محمدعلی انصاری ضمن اشاره به حوزههای مختلف اسراف و جایگاه آن در قرآن تصریح کرد: مفهوم اسراف خیلی دامنهدار است و تمام حوزههای زندگی انسان را فرامیگیرد که یکی از حوزههای اسراف، حوزه غرائز جنسی و رفتارهای جنسی انسان است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، جلسه تفسیر قرآن محمدعلی انصاری، مفسر قرآن، روز گذشته با محوریت تفسیر آیات سی و یکم به بعد سوره ذاریات برگزار شد. خلاصه متن جلسه از نظر میگذرد؛
سخن به اینجا رسید که بعد از بیان ماجرای آموزنده مهمانان ابراهیم که شرحش گذشت، بعد از آنکه به ابراهیم بشارت داده شد، ایشان دانست این ملائکه الاهی برای کار مهمی آمدند لذا سوال کرد کار جدی شما چیست و برای چه کاری آمدید؟ توضیح دادند ما رسالت یافتیم به سوی قوم مجرم برویم تا بر سر آنها بلایی بیاوریم و از سوی خداوند سنگهایی از تین بر سر آنها نازل کنیم: «قَالَ فَمَا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُجْرِمِینَ لِنُرْسِلَ عَلَیْهِمْ حِجَارَهً مِنْ طِینٍ مُسَوَّمَهً عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفِینَ».
در آیه تعبیر دومی از آن قوم میکند و آن تعبیر «مسرفین» است. معلوم میشود جرمی که این قوم انجام دادند و به خاطر آن محکوم به نابودی هستند اسراف است. کلمه «اسراف» گاه در یک بازه محدود و در فضایی خرد در ذهنمان شکل میگیرد مثلا اسراف را در حوزه اقتصادی و خوردنیها و آشامیدنی به کار میبریم. مثلا اگر تتمه سفره را دور بریزند تعبیر اسراف را به کار میبریم، حال آنکه مفهوم اسراف در قرآن مفهوم کلان و بزرگی است که از جان انسان آغاز میشود و ادامه پیدا میکند. گاه اسراف در مورد وجود خود انسان به کار برده میشود: «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ».
سه حوزه اسراف در مورد انسان
کلمه اسراف به معنای گذشتن از حدود است. هنگامی که انسان در تعامل با خود، مرزهای الاهی را پشت سر میگذرد و در جایی که نباید باشد هست، اسرافکار محسوب میشود؛ یعنی وجود خودش را باخته است و به تباهی داده است و از مرزهای بشری خارج شده است. این اسراف در مور انسان در سه حوزه است؛ گاه در حوزه عقاید و باورها است، دوم ویژگیها و خصلتهای انسان و گاه در حوزه رفتارهای انسانهاست.
اسراف در حوزه باورها یعنی انسانها در یک تفکر و عقیدهای حدود و مرزها را طی میکنند و به آفتی گرفتار میشوند که در طول تاریخ تاوان زیادی برایش دادند. ما شاهدیم نحلههای مختلف کفری در میان جامعه بشری شکل گرفته است که ریشه آنها افراط در تفکر و اندیشه است؛ یعنی در حوزهای افراطیگری کردند، در نتیجه یک مرامی پیش آمده که غرامتی بر روی دست انسان گذارده است. حال میخواهد از نحلههای کلامی در میان مسلمانان باشد یا نحلههای غربی.
گاهی اسراف در حوزه ویژگیهای اخلاقی انسانها است یعنی صفتی در وجود انسان حدود تعریفشدهاش را طی میکند و انسانها نمیتوانند آن صفت را در وجود خودشان کنترل کنند. در نهایت کار به جایی میرسد که اثر معکوس میگذارد. ممکن است این صفت محبت و مهرورزی باشد. افراط در محبت به جایی میرسد که تو را کر و کور میکند. هر کس به عشق افراطی گرفتار میشود چشمش نابینا و قلبش به مفسده گرفتار میشود. این اسراف در محبت است یعنی از حدود محبت معقول خارج شوید.
گاهی ممکن است اسراف در حوزه رفتارهای آدمیان باشد. «وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا» یعنی بندگان شایسته کسانی هستند که در هزینهکردنشان اسراف ندارند. اگر انسان در هزینه کردن اسراف کند نامش ولنگاری اقتصادی میشود و تضییع نعمتهای الاهی است. پس اسراف گاه در حوزه عقاید است، گاه در حوزه صفات و گاه در حوزه رفتارهای آدمیان.
پرهیز از اسراف در حوزه اجتماعی
گاه اسراف از حوزه فردی به حوزه اجتماعی کشیده میشود یعنی ممکن است مردم در روابط حقوقی و اخلاقی دچار اسراف شوند همانی که رد و پای آن را در قرآن میبینیم. «وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلَا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ»، یعنی مبادا اسراف در قتل کند و از حدود اجرای عدالت خارج شود. همه اینها مصادیق اسراف و از حدود گذر کردن است. پس مفهوم اسراف خیلی دامنهدار است و تمام حوزههای زندگی انسان را فرامیگیرد. یکی از حوزههای اسراف، حوزه غرائز جنسی و رفتارهای جنسی انسان است.
منظور از این مسرفین، قوم لوط است. مشکلی که این قوم داشتند مشکل سوء استفاده و اسرافگری در غریزه جنسی بود. در آیات دیگر میبینیم که خداوند خطاب به این قوم میفرماید شما به فحشایی روی آوردید که دیگران اقدام نکرده بودند به حدی که این فحشا را به عنوان یک هنجار اجتماعی پذیرفتید. ریشه کار مشخص است. یک غریزه در وجود اینها طغیان کرد و از مرزهای خودش گذشت. غریزه جنسی در انسان در خدمت بقای نسل بشر است. اگر خدا این غریزه را به انسان نمیداد رابطه بین انسانها و رابطه بین زن و مرد گرمای لازم را پیدا نمیکرد. وقتی رابطه، جسم و روح را تحت تاثیر قرار میدهد تکامل پیدا میکند. هنگامی که این غریزه از مجرای خودش خارج شود نامش اسراف میشود. اسراف در غریزه جنسی یا به این شکل است که اهمیتی فزونتر از حد خودش پیدا کند یعنی هم و غم انسان غریزه جنسی باشد، یا اینکه شکل اقناع آن از چارچوب خارج شود.
خداوند انسانها را از لحاظ ساختار روحی مذکر و مونث قرار داده است و آنها را جفت آفریده است. اگر این غریزه از مجرای خودش خارج شد و به صورت ارتباط با همجنس در آمد اسراف میشود. فکر میکنید در روزگار ما به لحاظ اسراف جنسی وضع گروهی بسیاری در روی زمین از قوم لوط بهتر است؟ خیر، در دنیای ما گروههای همجنسگرا وجود دارند. تمام اینها مصادیق اسراف جنسی است. خداوند فرمود: «نُرْسِلَ عَلَیْهِمْ حِجَارَهً مِنْ طِینٍ مُسَوَّمَهً عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفِینَ»، یعنی این جمعیت با وجود تمام نعمتهای الاهی به اسراف روی آوردند و این اسراف به حدی رسیده است که در مقابل پیامبر الاهی ایستادند.
در آیات دیگر میخوانیم ابراهیم با ملائکه باب گفتوگو را باز کرد و گفت آیا امکان تخفیف در مجازات وجود ندارد؟ ملائکه گفتند ابراهیم این بحث را رها کن چون کار به جایی رسیده است که امر الاهی به عقوبت اینها تعلق گرفته است و بنا است عذاب غیر مدود و غیر قابل بازگشت برایشان بیاید.