بعضی از کسانی که به دنبال ارتباطات نامشروع هستند، راه دستیابی به لهو لعب را در عضویت در یک فرقه میبینند و به همین دلیل برای دستیابی به لذتهای زودگذر، به این مکاتب گرایش پیدا میکنند.
ردنا(ادیان نیوز)- در بخش اول سری یادداشتهای «تبیین علل گرایش جوانان به عرفانهای نوظهور» به تعریف مفاهیمی چون معنویت، عرفان، عرفان نوظهور و جوان پرداخته شد. ازآنجاییکه عوامل مؤثر در هر فردی از اجتماع، از دو عامل بیرونی و خارج از محدوده نفسی فرد و عامل درونی تشکیل میشود، لذا در این سری یادداشت سعی شده تا حد امکان این دو عامل تجزیه شود و در دو فصل جداگانه هر یک شامل زیرمجموعههای خود باشند؛ عواملی که از اجتماع و پیرامون افراد آنان را متأثر میکنند، «عوامل برونزا» و عواملی که از شخصیت حقیقی فرد نشئت میگیرند، «عوامل درونزا» نامیده میشوند. در این بخش از سری یادداشتهای «تبیین علل گرایش جوانان به عرفانهای نوظهور» با عنوان «علل درونزای جذب جوانان به یک فرقه چیست؟» به بررسی علل درونزای گرایش به عرفانهای نوظهور میپردازیم.
الف: علل درونزا
۱. فطرت جوانی
فطرت انسانی یعنی ویژگیهای ذاتی که در آفرینش انسان لحاظ شده است. بینشها و گرایشهایی که اکتسابی نیستند و در سرشت انسان قرار دارد، فطری نامیده میشوند. راغب اصفهانی میگوید: فطر ایجاد و ابداع یکچیز بر هیئت و کیفیت خاصی است که اقتضای فعلی از افعال را دارد؛ پس این آیه شریفه که میفرماید: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا»، فطرتی است که خداوند انسانها را بر آن آفریده و اشاره است به اینکه مردم را بهگونهای خلق و ایجاد کرده است که معرفت و شناخت خدا و ایمان به او در آنها وجود دارد.
علامه طباطبایی (رحمهاللهعلیه) بعدازآن که دین را روش زندگی و نشاندهنده سیر سعادت معرفی میکند، میگوید: پس برای انسان آفرینش خاصی است که او را به روشی خاص در زندگی و مسیر معیّنی که دارای غایت و هدف مشخصی است هدایت میکند که بدون پیمودن این مسیر، به آن هدف نمیرسد و این هدایتگر و هادی، چیزی جز فطرت و کیفیت خلقت انسان [که در همه انسانها وجود دارد و تغییر و تحوّل نمیپذیرد] نیست و بدین سبب [قرآن] به دنبال تعبیر «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا»، فرمود: «لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّه»؛ ِ در آفرینش الهی دگرگونی نیست.
انسانها ازلحاظ فطری نیاز به ارتباط با موجود برتر را دارند و این موجود برتر در بیان ادیان الهی خداوند است که پروردگار و خالق آسمانها و زمین و موجودات دیگر ازجمله انسان است و ازآنجاکه قشر جوان پاک و خالی از زنگار و نفسانیتهایی است که بزرگسالان در طول سالیان عمر خود به آن مبتلا میشوند، پس این شوق و نیاز به ارتباط با موجود برتر در جوانان بیشتر از اقشار میانسال یا کهنسال جامعه است، به این خاطر امکان گرفتار شدن جوانان در دام صیادان شیاد که آگاهی کامل از این فطرت حقیقتجوی جوانی دارند بسیار است.
امام علی علیهالسلام دل جوان را چنان سرزمین آماده و پاکی میداند که هر بذری در آن افشانده شود همان را قبول میکند و رشد بسیاری میکند. «وإنَّما قَلبُ الحَدَثِ کالأَرضِ الخالِیه ما أُلقِیَ فیها مِن شَیءٍ قَبِلتَه». و دلیل این قبول و اجازه بذرپاشی در دل جوآنهمان شوق و اشتیاق وی به معنویت است که از فطرت پاک جوانی سرچشمه میگیرد.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز فرموده است: «اُوصیکُم بالشَّبان خَیراً، فإنَّهم أَرقَ افئده…»
شما را به نیکى درباره جوانان سفارش میکنم. بهدرستی که قلوب آنان نرمتر و مهربانتر است. (براى پذیرش فضیلتها آمادهتر است).
۲. مشکلات عقیدتی و فکری
برخی نیز به دلیل مشکلات عقیدتی و فکری که منشأ آنها معرفتشناختی آنهاست، به یک فرقه، گرایش مییابند؛ نگاه اینگونه افراد به خداوند، نگاه معرفتشناسانه نیست، اعتقاد به نبوت وحی در آنها، دچار ایرادی اساسی است، برای آنها در نظام ا رزشی، توجیهی برای اخلاقیات وجود ندارد و تمام این عوامل در مثل شیطانپرستی جمع میشود که در آنها نه معاد، نه توحید و نه هیچ ارزش دیگری معنا ندارد.
در ایران گرایش به انواع فرقه، به دلیل منشأ شناختی، بسیار کم دیدهشده است؛ عمده دلیل گرایش برخی از جوانان به این فرقهها، بیشتر از سر لهو لعب است که متأسفانه، بدون اینکه هیچگونه شناختی از عقاید اصلی این فرقههای منحرف داشته باشند، به دام آنها گرفتار میشوند. در آیهای از قرآن کریم آمده است که «سرنوشت کسانی که اعمال زشت و ناشایست انجام میدهند، تکذیب آیات خداوند از سوی آنهاست»
۳. نیاز به هویتیابی
نیاز به هویتیابی و شکلگیری تصور از خویشتن باعث میشود که جوانان به یک فرقه، گروهها و افکاری که توانایی هویت بخشی دارند، گرایش پیدا کنند. گروههای معنوی که نوعی جهانبینی، انسانشناسی و ارزشهای خاصی را مطرح میکنند استعداد شکلدهی به هویت جوان را دارند و ازاینرو با استقبال از سوی آنان موجه میشوند.
۴. میل به متفاوت بودن
عدهای از جوانان که میل به متفاوت بودن از بقیه افراد دارند، بهقصد جلبتوجه دیگران، وارد این مکتبها میشوند، حالآنکه از حقیقت آنها هیچگونه اطلاعی ندارند و نمیدانند اساساً جهانبینی این فرقهها چیست.
۵. میل به بیبندوباری وعدم پاسخگو بودن
بعضی از کسانی که به دنبال ارتباطات نامشروع هستند، راه دستیابی به لهو لعب را در عضویت در یک فرقه میبینند و به همین دلیل برای دستیابی به لذتهای زودگذر، به این مکاتب گرایش پیدا میکنند. همسو بودن این معنویتهای نوظهور با لذت طلبی انسان امروزی که لذت و شادی را در همه ابعاد زندگی، حتی معنویت جستجو میکند، میتواند یکی دیگر از علل گرایش به این عرفانها معرفی گردد. ازآنجاییکه عرفان اصیل با افسارگسیختگی و هوای نفس مبارزه میکند و کمتر کسی همت آن را دارد، بنابراین عرفان راستین مشتریان زیادی پیدا نمیکند. در مقابل، در بسیاری از این گروهها (فرقه) اینطور نشان داده میشود که از راه پیروی از هوای نفس، مواد مخدر، الکل و شهوت میتوان به معنویت رسید. ازاینرو با توجه به نیاز معنوی افراد و غرایزشان و همینطور فقدان اطلاعات کافی در این مسیر دعوت آنان پذیرفته میشود؛ مگر کسانی که به حدی از رشد و معرفت رسیده باشند که راه را از بیراهه تشخیص دهند.
مباحث جنسی و سکس یکی از مباحث مطرح در این عرفانهاست که گاهی رد و گاهی خود ابزاری برای وصول به حقیقت شناخته میشود، اصولاً در این عرفانها بعضاً نظریاتی درباره رابطه جنسی داده میشود که امکان سوءاستفادههای جنسی را افزایش میدهد، درباره خود اوشو اسناد سازمان اتباع خارجه ایالاتمتحده که وزارت امور خارجه هند نیز آنها را تأیید کرده است نشان میدهد که اوشو به دلیل فساد اخلاقی از آمریکا اخراج شده است.
اما «پائولو کوئلیو» درباره نقش نیرویی جنسی در وصول به مقامات عالی عرفانی و معنوی میگوید: برای تحقق تشرف، باید با این نیرو آشنا شوی… پس چطور با آن روبهرو شوم؟ یک فرمول ساده است… فرمول این است در تمام مدت رابطه جنسی خود، از حواس پنجگانهات استفاده کن. اگر در لحظه اوج لذت جنسی، همه این حواس باهم از راه برسند، برای تشرف پذیرفته میشوی.
در برخی از این عرفانها از رقص و یا مصرف مواد مخدر برای نزدیکی به خداوند یا رسیدن به آرامش استفاده میشود مثلاً اوشو میگوید: اگر مردم بتوانند کمی بیشتر به رقص بپردازند، کمی بیشتر آواز بخوانند، کمی بیشتر لوده باشند، انرژی آنها بیشازپیش به جریان افتاده و مشکلاتشان بهتدریج ناپدید خواهد شد، به همین دلیل من اینقدر بر شاد زیستن اصرار دارم؛ شادمانی تا حد از خود بیخود شدن. مثلاً در مکتب کارلوس کاستانِدا و یا در اندیشههای پائولو کوئلیو شما نشانههایی از استفاده از مواد مخدر میبینید.
دالای لاما (رهبر در قید حیات بودائیان) شادی را هدف زندگی معرفی میکند و بزرگترین آرزوی خود را خوراکی خوب و خوابی راحت اعلام میکند.
۶. میل به قدرت
برخی از افراد نیز هستند که به دلیل تمایل به کسب قدرت به فرقههایی مانند شیطانپرستی گرایش مییابند؛ آنها معتقدند که شیطان مظهر یک سری از قدرتهاست و به همین دلیل میتواند بخشی از قدرت خویش را به برخی از پیروانش انتقال دهد؛ به همین دلیل برخی از کسانی که حس قدرتطلبی در وجودشان پررنگ است، فکر میکنند با ورود به این مکاتب حس آنها تا حد زیادی پاسخ داده خواهد شد.
۷. میل به مدگرایی
برخی از افراد نیز تنها به دلیل میل به مدگرایی و متفاوت بودن به این فرقهها روی میآورند وقتیکه وارد این فرقه شدند، با شبهاتی که از طریق همین فرقه برایشان به وجود میآید، ممکن است در بحثهای معرفتشناختی نیز، دچار اشکال شوند.
۸. عقدههای جوانی
افرادی برای سرپوش گذاشتن بر خیلی از عقدههای شخصی به وجود آمده در دوران مختلف زندگی، به سراغ این عرفانها و معنویتهای نوظهور (فرقه) میروند، برای مثال پسر و یا دختری که در جامعه امروز برای عقب نیفتادن از رفقای خود، به سمتوسوی دوستیهای ناسالم میرود و باوجود عدم میل باطنی خود و فشار خانواده دست به بعضی از کارها میزند، دچار عقدهای میشود که برای درمان آن در دین مبین اسلام سفارشهایی شده است، اما ازآنجاییکه بهطرف دین ناب رفتن برایش سخت جلوه میکند، آنهم به دلیل نداشتن اطلاعات کافی و لازم در مورد دین، برای خلاصی خود از تبعات عقدههایش، به سراغ برخی از معنویتهای نوظهور که در راستای اعمال نادرست او میباشد میرود و در آخر هم بیشتر از اول پشیمان و سرخورده میشود.
او درواقع با این کار میخواهد عذاب وجدان خود را کم کند و به خود بباوراند که کارهایش ضد خدا نیست و خدا از او ناراضی نبوده و این مسئله را در زیر پرچم این معنویتها جستجو میکند و برای رسیدن به آرامشی خیالی و مملو از توهم که همراه با لذت معرفیشده است، تن به دستورات این معنویتهای ناسالم میدهد.
ادامه دارد…