چکیده:
مسأله سعادت یکی از مسائل قدیمی و بنیادین علم اخلاق و فلسفه اخلاق است. ابنسینا سعادت را به مطلوب بالذات و غایت لذاته تعریف میکند و روشهای متعددی از قبیل آشنایی با فضایل و رذایل، تکمیل قوه نظری و عملی نفس، رعایت نظریه حد وسط، ترک تعلقات دنیوی، نیت خالصداشتن، اعراض از ماسویالله، ذکر الاهی، سبکنشمردن نماز، موافقت فعل انسان با فعل ملک، غلبه قوای روحانی انسان بر سایر قوایش و مطابقت اعتقادات و افعال با امر الاهی پیشنهاد میدهد.
او در زمینههای استناد به آیات قرآنی، تأمل در استعمال واژه لذت، پذیرش معاد جسمانی از طریق شرع و عدم امکان دستیابی به سعادت برتر در دنیا، از شریعت اسلام متأثر است. دیدگاه او از جهت عدم توجه شایسته به کتاب و سنت و بحث ایمان در مسأله سعادت مورد نقد است.
کلید واژه: سعادت، فضایل، رذایل، عقل نظری و عملی، حد وسط.