مسلمانان در روسیه یکی از مهمترین گروههای اجتماعی هستند و تاثیرات قابل توجهی در نوع سیاستگذاریهای این کشور در جهان اسلام میتوانند داشته باشند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، مسلمانان در روسیه یکی از مهمترین گروههای اجتماعی هستند و تاثیرات قابل توجهی در نوع سیاستگذاریهای این کشور در جهان اسلام میتوانند داشته باشند. از این رو فهم فضای فکری آنها و علم به عوامل موثر بر هویت و رفتار این گروه اجتماعی از اهمیتی بالا برخوردار است. با توجه به این حقیقت در زیر گزارشی از مرکز تحلیل سیاسی اروپا (CEPA) که به قلم آلیسا شیشکینا تهیه شده است ارائه میشود. آلیسا شیشکینا عضو هیئت علمی دانشگاه مطالعات عالی اقتصادی مسکو (HSE) و متخصص حوزه رابطه اسلام و دولت در روسیه است.
مقدمه
پس از پایان حیات اتحاد جماهیر شوروی، اسلام نقشی متغیر و گاه بحثبرانگیز در ساخت اجتماعی مناطق مسلماننشین روسیه ایفا کرده است. در میان این فرآیندها، علاقه فزاینده به آموزش اسلامی، تعداد قابل توجهی از شهروندان جوان روسیه را به حوزهای کشانده است که هنوز در فقر نهادمندی قرار داشته و عملاً تنظیم نشده باقی مانده است. مؤسسات آموزشی اسلامی میتوانند تقاضای آموزش دینی و مذهبی در میان جوانان را برآورده کنند و خطرات احتمالی مشارکت جوانان در گروههای افراطی و افراطی را کاهش دهند. با این حال، اقدامات نابخردانه برای کنترل این حوزه توسط مقامات محلی، بدون توجه به وضعیتهای بومی، خطر تحریک رادیکالسازی، کمک به بیثباتی سیاسی-اجتماعی در مناطق مسلماننشین روسیه، کل روسیه و حتی در سطحی گستردهتر در سطح جهانی را به دنبال دارد.
تأثیر آموزش بر ثبات سیاسی-اجتماعی
آموزش نقش مهمی در مسائل ثبات سیاسی-اجتماعی ایفا میکند. آموزش میتواند به ساختار مشارکت اجتماعی کمک کرده و از طریق ایجاد تعاملات نهادینه میان ساختارهای اجتماعی سکولار و مذهبی نهادهای مذهبی را وارد در ارتباط سازنده با نهادهای سکولار کند. از سوی دیگر مساله آموزش میتواند به اجتماعی شدن جوانان کمک کرده و آنها را به سمت پذیرش ارزشهای لیبرال دموکراتیک (از جمله به رسمیت شناختن دیگران و احترام به حقوق آنان) سوق دهد. ترویج تساهل و فرهنگ گفتگوی مسالمتآمیز و افزوده شدن بر سرمایه انسانی جامعه که امکان استفاده موفقیتآمیز از ابزارهای غیر خشونتآمیز برای دفاع از منافع را فراهم میآورد از دیگر تاثیرات آموزش میتواند باشد. همچنان که در کشورهایی سطح آموزشی بالااحتمال درگیری مسلحانه کاهش مییابد. در جمهوریهای قفقاز شمالی روسیه، نرخ بالای بیکاری و همچنین دگرگونی اجتماعی در مقیاس بزرگ، مهاجرت تشدید شده، و نفوذ فزاینده جهانیسازی تا حد زیادی به فرسایش احساس هویت جوانان منجر شده است؛ به طوری که واسطههای تنظیمکننده اجتماعی سابق دیگر کارایی خود را از دست داده و از سو یدیگر موارد جدیدی که کاراریی تنظمیگرانه د رجامعه داشته باشد ایجاد نشده است. فرآیندهای توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پس از شوروی، تا حدی به مثابه واکنشی به نابسامانی اجتماعی، فروپاشی اقتصادی و حاکمیت غیرمقتدر از سویی هم تقاضا برای آموزش اسلامی و هم شرایط رادیکالیزه شدن را در نهادهای اسلامی فراهم آورد.
نظام آموزش اسلامی که در حال حاضر در حال احیا و نهادینه شدن است، میتواند راه حلی بالقوهای برای مشکل رادیکالیزه شدن جوانان باشد. با این حال، بهینهسازی نظام آموزشی اسلامی امری دشوار است، چرا که نهادهای مشغول به این کار از سویی مستقل از هم حرکت میکنند و از سوی دیگر محروم از هر دو سیستم آموزشی دولتی و بین المللی هستند. بنابراین، در حالی که آموزش اسلامی میتواند از طریق برآورده کردن مطالبات جوانان از دین و تلطیف ناسازگاریهای ایدئولوژیک به ابزاری قدرتمند و قادر به جلوگیری از رادیکالیزه شدن جوانان تبدیل شود در برخی مناطق کشور در نتیجه تلاش برای کنترل و تنظیم رفتار این نهادها بدون توجه به اقتضائات مکانی میتواند وضعیت نامطلوبی به بار آورد.
افراطیگری و امنیت جهانی
در برخی از مناطق روسیه، به خصوص در جمهوریهای قفقاز شمالی، با توجه به سبقه تاریخی آنها خطر ظهور و گسترش فعالیتهای تروریستی همواره وجود داشته است. با در نظر داشتن این حقیقت بود که «امواج» تهدیدهای تروریستی در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۴ و نیمه دوم دهه ۲۰۰۰ که انعکاسی از جنگهای چچن بود مواردی مهم تلقی میشود. برخی از بخشهای قفقاز شمالی هنوز هم درگیر تنشهایی است که از اواسط دهه ۲۰۱۰ تشدید شدهاند. این رویدادها پیامدهای متفاوتی داشت؛ از یک سو ظهور یک کانون برای رادیکالیسم اسلامی، افراطیترین اسلام گرایان را از روسیه و کشورهای همسایه به خود جذب کرد که نمونه آن را در گروه غیرقانونی ولایت قفقاز که با عنوان امارت قفقاز نیز شناخته میشوند. اما از سوی دیگر، پس از اعلام پیروزی روسیه بر تروریستها در سوریه، شبه نظامیان با تجربه اندوخته خود میتوانند متفرق شده و برخی از آنها به فعالیتهای زیرزمینی در کشورهای مادری خود روی آورند. باید یادآوری کرد که تعداد حملات تروریستی در مناطق مختلف جهان در سال ۲۰۱۶-۲۰۱۸ سه برابر افزایش یافته است. علاوه بر این، از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۷، حملات تروریستی در چندین نطقه از جمله خاورمیانه، اروپای غربی و ترکیه افزایش داشته است.
این وضعیت با در نظر داشتن موج احیای اسلامی در جمهوریهای مسلمان اتحاد جماهیر شوروی سابق که در دهههای اخیر شتاب یافته پیچیدگی بیشتری به خود میگیرد. این موج احیا اسلامی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به عنوان پاسخی به دههها سرکوب هویت مذهبی حاکمیت در جمهوریهای اسلامی اتحاد جماهیر شوروی ظاهر شد و اکنون در مناطق مسلماننشین روسیه، تقاضای نسبتاً شدیدی برای دین به ویژه از سوی جوانان وجود دارد. مطالبهای که تلاش برای نادیده گرفتن یا سرکوب آن میتواند آن را تحت فشار قرار داده و به شکلگیری ایدههای رادیکال کمک کند که این وضعیت نیز متعاقباً میتواند منجر به صدور تروریسم و تهدید امنیت جهانی شود.
پیشینه آموزش اسلامی در روسیه
پرشمارترین اعضای جامعه اسلامی روسیه به دو گروه تقسیم میشوند: ۱) مسلمانان منطقه ولگا-اورال، و ۲) منسوبین به مسلمانان در قفقاز شمالی. مشخصه گروه نخست تعلق به اسلام سنی حنفی است که اکثریت مسلمانان آسیای مرکزی از آن پیروی میکنند. اما گروه دوم یعنی در شمال قفقاز اکثریت به متعلق به پیروان تسنن شافعی است. همچنین یک جامعه کوچک شیعیان جعفری در جنوب داغستان وجود دارد. علاوه بر این مناطق جغرافیای مسلماننشین، در شهرهای بزرگ روسیه مرکزی – همچون مسکو و سن پترزبورگ – و نیز در مناطق شمالی کشور شاهد موجودیت جوامع بزرگ مسلمان هستیم که متشکل از گروههای مهاجرین است.
از نظر تاریخی، گسترش و استقرار اسلام در قلمرو فدراسیون روسیه کنونی به قرن هفتم بازمیگردد و تا حد زیادی با فتوحات اعراب در ماوراءالنهر و حکومت خلفای اموی مرتبط بوده است. لشکرکشیهای امویان در سالهای ۷۰۷-۷۰۸، ۷۰۹-۷۱۰، ۷۱۳-۷۱۴، و نیز ۷۲۱-۷۲۲، برای مثال، به شدت بر فرهنگ حاکم در منطقه دربند تأثیر گذاشت. بدین ترتیب اسلام از اواسط قرن هشتم در منطقه داغستان کنونی گسترش یافته به تدریج بر نفوذ خود افزود. در همان زمان، قلمرویی که اکنون داغستان شناخته میشود برای منطقه قفقاز به عنوان مرکز علوم اسلامی عمل میکرد که میتوان به روستای تساخور در منطقه روتول اشاره کرد که نقش مهمی در این زمینه داشت. چرا که نخستین مدرسه عالی علوم اسلامی در قفقاز در سال ۱۰۷۵ در اینجا ساخته شد و اینجا در طول قرون میانه تبدیل به مرکز گسترش اسلام در منطقه شد.
نظام تعلیم و تربیت اسلامی در مناطق مسلماننشین روسیه از قرون اولیه نفوذ اسلام به این سرزمینها شامل سه بخش بود: درالقرآن، مکتب و مدرسه. علیرغم محدودیتهای خاص، این سیستم کاملاً مؤثر بود و تأثیر مثبتی بر سطح آموزش عمومی جمعیتهای این مناطق، بهویژه در قفقاز شمالی داشت. نظام آموزش اسلامی نظامی به غایت معتبر و مورد توجه جامعه بوده و غالبا تنها مسیرعلم آموزی برای گروههای قومی ساکن در ارتفاعات قفقاز به شمار میآمد.
در مورد شکلگیری نظام کارآمد آموزش اسلامی، تجربه داغستان جنوبی بسیار موفق بود و نه تنها منطقه قفقاز، بلکه کشورهای همسایه مانند یمن و سوریه و سایر کشورهای جهان اسلام نیز از تحصیلکردگان و اساتید برآمده از این منطقه بهره بردند. ساخت یک مسجد جامع و هفت مسجد کوچکتر در قرن هشتم در دربند کمک کرد تا این شهر به مرکز حیات فرهنگی جامعه مسلمانان و مکانی تبدیل شود که افراد تحصیلکرده را به خود جذب میکرد. در نتیجه همین وضعیت نیز این شهر به یک مرکز معنوی و آموزشی بزرگ در قفقاز شمالی تبدیل شد. سنت آموزشی ایجاد شده در این منطقه این ویژگی را داشت که صرفا برای افراد عرب یا عربی دان نبوده، بلکه در هماهنگی با شرایط مسلمانان بومی غیرعرب نیز طراحی شده بود.
نهاد آموزش اسلامی در مناطق مختلف امپراتوری روسیه از نظر مالی مستقل از دولت و مقامات حاکمیتی بود و عمدتاً از طریق دریافت کمکهای داوطلبانه والدین دانشآموزان و زکات و غیره امکان اداره مستقل مالی خود را فراهم میآورد. با این حال، این نهاد توسط حاکمیت تزاری به رسمیت شناخته شد و از نیمه دوم قرن هجدهم تا سال ۱۹۱۷، تعداد مساجد، مدارس و مکتبها در مناطق ترک زبان از جمله مناطق میانه و پایین ولگا، سیبری غربی و اورال جنوبی به سرعت افزایش یافت. همانطور که اگنس کفلی، استاد تاریخ و مطالعات دینی در دانشگاه ایالتی آریزونا، خاطرنشان میکند، در قرن نوزدهم، آموزش سنتی اسلامی در میان ساکنان منطقه میانی ولگا به اسلامی شدن مردمان ترک این منطقه کمک کرد و بنیان توسعه اسلام مدرنیستی را در روسیه پایه ریزی کرد.
بدین ترتیب، از نیمه دوم قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم، ایدئولوژی جدیدیسم (جریان مدرنیسم اسلامی) که در پی ارائه روشهای آموزشی نوین بود گسترش یافت. در نتیجه این جریان دامنه رشتههای آموزشی گسترش یافته علوم سکولار و زبان روسی نیز بر موارد آموزشی مسلمانان داخل شد. جدیدیه اساسا آماده کردن روشنفکران مسلمان برای مشارکت در جامعه روسیه به طوری که خارج از دایره تنگ مذهبی باشد و همچنین رسیدگی به مشکلات سیاسی و ایدئولوژیک مسلمانان در امپراتوری روسیه را به عنوان هدف خود قرار داده بود. در آغاز قرن بیستم، نهاد آموزش اسلامی شامل دو جزء بود: ۱) مؤسسات سنتی، که با اصول کلاسیک الهیات مسلمانان مرتبط بودند (در این مورد، آموزش با هدف پرداختن به مسائل درون دینی بود، و فارغالتحصیلان این نظام با امور خارج از جامعه اسلامی کاری نداشتند)؛ و ۲) مؤسسات آموزشی شکل گرفته توسط روشنفکران جدیدیست، که فارغالتحصیلان آنها میتوانستند به راحتی با حوزههای مختلف جامعه روسیه وارد تعامل شوند.
گرچه ایدههای مجددانه بالا رواجی در قفقاز شمالی نیافت، اما اکثر فقهای محافظهکار مشکلی برای وارد کردن علوم انسانی و علوم طبیعی در نهاد آموزش اسلامی ندیدند. موضوعات غیردینی از زمان تأسیس در داغستان در بسیاری از مدارس تدریس میشد و مدارس اغلب نه تنها مرکز تعلیمات دینی، بلکه مرکز رشتههای سکولار نیز شده بودند.
در اقبال به افکار مجددانه شخصیت طرفداران این اصلاحات یعنی طیف جدیدیان تبدیل به یک مانع شده بود. آنها علاوه بر دیدگاههای بدیع خود در مورد آموزش، برخی تفاوتهای اندیشهای در موضوعاتی همچون تصوف با جریان اسلام سنتی داشتند. از اصلیترین موضوعات خصومتآمیز و مباحثه برانگیز در داغستان، موضع جدیدیان در مورد امکان اجتهاد در دنیای مدرن، تشکیک در لزوم التزام به مذاهب و نیز انتقاد از فعالیتهای صوفیان محلی بود. به تعبیر دیگر طیف غالب علمای مخالف موضوعات و دستاوردهای جدید نبودند، بلکه موضوع مخالفت آنان مساله گسترش اندیشههای «مدرنیسم اسلامی» بود که در آن برهه در مصر و مناطق دیگری از جهان اسلام ظهور کرده و در پی تجدید نظر در میراث اسلامی محلی بود.
آموزش اسلامی در روسیه
همچنان که گذشت تقسیم به جدیدی و سنتی مبتنی بر نگرش نسبت به رشتههای غیردینی نبود. از این روست که همچنان که در ادبیات علمی شوروی دیده میشود برخی نویسندگان تلاش میکنند تا تاریخ آموزش اسلامی در قفقاز و کل روسیه را به عنوان نوعی راه گریز و سیری ایدئولوژیک در جهت دوری از علوم انسانی نوین و علوم طبیعی ارائه کنند بر اساس درک ناکافی از گفتمان داخلی اسلامی قرن نوزدهم است.
با این وجود، در آغاز قرن بیستم هنوز در امپراتوری روسیه سیستم یکپارچه آموزش اسلامی پدید نیامده بود. این نظام آموزشی با همه کاستیهایش در دوران شوروی تقریباً نابود شد. در سطح رسمی، اسلام از زندگی اجتماعی و فرهنگی کشور حذف شد و تنها مؤسسه آموزشی اسلامی به رسمیت شناخته شده در این دوره در ازبکستان (مدرسه میرعرب بخارا) باقی ماند. اما این سرکوب و حذف عمدتاً بر آموزش اسلامی در سطوح عالی و متوسط تأثیر گذاشت و آموزش اسلامی ابتدایی غیررسمی همچنان ادامه یافته به صورت خصوصی، محلی و مخفی زنده ماند.
موسسات تحصیل عالی اسلامی در قفقاز شمالی
در دوره پس از فروپاشی شوروی، علاقه قابل توجهی به اسلام در اکثریت مسلمان روسیه به وجود آمد که این نیز با علاقه فزاینده به مطالعات دینی همراه شد. بر اساس گزارش شورای آموزش اسلامی، ۱۸ دانشگاه اسلامی در روسیه وجود دارد که ۱۱ دانشگاه در قفقاز شمالی، چهار دانشگاه در منطقه ولگا و یک دانشگاه در مسکو قرار دارند. این موسسات آموزش عالی برای مدت طولانی، به طور مستقل توسعه یافته خارج از سیستم آموزشی رسمی روسیه باقی ماندهاند.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، علاقه به اسلام، از جمله آموزش اسلامی، در جمهوریهای قفقاز شمالی، جایی که مقامات شوروی فعالانه هرگونه مظاهر دینداری را سرکوب کرده بودند، افزایش یافت. کشورهای خاورمیانه، در درجه اول عربستان سعودی و مصر، با حمایت از مناطق با اکثریت مسلمان روسیه، نقش مهمی در این تجدید حیات ایفا کردند. در دهه ۱۹۹۰ به موازات تقویت شدید نقش سیاسی و اجتماعی اسلام، خاورمیانه به یک مرکز ایدئولوژیک قدرتمند تبدیل شد.
همانطور که احمد یارلیکاپوف، انسان شناس اجتماعی روسی اشاره میکند، اسلامی سازی مجدد در قفقاز شمالی اشکال مختلفی به خود گرفته است. در نواحی غربی، مانند آدیغه و قرهچیرکس، اسلام باید عملاً از صفر احیا میشد که منجر به ظهور اسلام به اصطلاح عامیانه شد. هم روحانیون محلی نوظهور و هم مبلغان مذهبی از جمهوریهای همسایه قفقاز شمالی (عمدتاً از چچن و داغستان) نفوذ قابل توجهی پیدا کردند. برعکس، در جمهوریهای قفقاز شرقی، مانند اینگوشستان یا داغستان، حتی در دوران اتحاد جماهیر شوروی، «گروههای صوفی با نفوذ و روحانیون معتبر موجودیت خود را حفظ کرده بودند… و یک سیستم آموزش دینی تمام عیار باقی مانده بود». از این روست که جای تعجب نیست که اوایل دوره پس از فروپاشی شوروی بسیاری از مؤسسات آموزشی اسلامی در چچن، داغستان و اینگوشتستان توسعه سریعی را تجربه کردند.
در عین حال، قفقاز شمالی یکی از مناطق روسیه پس از اتحاد جماهیر شوروی است که موضوع رادیکالیزه شدن توده مسلمانان و مشارکت آنها در فعالیتهای تروریستی هنوز قابل توجه است. این روند در اواسط دهه ۲۰۱۰ در ارتباط با ظهور داعش تشدید شد. به عنوان مثال، در آوریل ۲۰۱۷، یک شهروند روسی با تبار چچنی که در کنار داعش در سوریه میجنگید، در یک واگن متروی سن پترزبورگ یک حمله تروریستی انجام داد و ۱۱ نفر را کشته دهها نفر را مجروح کرد. ابوبکر البغدادی در پایان ژوئن ۲۰۱۴ بلافاصله پس از اعلام «خلافت» خود، روسیه و آمریکا را رهبران دشمنان جهان اسلام خواند. تا سال ۲۰۱۵، بسیاری از رهبران تروریستهای زیرزمینی در قفقاز شمالی با البغدادی بیعت کردند و از همه شبه نظامیان دیگر خواستند از آنها الگوبرداری کنند. رستم اسلدروف که قبلاً ریاست امارت زیرزمینی قفقاز در داغستان را بر عهده داشت، رئیس ولایت قفقاز (شاخه داعش در قفقاز شمالی) شد. با توجه به این پس زمینه است که به کارگیری تعداد بالایی از اتباع روسیه در داعش که از صفوف امارت قفقاز بودند تصادفی نبود. در همین راستا زبان روسی یکی از سه زبان محبوب برای تبلیغات داعش بوده است.
مطالعات قبلی نشان داده است که فعالیتهای تروریستی در روسیه در سال ۲۰۱۶ بیش از سه برابر شده است. بیشتر حملات تروریستی در آن سال در منطقه قفقاز شمالی رخ داده است و داعش مسئولیت این عملیاتها را بر عهده گرفته است. اگرچه این را میتوان بهعنوان یک تلاش برای برندسازی از سوی داعش در نظر گرفت، اما حداقل در سطح بیانیههای ایدئولوژیک میتوان بین فعالیتهای این سازمان تروریستی و مقیاس حملات تروریستی به یک تناسب دست یافت.
هم رهبری فدرال روسیه و هم مقامات محلی از سازوکارهای مختلفی از جمله آموزش اسلامی برای مقابله با تهدیدها و چالشهای فوق استفاده میکنند. در روسیه، آموزش اسلامی همچنان در وضعیت ضعف نهادی قرار دارد و عملاً توسط مقامات حاکمیتی ورودی به این مساله رخ نداده است. قانون فدرال در مورد آموزش، فعالیت مؤسسات آموزشی اسلامی را در یک وضعیت بلاتکلیفی قرار میدهد؛ چرا که اگرچه اکثر موسسات آموزش عالی اسلامی دارای مجوز دولتی هستند که به آنها حق انجام فعالیتهای آموزشی را میدهد، اما هیچ استاندارد دولتی برای آموزش اسلامی وجود ندارد. به همین دلیل، هیچ یک از آنها معتبر شناخته نمیشوند که همین نیز باعث میشود که نتوانند برای فارغالتحصیلان خود مدرک دولتی صادر کنند.
در این راستا، پرسشهایی را میتوان در رابطه با مؤسسات آموزشی اسلامی در مناطق مسلماننشین روسیه مطرح کرد: دانشگاههای اسلامی چگونه بر پتانسیل افراط گرایی تأثیر میگذارند؟ همچنین سیاست دولت روسیه – از جمله اداره آموزش عالی و مناطق اکثرا مسلماننشین – در مورد آینده هویت اسلامی در این کشور حکایتگر چیست؟ این سؤالات محرکهای اصلی برای تحقیقات میدانی انجام شده برای این مقاله بوده است.
روششناسی و تحقیقات میدانی
ماده ۱۴ قانون اساسی روسیه قائل به تمایز جدی میان مؤسسات دولتی و مذهبی است و مؤسسات آموزشی اسلامی را خارج از محدوده آموزش با بودجه دولتی قرار میدهد. در این زمینه دو نوع مطرح میشود.
نخست، رابطه دولت و آموزش اسلامی در روسیه – و رابطه بین مؤسسات اسلامی و نظام آموزشی رایج روسیه – چه تأثیری بر نتایج، از نظر هویت و رادیکالیزه شدن مسلمانان دارد؟
دوم پرسشهای مرتبط با مسیرهای شخصی افراد (زندگی و شغل)؛ چرا افراد برای کار و تحصیل وارد حوزه آموزشهای اسلامی میشوند؟ چه انتظاراتی از این حوزه دارند؟ اهداف زندگی آنها چیست؟ آیا از دستاوردهای این آموزشها راضی هستند؟
از نظر جغرافیایی، قفقاز شمالی مرتبطترین منطقه برای این پژوهش است. علاوه بر این، نتایج مطالعه میدانی در جمهوری تاتارستان به عنوان نمونهای از منطقهای با پیشینه متفاوت که در آن سعی شده است سازوکارهایی برای مدیریت نظام آموزش اسلامی ایجاد شود امکان توجه بیشتر را خواهد داشت. پژوهش موجود از منابع مختلفی استفاده کرده است، از جمله:
منابع اولیه و ثانویه در مورد نظام آموزش اسلامی در روسیه و جهان؛ دادههای یک مطالعه میدانی انجام شده توسط نویسنده در داغستان در سال ۲۰۱۹؛ مصاحبه تخصصی با جامعه شناسان، علمای اسلام و قفقاز، متخصصان بومی و کارمندان دانشگاههای سکولار در جمهوریهای قفقاز شمالی (نویسنده همچنین با دبیر اول سفارت مصر در روسیه، دکتر محمد العبراک، برای بحث در مورد مشکلات و فرصتهای یکپارچه سازی نظامهای آموزشی اسلامی مصر و روسیه مصاحبه کرد.)؛ مصاحبههای نیمه رسمی با طلاب، اساتید و ائمه جماعات مساجد. این مصاحبهها با ارجاع به یافتههای مصاحبههای تخصصی و سایر منابع و با هدف اطمینان از مقایسه دادهها در داغستان، اینگوشستان و تاتارستان طراحی شدند. از آنجایی که مطالعه در درجه اول به دیدگاه اساتید، طلاب و ائمه جماعات مساجد در مورد جنبههای مختلف مربوط به گسترش دین اسلام و تعلیم و تربیت اسلامی در منطقه مربوط میشود، پرسشنامههای مصاحبه ابعاد مختلفی را شامل شده است: روابط بین دین و دولت، موسسات آموزشی دولتی و اسلامی، مؤسسات مذهبی غیررسمی و دانشگاههای اسلامی، و شاخههای مختلف اسلام، و نیز موضوع افراطی گرایی در میان مسلمانان. برنامههای درسی، مواد برنامه درسی و وسایل کمک آموزشی، به منظور شناسایی ویژگیهای مشترک ارائه اطلاعات و روشن کردن محیط آموزشی در سراسر موسسات جمعآوری شده است.
در جریان تحقیقات میدانی، نویسنده همچنین مطالب تجربی را برای مطالعه بیشتر در مورد موضوع آموزش اسلامی در مناطق مسلماننشین روسیه جمع آوری کرد. همچنین نویسنده ۴۶ مصاحبه در داغستان با اساتید و دانشجویان دانشگاههای اسلامی و همچنین امامان و نمایندگان مفتی انجام داده است. نویسنده ۱۷ مصاحبه دیگر در اینگوشتیا و ۱۱ مصاحبه در تاتارستان انجام داد. این امر به نویسنده اجازه داد تا به بررسی ویژگیهای نحوه عملکرد نظام آموزش عالی اسلامی در هر یک از این جمهوریها بپردازد.
تقاضا برای آموزش اسلامی در روسیه
در پاسخ به اهداف و انگیزههای ورود به مؤسسات آموزشی اسلامی، پاسخ دهندگان بیشتر به تأثیر محیط اجتماعی اشاره کردهاند. دینداری خانواده؛ جستجوی هویت و جامعهای مطلوب؛ و عدم وجود جایگزین از مهمترین پاسخها هستند. به عنوان مثال، یک استاد ۴۵ ساله از بویناکسک اظهار داشت: «در داغستان، یک جوان چه میتواند بکند؟ به عنوان مثال، به دلایل اقتصادی، مطلقاً هیچ کاری برای جوانان در داغستان وجود ندارد، اینجا هیچ کاری وجود ندارد.»
برخی از پاسخ دهندگان خاطرنشان کردند که تحصیل در یک موسسه آموزشی اسلامی به آنها کمک کرد تا بر احساس بلاتکلیفی غلبه کنند (دانشجو، ۳۲ ساله، ماخاچ قلعه). در برخی موارد دیگر، علاقه به برقراری ارتباط با افراد دیگر و نیز آرامش از موارد دیگر بود. (دانشجو، ۳۴ ساله، بویناکسک). میتوان گفت که مطالبه عمومی برای ابراز وجود دینی، خود را در میل به حضور در نظام تعلیم و تربیت اسلامی نشان میدهد که این نیز موجب بروز عادت و حوزه معنایی خاصی در زندگی دانشجویان این حوزه شده است. تجربه یک تربیت اسلامی، و دسترسی به منابع اطلاعاتی بسیار زیاد باعث میشود تا جوانا در مقابل عوامل افراطی ساز آنان رفتار متعادلتری از خود نشان دهند.
با توجه به تأثیر فرآیند آموزش در دانشگاههای اسلامی بر زندگی آنها، دانشجویان و اساتید در بیشتر موارد متذکر شدند که در نتیجه این آموزشها خویشتندارتر شده و به تحصیل علاقه نشان میدهند. مصاحبه با دانشجویان و اساتید زن به ویژه در این زمینه قابل توجه است:
«من نافرمانی بودم، اما اکنون ۱۸۰ درجه تغییر کردهام. دین ما را به نگرش خوب نسبت به والدین دعوت میکند» (معلم زن، ۲۵-۳۵ ساله، ماخاچ کالا).
«من سربه هوا بودم، به هیچ چیز علاقه مند نبودم، اما [با حضور در دانشگاه اسلامی] معلوم شد چیزهای زیادی وجود دارد که میتواند علاقه مرا به خود جلب کند» (دانشجوی دختر، ۳۲ ساله، ماخاچ قلعه).
برخی دیگر به کسب اعتماد به نفس بیشتر در نتیجه تحصیل در دانشگاه اسلامی اشاره کردند.
از بسیاری جهات، ادراک دانشجویان از نظام تعلیم و تربیت اسلامی در هر منطقه متفاوت بود. وقتی وضعیت آموزش اسلامی در تاتارستان و قفقاز شمالی را مقایسه میکنیم، معلوم میشود که در داغستان و اینگوشستان افراد علاقمندبه تعلیمات اسلامی بیشتری نسبت به تاتارستان وجود دارد. مسلمانان قومی تاتارستان در سنین جوانی مراعات کمتری نسبت به موارد اسلامی نشان میدهند که البته این وضعیت به دلیل ظهور نسلی از جوانان که در خانوادههایی بزرگ شدهاند که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بیشتر درگیر رفتارهای اسلامی بودهاند، در حال تغییر است. در تاتارستان، گسست در سنت اسلامی در دوره شوروی بیشتر از قفقاز شمالی یعنی جایی که نسلهای جوان از دوران کودکی بیشتر در سنت و فرهنگ اسلامی غوطهور بودهاند مشاهده میشود. بنابراین، در میان متقاضیان مدارس یا برنامههای لیسانس در دانشگاههای اسلامی، داغستانیها با سطح بالایی از آموزش متمایز میشوند، اما فاصله علمی میان فارغالتحصیلان دانشگاههای قفقاز شمالی و دانشگاههای تاتارستان به هنگام دریافت مدرک لیسانس کاهش مییابد. همانطور که نتایج مطالعات میدانی و به ویژه مصاحبه با رهبران دانشگاههای اسلامی به دست آمد، در سطح کارشناسی ارشد و بالاتر، شکاف پیشین اساساً ازمیان میرود.
در اینگوشستان، اکثر دانشجویان قصد ندارند که پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه اسلامی به عنوان یک روحانی مشغول شوند. آنها اعتراف میکنند که آموزش اسلامی را نه برای کار در یک حرفه، بلکه برای پیشرفت شخصی دریافت میکنند. در عین حال، چنین آموزشی به دلیل اقتدار بالای دین در جامعه، جایگاه اجتماعی فارغالتحصیلان را به میزان قابل توجهی افزایش میدهد. اما در داغستان، دانشجویان بیان کردند که امام شدن یک هدف اولیه شغلی است. فارغالتحصیلانی که قصد ندارند شخصیتهای مذهبی باشند، به موازات آموزش اسلامی، تحصیلات حرفهای یا عالی سکولار را دنبال میکنند. حرفههایی مانند برق و مکانیک خودرو رایج هستند.
درک دانشجویان از جایگاه دانشگاههای اسلامی در جامعه نیز قابل توجه است. به عنوان مثال، وقتی از یک دانشجو در ماخاچ قلعه (۲۱ ساله) پرسیده شد که آیا دولت باید به آنها کمک کند، پاسخ داد: “حتما. حتی اگر با مسیحیت مقایسه کنیم: آنها به نوعی به [دانشگاههای ارتدکس] کمک میکنند و در روسیه، همه میتوانند دین خود را انتخاب کنند، بنابراین فکر میکنم که کمکهای دولتی لازم است. اگر به آارتودوکسها کمک میکنند، به ما هم باید کمک کنند.»
برخلاف نگرش تا حدی حساس نسبت به مؤسسات آموزشی که بودجه دولتی دریافت میکنند، دانشجویان نیز در مورد مفید بودن دانشگاههای اسلامی برای دولت، نظرهایی بیان کردند: «دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاه ما به طور خاص، تربیت معنوی، اخلاقی و میهنی جوانان را برای جامعه به ارمغان میآورند. با وجود اینکه دانشگاه از حمایت دولتی برخوردار نیست، اما سود زیادی برای دولت دارد. اگر دانشگاه از حمایت دولتی برخوردار بود چه اتفاقی میافتاد؟ این سود چند برابر میشد!» (دانشجو، ۳۱ ساله، ماخاچ قلعه).
عرضه آموزش اسلامی در روسیه
مناطق مسلماننشین روسیه گروگان دو جریان متضاد شدهاند. از یک سو، عدم پاسخگویی به تقاضای دین از سوی نهادهای قانونی اسلامی در صورتی که روند کسب آموزش اسلامی را تبدیل به فرآیندی مخفی و غیررسمی کند میتواند منجر به رادیکالیزه شدن جوامع دینی شود. از سوی دیگر، با توجه به فرصتهای محدود برای اشتغال بیشتر فارغالتحصیلان، پاسخگویی کامل به این تقاضا نیز غیرممکن است. امروزه امکان به کارگیری تعداد زیادی از فارغالتحصیلان دانشگاههای اسلامی که اکثراً واجد شرایط کار مذهبی هستند وجود ندارد (این وضعیت به ویژه در مورد داغستان بسیار مهم است).
یکی از ایرادات مهم نظام کنونی آموزش اسلامی که توسط این تحقیق آشکار شد، گزینش به طور عمده خودجوش و غیر سیستماتیک مواد درسی برای دانشجویان دانشگاههای اسلامی است. در بیشتر موارد از منابع به اصطلاح کلاسیک قرون میانه برای مطالعه فقه اسلامی، الهیات، فلسفه اسلامی و اندیشه سیاسی به عنوان کتابهای آموزشی استفاده میشود. تقریباً هیچ چیز در مورد تعداد زیادی از مطالعات اسلامی علمی مدرن، از جمله مطالعات انتقادی میراث علمی قرون میانه (همچون آثار اصلاحطلبان و مدرنیستهای اسلامی در قرن ۱۹ و ۲۰) در مؤسسات آموزشی تدریس نمیشود. آموزش بسیار محدود تاریخ را که عملاً به چند دهه اول تاریخ اسلام محدود میشود، باید مورد توجه خاص قرار داد. تاریخ متاخر اسلام که دربرگیرنده دیدگاه دانش دینی و سکولار است مغایراتی با نگرشهای علمای بزرگ اسلامی نیز ندارد، مثلاً در اکثر دانشگاههای اسلامی داغستان کم و بیش حذف شده است. این امر منجر به نوعی تاریخ زدایی از آگاهی دانشجویان از جمله در موضوعات تاریخ اسلام میشود که فرصتهای گستردهای را برای سوء استفاده نمایندگان محافل افراطی باز میکند. رهبران دانشگاههای اسلامی نیز به خوبی از این مشکل آگاه هستند و برای رفع این نقیصه آماده گسترش دامنه معارف اسلامی هستند. اما کمبود نیروی متخصص و کمبود بودجه برای جذب کارشناسان از مراکز دیگر باعث ناتوانی در رفع این خلاء آموزشی شده است.
تامین مالی مؤسسات آموزشی اسلامی نسبتاً مبهم و وابسته به هزینهها و شهریههای دانشجویی است. در عین حال، کانالهای تامین مالی خارجی، از جمله از خاورمیانه، مسدود شده است. پاسخ دهندگان خاطرنشان کردند که آموزش اسلامی نیاز مبرمی به بودجه دارد، زیرا برخلاف موسسات سکولار، بودجه دولتی دریافت نمیکنند. یک دانشجوی پسر ۳۲ ساله از ماخاچقلعه گفت: «آنها [دولت] باید کمک کنند، فرقی نمیکند ما مذهبی باشیم یا نه. در مؤسسه ما فرصتی برای دریافت آموزش دینی و سکولار وجود دارد.»
آموزش اسلامی در داغستان نمونه نادری از سیستمی در روسیه است که بر اساس ابتکارات مردمی رشد کرده است. این سیستم به مدت سه دهه، از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به طور مستقل وجود داشته و توسعه یافته است. در طی این مدت، مراکز آموزشی محلی در بویناکسک، چیرکی، ماخاچ قلعه، کیزیلیورت، خاساویورت، دربند و تعدادی از نقاط دیگر جمهوری تشکیل شده است.
دانشگاههای اسلامی داغستان فعالانه با مظاهر احتمالی افراطگرایی مبارزه میکنند. برای مثال، متقاضیان ثبت نام در این دانشگاهها باید حتما گواهی عدم سوء پیشینه از پلیس محلی ارائه دهند. همچنین دانشجویان در طول تحصیل نیز ماهانه جلسات منظم گفتگوهای پیشگیرانه با پلیس دارن که در این جلسات هم مقامات پلیس و هم دیگر مقامات ذی ربط میتوانند حضور داشته باشند. تماشای ویدیوهای افراطی مورد منع شدید قرار گرفته و حتی میتواند منجر به اخراج دانشجو از دانشگاه شود. یک معلم ۴۵ ساله از بویناکسک در مصاحبه خود خاطرنشان کرد: «ما یک دانشجو را از دانشگاه اخراج کردیم زیرا او اغلب فیلمهای ابوعمر [ساسیتلینسکی] را روی تلفن خود تماشا میکرد. پرسیدیم چرا؟ گفت این فقط برای سرگرمی است. اما اگر آن شخص این را تماشا میکند، نمیتوان انتظار آینده روشنی از او داشت.»
در عین حال، دانشگاههای داغستانی کمتر بر روی تولید عالمان متخصص تمرکز دارند و بیشتر به انجام کارهای اجتماعی و آموزشی با جوانان «پرخطر» میپردازند. در داغستان در اغلب موارد جوانان خانوادههای کم درآمد و یا با موقعیت اجتماعی پایین به سمت تحصیل در دانشگاههای اسلامی جذب میشوند. سطح آموزش اسلامی دریافت شده توسط دانشجویان در این مناطق بسیار پایین است و اغلب به حفظ قرآن خلاصه میشود.
برخلاف دانشگاههای داغستان، دانشگاههای اسلامی در اینگوشستان توانستهاند به سوی سطح کیفی متفاوتی از تدریس حرکت کنند. در دهه ۱۹۹۰ در اینگوشستان، آموزش عالی اسلامی به مطالعه زبان عربی و حفظ قرآن خلاصه میشد. با این حال، در دهه ۲۰۱۰ این فرآیند از مطالعه قرآن فراتر رفته و به سطح نسبتاً خوبی از آموزش رشتههای شرعی (مثلاً فقه اسلامی) رسیده است. علاوه بر دروس دینی، دروس عمومی غیردینی نیز در دانشگاهها مطالعه میشود. این امر به نوبه خود امکان گسترش فرصتهای شغلی را برای فارغالتحصیلان فراهم آورده است. آنها نه تنها به عنوان امام جماعت بلکه میتوانند به عنوان مترجم، معلم مدارس (عمدتاً در زمینه مبانی دینی)، راهنما و کارمندان خدمات زندان فدرال و وزارت کشور فعالیت کنند.
در تاتارستان که یک جمهوری با نسبت کمتری از جمعیت مسلمان است، مشکلات دیگری از جمله کمبود پرسنل مذهبی وجود دارد. اکنون حدود ۵۰ مسجد بدون امام جماعت فعالیت میکنند. علاوه بر این، حدود نیمی از ائمه فعلی را افراد مسن تشکیل میدهند. سیستم آموزشی پرسنل مذهبی موجود در تاتارستان آمادگی رفع این نیاز در آینده نزدیک را ندارد. از این رو این خلاء را به رغم موضع غیرمثبتی که جامعه تاتار دارد، میتوان توسط افراد غیرتاتار (از جمله مردم جمهوریهای قفقاز شمالی یا آسیای مرکزی) پر کرد.
در دسترس بودن آموزش اسلامی در یک منطقه معین به وضعیت اقتصادی، سیاستهای کلی دولت فدرال در قبال اسلام و مناطق با اکثریت مسلمان، تعامل بین بازیگران سکولار و مذهبی، سطح اسلامهراسی و ادراک عمومی مسلمانان و مواردی از این دست مرتبط است. همانطور که بولات آخمتکریموف، استاد دانشگاه روس در مصاحبه خود بیان کرد، در حالی که در دهه ۱۹۹۰ روابط بین دولت روسیه و اسلام عمدتاً سازگارانه بود، از دهه ۲۰۰۰ این روابط به طور فزایندهای صورت قانون به خود گرفته است. از نظر این استاد دانشگاه در این مدت نهادهای مذهبی «برای تضمین دسترسی ممتاز در حوزه عمومی روسیه برای سنتهای مورد تایید دولت طراحی شده است.» بنابراین، مقامات منطقهای اغلب در مساله آموزشهای اسلامی استراتژیهایی را انتخاب میکنند که باعث بهبود وجهه فضای بومی آنها شود. به عنوان مثال، در اینگوشستان، تناقضاتی بین هنجارهای اسلامی (شریعت) و آداب و رسوم محلی وجود دارد. مصاحبه با مقامات دولتی نشان میدهد که به نظر میرسد ساختارهای دولتی بر شریعت به عنوان یک سیستم هنجارهای انعطاف پذیرتر و کمتر سنتی متکی هستند و از آن برای به حداقل رساندن تأثیر منفی برخی از اعمال مرتبط با سنتهای محلی استفاده میکنند. این شرایط دو نتیجه متفاوت به همراه دارد: اولاً، ادغام شریعت با سنن بومی در این منطقه میتواند نوع خاصی از مصونیت را در برابر ایدههای وارداتی به جامعه (از جمله عقاید رادیکال) ایجاد کند (از این رو هر گرایش مذهبی خارج از گرایشات مذهبی شناخته شده قادریه و نقشبندیه که از قرون گذشته در جامعه ریشه دوانده است به عنوان سلفیگری شناخته شده و طرد میشود). دوم، سنن رایج جامعه به حفظ ارزشهای محافظهکارانه در جامعه کمک میکند که این نیز باعث کاهش سرعت روند مدرنسازی جامعه در فرآیند میشود. از این روست که مقامات منطقه مدعی تلاش برای مدرن کردن جامعه و نگرشهای نهادهای مذهبی هستند. باید یادآوری کرد که اصطلاح مدرنیزاسیون به معنای تبعیت کامل از مسیر سیاسی روسیه در همه زمینهها است.
دستاوردها
در برخی موارد، تجربه دانشگاههای اسلامی در تثبیت وضعیت سیاسی-اجتماعی کاملاً موفق بوده است: علیرغم غیبت بالفعل نهادهای نظارتی، دانشگاههای اسلامی داغستان، بدون توجه به سیاستهای دولتی، با جنبشهای رادیکال در منطقه مقابله کردهاند.
هنگامی که از دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاههای اسلامی در مورد منابع رادیکالیزه شدن جوانان پرسیده شد، به فساد، کمبود کار، کمبود زیرساختهای ورزشی و تنشهای اجتماعی عمومی اشاره کردند. در این شرایط به نظر آنها مؤسسات آموزشی زیرزمینی اسلامی به ویژه خطرناک میشوند. در عین حال، پاسخ دهندگان خاطرنشان کردند که افرادی که آموزش اسلامی «صحیح» دریافت کردهاند از «رفتن به جنگل» (اصطلاحی برای پیوستن به گروههای شبهنظامی زیرزمینی) مصون نیستند. چرا که مشکلاتی همچون یافتن شغل و مبارزه با فساد تا حد زیادی با محبوبیت و اقتدار جنبشهای رادیکال کمک میکند.
در مورد احتمال دست زدن دانشجویان دانشگاههای اسلامی به تجمع اعتراضی برای ابراز نارضایتی، دیدگاه غالب در بین دانشجویان، فارغالتحصیلان و اساتید دانشگاههای اسلامی این بود که میتوانند در «هر موقعیتی که اسلام را تهدید کند» دست به اعتراض بزنند. اکثر پاسخ دهندگان آمادگی اعتراض را منوط به برخی ملاحظات (مثلاً مورد تأیید بودن اقدامات اعتراضی در سطح عمومی جامعه یا احقاق حقوق خود بر اساس قانون اساسی فدراسیون روسیه)، دانسته بر آمادگی خود برای اعتراض در مواردی که هویت مذهبی آنها را تهدید کند تاکید کردند.
حذف دانشگاههای اسلامی از سیستم آموزشی روسیه به تفاوتهایی در سطح تدریس و کیفیت آموزش منجر شده است. بدون شک، دانشگاهها تقاضای مؤمنان را برای امام جماعتی که در صدها مسجد جدید ساخته شده پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی خدمت میکنند، برآورده کردهاند. با این حال، دانشگاههای اسلامی در حال درک این موضوع هستند که گذار از شاخصهای کمی به کیفی موفقیت ضروری است. چرا که در بسیاری موارد فارغالتحصیلان محلی ناتوان از مقابله با عناصر افراطی که در مراکز آموزشی خاورمیانه و شمال آفریقا آموزش دیدهاند هستند. علاوه بر این، کیفیت مهارتهای فارغالتحصیلان تحت تأثیر این واقعیت است که وظیفه اصلی دانشگاه اغلب بیرون کشیدن جوانان از یک محیط رادیکال و نگه داشتن آنها در یک محیط «عادی» از طریق مزایای مادی ارائه شده توسط دانشگاههای اسلامی مانند مسکن، غذا و فعالیتهای تفریحی است.
اما این واقعیت که دانشگاههای اسلامی در نظام آموزشی روسیه فاقد اعتبارند وضعیت را پیچیدهتر کرده است. برای رفع این مساله تلاشهایی برای معتبر ساختن مدارک این دانشگاه از طریق تطبیق فرآیند آموزشی دانشگاههای اسلامی با استانداردهای دولتی در حال انجام است. تا به امروز، اداره روحانیت مسلمانان (SAM) اانجام این وظیفه را بر عهده گرفته است. آنها سیاست اتحاد مؤسسات تحت پوشش این اداره را دنبال میکنند و در مقابل فرصتهایی را برای ارتقای آموزش اسلامی در ساختارهای دولتی و صدور اعتبار برای دانشگاههای وابسته ارائه میکنند. اما این اقدام نیز به نوبه خود امکان استخدام برای فارغالتحصیلان دانشگاههای اسلامی را محدود میکند و دایره فرصتهای شغلی آنها را محدود میسازد.
نتیجهگیری
از مطالعات میدانی در مورد دانشگاههای اسلامی در داغستان، اینگوشستان و تاتارستان نتایح زیر را میتوان به دست آورد:
دانشگاههای اسلامی در روسیه از سیستم آموزش دولتی مستثنی شدهاند و اغلب متکی به پرداختهای دانشجویان و کمکهای مالی متقاضیان هستند. این امر انتخاب و محتوای رشتهها را به صلاحدید مدیریت دانشگاهها و تا حدی حامیان واگذار کرده و منطقه الفراغی در جهتگیری ایدئولوژیک برنامههای آموزشی ایجاد میکند که به طور بالقوه میتواند به گسترش ایدههای رادیکال منجر شود.
به رغم علاقه فزاینده به آموزش عالی اسلامی اما به دلیل محدودیتهای مالی و نیروی انسانی فرصتهای نسبتاً محدودی برای دانشگاهها برای ثبتنام دانشجویان وجود دارد. این وضعیت ممکن است متقاضیانی که به دلیل این محدودیتها امکان ورود به یک دانشگاه اسلامی در روسیه را پیدا نکردهاند به سمت تحصیل در دانشگاههای اسلامی خارجی سوق دهد. دانشگاههایی که از سوی مقامات روسیه به عنوان تهدیدی بالقوه به شمار میآید. همچنین عدم موفقیت برای ورود به دانشگاه اسلامی میتواند فرد را به سمت آموزش از طریق کانالهای جایگزین، از جمله محفلهایی که ایدههای رادیکال را تزریق میکنند، سوق دهد. برای مثال، در برخی از دانشگاههای اسلامی داغستان، تحصیل در دانشگاههای اسلامی اغلب به حفظ قرآن و یادگیری مقدمات زبان عربی خلاصه میشود. به طور کلی مجموعه رشتههای مورد مطالعه محدود است. این امر مجموعه شایستگیهای فارغالتحصیلان را محدود میکند، دامنه مسیرهای شغلی را کاهش میدهد و مشکلاتی را برای اشتغال بعدی ایجاد میکند. همچنین، شکاف در دانش عمومی و فقدان مهارتهای تفکر انتقادی، حساسیت بالقوه به ایدههای رادیکال را افزایش میدهد.
در داغستان تعلیمات اسلامی رایگان و شبانهروزی توسط تعدادی از دانشگاهها ارائه میشود. این امر گروهی از دانشآموزان را با عملکرد ضعیف دبیرستانی که از خانوادههای کم درآمد هستند، جذب میکند. در نتیجه، دانشگاههای اسلامی داغستان تمرکز کمتری بر تولید متخصصان بسیار ماهر داشته بیشتر بر انجام کارهای اجتماعی و ایدئولوژیک با جوانان خانوادههای کمدرآمد اکتفا میکنند.
افزایش آموزشهای اسلامی ممکن است زمینه را برای انتشار موازین شرعی در زندگی روزمره ایجاد کند. در عین حال، در برخی مناطق، عمدتاً در قفقاز شمالی، باعث تقویت سنتهای اجتماعی کهن شود. اگرچه –همچنان که در بالا اشاره شد- در برخی موارد مسئولان محلی راهبرد تصحیح سنن با اتکا به شریعت را پیگیری میکنند اما این مساله میتواند مشکلاتی نیز ایجاد کند. توجه به شریعت از سویی تأثیر سوء سنن قدیمی (مانند قتلهای ناموسی، ربودن دختران برای عروسی) را به حداقل میرساند اما از سوی دیگر، یک سیستم حقوقی موازی را در نهادهای تشکیلدهنده فدراسیون روسیه ایجاد میکند.
در برخی از جمهوریهای روسیه با درصد بالایی از مسلمانان مانند تاتارستان، مقامات محلی مکانیسمهایی را برای واکنش به خطرات احتمالی بیثباتی ایجاد کردند – بهویژه سازماندهی آموزش از راه دور برای دانشآموزان کشورهای دیگر و مقررات مربوط به ساخت مساجد. اما رویکرد اساسی در همه موارد، محدود کردن تاثیر عوامل خارجی به ویژه تاثیرات خاورمیانهای است. اما در عین حال علاقه قابل توجهی از سوی متقاضیان و دانشجویان به علمای معتبر کشورهای خاورمیانه وجود دارد.
بین چشمانداز شغلی که متقاضیان دانشگاههای اسلامی انتظار دارند در مقابل آنچه که دانشجویان در واقع پس از فارغالتحصیلی با آن مواجه میشوند، فاصله وجود دارد. عدم تطابق بین انتظارات و واقعیت باعث ایجاد سرخوردگی و ناامیدی در بین فارغالتحصیلان میشود که به نوبه خود میتواند مبنایی برای انباشت نارضایتی باشد.