به مناسبت روز ملی کودک فریبرز صدیق ارفعی، عضو هیأت علمی گروه روانشناسی دانشگاه کاشان در گفتگو با خبرنگار ادیان نیوز به بررسی راهکارهای تربیت اخلاقی کودکان پرداخت.
ردنا (ادیان نیوز) – تربیت کودکان امروزه به یکی از دغدغههای اصلی خانوادهها تبدیل شده است به گونهای که حتی برخی از خانوادهها از فرزندآوری به دلیل هراس از این سختی تربیت فرزند امتناع میکنند. نگرانی از تربیت فرزندان با توجه به گسترش فضای مجازی و توسعه امکانات ارتباطی در بین خانوادههای مذهبی بیشتر به چشم میآید. برای بررسی چالشهای تربیتی کودکان در دنیای امروز و چگونگی تربیت اخلاقی و دینی با فریبرز صدیق ارفعی، عضو هیأت علمی گروه روانشناسی دانشگاه کاشان به گفتگو نشستیم که در ادامه می خوانید؛
مهمترین چالش تربیتی پیش روی کودک در جهان معاصر چیست ؟
عدم هماهنگی و نظارت والدین، در مورد انتظاراتشان از کودک مهم ترین چالش تربیت کودک در ایران و همه دنیا است، یعنی پدر و مادر هر یک انتظارات متفاوتی و چه بسا در تضاد هم، از فرزند داشته باشند که این عدم هماهنگی سبب نزاع روانی بین والدین و گروکشی عاطفی می شود.
به طور مثال مادر، زمانی که فرزند پسر را به سمت خود و پدر، فرزند دختر را به سمت خود سوق می دهند و این رفتار می تواند سبب جدایی زن و شوهر شود مانند پیگیری اوضاع منزل از سوی پدر و مادر در زمان غیاب دیگری یک چالش جدی است چرا که کودک با هوش بالای خود و وارد کردن تخیلاتش ممکن است مسائلی را خبرکشی کند که حقیقت ندارد.
مشاوران خانواده اگر به این مسائل توجه داشته باشند در این زمینه می توانند نقش موثری ایفا کنند.
راهکار شما برای چالشی که مطرح کردید چیست؟
فرزند نباید شاهد نزاع پدر و مادر باشد. به هیچ عنوان در حضور کودک از اقوام بدگویی نکنیم، چون فکر کودک از مسیر عادی خودش خارج میشود و مجبور می شود بالاتر از سن خودش فکر کند. همین مساله باعث میشود خیلی از اختلالات و اضطرابها در وجود کودک شکل بگیرد؛ مثلا خیلی از کودکانی که شاهد نزاع و مشاجره پدر و مادر بودهاند دچار شب ادراری یا جویدن ناخن یا هزار مساله روانشناختی دیگر شدهاند. در مواقعی که قصد گفتگو در این موارد را داریم حتما از فرزندمان بخواهیم به محیط دیگری بروند.
دوم اینکه پدر و مادر درباره نحوه تربیت کودک باهم گفتگو کنند و در این مورد هماهنگ باشند.
سوم اینکه برای تفریح و سرگرمی و بازیابی ذهن خانواده برنامه داشته باشیم. این باعث تمدد اعصاب می شود. باعث می شود تجدید قوا کنیم که در کیفیت زندگی موثر خواهد بود ازجمله اینکه مثلا دیگر با یک موضوع یا مشکل کوچک به هم نمیریزند.
با توجه به پیشرفت علم و تکنولوژی، زندگی خانوادهها بسیار شبیه هم شده است؛ مثلا در زندگی آپارتمان نشینی، پدر و مادر برای بازی فرزندشان وقت ندارند و مدام از بچه میخواهند که با موبایل بازی کند یا از او میخواهند بازی با سر و صدای کمتری داشته باشد تا همسایهها اذیت نشوند، یعنی بهخاطر ناراحت نشدن همسایه از یک بچه هفت ساله انتظار داریم مانند رفتار آدم چهل رفتار کند.
سوال می کنیم آیا کودک را برای بازی به شهر بازی یا پارک میبرید تا انرژی درونش تخلیه شود؟ جواب میدهند که وقت نمیکنیم؛ در حالی که باید به این واقعیت برسیم که هدف از تلاشهای ما برای رضایت خانواده است؛ یعنی متاسفانه به تفریح و سرگرمی بها نمیدهیم حتی برای خود بزرگترها ، در حالی که توصیه ما این است که حتی با گرفتن وام به یک مسافرت بروند تا انرژی درونشان خالی شود. لزومی هم نیست که مسافرت گرانی باشد خود اینها به زندگی انسان انرژی مضاعف میدهد و از دغدغه روزمره دور میکند. اگر به نیاز کودک به بازی و به تفریح خانواده توجه نکنیم باعث یکنواختی زندگی برای خود و خانواده می شویم و آنها هم بی رغبت و بی انگیزه میشوند.
به بازیهای دیجیتال اشاره کردید. در این حوزه اختلاف نظر وجود دارد. نظر شما چیست؟
دنیای دیجیتال هر روز در حال گسترش است، بنابراین نمیتوان کودکان را از این موضوع که با جامعه هماهنگ باشند منع کرد؛ چون خود این موضوع بعدها باعث عقب ماندن و سرخوردگی میشود که تبعاتش کم نیست.
بهترین راه این است که در سنین اولیه مثلا در چهار، پنج سالگی برای یک ساعت، نیم ساعت و یا یک ربع به کودک اجازه دهیم که این بازیها را انجام دهد؛ البته بازیهایی که تایید شده باشند؛ بعدها که به سن بلوغ رسید با نظارت غیر مستقیم اجازه بازی دهیم؛ چون هر انسانی از نظارت مستقیم بدش میآید. نظارت غیرمستقیم باعث می شود که هم کودک احساس کند که رها نیست هم اینکه با دنیای دیجیتال بیگانه نخواهد بود.
یکی از دغدغه های مورد نظر خانواده ها به ویژه مذهبی ها دغدغه تربیت اخلاقی و اعتقادی کودکان است. پیشنهادتان برای یافتن راه درست چیست؟
نباید فرزندمان را مجبور به انجام کاری کنیم، اما می توان به تدریج او را به انجام برخی کارها مثل مسواک زدن عادت دهیم.
در موارد دینی و اهتمام به وظایف شرعی نیز باید دقت داشته باشیم که رفتارمان نتیجه معکوس ندهد، به طور مثال وعده جایزه برای ادای نماز صبح سبب شرطی شدن فرزند می شود و یا اینکه به او بگوییم اگر نماز بخواند خداوند خواسته هایش را اجابت می کند، چنانچه زمانی به خواسته ای نرسد یا دچار مشکلی شود، از دین زده می شود.
آیا استفاده از اجبار در این مسیر موثر است؟
«چونکه با کودک سر و کارت فتاد/ پس زبان کودکی باید گشاد». اگر ما زبان جبر و تهدید و ارعاب برای تربیت کودک به کار ببریم تبعات بدتری در پی خواهد داشت به طور مثال از او بخواهیم حتما جلوی ما نماز بخواند تا مطمئن شویم این کار را انجام داده است. در موارد این چنینی بجای زیرسوال بردن فرزن، باید از تکنیکهای بازی درمانی استفاده کرد.
یکی دیگر از موضوعات و مسائل پیش روی خانواده ها نگرانی از بازی با همسالان و احتمال آموختن مسائل غیر اخلاقی است. نظرتان دراین باره چیست؟
درباره هم بازیها و روابط فرزندان باید نظارت داشته باشیم که با چه کسانی هم بازی است اما نمیتوان دائم کودک و جامعه را کنترل کرد؛ ضمن اینکه ما میخواهیم کودکمان همه چیز را ببیند و تجربه کند و به اصطلاح در پر قو بزرگ نشود و این شروعش از همین جاست یعنی روابط کودک و نوجوان نه به صورت لجام گسیخته و نه آن قدر سخت گیرانه باشد بلکه به صورت کنترل شده و تحت نظارت خانواده شکل گیرد.
وظیفه والدین نظارت بر این روابط است، چون این روابط برای فرزندان لازم و ضروری است. بالاخره فرزند ما باید وارد جامعه شود و با روی خوب و بد زندگی یا درست وغلط آن مواجه شود؛ حالا اگر کلمه اشتباهی به کار برد یادمان باشد که حتما با روی خوش و زبان ملایم و بدون توهین و تحقیر و خشونت به او تذکر دهیم که کلمه ای که استفاده کرده درست واخلاقی و زیبا نیست و این کار حتما باید بدون خشونت و تحقیر انجام شود.