ادیان نیوز: پس از فتح ایران به دست سپاه عرب، اهل ذمّه (یعنی پیروان ادیان آسمانی -زرتشتیان و مسیحیان و یهودیان- در ایران) از سوی صحابهی فاتح، مجاز شدند که یا مسلمان شوند، یا بر دین سابق خود باقی بمانند و جزیه دهند. عبدالحسین زرینکوب در کتاب «دو قرن سکوت» میگوید: «خراج مالیات ارضی بود که از اهل ذمّه گرفته میشد، در مقابل جزیه که مالیات سرانه بود. در آغاز فتح اسلام کسانی از اهل کتاب که به آیین خویش ماندند و در ذمه مسلمانان درآمدند، زمینهایی که داشتند همچنان در تصرف آنها باقی ماند اما از آنها پارهای از محصول را به عنوان خراج میگرفتند. گذشته از خراج در هر سال نیز مبلغی به عنوان جزیه از این ذمیها میگرفتند. جزیه از مردان بالغ و تندرست گرفته میشد و زنان و کودکان و بینوایان از پرداخت آن معاف بودند. این جزیه که از آنها گرفته میشد، آنان را در ذمه اسلام قرار میداد و مال و جانشان از تعرض مصون بود. از این ذمیها اگر کسی از پرداخت جزیه خودداری میکرد، جایز نبود که آن را به شکنجه از او بستانند»[۱]. ایشان بارها تأکید کردند که بسیاری از ایرانیان از روی اختیار و با شوق فراوان، مسلمان شدند[۲].
ایشان در ادامه فرمودند، که با وجود چنین احکامی در فقه اسلامی، اما حکومت بنیامیه و عباسیان به زور و با ظلم و ستم از مردم جزیه میگرفتند. در این میان، بیش از همه از مردم خراسان و سواد –نواحی داخلی ایران- خراج میگرفتند. از جمله هارون الرشید -خلیفه بنیالعباس- از مردم به زور جزیه میگرفت و عاملان او با شکنجه از مردم خراج میگرفتند.
روزی فضیل بن عیاض –که شاگرد امام صادق علیه السلام بود[۳]- بر هارون الرشید گذشت، و دید که از مردم با شکنجه جزیه میگیرند، پس به هارون الرشید گفت: «از اینان دست بازدارید که پیامبر گفت هر که در دنیا کسی را شکنجه کند، خداوند در قیامت او را شکنجه خواهد کرد». هارون الرشید هم دستور داد تا عاملان او از شکنجه مردم پرهیز کنند و از آن سال شکنجه بازافتاد. این حکایت را بسیاری از منابع تاریخی از جمله تاریخ یعقوبی (در حوادث سال ۱۸۴ هجری) بیان کرده است[۴]. ابنابیالحدید -دانشمند سنّی- در «شرح نهج البلاغه» میفرماید که این حدیث (منع از شکنجه)، از زبان حضرت علی (علیه السلام) هم نقل شده است[۵]. منابع شیعه همچون شیخ مفید در «الارشاد»، فضل بن حسن طبرسى در «إعلام الورى» و ابراهیم بن محمد ثقفى در «الغارات» نیز این حدیث را از زبان حضرت علی (علیه السلام) نقل نمودند[۶].
پینوشت:
[۱]. عبدالحسین زرینکوب، دو قرن سکوت، تهران: انتشارات سخن، ۱۳۸۱. ص ۳۱۳
[۲]. بنگرید به «مسلمان شدن اکثر ایرانیان از روی اختیار، گفتاری از عبدالحسین زرینکوب»
[۳]. منابع متعدد شیعه و سنی گویای این هستند که «فضیل بن عیاض» شاگرد امام صادق علیه السلام بود. از منابع شیعه کسانی چون «ابو عباس احمد بن علی نجاشی» و «شیخ طوسی» به تصریح چنین گفتند. بنگرید به معجم رجال الحدیث (تألیف آیتالله خویی)، ج ۱۳ ص ۳۳۲-۳۳۱، شماره ۹۴۲۶
از منابع اهل تسنّن هم جلالالدین سیوطی در «طبقات الحفاظ»، بخش «الطبقه السادسه»، ص ۱۹ میگوید که فضیل بن عیاض در محضر بسیاری از بزرگان شاگردی نمود. وی امام جعفر صادق علیه السلام را استادِ فضیل بن عیاض مینامد. همین گفتار را شمسالدین الذهبی در کتاب «سیر أعلام النبلاء»، ج۶ ص ۵۱۱-۵۱۲، چاپ بیروت: دارالکتب العلمیه، ۲۰۱۰، نیز بیان کرد.
[۴]. عبدالحسین زرینکوب، همان، ص ۳۱۵
[۵]. ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت: دار احیاء الکتب العربیه، ۱۹۵۹. ج ۲ ص ۳۰۶
[۶]. شیخ مفید، الإرشاد، قم: انتشارات کنگره جهانى شیخ مفید، ۱۴۱۳ هجرى قمری، ج ۱ ص ۳۲۲
امین الاسلام فضل بن حسن طبرسى، إعلام الورى، تهران: دار الکتب الإسلامیه، ص ۱۷۲
ابراهیم بن محمد ثقفى، الغارات، قم: مؤسسه دارالکتاب، ۱۴۱۰ هجرى قمرى، ج ۲ ص ۳۱۶-۳۱۷
منبع:پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب