آیت الله جوادی آملی در این دیدار اظهار
داشتند: علوم یا موضوعش فعل خداست و یا موضوعش فعل انسان است، علومی که
موضوعش فعل انسان است مانند نقاشیهایی که یک نقاش میکشد اگر مطابق
دستورات الهی بود دینی میشود و اگر مطابق دستورات الهی نباشد غیر دینی
خواهد بود، اما در مورد علومی که موضوع آنها فعل و یا قول خداوند است فرض
ندارد که این علوم غیر دینی باشند و حتما و قطعا دینی خواهند بود.
ایشان اظهار داشتند: در پاسخ به این سوال
که علم دینی اساسا به چه معناست و آیا علم دینی داریم یا نه؟ باید ابتدا
صورت مساله و محل نزاع را به صورت دقیق مشخص کنیم. در میان همه علوم تنها
فلسفه میتواند پاسخ این سوال را بدهد چرا که هر علمی حوزه خاص خود را
دارد، اما فلسفه در مورد همه جهان و هستی بحث میکند.
مرجع تقلید شیعیان خاطرنشان کردند: اگر
فلسفه کج راهه نرفت و ثابت کرد خدایی هست و دینی هست اول به خود آبرو
میبخشد و میشود فلسفه الهی، بعد به همه علوم شرافت میدهد و ثابت میکند
کل عالم فعل خداوند است، لاجرم مطالعه فعل خداوند کاری دینی است، لذا همه
علوم به مثابه بررسی و مطالعه فعل خداوند، دینی خواهد بود.
آیت الله جوادی آملی ادامه دادند: اعمال
دینی یا تعبدی است یعنی برای انجام آنها قصد قربت لازم است و یا توصلی است
که قصد قربت در انجام آنها لازم نیست لذا مطالعه زمین در زمینشناسی به
عنوان یکی از مصادیق فعل خدا میتواند مانند اعمال توصلی، دینی باشد.
ایشان در ادامه به لزوم تدوین علم انسانی
اسلامی پرداختند و فرمودند: نکته اساسی در تدوین علوم انسانی اسلامی این
است که علوم انسانی با چه معیاری تدوین شوند که با انسانیت انسان سازگاری
داشته باشد چرا که علوم انسانی، اساس کارش انسان است و خداوند به عنوان
خالق انسان تنها کسی است که میتواند در خصوص انسان و آینده و گذشته او نظر
بدهد. باور و ایمان به ابدی بودن انسان و اینکه انسان با مرگ به سوی
جاودانگی میرود در تدوین علوم انسانی ایجاد تحول خواهد کرد.
معظم له در خصوص دلایل انحراف علوم انسانی
در غرب با ذکر مثالی بیان داشتند: در مجالس قانونگذاری یک سری مواد حقوقی
برای انجام امور مملکت وضع میشود که قانونگذاران آن مواد حقوقی را از یک
سری مبانی مانند آزادی، استقلال، برابری و… میگیرند، در میان همه مبانی
«عدل» یک جایگاه محوری دارد که سایر مبانی از آن اخذ میشوند و معنای عدل
نیز برای همه روشن است؛ عدل یعنی هر چیز را در جای خود قرار دادن، تا این
مرحله بین ما و غرب اشتراک وجود دارد. اما تفاوت ماو غرب در این است که ما
مبانی خود را از منبع یعنی وحی میگیریم. اینکه جای افراد و اشیاء کجاست را
تنها افراد افرین و اشیاء آفرین میتواند مشخص کند.
است لذا در این تفکر انسانی که به عنوان خلیفه الله باید جانشین خدا در
زمین باشد جایگزین خداوند میشود و تفکر منحوس اومانیسم همین است که انسان
بر اساس هوای نفس خود جای افراد و اشیاء را معین کند. فقدان منبع وحیانی،
غرب را به اومانیسم رسانده است، کشتارهای جنگهای جهانی اول و دوم و قرآن
سوزی و کشیدن کاریکاتورهای اهانت آمیز محصول همین تفکر اومانیستی است.
منبع : ابنا