محمدتقی سهرابیفر در یادداشتی با اشاره به تفاوت فقه معاصر عیسوی با فقه اسلامی، نوشت: پرواضح است فقهی که در چند قرن گذشته عمدتاً در راستایِ رفع نیازهایِ فردی رشد یافته، جهت به روز شدن متوقف بر تعیین تکلیف بسیاری از مباحث در اصول و فلسفه فقه است و معاصرت تنها با طرح مسائلِ فقهیِ روز اتفاق نمیافتد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، یاداشت محمدتقی سهرابیفر با عنوان فقه معاصر عیسوی (ع) با اینکه شریعت تازه نیاورده است، اما طبقِ گفته خودش در انجیل، آمده تا دین یهود را تکمیل کند.(۱) همچنین طبق فرمایش قران، عیسی (ع) آمد تا برخی حرامهایِ بنی اسرائیل را حلال کند(۲) علامه طباطبائی میفرماید عیسی (ع) احکام شاقّ و دشوار را نسخ کرد.(۳) طبرسی در تفسیر آیه مزبور این قول را نقل میکند که عیسی (ع) همه حرامها را برداشت (۴).
برخی از این حرامها نه حرام واقعی بلکه برداشتهایِ عالمان یهود بوده است که بدونِ اشراف و احاطه بر علت و حکمتِ حکم، با گذرِ زمان و با اتّکا بر ظواهر، فتوا به حرمت داده بودند و عیسی (ع) تلاش کرد تا ضمن تأکید بر اصلِ شریعت [۵]، فتواهایِ برخاسته از آرایِ اشخاص را نقض کند. برای مثال، قانون سَبت (کار نکردن در روز شنبه) برای یهودیان از قوانینِ قطعی است که در فرمان چهارم از ده فرمان موسی (ع) بدان تصریح شده است. مخالفت با این قانون مجازات مرگ و سنگسار بهدنبال داشته است. اما عیسی (ع) از تطبیقهای نابجایِ این حکم پرده برمیدارد.
در انجیل آمده که روزِ شنبه شاگردانِ عیسی (ع) در میان زراعتها خوشه گندم را به دست مالیده و میخوردند. عالمان یهود به عیسی اعتراض میکنند که این کار حلال نیست و عیسی در پاسخِ آنها فرمود: «شنبه برای آدمی خلق شده و مخلوق نشده آدمی برای شنبه و فرزندِ انسان پروردگار شنبه است.»(۶) خدا میداند بهخاطر درست فهم نشدنِ همین یک قانون (قانونِ شنبه) از سوی عالمان یهود، چقدر مجازاتِ سخت به نامِ دین یهود بر یهودیان در قرون متمادی اعمال شده است!
به هر حال عیسی(ع) جهت تکمیل دین یهود آمد و یکی از اقداماتِ عملیِ او برداشتنِ احکام سنگینِ یهود بود. عیسی(ع) اینچنین فقهِ موسوی(ع) با سابقه حدودِ نوزده قرن(۷) را بروز و معاصر کرد. برداشتن احکام شاقّ، از عللِ مهمِ گسترشِ مسیحیت شمرده میشود.
ما نیز در جمهوری اسلامی میخواهیم بعد از چهاده قرن فقه اسلام با قرائتِ شیعی را هماهنگ با عصر خود بکنیم و حوزه علمیه قم و مؤسساتِ آموزشی و پژوهشیِ مربوطه در این زمینه تلاش وافر میکنند. از اینرو ضمن توجه به معاصرتِ رخ داده در مسیحیت، طرح پرسشهایی چند ضروری به نظر میرسد:
در سطور زیر برخی از پرسشها و ابهاماتِ اساسی در فقه امروز را عرض میکنم:
۱. ادله ضعیف
میدانیم که بسیاری از ادله فقهی از اتقان لازم برخوردار نیستند از جمله شواهد بر این ادعا فرمایشِ علامه وحید بهبهانی (قرن ۱۲) است. وی تصریح میکند که حتی یکصدمِ این احادیث، حدیث صحیح نیست و اندک احادیثِ صحیح هم اختلالاتِ سندی، متنی و دلالتی دارد.(۸) عجیبتر اینکه ایشان در جایی دیگر میگوید: خبر ضعیفی که مورد عمل فقها قرار گرفته، بر حدیث صحیح مقدم میشود و اکثرِ فقه مبتنی بر اخبار ضعیف است.(۹)
آیا فقه معاصر که در صددِ عرضه فقه شیعه در عرصه جهانی است شجاعتِ پالایشِ ادله ضعیف را دارد؟ نگارنده در مقاله قبلی[۱۰] شواهدِ متعدد عرض کردم مبنی بر اینکه با احتسابِ آن احادیث ضعیف به عنوان دلیل، باز هم ادله جهت استنباطِ بخشی از موضوعات فقهی وافی و کافی نیست. حال با پالایش ادله ضعیف، ادله باقیمانده چگونه میتواند پاسخگویِ هزاران مسئله قدیم و جدید باشد؟
۲. تحریف حداکثری
اندیشه توسعه فقه در همه موضوعات فردی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و … با احادیثی که حاکی از تحریف حداکثریِ دین است، متعارض مینماید در یکی از این احادیث امام صادق(ع) ضمن تمجید از یکی از اصحاب خود، میفرماید امروز همه تعالیمِ وحیانی دچار تحریف شده است صبر کنید تا قائمِ ما بیاید و دین را برای شما استیناف کند. عجیبتر اینکه میفرماید وقتی دینِ حقیقی توسطِ حضرت ارائه شد، حتی اهل بصیرت از شماها آن را شدیداً انکار میکنید.[۱۱]
با توجه به چنین سخنی از امامِ معصوم در نیمه اول قرن دوم هجری، آیا ما مجازیم که در قرن پانزدهم فقه معاصری تدوین کنیم و مدعی باشیم که هزاران موضوعِ جدید و قدیم را از ناحیه دین خدا حلّ و فصل میکنیم؟
۳. جایگاه عقل
در فقهِ ما «عقل» یکی از منابعِ چهارگانه استنباط معرفی میشود. کتابهای اصول در باره آن بحث میکنند. در عین حال میدانیم که این عنوان بیشتر کاربردِ تبلیغی دارد و از نقشِ عقل در استنباطهای فقهی خبری نیست تا جاییکه شهید صدر با اینکه خود دلیل عقل را میپذیرد اما اعتراف میکند که ما حتی یک حکم فقهی جزئی نداریم که منبع تولید آن، عقل بوده باشد و اثبات با عقل در مواردی است که همزمان دلیلی از کتاب و سنت داشته باشیم.[۱۲]
آیا فقه معاصر جایگاه و نقشِ عقل را در تک تک مسائل فقهی نشان خواهد داد؟
۴. تقدیم آرا بر منابع
همانطور که آیت الله جوادی از علامه طباطبائی نقل میکند در فقهِ موجودِ شیعه استناد به قرآن و عقل تقریباً تعطیل است و سنت نیز در برابر شهرت فتوایی کنار زده میشود و فقه بر مدارِ شهرت است تا جایی که طبق نظرِ برخی فقها اگر فهمِ مشهور را به عنوان قرینه کنار بگذاریم فقه جدیدی تأسیس میشود..[۱۳]
آیا فقه معاصر به قران و حدیثِ معتبر بازمیگردد یا اینکه همچنان آرایِ شهرت یافته در قرون گذشته نقشِ اول را ایفا خواهد نمود؟
۵. تبعیت از مصالح و مفاسد
تبعیت احکام از مصالح و مفاسد از باورهای مشهور در فقه شیعه است[۱۴]. برای مثال علامه حلی احکام را تابع و موقوف به مصلحت میداند و معتقد است که گاه امری واجب، مصلحت خود را از دست داده و موجبِ مفسده میشود.[۱۵]
علامه طباطبائی در تفسیر آیه «لیثبت الذین آمنوا و هدی و بشری للمسلمین» [۱۶] باقی ماندن بر اعمالِ خالی شده از مصلحت را موجبِ تضعیف ایمان و نوشدنِ احکام با تغییرِ مصالح را سببِ تحکیم و تثبیتِ ایمان بیان میکند. این سخنِ علامه مسئولیتی سنگین بر عهده فقیه میگذارد؛ چرا که فقیه مدام باید احکام را از لحاظِ داشتنِ مصلحت رصد کند تا احکام خالی شده از مصلحت منجر به تضعیف ایمان نگردد.
البته فقها بهویژه آنان که بیشتر با امور اجتماعی مواجه میشوند هر از گاهی از مقتضیات زمان و مکان در فقه سخن گفتهاند اما در بخشِ چالشبرانگیز یعنی تعیینِ مصادیقِ آن در سرتاسر فقه و در هر زمان و مکان، کار بایسته دیده نمیشود.
ممکن است مخاطبِ فرهیخته، فقیه را قاصر از رصدِ همه احکام از لحاظِ مصلحت سنجی بداند. نتیجه این نظر آن است که از ادعایِ فقهِ حداکثری در همه شئونات دست بردایم. همه میدانیم که برخی قوانین در طول بیست و سه سال نبوتِ رسول خدا(ص) مصلحت خود را از دست داد و تغییر پیدا کرد و واضح است که در طول چهارده قرن بسیاری از قوانین، دچارِ تغییر مصلحت بشود.
۶. سختتر شدن احکام در طول دوران غیبت
یکی از ویژگیهای دورانِ علم و تکنولوژی، افزایش رفاه مردم در زندگی عادی است. عادت به رفاه سبب شده که عمل به احکام برای انسان امروز سختتر از انسانِ قبل از دوران رفاه باشد. علاوه بر این سختیِ عارضی، خودِ قوانین فقه هم با گذر زمان پیچیدهتر و سختتر میشود. برای مثال کافی است در موسم حج حاضر شوید و ببینید که حجاج با چنان پیچیدگیهایی مواجه میشوند که معنویت حج کاملاً تحت الشعاعِ احکامِ آن قرار میگیرد. عدمِ حضورِ معصوم(ع)، فاصله دوازده قرنی از آخرین معصومِ حاضر، پدید آمدنِ روز افزونِ مسائلِ جدید، عدمِ امکان راهیابی به علم و …. مجتهد را به سوی احتیاط سوق میدهد و اینجاست که شریعتِ سهل و سمحِ [۱۷] رسول خدا(ص) تبدیل به شریعتِ دشوار میشود.
البته گاه فقهای جوان راهکارهایی جهت استنباط در عصر حاضر ارائه میکنند. برای مثال فقهالمقاصد از لابهلایِ استنباطهای فقهیِ سلف استخراج و برجسته میشود. ضمن قدردانی از این نوع تلاشها باید توجه کنیم که این تلاشها با مانعی جدّی روبهروست. کشف مقاصدِ احکام در جایی که مانعی جدید ایجاد میکند در جامعه حوزوی و دینداران مقبول است اما آنجا که میخواهد مانعی را بردارد با چالش جدّی روبهرو میشود و شخصِ فقیه را وادار به تقیه میکند. برای مثال: اگر ما مقاصدِ احکام را لحاظ کردیم استفاده آر کلاه گیس به جایِ حجاب برای خانمِ بازیگر ممنوع خواهد بود، اما سؤال اینجاست که اگر معلوم شد که مقصود از حجاب آن است که «اسیر نشوی و اسیر نکنی» [۱۸] آیا حاضر خواهیم بود که محدودیتهای خاصِ پوششی و کنشیِ معروف را در راستایِ همین مقصد تغییر دهیم؟ آیا میپذیریم که این مقصد از حجاب (اسیر نکردن و اسیر نشدن) محدودیّتِ پوششها و کنشهای بانوان را در فرهنگهای مختلف تغییر دهد؟
اینجاست که فقیه بخاطر ملاحظاتی خاص نمیتواند موانع اینچنین را بردارد و با گذر زمان تلاشها عمدتاً به سوی افزایش محدودیتها حرکت میکند.
۷. مواردِ مسکوت
احادیثی بر این معنا دلالت دارد که خداوند در کنارِ قوانینِ اعلام شده، بخشی از قوانین را مسکوت گذاشته است. علی(ع) میفرماید شما در این بخش خود را به تکلّف نیندازید.[۱۹]
آیا فقه معاصر در مواردی که شارع سکوت کرده و نیز در مواردی که سخنِ شارع از مسیری اطمینان بخش به دست ما نرسیده، سکوت خواهد کرد یا اینکه میخواهد به هر نحوِ ممکن برای هر موضوع حکمی اعلان بکند؟
نگارنده ضمن ارج نهادن بر تلاشِ بیوقفه دوستان فاضل در حوزه علمیه در راستایِ معاصرسازیِ فقه، تأکید دارد:
الف) توسعه فقه در موضوعاتِ متنوعِ جدید و افتخار بر آن در صورتی منطقی خواهد بود که ظرفیتهای لازم در فقهِ موجود سنجیده شود و به پرسشهایی از جنسِ پرسشهایِ بالا پاسخ داده شود؛
ب) فقه به عنوان بخشی از دین، منتسب به خداوند متعال است و ما در تک تک گزارهها تا مطمئن به این انتساب نباشیم حق نداریم آن گزاره را در فقه وارد کنیم.
ج) همانطور که از علامه طباطبایی نقل کردم، تداومِ احکامِ مصلحت از دست داده، منجر به تضعیف دین خواهد بود.
محمدتقی سهرابیفر استاد درس خارج و سطوح عالی حوزه علمیه قم
ارجاعات:
[۱] از جمله رک به: انجیل متی، فصل هشتم / ۱۸ – ۲۰
[۲] آل عمران/ ۵۰
[۳] المیزان، ج ۳، ص ۲۰۱
[۴] مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص: ۷۵۴
[۵] انجیل متی، فصل هشتم / ۱۸ – ۲۰
[۶] انجیل مرقس، فصل ۸
[۷] گفته شده فاصله میان موسی (ع) و عیسی (ع) نوزده قرن است.
[۸] محمد باقر «وحید» بهبهانی، الاجتهاد و التقلید (الفوائد الحائریه)؛ ص ۴۸۸
[۹] وحید بهبهانی، الفوائد الحائریه، ص ۴۸۷ و ۴۸۸
[۱۰] مقاله «فقه معاصر فقه تشیع یا فقه فقیهان»
[۱۱] «…. عَلَیکمْ بِالتَّسْلِیمِ وَ الرَّدِّ إِلَینَا وَ انْتِظَارِ أَمْرِنَا وَ أَمْرِکمْ وَ فَرَجِنَا وَ فَرَجِکمْ، وَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا وَ تَکلَّمَ مُتَکلِّمُنَا ثُمَّ اسْتَأْنَفَ بِکمْ تَعْلِیمَ الْقُرْآنِ وَ شَرَائِعِ الدِّینِ وَ الْأَحْکامِ وَ الْفَرَائِضِ کمَا أَنْزَلَهُ اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ (ص) لَأَنْکرَ أَهْلُ الْبَصَائِرِ فِیکمْ ذَلِک الْیوْمَ إِنْکاراً شَدِیداً،….. فَمَا مِنْ شَیءٍ عَلَیهِ النَّاسُ الْیوْمَ إِلَّا وَ هُوَ مُنْحَرِفٌ عَمَّا نَزَلَ بِهِ الْوَحْی مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَأَجِبْ رَحِمَک اللَّهُ مِنْ حَیثُ تُدْعَی إِلَی حَیثُ تُدْعَی، حَتَّی یأْتِی مَنْ یسْتَأْنِفُ بِکمْ دِینَ اللَّهِ اسْتِئْنَافاً، …» (رجال کشی، ج ۱، ص ۱۳۹ و ۱۴۰)
[۱۲] سید محمدباقر صدر، الفتاوی الواضحه وفقاً لمذهب اهلالبیت، ص ۱۵
[۱۳] علیپناه اشتهاردی، مدارک العروه، ج ۵، ص ۳۱
[۱۴] از جمله رک به: شیخ طوسی، عده الاصول، ج ۲، ص ۷۳۱؛ خوئی، محاضرات فی اصول الفقه، ج ۴، ص ۲۰۵؛ شیخ انصاری، مکاسب، ج ۱، ص ۲۴۸؛ محقق اصفهانی، حاشیه کتاب المکاسب، ج ۴، ص ۲۰
[۱۵] رک به: حلی، مبادئ الوصول الی علم الاصول، ص ۱۸۳
[۱۶] نحل / ۱۰۲
[۱۷] احادیث متعدد از فریقین بر آسان بودن دین و شریعت وارد شده است از جمله رک به: کافی، ج ۲، ص ۱۷.
[۱۸] تعریف مرحوم علی صفایی از حجاب.
[۱۹] نهج البلاغه, صبحی صالح، جلد ۱, صفحه ۴۸۷