احمد النعیم: فقه حاصل فهم انسان است/ علیدوست: این رویکرد باب گفتوگو را میبندد
در نشست «فقه و مصلحت» مطرح شد:
احمدالنعیم در نشست «فقه و مصلحت» ضمن اشاره به اینکه مطالبی که در فقه وجود دارد الهی نیست بلکه فهم انسان از مسائل الهی است تصریح کرد: حاصل آن هم احکامی است که من بسیاری از آنها را رد میکنم. علیدوست در پاسخ به اظهارات احمدالنعیم اظهار کرد: اینکه بگوییم برخی مطالب فقه فهم بشری است یا در فقه، فهم بشری دخیل است قابل انکار نیست ولی نتایجی که ایشان میگیرند باب هر گفتوگویی را میبندد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، دومین نشست از سلسله نشستهای «چشماندازی به سوی شرق» با موضوع «فقه و مصلحت» با حضور آیت الله ابوالقاسم علیدوست، مدرس حوزه علمیه قم و پروفسور عبداللهی احمد النعیم، استاد دانشگاه اموری آمریکا، بامداد یکشنبه ۱۵ آذر به میزبانی کالج اسلامی لندن برگزار شد.
علیدوست در ابتدای نشست اظهار کرد: من بحثم را با یک سوال شروع میکنم؛ البته این سوال یک سوال قدیمی است ولی امروزه بیش از هر زمان دیگری مطرح است و از طرفی نظریهای که قرار است ارائه دهم از همین سوال شروع میشود. سوال این است که ما مسلمانان از هر گروهی که باشیم معتقدیم دین اسلام جهانی است، قرآن ذکری برای جهانیان است و رسول این دین، رسول خاتم است پس دین اسلام جهانی و جاودان است. از طرفی این دین و شریعت مخصوص یک ساحت خاص نیست؛ یعنی در زمینه فرهنگ، خانواده، اداره اجتماع تا عبادات و معاملات نظر دارد. از طرف دیگر مسائل مردم متفاوت است یعنی در یک زمان دو ملت دو نوع مسئله دارند و حتی یک ملت در دو زمان مسائل مختلف دارند. چگونه میشود دین ثابت در خدمت خواستههای متغیر باشد. تکرار میکنم این پرسش برای امروز و دیروز نیست اما امروز بیش از هر زمانی مطرح است چون تحولات و تغییرات زیاد شده است. چطور میشود بین آن ثابت و این متغیر ربط برقرار کرد.
وی با بیان اینکه امواجی از پاسخها برای این پرسش وجود دارد، افزود: تمام این پاسخها و رویکردها در سه رویکرد کلان خلاصه میشود. رویکرد اول میگوید همین است که هست؛ قانونگذاری حق خدا است، دین از آن خدا است و اطاعت از ماست. شاید تعجب کنید امروز بسیاری از مسلمانان که بعضا حکومتهایی را هم در اختیار دارند اینطور فکر میکنند. تفکری مثل تفکر طالبان و القاعده اینگونه است، یعنی میگویند بشر باید خودش را با دین تطبیق دهد. اگر خواسته باشیم درباره این رویکرد قضاوت کنیم باید بگوییم این رویکرد شکست میخورد چراکه یک استبداد محض است. حوادثی که در مناطق ما میگذرد از این تفکر خبر میدهد.
مدرس حوزه علمیه ادامه داد: رویکرد دوم در پاسخ به این سوال، آنتیتز نگاه اول است. این دیدگاه میگوید ما دین را آنقدر رقیق و لاغر میکنیم که در چند گزاره منحصر شود؛ اینکه خدایی هست، پیامبری آمده است، قیامتی هست و عبادتی هم باید انجام شود. گوهر دین همین است و بقیه حواشی دین است. طبیعتا در این نگاه مدیریت جامعه و حاکمیت از دین جدا میشود و سکولاریسم غلیظ شکل میگیرد. به نظر میرسد نمیتوانیم با این اندیشه موافقت کنیم. یک زمان کسی دینی را نمیپذیرد ولی اینکه دین را بپذیرد ولی هزاران آیه و روایات را تختهبند زمان و مکان کند، درست نیست.
رویکرد سوم برای تطابق اسلام با مسائل جدید
علیدوست در ادامه به اندیشه سوم اشاره کرد و گفت: اندیشه سوم میخواهد هم مشکل را حل کند و هم در دو رویکرد گذشته محدود نشود. این اندیشه سوم چکار میکند؟ میگوید دین جاودان است، دین جهانی است، اما دین از عناصری استفاده میکند که توانایی انعطاف را به آن میدهد، یعنی بدون اینکه ماهیتش عوض شود، بدون اینکه خواسته باشیم، به آن سوبسید بدهیم از عناصری استفاده میکند که توانایی و ظرفیت موافقت با مسائل جدید را به دین میدهد.
وی در پایان بخش اول سخنان خود اظهار کرد: من در سه دهه از عمر پژوهشی خودم آن عناصری که میتواند به فقه ظرفیت بدهد را کشف کردم لذا اولین کتابی که نوشتم «فقه و عقل» بود. در این کتاب خواستم بگویم عقل حضور جدی در دین دارد و دین عقلانی است. دوم گفتم دین از تاسیس خردمندان استفاده میکند که به آن عرف و هنجار میگوییم، لذا کتاب دومی که نوشتم «فقه و عرف» بود، دو جلد کتاب راجع به اثبات این مسئله است. بالاخره عنصر سومی که با خودش عقل و عرف و حکمت و آزادی را به همراه دارد، مصلحت است. مصلحت نماینده تمام این مفاهیم است. من سه جلد کتاب «فقه و مصلحت» را نوشتم. گام بعدی کار من بحث اصول کلی قراردادها بود که دو جلد کتاب است. کاری که الآن مشغول هستم روششناسی اجتهاد است یعنی چگونه میتوانیم از انضباط فقهی خارج نشویم و در عین حال اجتهادی پویا داشته باشیم.
اختلافات مسلمانان سیاسی است، نه دینی
در ادامه نشست احمد النعیم به نقد سخنان علیدوست پرداخت و اظهار کرد: هر انسانی یک نظری دارد و هیچ نظری نسبت به نظر انسانهای دیگر برتری ندارد و نزدیکتر به واقع نخواهد بود. مسلمانها از روزی که پیامبر(ص) رحلت کردند اختلاف داشتند و این اختلافات کماکان وجود دارد. این دعواها باعث شده مسلمانها در خیلی از مسائل عقب بیفتند. به نظر من این اختلافات سیاسی هستند و نه دینی و نباید اسم دین را روی آنها بگذاریم.
وی افزود: در دنیای امروز چند کشور اعلام میکنند مسلمان هستند ولی خیلی با هم متفاوت هستند. چطور ممکن است همه آنها اسلامی باشند. اسلام هیچ وقت حکومت نداشته و همواره از حکومت جدا بوده است. بله، اسلام نظرات سیاسی دارد ولی از حکومت جدا بوده است.
وی ادامه داد: ایران که ادعای حکومت اسلامی دارد حتی سنیها را جزء اقلیت حساب کرده و در قوانین کشور از شیعیان جدا کرده است. هزاران نفر از متفکران ایرانی کشورشان را ترک کردند چون مدل اسلامی که آنجا پیاده شده است مورد موافقت آنها نبوده است. اگر کسی یک مدل حکومت اسلامی در نظر دارد نشان دهد تا بدانیم حکومت چگونه بوده است. ما تابه حال یک مدل از حکومت اسلامی ندیدیم.
فقه، حاصل فهم انسان است
وی ادامه داد: مطالبی که در فقه وجود دارد الهی نیست بلکه فهم انسان از مسائل الهی است. حاصل آن هم احکامی است که من بسیاری از آنها را رد میکنم. من شاگرد محمود محمد طاها در سودان بودم. ایشان تلاش کرد با نگاه حکومت اسلامی در سودان مقابله کند ولی متاسفانه اعدام شد و من هم مجبور شدم کشور را ترک کنم. این حاصل نگاه فقهی بود که در سودان وجود داشت، مشکل نگاه فقهی این است که با مخالفینش برخورد میکند.
بحث ایشان نظری و علمی نیست
علیدوست در ادامه نشست به نقد نظریات احمد النعیم پرداخت و اظهار کرد: مطالب ایشان بعضا قابل قبول است؛ مثلا اینکه بگوییم برخی مطالب فقه فهم بشری است یا در فقه، فهم بشری دخیل است و این قابل انکار نیست ولی نتایجی که ایشان میگیرند نه فقط در گفتوگوی حاضر بلکه باب هر گفتوگویی را میبندد. اینکه بگوییم هر انسانی نظری دارد و هیچ گونه نظری بر نظر دیگری برتری ندارد، درست نیست. من سوال میکنم آیا نظر خود ایشان نسبت به نظر دادگاهی که محمد طاها را محکوم کرد برتری داشت یا نداشت؟ اگر برتری نداشت پس چرا مبلغ آن نظر شدند؟ پس با این بیان باب فهم و نقد بسته میشود. ایشان معتقد است که هیچ نظری بر نظر دیگر برتری ندارد. من سوال میکنم آیا اندیشه داعش نظر است یا نه؟ آیا نظر مخالف با نظر داعش یکسان است؟ آنچه محکوم است تکفیر و تفسیق و عدم تحمل دیگران است ولی نباید باب فهم را بست. خود قرآن ما را به فهم دعوت میکند.
وی ادامه داد: ایشان میفرماید اختلافات مسلمانها سیاسی بوده است بعد میگوید اختلافات از دین برخواسته است. بالاخره سیاسی بوده یا منشا دینی داشته است؟ آنچه ما باید بر آن تاکید کنیم این است که مدارای دینی و انعطاف دینی را نهادینه کنیم. ما باید امور ثابت دین را در نظر بگیریم و به روشنگری بپردازیم. ایشان بر عملکرد برخی حکومتها تاکید میکنند. من به عنوان نماینده جمهوری اسلامی حضور پیدا نکردم و مسئول جمهوری اسلامی هم نیستم. ایشان به جای اینکه بحث را نظری و علمی طرح کنند، بحث را میدانی میکنند. مشخص است که ایشان از اعدام استادش ناراحت است. خود ایشان ناچار میشوند سودان را ترک کنند ولی بحث ما ناظر به این مسائل نیست. بحث استفاده از مصلحت در استنباط است. من در کتاب فقه و مصلت مفصل نهاد تشخیص مصلحت، ابزارهای تشخیص مصلحت، منابع تشخیص مصلحت را آوردم که میشود آن را نقد و بررسی کرد.
وی تاکید کرد: ایشان مطرح میکنند اسلام نظرات سیاسی دارد اما از حکومت جداست. در اینجا این بحث وجود دارد؛ چه مرزی میان داشتن نظرات سیاسی و جدا بودن از حکومت وجود دارد؟ اگر منظورشان از نظرات سیاسی اسلام این است که اسلام کلیاتی دارد بدون اینکه اصرار داشته باشد آنها اجرا شود، ما این نظر را قبول نداریم. وقتی قرآن برای فرستادن پیامبران، برای انزال کتب، اهدافی تعیین میکند، آیا باید نهادی باشد که این مقاصد را پیاده کند یا نه؟
معنای حکومت اسلامی چیست؟
وی در ادامه اظهار کرد: منظور ما از حکومت اسلامی یک حکومت غیر دموکراتیک نابرخاسته از آرای مردم نیست. حکومت اسلامی یعنی حکومتی که برخواسته از آرای مردم و احترام به آرای مردم است و در عین حال نظر به مقاصد شارع دارد. کسانی که میخواهند این دو را جدا کنند راه سختی در پیش دارند. به نظرم رویکرد ایشان همان رویکرد دوم است که دین را آنقدر لاغر میکند که در چند گزاره محدود میشود.
در پایان لازم به یادآوری است که سلسله برنامههای مجازی «چشماندازی به سوی شرق» که توسط کالج اسلامی لندن برگزار میشود، مجموعهای از سخنرانیها و مباحث علمی است که در صدد ایجاد زمینهای برای تبادل اندیشه و گفتوگوی علمی میان دانشمندان برجسته حوزههای علمیه و مراکز دانشگاهی شرق و اندیشمندانِ مراکز علمی غرب فراهم کند.