جناب استاد لطف کنید در آغاز سخن، کابالا را برای ما تعریف کنید.
بهتر است بنده از قول نویسندگان یهودی کابالا را برای شما بیان کنم؛ ایزیدور اپستاین بر این باور است که کابالا (قبّالا) اصطلاحی است که از قرن یازدهم برای اندیشه تصوّفِ یهودی به کار رفت. نویسنده کتاب تاریخ جادوگری می گوید؛ متصوّفین یهودی (کابالیستها) معتقدند؛ «کابالا» یک روش متافیزیکی اسرارآمیز است که فرد برگزیده، از طریق آن، خداوند و کائنات را میشناسد. این روش انسان را از حدّ متعارف دانش بالاتر بُرده و سبب درک معانی ژرف و شناخت طرحِ آفرینش جهان میگردد. این اسرار همه در کتاب مقدّس محفوظند و کسانی که این کتاب را فقط به طور ظاهری میخوانند نائل به درک عمیق آن نخواهند بود. کتاب مقدّس، وحی و مکاشفههای بلند مرتبهای را در خود پوشانده است و بدون توجّه به کابالا، جز داستانهای ساده آن، چیزی نصیب انسان نمیشود.
بر اساس نظر کابالیستها واژه قبّالا از ریشه عبری «قَبِلْ» به معنی قبول کردن، سرسپردن و دل سپردن است و مجموعه تعالیم باطنی را نیز در بر میگیرد. البته برخی گفتهاند به معنای؛ قَبل و پیشین است که حکایت از کهن بودن آن دارد.
بفرمایید مهمترین کتاب کابالیستها چه کتابی است؟
مهمترین کتاب این فرقه، کتاب زُوهَر است. کابالیستها میگویند این کتاب تفسیری رازآمیز بر تورات است، بیانگر تعالیمی درباره خداوند است که در غایت «نامتناهی» است و نمیتوان هیچ سخنی درباره او گفت.
کابالیستها معتقدند که این طریقت، مکمل تورات است؛ اسراری است که خداوند به طور شفاهی و خصوصی به حضرت موسی (ع) ابلاغ کرد تا فقط در اختیار مَحرمان (قوم برگزیده) قرار دهد. دین یهود پوستهای است آشکار و همه فهم اما مفاهیمِ رازآمیز و قلب ناشناخته آن «کابالا» است. این اسرار از زمان موسی (ع)، نسل به نسل، به خواصّی از یهودیان منتقل شد تا به امروز رسید. عنوان کابالا (قَبّاله) دقیقاً ناظر به کهن بودن آن است.
کتاب زوهَر توسط چه کسی و در چه زمانی نوشته شد؟
شواهد زیادی وجود دارد که این کتاب در اواخر قرن ۱۳ میلادی توسط موسی لئونی نوشته شده هر چند آقای لئونی ادعا داشت آن را شمعونبن یوحای در قرن ۲ میلادی نوشته است.
مطالب کتاب زوهر بیشر راجع به چه چیزی است؟
موسی لئونی ادعا دارد این کتاب مکاشفههای معنوی شمعونبن یوحای است. اما واقعیت آن است که آقای لئونی در کتاب زوهر بیشتر به سحر و جادو و مباحث آخرالزمان و موعودگرایی پرداخته است.
بفرمایید ضرورت تبیین و نقد کابالیسم به چه میزان است؟
نقد کابالیسم معادل نقد تمام جنبشهای شبهمعنوی نوپدید است زیرا ردّپای کابالا در تمام آنها دیده میشود و برخی از این جنبشها و فرقهها بسیار متأثر از کابالیسم هستند اگر کاری اساسی دراین عرصه انجام شود شاخه و برگهای جنبشهای مدعی معنویت فرو میریزد.
از لحاظ سیاسی کابالیسم را چگونه ارزیابی میکنید؟
کابالیسم با توجه به باورهای شرگرایی و موعودگرایی که دارد جنایات صهیونیسم را توجیه می کند. کابالیسم یهودی باعث شد نطفه کابالیسممسیحی منعقد گردد و پس از آن صهیونیسم مسیحی تولد یابد.
کابالیستها معتقدند؛ با گناه حضرت آدم، وحدتی که در عالَم حاکم بود، گسسته شد و نظم عالَم فرو ریخت. برای بازگشت به آن وَحدت و نظم، خداوند قوم یهود را خَلق کرد و تورات را بر آنان نازل کرد. یهودیان با خواندن کتاب مقدّس و عمل به دستوراتش و همچنین با تجمّع در سرزمین مقدّس و ساخت «مَعبد سلیمان»، زمینه ظهور «مسیحا» را فراهم میکنند. هنگامی که مَعبد در مکان قبلی خود یعنی در مکانِ فعلی مسجد الأقصی بَنا گردد مسیحا ظهور میکند و وحدت در عالَم به وجود میآید.
همان باورهای موسی لئونی در کتاب زوهر بستری برای رشد «کابالیسم مسیحی» و پس از آن برای «مسیحیت صهسونیسم» فراهم کرد. با این رویکرد در قرن ۲۱ شاهدیم کابالیستها قتل و جنایت و غارت صهیونیستها را توجیه میکنند زیرا بر این باورند که که این شجره خبیثه دارد برای ظهور مسیحا تلاش میکنند!
منبع: معراج