به گزارش ردنا(ادیان نیوز)، سید لطیف سجادی در یادداشتی چنین آورده است:
گمانه زنی ها در مورد اینکه آمریکا و طالبان به صورت مشترک بخشی کلانی از سیاست های مداخله گرایانه آمریکا را در آسیای میانه تقویت میکند بیش از هر زمان دیگر ملموس و قابل درک است، این مسئله زمانی به نجواهای رسانهی تبدیل شد که در زمان حکومت پیشین و همزمان با تداوم گفتگوهای مقدماتی صلح بین الافغانی، طالبان مسئولیت حفاظت پایگاههای آمریکایی را در برخی ولایات افغانستان متقبل شدند. همزمانی که این گروه در سیاست اعلامی شان تقابل و دشمنی با آمریکا را برای جنگجویان شان مخابره میکرد؛ اما نیروهای ویژه این گروه که وابسته به حلقه خاص رهبری آنان است تعاملات انعطاف پذیر و پشت پرده را به گونهی قابل توجه در برابر آمریکایی ها تمکین میکردند.
پس از رسانهی شدن محافظت پایگاه آمریکایی ها توسط طالبان، نحوه پیشبرد مذاکرات دوحه و زمینه سازی سقوط حکومت قبلی توسط آمریکا، بیشتر از قبل این گمانه زنی را تقویت کرد و با خروج آمریکا از افغانستان و اینکه نزدیک به یکماه فرودگاه کابل در حکومت طالبان در اختیار آمریکایی ها قرار داشت و توسط این گروه کمترین مخاطرات متوجه آنان نگردید مردم افغانستان به یقین رسیدند که هیچگونه جنگ و جهادی وجود نداشته بلکه هر چه بوده به مدیریت خود آمریکا این سناریوها اجرایی گردیده است. آمریکا در استراتژی کلان خود، نا امن سازی آسیای میانه را در دستور کار دارد، افغانستان به عنوان پایگاه ترور و محور شرارت گروههای افراطی همچنان با چالش های نا امنی و دست به دست شدن ها، هسته مرکزی این بازی به حساب می آید. به همین علت است که این کشور هیچگاه به گونهی کامل از تندروان جهادی پاکسازی نمی گردد، قدرت های منطقه و جهان هرکدام به نوبهی خود نسخه هایی از افراطیون را مورد حمایت قرار می دهند که به نمایندگی از آنان منافع شان را در قلب آسیا تأمین کند.
آمریکا در نظر دارد که از طالبان به عنوان کشکول تروریزم جهان همچون اژدهای چند سر در برابر رقبای جهانی اش استفاده کند، به همین دلیل است که سیاسیون حکومت قبلی را به گونهی مدیریت شده از افغانستان راند و کمترین حمایت سیاسی از آنان به عمل نیارود و در این سو، مردم افغانستان را میان پذیرش طالبان و داعش مخیر ساخت. داعش به یک نیروی فشاری می ماند که افغان ها مکلف اند در سنجش خود اهم و مهم نموده و با یکی از آنان همکاری شان را اعلام نمایند، طبیعی است که نیروی حاکم در میان مردم طالبان است و ظاهرا با شعار خدمت و دلسوزی به مردم انعطاف بهتری نشان میدهند؛ اما داعش عملا جنگ مذهبی را اعلان کرده است، در چنین حالتی که نیروی بدیل وجود ندارد مردم مجبور است در این گروگانگیری سیاسی به نحوی با طالبان تعامل نمایند. با وجودی که طالبان هنوز با غرور کاذب در افغانستان رژه میروند و شکست آمریکا را جشن میگیرند، این کشور قرار است که کمک های نقدی اش را به افغانستان بفرستد. به تازگی آژانس توسعه بینالمللی آمریکا (USAID) با انتشار بیانیهای، اعلام کرد این کمکِ تازه آمریکا از طریق این نهاد و وزارت خارجه آمریکا مدیریت شده و به مردم افغانستان که به کمکهای بشردوستانه فوری نیازمندند خواهد رسید. از مجموع این کمک ۱۴۴میلیون دالری، ۱۰۰ میلیون دالر از طریق آژانس توسعه بینالمللی آمریکا هزینه خواهد شد. در این بیانیه آمده است این کمک مواد غذایی، آب آشامیدنی، مراقبتهای بهداشتی، کشاورزی و کمکهای زمستانی را شامل میشود. همچنین این کمک برای مبارزه با خشکسالی، سوءتغذیه و بحران ناشی از فرا رسیدن فصل زمستان استفاده خواهد شد.
هرچند ظاهر این کمک ها انگ مردمی به خود دارد؛ اما واضح است که در لابلای این کمک ها و حضور نهادهای آمریکایی در پشت نقاب آن، بیانگر دوستی های پشت پرده آنان است؛ ورنه کشوری که بیست سال با یک گروه جنگیده باشد و پس از مدت کوتاهی از زمان خروج، کمک های شان را به کشور جنگ زده سرازیر کند با منطق قابل جمع نیست. شوروی که شکست واقعی اش را از افغانستان متحمل گردید با بیشترین تلفات این کشور را ترک نمود و ماین های جا سازی شده اش را هیچگاه به نهادهای ماین پاکی کروکی نکرد؛ زیرا عقده های ناشی از جنگ و تلفات آنان باعث گردید که تا سال های سال مردم بی گناه افغانستان از اثر انفجار ماین قربانی های فراوان متحمل شدند. بنا بر این در پشت پرده این دوستی های پنهانی، سناریوی انتقال افراطیون اسلامی به کشورهای آسیای میانه قابل پیش بینی است و افغانستان به عنوان مرکز تروریزم تا زمان اجرایی شدن پروژه آمریکا باقی خواهد ماند و در حال حاضر جهت عملی سازی این سناریو هیچ گزینه بهتری نسبت به طالبان برای پیشبرد پروژه آمریکا وجود ندارد.