نسبت ما با فقر چیست؟ آیا فقر از از نظر دین أمری مذموم و یا ممدوح است؟ همزمان با «روز جهانی ریشهکنی فقر» در این نوشتار به این می پردازیم؛
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، یکی از سوالات اساسی رایج در ذهن اغلب دینداران آن است که نسبت ما با فقر چیست؟ آیا فقر از از نظر دین أمری مذموم و یا ممدوح است؟ اگر فقر امری مذموم است پس چرا اکثر أئمه ما در غنا به سر می برده اند و اگر فقر أمری ممدوح است پس چرا دعاهایی در رفع فقر و طلب روزی از سوی بزرگان و امامان به مردم آموزش داده می شده است؟ مگر نه آنکه فقر أمری ممدوح است پس بگذار مردم در فقر بمانند؛ دیگر چه نیاز به دعا برای رفع فقر و در نهایت آنکه اگر فقر ممدوح است پس نسبت آن با توصیه برای کار کردن چیست؟ مگر نه آنکه کار کردن موجب کسب درآمد و ثروت می شود؟ این یادداشت در تلاش است با توجه به روایات ابتدا مشخص کند که فقر از نظر دین ممدوح است یا مذموم و سپس به اشکالات وارده بر آن دیدگاه پاسخ دهد.
چنانچه به کافی شریف رجوع کرده و کلمه فقر را در آن جست و جو کنید یکی از ابواب روایی که با آن مواجه می شوید؛ باب «تمحیص(توصیه کردن) بذهاب المال و مدح الفقر و أن الله اختار آخره للمومنین» است. در اینجا به تعدادی از روایات وارده در این باب اشاره خواهیم کرد:
۱: عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع کُلَّمَا ازْدَادَ الْعَبْدُ إِیمَاناً ازْدَادَ ضِیقاً فِی مَعِیشَتِه
هر بنده ای که زیاد شود ایمانش سخت می شود بر او أمر معیشتش
۲: ۶۲ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ: وَکَّلَ اللَّهُ الرِّزْقَ بِالْحُمْقِ وَ وَکَّلَ اللَّهُ الْحِرْمَانَ بِالْعَقْلِ وَ وَکَّلَ اللَّهُ الْبَلَاءَ بِالصَّبْر
موکل کرده( با مسامحه شاید بتوان وکل را پسوند دادن معرفی کرد) است خدا رزق را با حمق و نداری را با عقل و بلاء را با صبر.
۳: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنِ اسْتَذَلَّ مُؤْمِناً لِقِلَّهِ ذَاتِ یَدِهِ شَهَرَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ عَلَی رُءُوسِ الْخَلَائِقِ لَا مَحَالَه
اگر ذلیل شود مومنی به خاطر کم بودن مال و روزی اش؛ در قیامت در رأس مخلوقات شهره می شود.
۴: عَنِ ابْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: َ الْفَقْرُ عِنْدَ اللَّهِ مِثْلُ الشَّهَادَهِ وَ لَا یُعْطِیهِ مِنْ عِبَادِهِ إِلَّا مَنْ أَحَب.
فقر در نزد خدا مانند شهادت است؛ آن را اعطا نمی کند بر کسی مگر آنکه وی را دوست داشته باشد.
۵: َ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لِمُصَاصِ [لِمُصَاحِبِی] شِیعَتِنَا غَرِّبُوا أَوْ شَرِّقُوا لَنْ تُرْزَقُوا إِلَّا الْقُوت
همنشینان ما از شیعیان؛ به شرق عالم بروند یا به غرب عالم هرگز روزشی شان نمی شود مگر به اندازه خوراکشان.
۶: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَوْ لَا کَثْرَهُ إِلْحَاحِ الْمُؤْمِنِ فِی الرِّزْقِ لَضُیِّقَ عَلَیْهِ مِنَ الرِّزْق
اگر خواهش مومن در درخواست رزق نبود بر او در روزی اش سخت گرفته می شد.
۷: َ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْفَقْرُ خَیْرٌ لِلْمُؤْمِنِ مِنَ الْغِنَی
فقر برای مومن بهتر است از ثروت
۸: َ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَا أَحَدٌ یَوْمَ الْقِیَامَهِ غَنِیٌّ وَ لَا فَقِیرٌ إِلَّا یَوَدُّ أَنَّهُ لَمْ یُؤْتَ مِنْ هَذِهِ الدُّنْیَا إِلَّا الْقُوت
هیچ فقیر و غنی نیست که در روز قیامت نگوید ای کاش در دنیا به من داده نمی گشد مگر به اندازه خورد و خوراک.
۹: ٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْفَقْرَ مَخْزُونٌ عِنْدَ اللَّهِ لَا یَبْتَلِی بِهِ إِلَّا مَنْ أَحَبَّ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ یُعْطِی الدُّنْیَا مَنْ أَحَبَّ وَ مَنْ أَبْغَضَ وَ لَا یُعْطِی دِینَهُ إِلَّا مَنْ أَحَب
همانا فقر پنهان است در نزد خدا و مبتلا نمی کند به آن مگر کسی را که دوست داشته باشد و خدا دنیا را اعطا می کند به کسی که دوستش دارد و یا آن را دشمن می پندارد اما آخرت را تنها به کسی که دوستش دارد اعطا می کند.
اینها تنها بخشی از روایاتی است که در مدح فقر در این باب روایی آمده است. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که فقر از نظر دین أمری ممدوح است. البته در رأس این روایات روایت نبوی الفقر فخری قرار دارد اما در آنجا به این روایت استناد نشد چراکه ممکن است تصور شود که در آن برهه چون اکثر مردم فقیر بوده اند حضرت رسول اینچنین گفته اند که دل مردم محکم شود بنابراین سعی شده اکثر روایات در امام صادق علیه سلام نقل شود که در زمان ایشان علی رغم رفاه عمومی و ثروت فراوان اما باز ایشان فقر را مدح کرده اند. اما در خصوص پاسخ به سوالات گفته شده باید گفت که جمع این روایات با سبک زندگی أئمه معصوم چگونه است؟ اگر خداوند فقر را برای بندگان خاص و مومنین انتخاب کرده این بزرگان چگونه دارای ثروت های فراوان بوده اند؟ در پاسخ به این سوال ابتدا باید ذکر کرد که أئمه معصوم یک شأن حاکمیتی دارند که به دنبال آن خمس و زکات شیعیان به دست آنان رسیده و این ثروت عظیم دست مایه ای برای اداره أمور شیعیان بوده است. در واقع قسمت عمده ای از ثروت ایشان از همین طریق کسب می شده و در راه حل و فصل أمور فقرای شیعه استفاده می شده است اما آنچه که مربوط به بعد شخصی و زندگی فردی ایشان بوده است مشاهده می کنیم که زندگی سراسر از سختی و فقر همراه بوده است.
برای مثال حضرت علی( ع) شمشیر خود را می فروشند و می گویند به خدا قسم اگر شام شبم را می داشتم مجبور به فروش شمشیر نمی شدم اما در عین حال همین حضرت علی هنگامی که در بعد اجتماعی و ولایی خود قرار می گیرند ثروت های فراوانی در اختیار داشته اند که در راه امور فقرا صرف می کردند.
برای مثال این سیره در میان علمای ما هم وجود داشته است. برای مثال امام خمینی در نجف با آن ثروت های فراوانی که از خمس و زکات در نزد ایشان بوده است اما ایشان در زندگی شخصی حتی کولر هم نداشته اند. از همین رو باید میان ابعاد ولایی و اجتماعی با ابعاد زندگی شخصی این بزرگان تفکیک قائل شد به همین دلیل نمی توان تضادی میان سیره ائمه با این روایات دید. اما در پاسخ به این سوال که اگر فقر ممدوح است پس دعا برای طلب رزق چیست باید گفت که درست است که فقر ممدوح است اما دلیلی ندارد که همه فقیرانه زیست کنند بلکه همانگونه که در روایت های بالا آمد شاید کسانی بخوانند بنا بر مصلحت هایی زندگی غیر فقیرانه ای داشته باشند در اینجا دعا برای طلب روزی و رفع فقر داده شده است تا از این درییچه بتوان زندگی غیر فقیرانه ای داشت.
اما در خصوص آنکه نسبت فقر با مقوله فعالیت اجتماعی؛ تولید و کار چیست هم باید گفت که قطعا فرهنگ کار و تولید در دین أمری ممدوح است و جوان بیکار در چشم ائمه مغضوب است اما این منافاتی با مدح فقر ندارد چرا که دعوت به کار متفاوت است با دعوت به مال اندوزی و تکاثر بلکه دعوت به کار دعوتی است برای فرار از سستی و تنبلی و فقر اختیاری. در واقع فلسفه دعوت به کار پرهیز از سستی و تنبلی است نه کسب ثروت از همین رو ائمه دین همچنان که از طریق کار کردن کسب درآمد می کردن اما در فقر به سر می بردند چراکه درآمد حاصله را صرف در راه خیر می کردند.