کلیسا در روز حواریون مسیح برای بزرگداشت یهودا و شمعون قدیس؛ این دو قدیس که نامشان در کنار هم در آیین عشاء ربانی قرار میگیرد، جشنی برپا مینماید.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، واژۀ حواریون به پیروی از اصطلاح قرآنی به فرهنگ اسلامی راه یافته است و در فرهنگ مسیحی اصطلاحِ apostle، (برگرفته از apōstolos یونانی، به معنای شخص فرستاده شده، نمایندۀ دارای اختیار، و رسول) برای آن به کار میرود، و در میان مسیحیان عربزبان، واژۀ «رسول» معادل آن است.
به نظر میرسد که اصطلاحِ apostle، خود ترجمۀ واژۀ آرامیِ شلیاح یا شلیحا باشد، که در یهودیت ربانی و در متون تلمودی به کار رفته، و به معنای فرستاده یا نمایندۀ صاحب اختیار در موضوعات شخصی، حقوقی و مالی است. هر چند که برخی از محققان بر این باورند که این واژه مفهوم مسیحی رسول را به طور کامل بیان نمیکند.
حواریون یا رسولان در معنای اصطلاحی خود به ۱۲ شاگرد اصلی و برجستۀ عیسى (ع) و نیز پولس رسول اطلاق میشود که هم در زمان حیات او، و هم پس از او وظیفۀ انتشار پیام و بشارت او را برعهده داشتند.
این اصطلاح در معنای عامتر خود به شخص مسیح (ع) به عنوان رسول خدا، و دیگر پیروان مهم او، همچون برنابا، یعقوب برادر عیسى(ع)، اندرونیکوس و یونیاس، و دیگر کسانی که از جانب کلیسای اولیه برای تبلیغ پیام عیسى (ع) فرستاده شدند نیز اشاره دارد.
از بررسی انجیلها میتوان دریافت که عیسى (ع) در طول دوران فعالیت خود شاگردان بسیاری داشته، اما از میان آنان این ۱۲ تن را به عدد اسباط ۱۲ گانۀ بنی اسرائیل برگزیده است تا شاگردان خاص او باشند، به نام او عمل کنند، بشارت او را موعظه نمایند، بیماران را شفا بخشند، و ارواح پلید را از وجود افراد برانند. به این ترتیب، میتوان گفت که همۀ حواریون از شاگردان عیسى (ع) بودند، اما همۀ شاگردان او به عنوان رسولان وی برگزیده نشدند.
بنابر متنِ انجیلها، مسیح (ع) در زمان حیات خود نیز رسولانش را به مأموریتهای کوتاه مدتی فرستاد و آنان پس از بازگشت، گزارشی از سفر تبلیغی خود به او دادند. نامهای این حواریون ۱۲ گانه با اندک اختلافی در انجیلها چنین آمده است: ۱. شمعون (پترس)؛ ۲. برادر شمعون اندریاس؛ ۳. یعقوب بن زِبِدی (یعقوب کبیر)؛۴. برادر یعقوب، یوحنا؛ ۵. فیلیپ؛ ۶. برتولما (نتانائیل)؛ ۷. توما؛ ۸. متى (لاوی)؛ ۹. شمعون غیور (قانوی)؛ ۱۰. تدی (یهودا)؛ ۱۱. یعقوب پسر حلفی (یعقوب صغیر) ۱۲. یهودای اسخریوطی. از این میان، شمعون (پترس)، یعقوب و یوحنا حلقۀ نزدیکتری را به عیسى (ع) تشکیل میدادند و تنها آنان بودند که وقایعی چون زنده شدن دختر یایروس، تبدل هیئت عیسى(ع) و رنج و مشقت او در باغ جتسیمانی را به چشم دیدند. افزون بر این، برخی بخشهای عهد جدید نیز منسوب به برخی از حواریون است، چنانکه یکی از انجیلها منسوب به متى و ۲ رساله منسوب به پترس است و یکی دیگر از انجیلها، ۳ رساله و یک متن مکاشفه نیز نوشتۀ یوحنا به شمار میآید.
با توجه به روایت انجیلها چنین به نظر میرسد که همراهی با عیسى (ع) از هنگام تعمید او توسط یحیى معمدان تا هنگام صعود او به آسمان، به ویژه شاهد رستاخیز و صعود او بودن، ویژگیِ مهم حواریون بوده است، زیرا این همراهی و مشاهدۀ رویدادهای گوناگون زندگی عیسى (ع) به آنان دانشی بیواسطه و شخصی از زندگی و تعالیم او بخشیده بود. از همین رو ست که انجیلهای چهارگانه نیز عموماً با تعمید عیسى (ع) آغاز میشوند و به رستاخیز و صعود او پایان مییابند.
افزون بر این، مسیح (ع) خود رسولانِ خویش را برگزید و با روح القدس آنان را برای تمام دورۀ مأموریتشان، و همۀ کارهایی که به دست آنان انجام میگرفت، اعم از موعظه، شفابخشی، معجزات و ایجاد کلیساهای جدید، تقویت کرد و به این ترتیب، به آنان حجیت و اعتبار بخشید. به باور مسیحیان، به سبب این حضور همیشگی روحالقدس در وجود حواریون بود که شهادت آنان بر زندگی، بشارت و تعالیم عیسى (ع)، شهادتی شخصی و متأثر از برداشتهای فردی نبود، بلکه همواره چنان هدایت میشد که برداشتی درست و تفسیری اصیل از شخصیت و آموزههای او باشد.
با تکیه برچنین معیارهایی بود که پس از خیانت یهودا اسخریوطی و رانده شدن او از جمع حواریون، آنان با کمک خواستن از مسیح (ع)، و به حکم قرعه ماتیاس را به جای او برگزیدند، تا ۱۲ تن آنان بار دیگر کامل گردد، و باز براساس همین معیارها بود که ۱۰ سال بعد، پس از کشته شدن یعقوب پسر زبدی توسط هیرود اگریپای اول، دیگر کسی به جایگزینی او برگزیده نشد، زیرا پس از رستاخیز مسیح (ع) و وقایع عید پنجاهه، دیگر عیسى (ع) برکسی جز پولس، و یعقوب برادر خود ظاهر نشد و به این ترتیب، جز ۱۱ تنِ باقیمانده کسی دارای این شرایط نبود.
از دیدگاه تاریخی، حواریون ادامه دهندگان راه مسیح (ع) پس از رستاخیز او، حافظان میراث معنوی وی، به وجود آورندگانِ کلیسای اولیۀ مسیحی، شکل دهندگان به جمع اندک مسیحیان به عنوان فرقه و گروهی متمایز از یهودیان پیرامون آنان، و منتشرکنندگان پیام مسیح در دورترین نقاط جهانِ آن روزگار بودند و از این رو، به باور مسیحیان، آنان نخستین تعیینکنندگان معیارهای اعتقادی و عملی مسیحی، نشانههای راه، بیانکنندگان اصیلترین تفسیرها از زندگی و تعالیم عیسى (ع)، و بنیان کلیسای مسیحی به شمار میآیند.
آنان نه تنها شاهد همۀ وقایع مهم زندگی مسیح (ع) بودند، بلکه خود نیز در آنها شرکت داشتند و از آنجا که آنان خود کلمۀ خدا را دیدند، شنیدند و به دیگران انتقال دادند، و نیز از آنجا که بنیان هیچ بنایی دوباره تکرار نمیشود، هیچ شخصیت دیگری نمیتواند از اهمیتی همپایۀ حواریون برخوردار باشد. به بیان دیگر، اساس اعتقادی که حواریون کلیسا را بر آن بنیان نهادند، توسط هیچ شخص دیگری قابل تغییر نیست.
چنانکه پیشتر اشاره شد، از میان حواریون پترس، یعقوب و یوحنا به عیسى (ع) نزدیکتر بودند. شمعون یا پترس که به یونانی سیمون خوانده میشود، از نخستین و وفادارترین شاگردان عیسى (ع) بود که توسط برادرش اندریاس به او معرفی شد و عیسى نیز او را «کیفا» (به یونانی پترس) به معنی صخره نامید و پیشگویی کرد که جمع پیروان (یا کلیسای) او بر آن صخره استوار خواهد شد. پترس و اندریاس فرزندان یونا و از اهالی بیت صیدا بودند و به ماهیگیری اشتغال داشتند. از آنچه در انجیلها آمده است، میتوان دریافت که آنها ظاهراً از شاگردان یحیى معمدان بودند و پس از به زندان افتادنِ او، به عیسى (ع) پیوستند و تا آخر در کنار او ماندند.
پترس در هنگام دستگیری عیسى (ع) کوشید تا از او دفاع کند، اما همان شب به ناچار ۳ بار او را انکار کرد. او نخستین کسی بود که در روز پنجاهه موعظه کرد، به یهودیان و دیگر ملتها بشارت داد، در مقـابل سنهدریـن ایمـان خـود را ابراز کرد و رهبری جمع مؤمنان مسیحی را برعهده گرفت.
پترس معجزات چندی نیز داشت و پس از روزهای پرتنش نخستین برای موعظه به شهرهای بسیاری از جمله لده، یافا، انطاکیه و آسیای صغیر و روم ــ سفر کرد و در شکلگیریِ کلیسا در این شهرها، به ویژه در انطاکیه، نقش مهمی داشت. وی همچنین همراه با پولس نقش مهمی در پذیرفته شدن غیر یهودیان در جمع مسیحیان نخستین داشت، بنا بر برخی روایتها، او به همراه پولس کلیسای روم را ایجاد کرد و در همانجا نیز به شهادت رسید.
اندریاس، برادر پترس نیز بنابر برخی روایتها، در سکا (روسیه)، یونان و آسیای صغیر موعظه میکرد و احتمالاً کلیسایی نیز در قسطنطنیه ایجاد نمود. بنا بر همین روایتها، وی سرانجام به دلیل مقاومت در برابر بتپرستی در اخائیه به شکل خاصی به صلیب کشیده شد.
یعقوب و برادر کوچکش یوحنا نیز از جمله حواریون برجستهای بودند که عیسى (ع) آنها را «بنی رِگِس» به معنای پسران رعد نامید. آنها فرزندان زبدی و سالومه بودند و مادرشان سالومه نیز از زنان مؤمن به مسیح (ع) بود و او را تا هنگام مصلوب شدنش همراهی کرد، یعقوب و یوحنا هر دو در جلیله ماهیگیر بودند.
یعقوب در یهودیه موعظه میکرد و نخستین رسولی بود که به فرمان هیرود اگریپای اول در ۴۴ م کشته شد. روایتهای مسیحی یوحنا را با تبلیغ مسیحیت در فریگیۀ غربی، ساحل آسیایی آسیای صغیر و شهر اِفِسُس مرتبط میکنند. با توجه به این روایتها به نظر میرسد که وی سالیان درازی پس از عیسى (ع) زنده مانده، و متون گوناگونی را نوشته، و سرانجام به مرگ طبیعی درگذشته است.
آنچه از روایت انجیلها و مجموع روایتهای دیگر میتوان دریافت، آن است که پس از رستاخیز عیسى (ع)، نخستین هدف حواریون گردهم نگاه داشتن جمع کوچک ایمانداران به مسیح (ع)، شکل دادن به آنان به عنوان گروهی متمایز از یهودیانِ پیرامون، و دفاع از حقانیت پیام عیسى (ع) بود. شاید بتوان پیش درآمد این فرایندِ تثبیت را رویداد روز پنجاهه دانست، که در آن با نزول روحالقدس، جمع حاضر قادر به سخن گفتن به زبانهای گوناگون شدند و خود را استوار و نیرومند یافتند، چنـدان کـه پتـرس آغاز بـه سخن کرد و چنان در دفاع از ایمـان مسیحی سخن گفت که عدۀ بسیاری در همان روز ایمان آوردند.
پرداختن به این هدف در سالهای نخست، سبب ایجاد نخستین جماعت مسیحی یا کلیسای اولیه در اورشلیم گردید، که آیینهای آن در خانههای مؤمنان برگذار میشد و ۳ تن، یعنی پترس، یوحنا و یعقوب برادر عیسى (ع) ستونهای آن به شمار میآمدند.
با گذشت زمان، مسیحیت از مرزهای فلسطین گذشت و به سرزمینهای دیگر راه یافت و با کوششها و سفرهای حواریون یا رسولان، که بشارت عیسى (ع) را به مراکز شهری آن روزگار، به ویژه سوریه و آسیای صغیر بردند، در شهرهای مختلف نه تنها یهودیان، بلکه غیر یهودیان نیز به ایمان تازه گرویدند و در میان آنها به تدریج جماعتهای کوچک و بزرگ مسیحی شکل گرفت.
کلیسا در روز حواریون مسیح برای بزرگداشت این دو قدیس که نامشان در کنار هم در آیین عشاء ربانی قرار میگیرد، جشنی برپا مینماید. دلیل پیوند نام این دو قدیس احتمالاً آن است که هر دو برای تبلیغ کتاب مقدس به بینالنهرین و ایران فرستاده شدند. یهودا مؤلف رسالهای کوچک از عهد جدید است و شمعون قدیس در دنیای هنر به همراه یک اره نشان داده می شود، ابزاری که با آن به شهادت رسید. گونیای یهودا او را معمار خانه خدا معرفی می کند.
بنا بر روایات موجود، این دو قدیس به دست بتپرستان به شهادت رسیدند. بنا به سنت، مسیحیان در این روز که جشن ارواح در آن آغاز می شود، به پخت غذاهایی مانند نان اموات و کیک ارواح میپرداختند. در برخی مناطق، مردم برای پخت این کیک، مواد لازم آن را گدایی می کردند.
پی نوشت:
الدر، جان، تاریخ اصلاحات کلیسا، تهران، ۱۳۲۶ش/ ۱۹۴۷م.
دائرهالمعارف الکتابیه، به کوشش صموئیل حبیب و دیگران، قاهره، ۱۹۹۲ م.
رستم، اسد، کنیسه مدینه الله انطاکیه العظمى، بیروت، ۱۹۸۸ م.
عهد جدید؛ مبانی مسیحیت، ترجمه به فرانسه، گورسکی، ترجمه به فارسی اسدالله مبشری، تهران، ۱۹۵۸ م.
معجم اللاهوت الکتابی، به کوشش سیداروس و دیگران، بیروت، ۱۹۹۱ م.
مولند، اینار، جهان مسیحیت، ترجمۀ محمدباقر انصاری و مسیح مهاجری، تهران، ۱۳۶۸ ش.