خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

وحدت ادیان؛ دغدغه شاعران و عارفان ایرانی بوده

با بررسی نگاه و جهانبینی بزرگان و مشاهیر درمی یابیم، مولانا، سعدی، حافظ و حلاج به دلایل مختلف از جمله نگاه بشری و درک و جهان بینی گسترده ی فراتر از نژاد، ملیت، مذهب و توجه خاصی به مقوله صلح و آشتی در اشعارشان می باشد. ضمن اینکه موضوع وحدت ادیان در زمان بزرگانی چون مولانا جلال الدین بلخی (مولانا) و نیز ابومنصور حلاج بیان شده که نمونه های بارز آن در آثارشان هویداست.

ردنا (ادیان نیوز)، مولانا جلال الدین محمد بلخی، معروف به مولوی، شـاعر و عـارف مـشهور قـرن هفـتم هجری (۶۰۴-۶۷۲) غالباً به یگانگی ادیـان اشـاره کـرده اسـت و چنـد داسـتان وی در«مثنوی» و «فیه ما فیه» نشانه آنهاست که از نظر او محتوای درونی ادیان وحی شـده، که برتر از شکل ظاهری آنها است، یکی است. آن طور که از ابیات زیر به نظر می رسد، مولانا جلال الدین اختلاف در ادیان را  ناشی از اختلاف در دید و نظر گاه افراد بشر می داند.

گر نظر در شیشه داری گم شوی   زانکه از شیشه است اعداد دوی

ور   نظر  در  نور  داری   وارهی      از دوی و اعداد جسم منتهی

از  نظرگاه  است  ای  مغز  وجود    اختلاف مؤمن و گبر و جهود (۱)

آن طور که از این ابیات بدست می آید اصالت وحدت و بیان علت متکثر دیدن حقیقت، واحد می باشد و اختلاف گبر و جهود و مومن را از اختلاف نظر می داند.

مولانا در این ابیات سه مکتب و دین بزرگ را نام می برد، مـؤمن و گبـر و یهـود. غرضش از مؤمن، مسلم است. وی میگوید اختلاف این سه، اختلاف حق و باطن نیست، بلکه دقیقا اختلاف نظرگاه است، حقیقت یکی بوده است که سه پیامبر از سـه زاویـه بـه آن نگاه کرده اند، یا بر پیامبران سه گونه و از سه روزنه تجلی کرده است و بـدین جهـت سه دین عرضه کرده اند. بنابراین سرّ اختلاف ادیـان، فقـط تفـاوت شـرایط اجتمـاعی یـا تحریف شدن دینی و درآمدن دینی دیگر بـه جـای آن نبـوده اسـت، بلکـه تجلـی هـای گونه گون خداوند در عالم، هم چنان که طبیعت را متنوع کرده، شریعت را هم متنوع کرده است.(۲)

هر سه شاعر – مولانا و سعدی و حافظ – اندیشه ای بشری و جهانی، و به دور از تعـصب و قشری نگری دارند و توصیه به صفات نیکی چون مدارا، بخشش، گذشت، احسان، بلندنظری، آزاد اندیشی، عیب پوشی، تساهل و تسامح که زمینه ساز برقراری صلح و آشتی است، در آثار هر سه شاعر جایگاهی خاص دارد.

این که شاعران ما در هزاران سال پیش منادی صلح و آزادی و حقوق انسانی بوده اند، می تواند از عمده ترین دلایل اقبال جهانیان به مفاخر ملی ما تلقی گردد؛ نشر افکار این سه شاعر در خصوص صلح و آشتی فایده ی دیگری هم برای ما دارد، پس تبلیغات کسانی که دین را افیون توده ها می دانند و دین اسلام را دین جنگ و خشونت معرفی می کنند تا حد زیادی خنثی و بی اثر می کند؛ چرا که مبانی فکری و عقیدتی شاعران عارف ما بر پایه ی دین مبین اسلام و تعالیم انسانی و بشر دوستانه ی آن محکم و استوار شده است.

«به عقیده مولانا دشمنی و خونریزی‌های متعصبان در هر عصری به نام دین و در راه نصرت انبیا برانگیخته‌اند از آثار جهل و غفلت است و رنگ عالم حدوث دارد اما کسی که به قدیم متصل ‌شود و حقیقت حق را چنان که باید بشناسد، به یگانگی می‌رسد و متوجه می‌شود که میان پیشوایان آنان، هیچ‌گونه اختلافی نیست. بنابراین، احوالاتی که قوم عیسی و موسی را مخالف و غیر از هم می‌بینند، بی‌خبران از خم یکرنگی عیسای‌اند و از گلزار وحدت بویی نبرده‌اند. اینان صورت‌پرستان سرکشی‌ هستند که در بند رنگ، اختلاف، دوبینی و تزویر اسیر مانده‌اند و دیگران را نیز گرفتار تفرقه می‌کنند.»(۳).

بینش عرفانی مولوی در وحدت وجود، تسامح و تساهل و موضع گیری های او در مقابل ادیان و مذاهب با استفاده از اشعارش مشهود و قابل ردیابی است. او بیشتر به جلوه های عرفانی صلح و آشتی پرداخته که شامل آشتی اضداد در عالم و آشتی سالکان با عقل کل و نظریه ی صلح کل می شود، البته در بعضی از بخش های مثنوی هم به جلوه های اخلاقی صلح و آشتی نظیر مدارا با بدان و نیکی به خلق و اهمیت وفاداری به عهد و پیمان پرداخته است،

این ادعا در اندیشه برخی از عرفای ما نیز وجود دارد، حکایت هست «هنگامی که در حضور حسین بن منصور حلاج کسی مردی یهودی را سگ خطاب کرد حلاج به او خرده گرفت و با خشم به او پرخاش کرد و گفت: همه ادیان از آن خداست هر طایفه ای را به دینی مشغول کرده است. مقصد و منظور در همه آنها یکی است و اختلافی میان آنها نیست.(۴)

همه مسلمانان بر این باورند که اسلام دین جهانی و جاویدانی است و تنها دین برای هدایت و به سعادت رساندن بشریت می باشد، اما حلاج می گفت: یهودیت، مسیحیت و اسلام هیچ فرقی با هم ندارند و این ها فقط نام و لقب های مختلف برای دین هستند، پس هیچ وقت کسی را به خاطر داشتن دینی ملامت نکن.

نشر و گسترش چنین رویکردی، ثمرات موثر و مفیدی خواهد داشت. الگوی ارتباطی و توانایی برقراری تعامل با دیگر ادیان بر پایه تساهل و رواداری، قبل از هر چیزی یک مهارت محسوب می شود. چنین تکنیک و مهارتی از پرورش جهان فکری اینگونه پدیدار می شود. فارغ از خودشیفتگی می توان ادعا کرد که حافظ در گفتمان جهانی عصر خود، به مراتب در جایگاه والاتری قرار داشته است. او به گونه ای سخن گفته که اهل تشیع او را شیعه مذهب، و اهل سنّت او را سنّی، اشعریان او را اشعری، معتزله او را معتزلی و صوفیان او را صوفی مسلک می توانسته بپندارند و می پندارند.

آیا این به معنای تناقض گویی و تناقض اندیشی در حافظ نیست؟ پاسخ، حتّی اگر هم مثبت باشد، بیش از آن که مبتنی بر تناقض باشد، متکی بر تساهل است. خروج دین و الهیات از انحصار کلیسا و انتقال مرجعیت آن از کلیسا به درون قلب های آحاد مؤمنان از شاخصه های نوزایی اندیشه های دینی در اروپــای بعد از قرن چهاردهم است. حافظ، این معنا را پیش از متفکران غربی و همه ی معاصرانش در پهنه ی گیتی، با صراحتی کم نظیر بیان کرده است.

ضمن اینکه، پذیرش و باورمندی چنین اصولی پیامدهای متعددی دربر خواهد داشت. تکثیر نگاهی جامع میان دینداران نسبت به عقاید همدیگر، زمینه های مشترک برای دیالوگ و برقراری گفتگوی سهل و دلنشین میان آنان را امکان پذیر خواهد کرد.

منابع:

  1. مولوی،جلال الدین  (۱۳۷۵ )مثنوی، تصحیح دکتر محمد استعلامی، انتشارات زوار، تهران. دفتر سوم، ابیات ۱۲۵۷-۱۲۶۷
  2. الهی قمشه ای، حسین محی الدین(۱۳۸۰) گزیده فیه ما فیه، (مقالات مولانا )، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی،
  3. شالویی، محمود، وحدت ادیان و مولانا، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، تهران ۱۳۹۲
  4. ماسینیون، لوئی، مصائب حلاج، ترجمه دهشیری، ضیاء الدین، بی جا، دیبا، تهران ۱۳۸۳

فرآوری: محمد پناه زاده

منبع بصیرت
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.