دامن زدن به اتهام تحریف قرآن و ترویج تشیع باطنی/ قرآن مورخان به دنبال چیست؟
حمیدرضا شریعتمداری در نقد «قرآن مورخان»:
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب اظهار کرد: نگاه ایدئولوژیک در «قرآن مورخان» کاملا ظهور و بروز دارد و امیرمعزی در تلاش بوده تشیع باطنی را ترویج کند لذا در این راستا حاضر شده تمام بنیانهای اسلامی را زیر سؤال ببرد و در بسیاری از موارد هم از دقتهای علمی دور شده است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، نشست «واکاوی قرآن مورخان؛ از تشیع غالیانه تا انگاره تحریف قرآن با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین حمیدرضا شریعتمداری، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد.
در ادامه سخنان وی را بخوانید:
کتاب «قرآن مورخان» اواخر ۲۰۱۹ منتشر شده است و به زمان ما بسیار نزدیک است. در نهم اسفند ۱۳۹۹ در نشست حلقه دیدگاه نو که نشستی مجازی است آقای محمدعلی امیرمعزی این اثر را معرفی و بازنمایی کرد و دیگرانی هم بودند که ارائههایی در مورد کتاب «قرآن مورخان» داشتند لذا این کار برای صاحبنظران اهمیت پیدا کرد و بیشتر شناخته شد. البته چندین مصاحبه دیگر هم از آقای امیرمعزی در طی این مدت به فارسی در دسترس قرار گرفته و چند نفر دیگر هم اقدام به معرفی این اثر کردهاند. لذا تصویر نسبتاً روشن و گویایی ارائه شده، گرچه این اثر به زبان فرانسه نوشته شده و این زبان برای ما دیریاب است و در دسترس خیلیها قرار ندارد اما به نظر میرسد ما تصویر نسبتاً گویایی از این اثر را در اختیار داریم اما اگر کسی بخواهد به خوبی آن را بررسی و نقد کند باید منتظر ترجمه آن به فارسی یا عربی باشد تا داوری نهایی را در این خصوص انجام دهد.
اقدامات تحریفی غلات
اگر هدف ما ایجاد پلی میان مطالعات و آرای شیعه شناسانه آقای امیر معزی و شکلگیری این اثر است، همین تصویر برای ما کفایت میکند و این تصویر هم عمدتاً متکی بر گفتههای خود امیرمعزی است. یکی از دغدغه ما را برای برگزاری این جلسه دغدغه علمی بود و اینکه چگونه برخی از پایههایی که در شیعهشناسی خودمان میگذاریم راه را هموار میکند برای اینکه به سادگی حکم به تحریف قرآن کنیم هرچند ممکن است برخی این دغدغهمندیها را نپسندند و نگاه ما را ایدئولوژیک بدانند و دغدغه دوم ما نیز دغدغه دینی بود.
بررسیها و مطالعات مختلفی میتواند در مورد این کتاب صورت بگیرد که طبیعتاً به همه آنها نمیپردازیم اما به آنها اشارهای میکنیم. وقتی منابع حدیثی تحریف قرآن را دنبال میکنیم به این نتیجه میرسیم که بیشترین منبع احادیثِ تحریف در غلات ریشه دارد اما امیر معزی تلاش کرده نشان دهد تشیع اصیل، تشیع مجتهدان و متکلمان نیست بلکه تشیع راستین، تشیع غالیان است. وی میگوید اتهام غلو در مورد اینها و لعن و نفیهایی که از ائمه در مورد این دسته از افراد رسیده داستان دیگری دارد و از آن داستان پردهبرداری و از غالیان دفاع میکند اما معتقد است تصویر درست را از شیعه اینها ارائه میدهند لذا تشیع باطنی، قرائتی از تشیع است که خود وی ترجیح میدهد.
تلاش برای زدودن اتهام تحریف از دامان تشیع
وقتی در مطالعات شیعه شناسانه، برخی پایهها را متزلزل میکنید در حالیکه ممکن است غالی هم نباشید اما بستری را فراهم و خوراکی را در اختیار کسانی قرار میدهید که حکم به تحریف قرآن کنند. این مسئله در آرای امیر معزی بسیار آشکار است و شبیه این حرفها و بیانات در میان اخباریها هم وجود دارد در حالی که دامان آنها از غالیگری مبراست. از سوی دیگر دست کم دهها سال است که علمای ما با گرایشهای مختلف و حتی اخباری یا حدیثی، تلاش کردهاند اتهام تحریف قرآن را از دامان شیعه بزدایند و دغدغه بنده نیز همین است.
ما ابایی نداریم که بگوییم متأسفانه نظریه تحریف قرآن در میان شیعه و حتی در میان برخی از عقل گرایان وجود داشته است لذا این افراد با تلاشهای علمی خود نشان دادهاند تشیع در مبانی مسلم خود، قائل به تحریف قرآن نیست. افرادی نظیر آیتالله خویی در البیان، مرحوم امام خمینی(ره)، علامه عسگری، آیتالله معرفت، آیتالله میلانی و کسانی همانند رسول جعفریان و نجارزادگان و آیت الله جوادی آملی که هنوز زنده هستند با نگاههای مختلف فکری و معرفتی عالمانه به میدان آمدهاند و نشان دادهاند نظریه تحریف قرآن باطل است و دامان شیعه نیز در این زمینه پاک است و جالب است که در میان مخالفان ما نیز این دیدگاه پذیرفته شده و تقریباً این مستمسک از دست مخالفان ما خارج شده است.
حال مایه تعجب است کسی به عنوان شیعه پژوه که به تشیع باطنی هم دلبستگی داشته و کاملاً روشن است که تعلق خاطر شخصی به این قرائت دارد و ایرانی هم هست، چنین خوراکی را فراهم کرده و مستمسکی را در اختیار مخالفان قرار داده است. وی گفته که اساساً نظر غالب در میان شیعه دست کم تا قرن چهارم موضوع تحریف قرآن بوده و با روی کار آمدن آلبویه اصلاحاتی انجام شده و تشیع باطنی و غالیانه که تشیع راستین بوده را به صندوقخانه هدایت کردهاند اما ذات تشیع راستین همان تشیع غالیانه است.
قرآن مورخان دنبال چیست؟
سؤال این است که «قرآن مورخان» چه تزی را دنبال میکند؟ به صورت خلاصه باید گفت که اگر یک قیاس منطقی داریم به یک نتیجه منطقی هم میرسیم. مقدمه اول وی این است که پیامبر اکرم(ص) اساساً رسالتی که دنبال میکرد اعلام آخرالزمان بوده است و دهها آیه قرآن نشان دهنده همین اعلام از سوی پیامبر(ص) است و مقدمه دوم این است که قرآن و پیامبر هم به یک فرهنگ یهودی – مسیحی تعلق دارند و طبیعتاً از قرآنی که در چنین فضایی شکل گرفته انتظار میرفته مسیح موعود را اعلام کند و این مسیح موعود که قرآن در پی اعلام آن است، همان علی(ع) است.
وی معتقد است در این قرآنی که در اختیار داریم چنین فضایی برجسته نشده است بلکه این قرآن، یک تدوین مجدد است که در دوران عبدالملک مروان رخ داده است که از سال ۶۵ تا ۸۶ هجری دوران خلافت وی بوده است. وی میگوید در این بازه زمانی، قرآنی از متون مختلف جمعآوری میشود و این قرآن فعلی شکل میگیرد که نگاه آخر الزمانی در آن برجسته نیست و هدف از آن این است که نگاه مسیحی- یهودی و آخرالزمانی را تحت شعاع قرار دهد.
وی سپس دوگانهای تحت عنوان اسلام و ایمان مطرح میکند و میگوید عبدالملک در زمان انجام آن کار مخالفان و موافقانی داشته و مخالفان اصلی علویان هستند. وی میگوید حضرت علی(ع)، خود را مسیح ثانی دانسته و دائماً از آخرالزمان سخن گفته است. اما بر اساس مطالعاتی که بنده داشتهام به چنین چیزی نرسیدهام. خلاصه قرآن مورخان همین نکاتی است که بیان شد. اما اینکه در این کتاب چه روششناسی دنبال شده باید اجمالاً گفت که مبنای این کتاب همان نقادی تاریخی متون مقدسی است که از قرن هجدهم در مغرب زمین پیدا و در خصوص عهدین اعمال شد و نهایتاً به این جمعبندی رسیدند که باید استناد این کتابها به حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع) و حتی حواریون را زیر سؤال برد.
پدیدار شناسی و روش تاریخی
طبیعتا اینگونه مطالعات تأثیری بر یهودیان و مسیحیان نداشته است بلکه نگاه مؤمنان به ادیان نگاه تاریخی نیست و با چنین موازینی به آن هم نگاه نمیکنند و هرچقدر چنین مطالعاتی صورت گیرد در ایمان آنها تأثیر نمیگذارد. جالب است که امیرمعزی ادعای همدلی با مسلمانان هم دارد اما اتفاقا هرچقدر ادعای همدلی داشته باشد از وی بسیار عجیب است که چگونه پدیدار شناسی را با روش تاریخی قاطی میکند. خود امیر معزی میگوید هانری کربن فقط پدیدارشناسِ ذاتگرا بود و من پدیدارشناس تاریخی هستم اما چگونه میشود آن نگاه تاریخی و همدلی با مسلمانان با پدیدارشناسی جمع میشود. از سوی دیگر هنوز کسی نتوانسته بین قرآن و عهدین یک ارتباط منطقی برقرار کند.
معتقدم نگاه ایدئولوژیک در «قرآن مورخان» کاملا ظهور و بروز دارد و ایشان در تلاش بودهاند تشیع باطنی را ترویج کنند لذا در این راستا حاضر شدهاند تمام بنیانهای اسلامی را زیر سؤال ببرند و در بسیاری از موارد هم از دقتهای علمی دور شدهاند.