با همه تغییر و تحولات امروزه ما در این منطقه شاهد سه نوع اسلام هستیم: اسلام صوفی سنتی، اسلام اصلاحگر و اسلام انقلابی.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، پیش از این در یادداشتی به اسلام صحرای جنوب یا اسلام سیاه و نحوه گسترش آن پرداختیم. در ادامه وضعیت و ویژگیهای این اسلام را از نظر شقرون بررسی خواهیم کرد. از نظر او اسلام آفریقایی جنوب صحرا بیشتر سنی است و فرقههای شیعی و خوارج با توجه به عدم موفقیت در تاسیس دولت در آفریقا راهی به این منطقه نداشتهاند. امروزه نوشتههایی بر افزایش شیعیان در این مناطق تاکید دارند که برخی میگویند آنها بیشتر از اسماعیلیههای منحرفاند تا اثنی عشریها و اسماعیلیهای معتدل. برخی به دخالت سفارت برخی دولتهای اسلامی با اکثریت شیعه در جهت پشتیبانی از این گروهها اشاره میکنند. او ظهور فرقهی نوظهور شیعی با نام الاخوانالمسلمین را از این نمونه میداند که نیاز به بررسی دارد. همچنین در نیجریه عدهای وجود دارند که از شیعه حمایت میکنند بدون اینکه خودشان شیعه باشند و با دولت فدرال مخالف و به دنبال برپایی حکومت اسلامیهستند. این گروه شیعاوه یا یانشیعه نامیده میشوند. به هرحال قدرت این گروههای شیعی به دلیل سیطره طریقتهای صوفی سنی بر زندگی مردم محدود است و اگر وسایل مادی برای گسترش آنها فراهم شود شاید این امر در آینده تغییر کند.
ویژگی دیگری که شقرون در توصیف اسلام صحرای جنوب به آن اشاره میکند تصوف و انتشار طرق صوفیه است. او میگوید تقریبا مسلمانی در این منطقه پیدا نمیشود مگر اینکه تابع شیخ یا طریقتی باشد و اهداف فرهنگی اجتماعی و بعضا سیاسی او را پیگیری کند. علیرغم اینکه اسلام در قرن دهم میلادی وارد صحرای جنوب شد اما در قرن هجدهم به روستاها گسترش یافت و به جنبشهای جهادی در قرن نوزدهم کمک نمود. طرق صوفیه کسانی بودند که این کار را انجام دادند و حرکتهای جهادی و جنبشهای مقاومت را در آن منطقه سازماندهی کردند. همان طور که قبلا اشاره شد برخی از این شیوخ به دنبال جهاد و تاسیس دولت اسلامی و برخی دیگر نیز به دوری از سیاست و جهاد علمی و اقتصادی اکتفا کردند. برخی نیز سیاست صلح با استعمار را پیشنهاد دادند. مثلا شیخ حاج مالک سی از شیوخ تیجانی سنگالی میگوید با دولت فرانسوی توافق کنید چرا که خداوند تبارک و تعالی پیروزی و فضل را مخصوص آنها قرار داده است و آنها را مایه حفظ خون و اموال ما قرار داده است.
با همه تغییر و تحولات امروزه ما در این منطقه شاهد سه نوع اسلام هستیم: اسلام صوفی سنتی، اسلام اصلاحگر و اسلام انقلابی. از این میان اسلام صوفی سنتی، اسلام عامه مردم را تشکیل میدهد و اولین اسلام رایج در این منطقه است. پس از آن اسلام اصلاحگر است که بیشتر شامل طبقات دانش آموخته در مشرق عربی و شاگردانش میشود. اسلام انقلابی نیز با حضور افرادی که با اسلام انقلابی در مشرق و مغرب عربی و یا اروپا و آسیا ارتباط گرفتهاند در اقلیت این سه گروه قرار دارد.
در سنگال طریقت مریدی که موسس آن شیخ آمادو بامبا بود بیشتر از سایر طرق حضور دارد و بارزترین ویژگی این طریقه دعوت مریدان به عمل است و عمل را ریاضتی صوفیانه میداند. از دیگر ویژگیهای این طریقه این است که توانست عقاید و آداب و رسوم مردم را فرا گیرد و آنها را در منظومه فکری خود وارد کند. کار و عمل در زندگی ساکنان منطقه دارای ارزش و اهمیت بود و این طریقت نیز این عمل را جزو ریاضتهای صوفیانه محسوب کرد. البته وضعیت تصوف در منطقه شرق صحرا متفاوت بود و اسلام صوفی در این منطقه از نظر آرامش و عدم پرداخت به دنیا و فرو رفتن در سیاست و فتح کشورها متمایز بود. مسلمانان شرق آفریقا برای اعلام جهاد تلاش نکردند و شیوخی مانند شیوخ غرب این قاره نداشتند. در این میان باید قیام مهدی در سودان علیه استعمار انگلیس را یک استثنا دانست اما به صورت کلی اسلام در این منطقه نسبتا آرام و دور از حماسه و جهاد دنبال شد.
شقرون پس از بیان این ویژگیها نگاهی به اسلام جنوب صحرا در عصر کنونی میاندازد و میگوید علی رغم اینکه استعمار توانست در قرن نوزدهم نقش سیاسی اسلام را از بین ببرد اما اسلام همچنان به عنوان یک عقیده و رویکرد به مسیر خود ادامه داد. با برقراری امنیت و تحول وسایل ارتباطی و نقل و انتقال مبلغان توانستند در تمام نقاط قاره به تبلیغ اسلام بپردازند. عامل مهم انتشار اسلام در این دوره سازمانهای تبلیغی و خیریهها هستند که برخی خصوصی و برخی نیز حکومتیاند. بررسی آمارها همچنان هم تداوم انتشار اسلام در این قاره را نشان میدهد. در این دوره مبلغان مانند گذشته تاجر و صوفی نیستند بلکه کارگزاران سازمانهایی هستند که علیرغم ادعای بی طرفی به رنگ حامیانشان درمیآیند. اسلام شیعی ایران، اسلام سنی سلفی سعودی و خلیجی و اسلام سنی اصلاحگر مصر و مغرب عربی از جمله اسلامهایی هستند که در این مناطق تبلیغ میشوند. اما به صورت کلی و با همه تغییر و تحولات امروزه ما در این منطقه شاهد سه نوع اسلام هستیم: اسلام صوفی سنتی، اسلام اصلاحگر و اسلام انقلابی. از این میان اسلام صوفی سنتی، اسلام عامه مردم را تشکیل میدهد و اولین اسلام رایج در این منطقه است. پس از آن اسلام اصلاحگر است که بیشتر شامل طبقات دانش آموخته در مشرق عربی و شاگردانش میشود. اسلام انقلابی نیز با حضور افرادی که با اسلام انقلابی در مشرق و مغرب عربی و یا اروپا و آسیا ارتباط گرفتهاند در اقلیت این سه گروه قرار دارد.
شقرون در توصیف اسلام صوفی سنتی مینویسد این نوع اسلام از تحولات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی منطقه تاثیر چندانی نگرفته است و همچنان تلاش خود را بر حوزه آموزش و پرورش صوفی و مبتنی بر تمرکز اقتدای مرید به شیخ خود در اعمال و رفتار متمرکز کرده است. در کنار مدارس سنتی مدارس جدیدی نیز به آموزشهای مدرن اهتمام دارند و از آن جمله میتوان به موسسه الاظهر در سنگال اشاره کرد که موسس آن شیخ محمد مرتضی امباکی از فرزندان شیخ احمد بمب است.
علیرغم نوگرایی در وسایل کار و استفاده از وسایل جدید در تبلیغ و نشر، تحولی در اندیشههای شیوخ طریقت پدید نیامده است و از آنها فتاوایی در مورد مسائل جدید منشر نمیشود. این اسلام همچنان در عرصههای سیاسی اجتماعی و اقتصادی تاثیرگذار است و غیرمسلمانان را از داخل و خارج منطقه و حتی خارج از قاره آفریقا جذب میکند. مبلغین طریقت حاضر هستند همیشه طریقت خود را در هر مکانی منتشر کنند. شیخ طریقت نیز در انتخابات احزاب سیاسی تاثیرگذار است و علیرغم عدم مشارکت در امور سیاسی، برخی فرزندان و نوادگان این شیوخ از رهبران احزاب سیاسی هستند و نقش مهمی در سیاستگذاریهای مربوط به سرزمین خود دارند.
پس از اسلام صوفی سنتی نوبت به اسلام اصلاحگر جنوب صحرا میرسد و شقرون در این باره چنین میگوید: منطقه جنوب صحرا از حوادث جهان عرب و اسلام دور نبود و طنین برخی حرکتهای اصلاحی به آنجا رسیده بود. اصلاحات در جهان عرب گاهی جنبه اصلاحات دینی داشت و به دنبال پاک کردن دین از ناپاکیهایی بود که در طول زمان به آن مبتلا شده بود و مانع پیشرفت مسلمانان بود.
یکی از این اهداف، اصلاح طرق صوفیه بودند که مورد توجه قرار گرفت. حرکتهای وهابی از نظر دعوت به پاکسازی و بازگشت به اجتهاد گذشته از جمله این حرکات اصلاحی به شمار میآید. البته همه حرکات شبیه وهابیت نبود و رویکردهای اصلاحی متفاوت بود. برخی به دنبال تقلید از غرب در موسسات سیاسی و اجتماعی و علمی بودند و برخی نیز خواهان تمسک به اجتهاد سلف صالح و پیروی از آنها بودند. بنابراین تلاش برای مقابله با طرح صوفیه و تاثیر آن در زندگی و امور دینی مردم شدت گرفت و تلاش برای اصلاحات با هدف ایجاد جامعه اسلامی بر اساس هدایت قرآن و سنت و بدون نیاز به واسطههای مرشد انجام گرفت برخی به دنبال جدایی دین از دولت و مدرن کردن منابع و شیوههای آموزش بودند. برخی دیگر نیز به دنبال آزادی زن بودند. اما این حرکت در نهایت به شکست انجامید و این شکست دو علت عمده داشت، اولین دلیل در نظر نگرفتن یک واقعیت از سوی صاحبان حرکت عربی کردن آموزش و نشر زبان عربی بود. واقعیت این بود که عدهای از اصلاحگران درس خوانده در اروپا باور داشتند که این آموزش در همراهی با غرب است و وسیله این آموزش زبان غربی است ولی این امر پذیرفته نشد. دلیل دوم عدم درک و فهم از قدرت طرق صوفیه بر دلهای اکثریت قریب به اتفاق مردم بود که توانسته بودند اسلام را با فرهنگ آنان سازگار کنند به نحوی که مردم اسلام را دینی وارداتی نمیدیدند اما این گروه با بار بیش از حد در اموری مانند آموزش زبان عربی و نیز مسائل اعتقادی و دامن زدن به اختلافات در این امر ناموفق بودند. بنابراین حرکات اصلاحی به دلیل ساختار غربی خود نتوانست اهدافش را محقق سازد.
منطقه جنوب صحرا از نظر جغرافیایی و عقیدتی از اسلام انقلابی که در مشرق اسلامی و در جنوب آسیا از پاکستان تا ایران ظهور کرد و موفق به تشکیل دولتهایی هم شد به دور است. به دلیل غلبه رویکرد صوفی این نوع از اسلام در منطقه گسترش نیافت ولی این غلبه وجود برخی گرایشهای جهادی را از دید ما پنهان نمیکند.
اسلام انقلابی سومین اسلامیاست که شقرون به آن اشاره میکند. او میگوید منطقه جنوب صحرا از نظر جغرافیایی و عقیدتی از اسلام انقلابی که در مشرق اسلامی و در جنوب آسیا از پاکستان تا ایران ظهور کرد و موفق به تشکیل دولتهایی هم شد به دور است.
به دلیل غلبه رویکرد صوفی این نوع از اسلام در منطقه گسترش نیافت ولی این غلبه وجود برخی گرایشهای جهادی را از دید ما پنهان نمیکند. عوامل محلی، اقلیمی و بینالمللی موجب ظهور گرایش اسلام انقلابی در این منطقه شد. عامل محلی شکست حکومتها در غلبه بر فقر و جهل و بیماری و بیعدالتی و عدم دست به دست شدن قدرت بود. پس از اینکه حکومتها نتوانستند به وعدههای خود عمل کنند و بحرانها و نابسامانیها زیادی ایجاد شد دین پناهگاهی بود که به اعتراضات مردم چارچوب میداد. عامل اقلیمی ظهور حرکتهای اسلامی بود که مخالف شیوههای غربی در حکومت و به دنبال بررسی علل عقبماندگی مسلمانان بود. حرکتهایی مانند اخوانالمسلمین در مصر و حرکتهای سلفی و جهادی در نقاط مختلف عربی و نیز انقلاب اسلامی ایران که به عنوان الگو مطرح شد از این جمله بودند. عامل بینالمللی نیز تلاشهای غرب برای سیطره بر ملتهای جهان سوم نظیر ملتهای ساکن جنوب صحرا بود که مسلمانان برای مقابله با این سیطره اسلام را سلاح خود قرار دادند. شقرون معتقد است نباید کثرت کتابها در مورد اسلام و بیداری اسلامی ما را به این نتیجه برساند که اسلام انقلابی منطقه را فراگرفته است و افزایش تعداد روزنامههای با گرایش اسلامی نیز دلیل بر آغاز ظهور اسلام انقلابی سیاسی نیست.
شقرون در پایان کتاب خود میگوید با تمام نکاتی که بیان کردیم مشخص شد که بین این اسلام و اسلام مناطق دیگر تفاوت چندانی نیست تا آن را با واژه سیاه توصیف کنیم. به جز برخی مظاهر مربوط به آداب و رسوم منطقه، باز عقیده واحد است و این مظاهر نیز متمایز کننده نیستند چرا که اگر این بود لازم بود اسلام هر منطقه و هر شهر و هر روستا متفاوت باشد .تاثیر آداب و رسوم نیز امری طبیعی است و برای هر دینی خارج از منطقه به چشم میخورد. بنابراین اسلام جنوب صحرا در عین حال هم واحد است و هم متعدد.
اسلامِ آگاهانه واحد و اسلامِ مردمیمتعدد است. اسلام آگاهانه اسلام منطقه عربی با شاخههای سنی، شیعی و خارجی و با غلبه مذهب مالکی واحد است ولی اسلام مردمی به خاطر تاثیرات فرهنگی قبل از اسلام و واقعیات سیاسی اجتماعی متعدد است. این اسلام با همان تحولات اسلام منطقه عربی روبهروست هرچند روند تحولش سرعت کمتری دارد و روند کندتری نسبت به منطقه عربی را دنبال میکند. دلیل این کندی نیز چند عامل است که از آن جمله میتوان به موقعیت جغرافیایی و دوری از مرکز تاثیر خارجی یعنی غرب و نیز مرکز دینی تمدنی یعنی خاورمیانه اشاره نمود. غلبه اسلام صوفی سنتی در این منطقه نیز موجب ضعف حرکتهای اصلاحی میشود چنانکه ارتباط کم با جهان عرب و اسلام، نسبت به اروپا و آمریکا و غلبه آموزشهای غربی بر آموزشهای رسمی نیز به این امر کمک میکند. به هر حال این وضعیت اسلام جنوب صحرا در قرن بیست و یکم است و تمام مشخصهها نشانگر آیندهای مبهم و غیر واضح از این منطقه است.
منابع:
اسلام وحدت مبانی کثرت ظهور ،عبدالمجید شرفی، عبدالله ناصری
الاسلام الاسود جنوب الصحرا ء الکبری، محمد شقرون