی انجام مراسم دینی و رسمیتبخشیدن به تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصی و امور سیاسی و اداری اهل سنت مورد تأکید قرار گرفته است. بر همین اساس آزادی تشکیل احزاب در اصل ۲۶ و دارابودن نمایندگان اهل سنت در مجلس شورای اسلامی براساس اصل ۶۴ قانون اساسی و تساوی همه پیروان مذاهب شیعه و سنی در همه حقوق طبق اصلهای ۱۹ و ۲۰ قانون اساسی تضمین شده است.
وی در خصوص فراساختارها در جمهوری اسلامی ایران در مبارزه با افراطگرایی دینی گفت: برای مبارزه با افراطگرایی دینی باید به شناخت مؤلفههای فکری و اعتقادی و سیاسی افراطگرایان پرداخت. جمهوری اسلامی ایران با بیش از چهار دهه تجربه در مبارزه با تروریسم توانسته است اشراف کاملی بر فعالیتهای تروریستی افراطگرایان داشته و علیرغم بحرانهای نظامی و سیاسی در اطراف ایران به جزیره امنی برای مردم منطقه تبدیل شود و این تجارب میتوانند زمینه خوبی برای همکاریهای بینالمللی با کشورهای مختلفی باشد که با این جریانات تروریستی تحت عناوین داعش و گروههای جهادی، سلفی و وهابی درگیر هستند.
پژوهشگر سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در ادامه با اشاره به اینکه مراکز اسلامشناسی غرب در دانشگاهها و مراکز مطالعاتی از نفوذ تفکرات افراطی سلفی وهابی و تکفیری مصون نمانده و علت این امر نیز حمایتهای مادی گروههای سلفی وهابی از این مراکز بوده است، گفت: اسلامی که در این مراکز مطالعاتی مورد بررسی قرار میگرفته است عموماً از نوع اسلام سلفی وهابی بوده و از مذاهب عقلگرا و اعتدالی اسلامی همچون شیعه و طریقتهای تصوف و جریانهای فکری اعتدالی اهل سنت غفلت کرده است.
مراکز اسلامشناسی غرب در دانشگاهها و مراکز مطالعاتی از نفوذ تفکرات افراطی سلفی وهابی و تکفیری مصون نمانده و علت این امر نیز حمایتهای مادی گروههای سلفی وهابی از این مراکز بوده است
ضیایی عدم شناخت اعتقادی و فکری از گروههای افراطی را مشکل دوم خواند و گفت: براساس دادههای موجود مطالعات غرب بیشتر جنبه سیاسی و امنیتی داشته و پیشینههای تاریخی و فکری گروههای افراطی سلفی تکفیری کمتر موردتوجه قرار گرفته است.
وی تصریح کرد: سومین مشکل غرب در مبارزه با افراطگرایی دینی مربوط به سیاست دولتهای غربی در تعامل گسترده با کشورهایی خاص در خاورمیانه است که خود نقش اساسی در تربیت افراطگرایان و حمایت مالی، سیاسی و امنیتی از آنها در راستای منافع حکام مستبد منطقه داشتهاند.
مدیرکل همکاریهای علمی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تأکید کرد: این روابط عمیق سیاسی سبب شده است کشورهای غربی نتوانند به لایههای پنهان سازماندهندگان گروههای افراطی اشراف اطلاعاتی داشته باشند و همین امر سبب نفوذ فکری جریانهای افراطی به کشورهای غربی و تهدید امنیت مردم جهان شده است.
ضیایی در خصوص چهارمین آسیبشناسی گروههای افراطی گفت: اسرائیل برای مبارزه با حکومت مشروع سوریه و مهار گروههای مقاومت اسلامی در لبنان نیازمند حضور گروههایی از افراطگرایان برای انجام جنگ نیابتی در منطقه است و مبارزه غرب با افراطگرایی به رهبری آمریکا در منطقه خاورمیانه بهصورت امری صوری و تبلیغاتی درآمده و قدرتهای منطقهای به دنبال استفاده ابزاری از افراطگرایان با هدف بیرون کردن رقبای سیاسی خود هستند و اگرچه ممکن است این نوع حمایتها از گروههای افراطی در کوتاهمدت بخشی از منافع آنان در منطقه را تأمین کنند، اما قدرت یافتن این گروههای وهابی _ تکفیری سبب به خطر افتادن امنیت ملی نهتنها کشورهای منطقه بلکه تمامی جهان خواهد شد، لذا باید به دنبال راهکارهای اصولی و خارج از منافع حزبی و منطقهای برای مبارزه با این پدیده جهانی به نام افراطگرایی دینی باشیم تا امنیت مردم جهان تأمین شود.
عقلانیت دینی در برابر افراطگرایی دینی
قندیل عباس کاظمی، استاد دانشگاه «قائد اعظم» پاکستان نیز که در این وبینار به صورت مجازی شرکت داشت، در سخنرانی خود با عنوان «عقلانیت دینی در برابر افراطگرایی دینی» گفت: این دو اصطلاحی که در عنوان سخنرانی آمده بسیار مهم است و گاهی در سطح بینالمللی از آنها سوء استفاده میشود.
او به مقایسه میان عقلانیت دینی و افراطگرایی دینی پرداخت و گفت: ابتدا باید مفهوم دین را تبیین کنیم. به نظر من دین مجموعهای بنیادین از باورها و اعمال است که گروهی از مردم درباره آنها توافق نظر کلی دارند. این مجموعه باورها درباره علت، ماهیت و غایت جهان هستند.
عباس کاظمی افزود: دین همچنین شامل اعمال عبادی و آیینی است. ادیان همچنین اغلب دارای قواعد اخلاقی هستند که بر اعمال و امور انسانی حاکمند. در واقع این باورها را میتوان به عنوان هدف زندگی تفسیر کرد.
به عقیده این استاد پاکستانی، از زمانی که جهان آغاز شد، انسان همواره تمایل طبیعی به دین را به نمایش گذاشته است. زیرا انسان همیشه نیازمند هدفی برای زندگی است. ما در این زمینه دو نوع هدف زندگی میتوانیم داشته باشیم: دسته اول اهداف الهی که از سوی خدا به بشر ارائه میشوند و دسته دوم اهداف ساخته بشر هستند. پس ما در یک سو اهدافی که از سوی خدا آمدهاند را داریم و در سوی دیگر اهداف ساخته بشر. در این مرحله بیشتر به اهداف دسته اول میپردازیم که به عنوان دین شناخته میشود.
قندیل عباس کاظمی تصریح کرد: میدانیم که سه دین مهم وجود دارند که به عنوان ادیان ابراهیمی شناخته میشوند، یعنی یهودیت، مسیحیت و اسلام. اگر بدون درنظر گرفتن یک دین خاص بخواهیم به طور کلی درباره دین و اهداف اصلی آن صحبت کنیم، میتوانیم بگوییم که هدف یک دین این است که انسانها را به سویی هدایت کند که با هم و تحت یک پایگاه، قدرت کنش داشته باشند. این مسئله بسیار مهمی است. دین فضایی ایجاد میکند که در آن فضا افراد تحت یک پایگاه قدرت، کنش میکنند.
وی ادامه داد: در اینجا سؤالی مطرح میشود. هدف دین در سطح فردی و در سطح جمعی و به ویژه در جامعه چیست؟ وقتی افراد هدایت میشوند، میدانیم که خانوادهها هدایت میشوند، و وقتی خانوادهها هدایت میشوند، میدانیم که جامعه هدایت میشود. دین عطش روح را برطرف میکند و میدانیم که روح ما نیازهای بیشتری از بدن فیزیکی ما دارد. حال ما در اینجا میتوانیم ارتباط میان دین و عقلانیت را برجسته کنیم.
وقتی افراد هدایت میشوند، میدانیم که خانوادهها هدایت میشوند، و وقتی خانوادهها هدایت میشوند، میدانیم که جامعه هدایت میشود. دین عطش روح را برطرف میکند و میدانیم که روح ما نیازهای بیشتری از بدن فیزیکی ما دارد
این استاد پاکستانی گفت: گاهی از ایمان به عنوان باور و عقیدهای که براساس شواهد عینی نیست یاد میشود یا حتی باوری که برخلاف عقل و شواهد عینی است. اینجا هم سؤال مهمی مطرح میشود. آیا در این صورت دین میتواند موضوع عقلانیت و بحث عقلانی باشد؟ یا این که دین باید امری شخصی باشد و آن را به تصمیمهای شخصی افراد درباره این که چگونه باید زندگی کنند، واگذاشت؟ این سؤال مهمی است که بدانیم آیا دین با عقلانیت سازگار بوده یا با آن در تضاد است.
قندیل عباس کاظمی تصریح کرد: برای درک این مسئله باید مفهوم دین و دیدگاه عقلانی را بفهمیم. این یک دیدگاه پژوهشمحور درباره پیوند دادن میان دین و عقلانیت است. من در اینجا میخواهم برخی راهها را نشان دهم که چگونه عقلانیت میتواند برای یک فرد دیندار مفید باشد و از این طریق میتوان سازگاری میان دین و عقلانیت را نشان داد.
این استاد پاکستانی ادامه داد: اولین راهی که نشان میدهد عقلانیت میتواند برای دین مفید باشد این است که ما هر روز در زندگی روزمره خود با وظایف و تصمیمگیریهایی مواجهیم که باید تلاش کنیم تصورات عمومی غلط درباره آنها را به صورت منطقی درک کرده و کنار بگذاریم. البته فقط زندگی شخصی نیست که میتوان با عقلانیت آن را بهبود بخشید، بلکه میتوان راههای تعامل با جامعه را هم از طریق عقلانیت بهبود بخشید. یکی از اهداف بسیاری از جوامع دینی این است که تأثیر مثبتی بر کارها در جامعه داشته باشند. همه میخواهند کارها در جامعه به مؤثرترین وجه ممکن انجام شود.
وی افزود: یکی از راههایی که عقلانیت میتواند به بهبود کارها در جامعه کمک کند، درک این نکته است که ما نیاز داریم در جامعه با دیگران همکاری کنیم. جنبشهای بین دینی اقدامات ارزنده زیادی در زمینه کنار هم آوردن افراد از ادیان مختلف برای کار کردن درباره اهداف مشترک انجام دادهاند. این به معنی کنار گذاشتن اختلافات برای حرکت در جهت اهداف مشترک است. این یک وجه عقلانی بسیار مهم دین است که از یک سو ما باید ادیان مختلف و پیروان آنها را به هم نزدیک کنیم و از سوی دیگر اهداف مشترکمان را دنبال کنیم.
این استاد پاکستانی با بیان اینکه از نظر عقلانی، دینداران باید با هم برای ساختن پلی به سوی غیردینداران همکاری کنند، گفت: یعنی دینداران و پیروان ادیان مختلف ابتدا باید همدلی و اتحاد میان یکدیگر ایجاد کنند و در مرحله بعد باید در پی ایجاد ارتباط با کسانی باشند که دیندار نیستند.
او در خصوص بحث دین و افراطگرایی گفت: در حالی که در میان سه دین ابراهیمی یعنی اسلام، یهودیت و مسیحیت، عموماً به افراطگرایی در میان مسلمانان پرداخته میشود، باید دانست که یهودیان و مسیحیان تندرو هم میتوانند دست به ترور و تخریب بزنند. در میان پیروان هر سه این ادیان، ما افکار افراطگرایانه را بعضاً مشاهده میکنیم.
قندیل عباس کاظمی افزود: (کتاب) دین و افراطگرایی (نوشته داگلاس پرت) تأکید میکند که تنوع و تفاوت زمینهساز افراطگرایی دینی میشود که آن هم به نوبه خود به رفتارهای خشونتآمیز و سختتر شدن مداوم نگرشها و واکنشهای دینی منجر میشود.
این استاد پاکستانی تأکید کرد: اصطلاح «افراطگرایی دینی» به اقدامات مبتنی بر عقیده و ایمان اطلاق میشود که تلاشی عمدی برای آسیبزدن به دیگران شمرده میشود. آنهایی که دیندار نیستند و رسانهها را رهبری میکنند، سعی میکنند درباره اقدامات (منفی برخی) افراد دیندار مبالغه و (همه دیندارها) را افراطگرا معرفی کنند.
وی افزود: تسامح و تساهل دینی، چندفرهنگی و مساوات مواردی هستند که افراطگرایی به طور خاص آنها را هدف حمله خود قرار میدهد. کسانی که تحریک میشوند و به سمت افراطگرایی میروند، معمولاً تلاش میکنند تسامح و تساهل دینی که یک مسئله اساسی در همه ادیان است، و همین طور چندفرهنگی و مساوات را هدف قرار دهند.
تسامح و تساهل دینی، چندفرهنگی و مساوات مواردی هستند که افراطگرایی به طور خاص آنها را هدف حمله خود قرار میدهد
قندیل عباس کاظمی تصریح کرد: باید بگوییم که تقریباً همه ادیان مبتنی بر تسامح و تساهل و صلح هستند. اسلام خود به معنی صلح است و همواره صلح را ترویج کرده است. همچنین تحقیق درباره اسلام نشان میدهد تقریباً هر جنبهای از این دین بر عقلانیت مبتنی است. در مورد سایر ادیان هم همین طور است. افرادی که به افراطگرایی روی آوردهاند، در واقع آموزههای دینی را سوء تعبیر و سوءتفسیر کردهاند.
کاظمی تصریح کرد: آموزههای دینی به وسیله قدرتهای غیردینی و سکولار سوءتعبیر میشوند و آنها تلاش میکنند از پیروان ادیان مختلف برای اهداف خود سوءاستفاده کنند.
وی افغانستان را نمونهای از سوء استفاده قدرتهای غیردینی از پیروان ادیان مختلف خواند و افزود: هنگامی که اتحاد شوروی سابق به افغانستان حمله کرد، آمریکا و قدرتهای غربی به افغانستان رفتند و از احساسات دینی جوانان عرب سوءاستفاده کردند و آنها را به افغانستان بردند، از آنها به نام جهاد سوء استفاده کردند، آنها را به افراطگرایی سوق دادند و آنها به جنگجویانی در برابر شوروی تبدیل شدند؛ اما وقتی اتحاد شوروی فروپاشید، و غربیها افغانستان را ترک کردند، آن افراد (جوانان عرب) در این منطقه ماندند و افراطگرا شدند.
چیزی به نام تروریسم اسلامی نداریم
کاظمی گفت: امروز در واژه نامههای غربی از آنها به عنوان «افراطگرایان اسلامی» یاد میشود. آنها همچنین به نحو نگران کنندهای استفاده از اصطلاح تروریسم اسلامی را آغاز کردند. البته ما چیزی به نام تروریسم اسلامی نداریم؛ زیرا در اسلام هیچ جایی برای تروریسم وجود ندارد. ما مفهوم جهاد را در اسلام داریم و مفهوم جنگهای مقدس را در ادیان مختلف داریم و این مفاهیم عموماً برای دفاع از خود به کار میروند.
وی افزود: وقتی نیروهای خارجی به شما حمله میکنند، این حق اساسی و طبیعی شماست که از خود دفاع کنید. پس در واقع جهاد و جنگ مقدس مبتنی بر دفاع از خود است و هیچ جایی برای تهاجم به دیگران در مفهوم جهاد وجود ندارد. متأسفانه کسانی که در ادیان مختلف به افراطگرایی روی میآورند، در واقع از مفهوم جهاد و جنگ مقدس برای اهداف غیرمشروع و تروریستی خود سوءاستفاده میکنند. پس باید میان جهاد و تروریسم تفاوت اساسی قائل شد. (مرتبط دانستن تروریسم با اسلام) سوء تفسیر جهاد است.
این استاد پاکستانی در پایان سخنان خود تصریح کرد: به عقیده من هرکسی بخواهد اسلام را درک کند، باید به منابع دست اول آن مراجعه کند و با عقلانیت به درک اسلام برسد. در اسلام هیچ چیزی بدون عقلانیت نیست. البته عقلانیت را باید بر اساس دیدگاه اسلام تعریف کرد نه از دیدگاه غربی. به نظر من اگر از یک طرف عقلانیت دینی و از طرف دیگر افراطگرایی دینی را به درستی بشناسیم، به این درک میرسیم که هیچ جایی برای افراطگرایی در هیچ دینی وجود ندارد. و این که همه ادیان بر عقلانیت مبتنی هستند، اما عقلانیت باید براساس منابع اصلی ادیان مختلف شناخته شود.