علی عبداللهزاده، پژوهشگر قرآن و حدیث گفت: ادعیه ظرفیت مهم تفسیری دارند و اگر تفسیر رسیدن به مقصد الهی و الهی شدن روح انسانی است، مرتبطترین روایات اهل بیت(ع) در ارتباط با لقاء الهی، ادعیه هستند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، نشست «ظرفیت احادیث اهل بیت(ع) در تفسیر قرآن کریم؛ با تأکید بر مبانی انسان شناسی» از سوی دانشگاه امام صادق(ع) با سخنرانی علی عبداللهزاده، پژوهشگر قرآن و حدیث برگزار شد.
مشروح سخنان وی از نظر می گذرد؛
ما در مواجهه با روایات اهل بیت(ع) در ارتباط با قرآن، یک تصوری داریم، تصورمان این است که اهل بیت(ع) قیم القرآن و کسانی هستند که با قرآن اتحاد وجودی دارند اما وقتی در عمل میخواهیم در تفسیر از احادیث آنان بهرهمند شویم، اینکه در هر آیهای از رهنمودهای آنان استفاده شده باشد را مشاهده نمیکنیم لذا باید یک تغییر جهت داده و در تفسیر قرآن بهرهمندی بیشتری از احادیث داشته باشیم.
معنای تفسیر
احادیث دو قسمت شامل سند و متن دارند و در هر کدام از این حوزهها اگر تغییر رویکرد داشته باشیم شاید بتوان استفاده بیشتری از این احادیث ببریم. اولین بحثی که در این زمینه دارای اهمیت است این است که آیا احادیث تفسیری، احادیث خاصی هستند یا دامنه گستردهای از تفاسیر را شامل میشوند. مرحوم شریعتمدار گیلانی در «رساله فی علم درایه» اصطلاحی با عنوان حدیث فعلی به کار میبرند یعنی حدیثی که از یکی از افعال اهل بیت(ع) روایت میکند. مرحوم آیتالله معرفت نیز فرمودهاند سیره نبوی و احادیث اهل بیت(ع) باید در ضمن احادیث تفسیری دیده شوند. آیتالله جوادی آملی میفرمایند هر حدیثی که بتوان از طریق آن به نوعی با آیه ارتباط برقرار کرد، باید در تفسیر استخراج شود.
از طرف دیگر یک بحث کلیدی که در این موضوع مطرح شده، تعریف تفسیر است. بهترین تعریف را میتوان تعریف علامه طباطبایی در مقدمه المیزان دانست که فرمودهاند تفسیر به معنای بیان معانی آیات و فهمیدن مقاصد و مدالیل آیات است. محققان در تفاوت بین معانی و مدالیل گفتهاند که ما معنای وضعی، استعمالی و اراده جدی داریم که این اراده جدی به مقاصد خداوند از آیات دلالت دارد.
اگر بخواهیم به ظرفیت احادیث در بستر سند توجه کنیم باید توجه داشته باشیم که مخصوصاً در حوزه احادیث اهل بیت(ع) دو رویکرد کلی وجود دارد؛ یکی اینکه ما در برخورد با روایات شیوه سندی یا رجالی داشته باشیم و تکتک رجال سند را مورد بررسی قرار داده و در صورتیکه روایت صحیح شناخته شود آن را مورد قبول قرار دهیم. اگر این را مبنای خود قرار دهیم که به روایات سندی صحیح اعتنا کرده و روایات غیر موثق را کنار گذاریم به این مبنای وثوق سندی میگویند. اما مبنای دیگر، وثاقت صدوری است؛ به این معنا که ما از قرائن بسیاری در تایید روایت استفاده میکنیم که یکی از آنها میتواند بررسی سندی از جمله از منظر تطابق با عقل باشد.
آیا اخبار واحد در تفسیر قرآن حجیت دارند؟
مبحث مهم دیگر این است که آیا اخبار آحاد یا واحد در تفسیر قرآن حجیت دارند یا خیر؟ در این زمینه سیره عقلا و آیات و احادیث را جستوجو میکنیم و به این نتیجه میرسیم که در ناحیه عمل یعنی دستور عملی از جانب اهل بیت(ع)، این استثنا را قائل شدهاند و میتوان به روایات آحاد رجوع کرد. حال سوال این است که آیا ادلهای در زمینه حجیت استفاده از اخبار واحد در تفسیر قرآن وجود دارد؟ برخی بزرگواران همانند آیتالله معرفت، آیتالله فاضل لنکرانی و آیتالله جوادی آملی، استدلال کردهاند که ما میتوانیم این حجیت را داشته باشیم لذا استدلال اول ما بر مبنای سیره عقلاست.
استدلال دیگر بر مبنای کاشفیت است. ما دو مبنا در حجیت اخبار آحاد داریم که یکی مبنای منجزیت است که مرحوم آخوند خراسانی به آن اشاره کردهاند؛ بدین معنی که وقتی میگوییم خبر واحدی برای ما حجت شد معنایش این است که چون مولا آن خبر را برای ما حجت قرار داده است مشکلی در تبعیت از آن امر نداریم. اما مبنای کاشفیت که شیخ انصاری مطرح کرده و مرحوم آیتالله نائینی، آیتالله خویی و آیتالله معرفت آن را دنبال کردهاند این است که وقتی خبر واحد از سوی خدا و اهل بیت(ع) بر ما حجت قرار داده میشود به نوعی کاشفیت از واقع پیدا میکند یعنی خدای متعال آن مطلب اطمینانآور و تعبیر علمی را برای ما به منزله واقع قرار میدهد و این با مبنای منجزیت فرق دارد.
استدلال دیگر بر حجیت اخبار آحاد، آن چیزی است که آیتالله جوادیآملی در تفسیر تسنیم فرمودهاند. ایشان اصطلاحی تحت عنوان مرجعیت تعبدی دارند و سنت را به دو دسته قطعی و غیر قطعی تقسیم میکنند. سنت قطعی یعنی احادیث متواتری که نسبت به آن قطعیت داریم اما سنت غیرقطعی یعنی احادیثی که نسبت به آنها ظن داریم که همین روایات آحاد هستند. ایشان در این زمینه میفرمایند اول باید محتوای قرآن روشن شود، سپس عدم مخالفت احادیث با قرآن فهم و در نهایت احادیث را به قرآن عرضه کنیم، در اینصورت میتوان برای این احادیث مرجعیت تعبدی در تفسیر قرآن کریم قائل شد.
به تعبیر آیتالله مکارم شیرازی، ظنی که در قرآن نهی شده عبارت از وهن، شک، پندار و گمان باطل است. ظنی که در زمینه وثاقت صدور و جمع قرائن حاصل میشود به تعبیر اصولی فاصله میان شک و یقین است و حتی ظن نزدیک به یقین را هم در بر میگیرد، بنابراین تفاوت میان ظن نهی شده در قرآن و ظنهای حاصل از روایات، تفاوت از زمین تا آسمان است. لذا نمیتوان گفت دیدگاه وثاقت صدور، دیدگاه ظنی است. علاوه بر این، بیشتر علمای امامیه بر وثاقت صدور تأکید دارند.
نکته دیگر اینکه وثوق به سند، نه جامع و نه مانع است؛ چراکه وقتی از وثوق سند صحبت میکنیم بسیاری از روایات اهل بیت(ع) از دایره اعتبار خارج میشوند و اگر هم مانع نیست به این دلیل است که گاهی جعل سند صورت گرفته است. قراین زیادی در زمینه وثوق به صدور وجود دارد که برخی از آنها قرائت سندی، برخی قرائت متنی و برخی مصدری است. منظور از قرائت سندی، اعتبار احادیث اصحاب اجماع و منظور از دلالت مصدری توجه به اصول معتبره و کتب است.
اهمیت ادعیه در جذب سایر ادیان و مذاهب
ادعیه فرا ادیانی هستند و پیروان ادیان مختلف وقتی بخواهند با اسلام آشنا شوند شاید بهترین متن، برای آنها ادعیه باشد چراکه بهتر آنها را جذب میکند و سبب گرایش مذاهب دیگر به مذهب اهل بیت(ع) است و نقل به معنی در ادعیه کمتر است. وجه صدور در ادعیه به میزان کمتری مشاهده میشود. همچنین ادعیه ظرفیت مهم تفسیری دارند و اگر تفسیر رسیدن به مقصد الهی و الهی شدن روح انسانی است، مرتبطترین روایات اهل بیت(ع) در ارتباط با لقاء الهی ادعیه هستند.
درباره ظرفیت احادیث اهل بیت(ع) در حوزه متن هم باید گفت در این زمینه واقعاً ظرفیت عظیم استفاده نشده وجود دارد که اگر بخواهیم به نمونههایی اشاره کنیم در جامعالتفاسیر و تفسیر تسنیم به خوبی این ظرفیتها برای ما روشن شده است. علی رغم اینکه زحمات مفسران گرانقدر ما بسیار است اما حجم معارف و گستردگی معارف ما و عمق آن در ادعیه و سیره به قدری زیاد است که نمیتوان انتظار داشت که حتی در آینده به نحو احسن برآورده شود چراکه معارف قرآنی به قدری عمیق و دقیق است که تفسیر کامل آن فقط از عهده خود اهل بیت(ع) بر میآید که اما گام برداشتن در این زمینه هم توفیقی از جانب خدا و اهل بیت(ع) است.