کرسی «بررسی تطبیقی نقش اختلاف قرائات از دیدگاه شیعه و سنی»، با ارائه حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن جواهری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و نقد دو تن از ناقدان برگزار شد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجتالاسلام والمسلمین سعید داودی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در ابتدای این کرسی، گفت: یکی از مباحث قدیمی مرتبط با قرآن، بحث قرائات است؛ اینکه آیا اختلاف قرائات جایز است و اینکه ریشه در چه امر تاریخی دارد و دامن زدن به این قرائات در تفاسیر و غیر آن چه پیامدهایی دارد؟ مستشرقان اخیرا بسیار به این موضوع پرداخته و انگیزه هم دارند و شبهاتی هم در اذهان بخشی از مسلمین ایجاد کردهاند و قصد دارند مهمترین سند معتبر الهی را دستخوش تحریف و خدشه معرفی کنند و اعجاز آن را زیر سؤال ببرند.
وی افزود: اخیرا در کویت ده جلد کتاب درباره بحث قرائات چاپ شده است که آیتلله مکارم شیرازی فرمودند چقدر بد سلیقگی است که این کار را میکنند و به آن دامن میزنند زیرا موجب تضعیف قرآن میشود لذا خودشان هم در تفسیر نمونه به صورت بسیار مختصر به آن پرداختهاند و معتقدند که همین قرآن موجود قرائت معتبر است و دامن زدن به این بحث موجب وهن قرآن است.
داودی بیان کرد: سؤال دیگری که اینجا مطرح است آن است که آیا این اختلاف بین شیعه و سنی است یا بین اهل تسنن و بین خود شیعیان هم وجود دارد؟ آیتالله معرفت و آیتالله خویی آرائی دارند که نتیجه مباحثشان با هم یکسان است، البته افراد دیگر هم نظراتی بیان کردهاند که نشان از وجود اختلاف با این بزرگواران است.
در ادامه حجتالاسلام و المسلمین محمدحسن جواهری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، گفت: اختلاف قرائات از موضوعات مهم علوم قرآنی است؛ این بحث در موضوعات عدیده علوم قرآنی مانند رد تحریف، مبانی قرآئی تفسیر، اثبات نظریه اینهمانی قرائت موجود و قرائت واحده دخالت دارد، همچنین در بحث فقهی قرائات مختلف در نماز و حتی غیر نماز دخالت دارد، بنابراین بحث بسیار مهمی است.
وی با اشاره به رابطه جایگاه قرآن و اختلاف قرائت، افزود: آنچه در منابع علوم قرآنی شیعی بهخصوص بعد از آیتالله معرفت رواج یافت این است که قرآن و قرائات دو امر مغایر هستند، ابتدا زرکشی و بعد الاتقان سیوطی و عسقلانی آن را بیان کردند و آیتلله خویی از آن استفاده کرد و بعد وارد التمهید علامه معرفت شد.
نظریه دیگری دقیقا عکس این نظریه هست که امثال قاضی ابن دقیق در قرن هفتم بیان کرده و معتقد است که قرآن و قرائات دو چیز متحد هستند که البته معمولا آن را نپذیرفتهاند. نظریه دیگری که بین جمهور اهل سنت رواج دارد این است که قرآن و قرائات صحیح، دو حقیقت متحد هستند؛ آنچه به نظرم قابل دفاع است این است که بگوییم قرآن و قرائت واحدی از آن متحد هستند که این قرائت واحد همین قرائت رایج امروز است.
جواهری با بیان اینکه در زبانشناسی این بحث مطرح است که آیا معنا بدون قالب و ظرف و نشانه قابل انتقال است یا خیر، گفت: غالبا معتقدند که معنا حتما ظرف و قالبی لازم دارد، بنابراین حقیقت قرآن را نمیتوان بدون نشانه آوایی که قرائت است در نظر بگیریم. از طرفی چون قرآن اعجاز بیانی دارد خدا سه نوع تجلی در این کتاب دارد که دو نوع آن وابسته به آن ظرف و قرائت و آواست. لذا اگر حقیقت قرآن و قرائات را بیگانه از هم ببینیم بخش مهمی از حقیقت قرآن را از دست دادهایم، به نظر میرسد که نظریه «القرآن و احدی القرائات حقیقتان متحدان» درست باشد.
دلایل اختلاف قرائات از نظر اهل سنت
جواهری با اشاره به دیدگاه اهل سنت گفت: از دیدگاه اهل تسنن سه عامل برای اختلاف قرائات وجود دارد؛ یکی تعدد نزول است زیرا سبعه احرف را قبول دارند و قرائات را حقیقی میدانند و حتی گاهی آن را به پیامبر(ص) هم نسبت میدهند البته از نظر شیعه پذیرفته نیست، چون روایت داریم که ان القرآن واحد نزل من عند واحد …؛ علت دوم اختلاف در لهجه است که البته گاهی با واژه لغت خلط شده و سوم، اجتهاد است. اجتهاد تا زمان مجاهد و قرن ۴ پسندیده بود و حتی کلاس حساب میشد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اضافه کرد: آیتالله معرفت هم عمده دلیل اختلاف قرائات را ۵ چیز برشمرده است؛ اول اختلاف در مصاحف به عنوان مهمترین اختلاف، دوم ضعف در رسمالخط، سوم، اختلاف در تعدد لهجه، چهارم، اختلاف اجتهاد که در ذیل اجتهاد آورده است که این، اکبر عوامل است و پنجم، عوامل نفسانی و اهمیت بیش از حد به قواعد عربی و … است.
نظر گلدزیهر، معرفت و فضلی
جواهری تصریح کرد: گلدزیهر هم مسئله عمده را از اختلاف مصاحف و ضعفهای رسم الخط میداند؛ نظریه وی بر روی جوادعلی، سیدجواد ادیب و دیگران اثر گذاشت. آیتالله معرفت هم متاثر از این مستشرق بوده است؛ البته نقدهایی بر گلدزیهر هم نوشته است، همچنین آیتالله فضلی که از علمای شیعه است و آثار مهمی در علوم قرآن دارد و بر زبان عربی هم مسلط و فردی صاحب نام و وجیه است. وی تعدد نزول و اختلاف لهجها را دو عامل مهم در اختلاف قرائت میداند.
این پژوهشگر افزود: به باور حقیر اجتهاد و انگیزه شخصی مهمترین و فراگیرترین عامل اختلاف قرائات است در حالی که قرائت واحده وجود داشته و فراگیر بوده است؛ البته اجتهاد عواملی چون اغراض نفسانی و سیاسی و غلو در ادبیات، فرهنگ غلط و خودخواهی و خودبرتربینی دارد و ابزار آن، ضعف رسم الخط و قواعد عربی و اختلاف لهجه و لغات و … است؛ چنین فردی قرائت واحده و عام را میشناسد ولی سراغ قرائت شاذ رفته زیرا اشتهای شهرتطلبی و اجتهاد دارد و اینها را بهانه برای اختلاف میکند. ابزار دیگر اختلاف لهجه مانند ملک و مالک، کفوا و کفواً و … است. البته تفاوت مصاحف اولیه بعد از توحید مصاحف هم ابزار دیگری برای این افراد در رو آوردن به اجتهاد است.
وی اضافه کرد: در المبانی نکته بسیار مهمی آمده است؛ وی آمار داده که بعد از توحید مصاحف بیشترین اختلاف برای مصحف شام و عراق با ۴۰ حرف است؛ مصحف مدینه و عراق ۱۲ و مدینه و بصره ۵ اختلاف داشت پس این ۱۰۰ اختلاف از کجا آمده است؟ عالمانی که گلدزیهر را نقد کردهاند گفتهاند در منابع قدیمی و متقن و مهم ما، اختلاف حروف در مصاحف محدود است، شما چرا باید آن را به این تعداد زیاد تبدیل کرده باشید.
پژوهشگر قرآن کریم گفت: بنده به نظریه اینهمانی معتقدم یعنی قرائت موجود با قرائتی که جبرئیل آورده یکی است؛ علامه معرفت هم این نظریه را تحکیم کرده است. نکته دیگر اینکه پیامبر موافق تعدد قرائت نبود و این خطایی است که در برخی موارد حتی از آیتالله معرفت هم دیده شده است. پیامبر(ص) در برابر این کار موضع میگرفتند؛ به عنوان نمونه ایشان فرمودند که اختلاف نکنید که شما را هلاک میکند و تاکید فرمودند که قرائت کنید همانطور که یاد گرفتهاید بنابراین «کما علمتم»؛ همانطور که یاد گرفتهاید، یکجور بوده و نه متعدد چون؛ تعلیم در زمان پیامبر(ص) یک جور بوده است؛ امام صادق(ع) فرمودند: لو ان الناس قرء القرآن کما انزل الله …»؛ برخی کما انزل الله را ترتیب نزول گرفتهاند که قطعا درست نیست زیرا خود حضرت هم آیات را به ترتیب نزول در مصحف قرار ندادند و برخی آیات را در داخل سورهها چند بار تغییر دادند، پس این، مراد نیست بنابراین کما انزل الله، اشاره به قرائتی واحد از سوی خدا و انتقال آن از سوی پیامبر به مردم دارد و اگر مردم همگی به آن پایبند بودند اختلاف قرائت معنا نداشت.
جواهری اضافه کرد: اجتهاد در کنار قرائت واحده، بدون اینکه خللی به قرائت واحده وارد کند مورد قبول است.
در ادامه الهه شاهپسند، به عنوان ناقد با اشاره به عوامل و علل اختلاف قرائات، گفت: عمده مقالاتی که در سالیان اخیر درباره اختلاف قرائات نوشته شده روش علمی ندارد و طرفین یکسری نقلیات را در دفاع از ایده خود میآورند، آن هم با تاویل و تفسیر، همچنین ضمن اینکه روششان، علمی نیست از روشهای جدید مانند مقایسه عینی و علمی استفاده نمیشود؛ شادی حکمتناصر آمار را براساس عینیت و واقعیت به صورت جدول ارائه داده است و رسمالخط را یکی از دلایل شکلگیری اختلاف قرائات میداند.
شاهپسند بیان کرد: از دیگر اشکالات اینکه به منابع روزآمد مانند دایره المعارفها مراجعه نمیشود، این همه کتاب به زبان انگلیسی و آلمانی وجود دارد ولی محققان ما عمدتا رجوعی به اینها ندارند. مطلب مهمی دیگر درباره محتوا اکثرا نظریات خود را مبتنی بر یک پیش فرض کلان مانند «عدم تحریف قرآن» میگذارند و در حقیقت از قبل نتیجه بحث را بیان کردهاند که قرائت حفص همین قرائت مشهور است. البته محقق به هر حال پیش فرض دارد ولی باید تاثیر آن را کم کند. ما شیعه هستیم و قائل به قرائت واحده و دلایلی هم برای آن مییابیم، ولی این پیش فرضهای کلامی را باید تعدیل کنیم، ما نسبت به قرآن خیلی پاستوریزه فکر میکنیم.
ناقد این کرسی با اشاره به رویکرد فقهی برای اثبات قرائت واحد، گفت: آیتالله خویی در البیان کاملا با این رویکرد جلو رفته و روایات را کنار هم آوردهاند و آن را رد کرده است، ولی اصلا توضیح ندادهاند که اختلاف مجعول چرا و چگونه ایجاد شد؟ همچنین در مورد مطالب آقای جواهری، ایشان فرمودند که یکی از عوامل اختلاف قرائات، رسم الخط بود در صورتی که رسمالخط جزء سنت بود و کسی از آن تخطی نمیکرد و شیوههای متفاوت آنچنانی وجود نداشت و همنوایی بیشتری در رسم الخط نسبت به قرائات وجود دارد. ضمن اینکه شما برای اثبات مدعای خود به روایاتی از پیامبر(ص) استناد کردید و اهل سنت مخالف شما هم به روایات دیگری در تایید بحث خود رجوع میکنند و این دعوا تمام شدنی نیست بلکه باید به روشهای علمی رجوع شود.
وی اضافه کرد: شما دلیل اصلی را اجتهاد و انگیزههای شخصی در اختلاف قرائت میدانید و مابقی را ابزار، ممکن است این باشد ولی در بیان علمی، انگیزهخوانی فایده ندارد و باز دعوا تمام نمیشود. مثلا در مورد شادی حکمتناصر، ممکن است ما برخی عقاید او را قبول نکنیم ولی روش او علمی است. معتقدم حتی پیشفرضها هم باید با روش علمی ثابت شوند.
باید پیشفرضها را کنار گذاشت
همچنین مهدی عبداللهیپور، ناقد دوم این کرسی، گفت: ورود به بحث اختلاف قرائات، شجاعت لازم دارد زیرا بحثی مهم و در عین حال لاینحل است و از حیات پیامبر(ص) تاکنون از سوی اندیشمندان علوم قرآنی بررسی شده ولی هنوز هم بسان استخوانی لای زخم است؛ اگر درباره پیشینه این بحث تامل داشته باشیم به این نتیجه میرسیم آن چیزی که ظاهرا، در دوره حیات پیامبر(ص) به عنوان اختلاف قرائت وجود داشته، اختلاف لهجه بوده است. اختلاف لهجه در ایران امروز هم زیاد است و اختلاف لهجه، نباید این مقدار دامنهدار شود که فرد مستشرقی مانند گلدزیهر این اختلاف را به رسمالخط نسبت دهد. عبده الراجحی هم منشا را به اختلاف لهجه نسبت داده است مانند «نبر همزه»، وی بر این باور است که بنی اسد نبر همزه را رعایت میکردند ولی حجازیها آن را معمولی و مانند ما فارسها میخواندند و این اختلاف لهجه قاعدتا بحرانی درست نمیکند البته وقتی در آیه سوره حجرات به جای «فتبینوا»، «فتثبتوا» میآید دیگر اختلاف لهجه نیست بلکه کلمه کاملا عوض شده است و این به رسمالخط و شیطنتهای تاریخی بازگشت دارد.
وی با بیان اینکه ما در برخی مسائل باید پیشفرضها را کنار گذاشته و در برخی موارد مانند عصمت انبیاء آن را اعمال کنیم زیرا پیش فرض کلامی ما، عصمت انبیاء است، اضافه کرد: در اختلاف قرائات هم معقتدم اختلاف لهجات در طول تاریخ سبب شده تا برخی ماهیهایی برای خود صید کنند و آن را به سمت اختلاف قرائات ببرند و متاسفانه رسمیت هم یافته است. در عالم تشیع بزرگوارانی که وارد موضوع قرائات شدهاند نخواستهاند خود را درگیر بحث اختلاف قرائات کنند چون، حساسیت موضوع را درک کردهاند.
عبداللهیپور افزود: ما اگر بخواهیم این بحث را در مجامع بینالمللی طرح کنیم، بدون روش علمی از ما نمیپذیرند، البته ما چون در درون مذهب هم در این زمنیه با هم اختلاف داریم پس ابتدا باید درون مذهبی را حل کنیم، کسی مثل مرحوم فضلی معتقد است که اینها از تعدد نزول است و مرحوم معرفت هم آن را به رسم الخط و مباحث اجتهادی برمیگرداند. اینکه برخی گفتهاند قرائات سبع، حجت است ولی یکی از اینها قرائت صحیح است در خودش پارادکس دارد زیرا وقتی چیزی حجت است عمل به آن واجب است.