دنیای اسلام روی تاریخ واحد برای وفات رسول خدا توافق کنند
استاد حوزه علمیه قم گفت: متاسفانه مصیبت پیامبر اکرم (ص) تحت الشعاع مصائب دیگر قرار میگیرد. ای کاش یک توافقی در دنیای اسلام می شد و این اختلاف در روز وفات رسول اکرم (ص) از بین میرفت و یک روزی مورد توافق قرار میگرفت و دنیای اسلام یکپارچه در این سوگ حضور پیدا میکرد و غم و اندوه خود را در مصیبت از دست دادن پیامبر خاتم به ظهور می رساند.
به گزارش ادیان نیوز به نقل از شفقنا، محمد سروش محلاتی در مراسم سخنرانی به مناسبت ۲۸ صفر، سالگرد وفات نبی مکرم اسلام و شهادت امام حسن مجتبی (ع) بیان داشت: تردیدی نیست که شایسته ترین کسی که میتواند درباره پیغمبر خدا و سوگ از دست دادن آن حضرت سخن بگوید امام علی بن ابی طالب (ع) است که این شایستگی نه به خاطر صرفاً قرابت زمانی است که عصر رسول اکرم (ص) را درک کرده یا قرابت نسبی است، بلکه بالاتر به خاطر قرابت از نظر معرفت و این است که رسول اکرم را به حقیقت بشناسد.
وی با بیان اینکه ۴ قطعه در خطبه های نهج البلاغه درباره سوگ رسول خدا (ص) دیده می شود، گفت: از این چهار قطعه، سه قطعه در خطبه های نهج البلاغه و یک قطعه در کلمات قصار است. یک مورد را به صورت ضمنی مطرح فرمودهاند و دو مورد را به صورت مستقیم در هنگام غسل پیغمبر و تجهیز رسول اکرم (ص) مطرح کرده اند.
وی با بیان این نکته که امام امیرالمومنین (ع) شاهد قبض روح رسول خدا (ص) بوده است، عنوان کرد: چند نکته در سخنان امیرالمومنین (ع) درباره سوگ پیامبر(ص) وجود دارد که قابل تامل است؛ نکته اول این است که پیغمبر اکرم (ص) از نظر ظاهری در چه وضع و شرایطی جان دادند و قبض روح شدند. نکته دوم این است که حضرت پرده را کنار میزنند و نشان میدهند که در هنگام رحلت رسول اکرم در عالم باطن و واقع چه اتفاقاتی افتاد. نکته سوم این است که با وفات رسول اکرم (ص) چه خسارتی به عالم بشریت وارد گردید و نکته چهارم این است که عظمت این مصیبت در چه حدی است؛ امیرالمومنین (ع) بیان میکنند که مصیبت چه مصیبتی است. نکته پنجم این است که امیرالمومنین (ع) با کلام خود نسبت به پیغمبر اکرم (ص) ادب خود را پس از وفات رسول خدا نسبت به آن حضرت بیان میکند و این اسوه و الگویی است برای مسلمان ها که نسبت به رسول اکرم چه ادبی را باید داشته باشند.
استاد حوزه علمیه قم با اشاره به خطبه ۱۹۷ نهج البلاغه گفت: این خطبه به چگونگی و شرایط قبض روح رسول اکرم می پردازد. امیرالمومنین علی (ع) میفرماید: «وَ لَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَى صَدْرِی»، سر پیامبر به سینه من بود که حضرت قبض روح شد. خود اینها نشان دهنده قرابت و نزدیکی است.
امام علی (ع) متولی غسل و تجهیز پیامبر اکرم (ص) بود
وی ادامه داد: حضرت در این زمینه تعبیری دارند که مقداری ابهام آلود است: «وَ لَقَدْ سَالَتْ نَفْسُهُ فِی کَفِّی فَأَمْرَرْتُهَا عَلَى وَجْهِی»، نفس پیغمبر در کف دست من جریان پیدا کرد و من آن را بر صورت خود کشیدم». مشابه این تعبیر باز در خطبه ۲۰۲ نهج البلاغه هست که حضرت خطاب به پیامبر اکرم میفرمایند: «فَلَقَدْ وَسَّدْتُکَ فِی مَلْحُودَهِ قَبْرِکَ وَ فَاضَتْ بَیْنَ نَحْرِی وَ صَدْرِی نَفْسُک»، من تو را در گودی قبر قرار دادم و در حالی جان دادی که جان تو بین گردن و سینه من بود. بعضی از ظاهرگرایان گفتهاند که مقصود این است، ترشحاتی در هنگام قبض روح پیغمبر از دهان پیغمبر خارج شده و امیرالمومنین آب دهان پیغمبر را گرفت و به صورت خود کشید. ولی مرحوم شیخ مفید تعبیر می کند که سیلان نفس به معنای جان دادن است و وقتی رسول اکرم در هنگامی که قبض روح می شد انگار امیرالمومنین علی علیهالسلام مستقیماً با جان پیغمبر ارتباط برقرار میکرد و به این دلیل به عنوان تبرک دست خود را به صورت کشید شبیه اینکه ما وقتی دعا میکنیم دست خودمان را به صورت خود میکشیم که این دست در مقام دعا متبرک شده و صورت را هم با آن متبرک میکنیم. به هر حال دست حضرت بر صورت رسول اکرم بود و چون قبض روح پیغمبر رااحساس کردند دست را به صورت خود کشیدند.
وی بیان داشت: حضرت امیرالمومنین (ع) از نظر ظاهری فرمودند: «وَ لَقَدْ وُلِّیتُ غُسْلَهُ ص»، «خود من متکفل غسل پیغمبر اکرم بودم». برخی از صحابه در ریختن آب و امثال آن یعنی در مقدمات مشارکت داشتند، اما اصل غسل توسط امیرالمومنین (ع) انجام گرفت. اما آنچه را که نگاه ما و امثال ما در قبض روح پیغمبر نمیبینند ـ که چه اتفاقی در عالم معنا درحال وقوع است ـ فقط امیرالمومنین (ع) میتواند گزارش کند و دریافتهای واقعی خودش را به اطلاع ما برساند و حضرت علی (ع) در خطبه ۱۹۷ نهج البلاغه می فرماید: «وَ لَقَدْ وُلِّیتُ غُسْلَهُ ص وَ الْمَلَائِکَهُ أَعْوَانِی ضَجَّتِ الدَّارُ وَ الْأَفْنِیَه مَلَأٌ یَهْبِطُ وَ مَلَأٌ یَعْرُجُ وَ مَا فَارَقَتْ سَمْعِی هَیْنَمَهٌ مِنْهُمْ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ حَتَّى وَارَیْنَاهُ فِی ضَرِیحِه»، متولی غسل پیغمبر من بودم اما فرشتگان الهی کمک کار من بودند و صدای ضجّه از خانه و از همه اطراف آن به گوش میرسید و در و دیوار گریه میکردند و همه متاثر بودند. پیوسته گروهی از ملائکه در حال عبور و فرود آمدن و گروهی در حال عروج و بالا رفتن بودند. همه ملائکه آسمان در تردد و رفت و آمد بودند و پیوسته گوش من صدای آرام رفت و آمد آنها را میشنید که همه در تردد بودند و آسمانیان در سوگ رسول اکرم عزادار و در کنار جنازه پیغمبر مرتباً حضور پیدا میکردند و برای درود فرستادن به رسول اکرم می آمدند و این تردد ادامه داشت تا اینکه پیغمبر اکرم را در محل دفنش دفن کردم.
وی به بیان امیرالمومنین (ع) در تاثیر رحلت رسول خدا بر نظام آفرینش اشاره کرد و گفت: امیرالمومنین علی (ع) در این زمینه می فرماید: با رفتن پیغمبر درهای آسمان به روی زمین بسته شد. وی به خطبه ۲۳۵ نهج البلاغه اشاره کرد و افزود: اولین جمله ای که امیرالمومنین (ع) در هنگام غسل و تجهیز پیامبر بر زبان می آورند این است: «بابی انت و امی یا رسول الله؛ پدر و مادرم فدای تو باد». همه خود را فدایی امیرالمومنین علی علیه السلام میدانند و او افتخارش را این می داند که فدایی پیغمبر است. حضرت ادامه می دهد: «لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِکَ مَا لَمْ یَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَیْرِک من النبوه»، رسول خدا با رفتن تو چیزی قطع شد و رابطه ای قطع شد که با رفتن هیچکس اینقدر اتفاق نمیافتاد. این روشن است که پیامبری و نبوت با رفتن رسول خدا پایان پذیرفت و بعد حضرت اضافه میکنند: «وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاء» وخبرهای آسمانیای که تو دریافت می کردی قطع شد.
وی افزود: خطبه ۲۳۵ نهج البلاغه که سید رضی نقل کرده است، از نظر اعتبار، از خطبههایی است که انسان می تواند اعتبار آن را فراتر از نهج البلاغه پیگیری کند. جمله اول این خطبه که انقطاع نبوت و وحی است، جزو مسلمات برای هر مسلمانی است و معنای خاتمیت هم همین است که پس از پیامبر، نبوت استمرار پیدا نمیکند و آیین پیغمبر اکرم است که برای انسانها الهام بخش و اعتبار دارد، اما به خصوص کسانی که در مذهب امامیه هستند چطور می توانند این «انقطاع اخبار السماء» را تفسیر کنند؟ یعنی هیچ ارتباطی ائمه علیهم السلام مثل خود امیرالمومنین علیه السلام با آسمان ندارند و دریافتی از اخبار غیبی برای آنها اتفاق نمیافتد؟ این جمله سخت دانشمندان ما را به تأمل و تفکر وادار کرده و بعضی را به اینجا رسانده که بگویند مقصود از «اخبار السماء» هم همان وحی است، اما ارتباط غیر وحی، نه فقط برای ائمه حتی برای انسان های دیگر هم می تواند وجود داشته باشد.
مصیبت از دست دادن رسول خدا مصیبت اعظم بالذات است
وی به جمله ای در جلد سوم(ص۲۲۱) اصول کافی مرحوم کلینی در همین زمینه اشاره کرد و گفت: مرحوم کلینی از امام صادق (ع) نقل کرده است که «پیغمبر که از دنیا رفت هنوز حضرت را دفن نکرده بودند که جبرئیل برای عرض تسلیت به اهل بیت (ع) آمد و در خانه علی بن ابی طالب، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام حضور داشتند. پس گفت: «السلام علیکم یا اهل بیت الرحمه». و بعد این جمله را در این روایت داریم که «هَذَا آخِرُ وَطْئِی مِنَ الدُّنْیَا»، این آخرین بار است که من قدم بر دنیا میگذارم». در خطبه ۱۲۸نهج البلاغه می خوانیم که امیرالمؤمنین (ع) از آینده بصره و اتفاقاتی که در بصره خواهد افتاد خبرهایی می دهند و از این نوع اخبار نسبت به آینده هم در نهج البلاغه هم در موارد و منابع دیگر است و وقتی حضرت این آینده را گزارش کردند، یکی از اصحاب بلند شد و گفت: «أُعْطِیتَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عِلْمَ الْغَیْب»، یا امیرالمومنین تو علم غیب داری که از آینده خبر می دهی!». حضرت خندیدند و فرمودند: «لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم»، من علم غیب ندارم، خداوند علومی و آگاهیهایی را به پیغمبر خود عنایت کرده و رسول اکرم از آن علوم خود چیزی در اختیار من قرار داده و ظرفیت آن را هم به من عنایت کرده است و اینها چیزهایی است که پیغمبر به من یاد داده است. در نتیجه حتی اگر کسی به ظاهر این جملاتی که در نهج البلاغه است اکتفا کند و ظاهر این کلام امیرالمومنین را بگیرد، می تواند تفسیری داشته باشد که درست است که ارتباط مستقیم نیست، ولی ارتباط به شکل غیر مستقیم و از طریق آنچه که پیغمبر اکرم(ص) در اختیار ما قرار داده است، وجود دارد و چنین علومی میتواند برای امام علیه السلام یا اولیای الهی وجود داشته باشد.
وی در بخش دوم صحبت به سخن امیرالمومنین (ع) اشاره کرد و گفت: امام علی (ع) می فرماید: «بزرگترین مصیبت، مصیبت از دست دادن رسول اکرم است که نه پیش از آن چنین مصیبت بزرگی اتفاق افتاده و نه پس از آن چنین مصیبتی با این عظمت اتفاق خواهد افتاد».
وی ادامه داد: در خطبه ۲۰۲ نهج البلاغه می خوانیم: امیرالمومنین (ع) در هنگامی که حضرت زهرا (س) را دفن می کرد، به پیغمبر سلام داد و بعد به اینجا رسید که قَلَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی وَ رَقَ عَنْهَا تَجَلُّدِی إِلَّا أَنَّ فِی التَّأَسِّی لِی بِعَظِیمِ فُرْقَتِکَ وَ فَادِحِ مُصِیبَتِکَ مَوْضِعَ تَعَز»، صبر من کاهش پیدا کرده و در جدایی و از دست دادن دخترت صبر ندارم. در عین حال این مصیبت یعنی فراق فاطمه را تحمل میکنم، چون مصیبت از دست دادن تو را تحمل کردم و آن مصیبت بالاتر از این است.
وی با اشاره به جملات امیرالمومنین (ع) هنگام دفن فاطمه زهرا (س) و مقایسه این فراق و جدایی با از دست دادن رسول خدا (ص) گفت: این جملات باید ما را به تامل وادار کند که ما چقدر نسبت به سوگ پیغمبر قصور و تقصیر داریم و متاسفانه حق رسالت را آنگونه که شایسته است در نظر نمی گیریم.
وی به فراز دیگری در نهج البلاغه ـ خطبه ۲۳۵ ـ اشاره کرد و گفت: امیرالمومنین (ع) پس از غسل دادن رسول خدا(ص) فرمود: «خَصَّصْتَ حَتَّى صِرْتَ مُسَلِّیاً عَمَّنْ سِوَاک»، ای پیغمبر، یک ویژگی در تو هست و آن اینکه هر کسی غیر از تو از دنیا برود قابل تحمل است، یعنی عزای تو و سوگ تو به قدری سنگین است که همه مصائب و فراقهای دیگر را کم و کوچک و سبک می کند. بعد حضرت فرمودند: «وَ لَوْ لَا أَنَّکَ أَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْجَزَعِ لَأَنْفَدْنَا عَلَیْکَ مَاءَ الشُّئُونِ وَ لَکَانَ الدَّاءُ مُمَاطِلًا وَ الْکَمَدُ مُحَالِفاً وَ قَلَّا لَک»، ای پیامبر! اگر خودت دستور به صبر نداده بودی و از جزع و فزع نهی نکرده بودی، شایسته بود که انسان هرچه میتواند گریه کند و چشمش در مصیبت از دست دادن تو هرگز خشک نشود، چون این درد، دردی نیست که کاهش پیدا کند و حزن و اندوه آن هم قسم با انسان است و هرگز نمی توان این حزن را نادیده گرفت و هرچه انسان محزون باشد و احساس درد و ناراحتی کند، در قبال این مصیبت برای تو کوچک است ولی به هر حال چارهای در برابر این مصیبت و از دست دادن پیغمبر نیست. خدا فرمود: «انک میت و انهم میتون».
وی ادامه داد: در حکمت ۲۹۲ نهج البلاغه می خوانیم که علی علیه السلام می فرماید: «إِنَّ الصَّبْرَ لَجَمِیلٌ إِلَّا عَنْکَ وَ إِنَّ الْجَزَعَ لَقَبِیحٌ إِلَّا عَلَیْکَ وَ إِنَّ الْمُصَابَ بِکَ لَجَلِیلٌ وَ إِنَّهُ قَبْلَکَ وَ بَعْدَکَ لَجَلَلٌ»، ای پیغمبر، همه جا صبر و تحمل و خویشتن داری زیباست، اما تحمل و خویشتن داری در فراق و جدایی تو زیبایی خودش را از دست می دهد، اینجا جای ناله و اندوه است. همه جا جزع زشت است، اما در فراق تو پسندیده است که انسان اندوه داشته باشد و اظهار کند، هرکس که غم از دست دادن مصیبت تو را داشته باشد مصیبتی بزرگ را تحمل کرده و مصیبت قبل از تو و بعد از تو، کوچک و قابل تحمل است.
سروش محلاتی تاکید کرد: مسلمان ها باید مسئله سوگ پیغمبر را خیلی خیلی در دنیای اسلام، بزرگ بشمارند. مصیبت امام حسین (ع) و وقایع کربلا در جای خود به دلیل آن حواشی و ظلم و ستمها دارای اهمیت است و باید بزرگ داشته شود اما آن مصیبتی که بالذات، اعظم است، مصیبت پیغمبر اکرم(ص) است.
وی بیان داشت: وقتی امام علی (ع) به شهادت می رسد، امام حسین (ع) در مدائن بود. امام حسن مجتبی (ع) به امام حسین(ع) نامه نوشت و به مدائن فرستاد که این حادثه اتفاق افتاده است. امام حسین(ع) بعد از شنیدن خبر شهادت پدر فرمودند: «یَا لَهَا مِنْ مُصِیبَهٍ مَا أَعْظَمَهَا»، چه مصیبت بزرگی است، مصیبت از دست دادن علی بن ابی طالب! بعد امام حسین(ع) نقل کردند که رسول اکرم(ص) فرمودند: «مَنْ أُصِیبَ مِنْکُمْ بِمُصِیبَهٍ فَلْیَذْکُرْ مُصَابَهُ بِی فَإِنَّهُ لَنْ یُصَابَ بِمُصِیبَهٍ أَعْظَمَ مِنْهَا وَ صَدَقَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه»، هر کس هر مصیبتی را در زندگی دید ـ برای اینکه تحمل آن فراق برای او آسان شود ـ یادآور شود مصیبتی را که در از دست دادن من برای مسلمانها اتفاق افتاد و بعد رسول اکرم(ص) فرمودند: برای هیچکس در دنیا هیچ مصیبتی بزرگتر از این فقدان اتفاق نمیافتد.
وی به روایتی از امام باقر (ع) اشاره کرد که حضرت فرمودند: «إِنْ أُصِبْتَ بِمُصِیبَهٍ فِی نَفْسِکَ أَوْ فِی مَالِکَ أَوْ فِی وُلْدِکَ فَاذْکُرْ مُصَابَکَ بِرَسُولِ اللَّهِ ص فَإِنَّ الْخَلَائِقَ لَمْ یُصَابُوا بِمِثْلِهِ قَطُّ»، اگر مصیبتی اتفاق افتاد، مصیبت از دست دادن پیغمبر را یادآوری کن، چون انسانها تاکنون مصیبتی مانند مصیبت از دست دادن پیغمبر را نداشتند.
دنیای اسلام برای روز وفات پیامبر اکرم (ص) به توافق برسند
وی تاکید کرد: واقعیت این است که همه ما باید عذر تقصیر به پیشگاه نبی اکرم و خاتم انبیا(ص) داشته باشیم. تقصیرها و قصورهایی که در مقابل این مصیبت بزرگ داشتیم و متاسفانه مصیبت پیامبر اکرم (ص) تحت الشعاع مصائب دیگر قرار میگیرد. ای کاش یک توافقی در دنیای اسلام می شد و این اختلاف در روز وفات رسول اکرم(ص) از بین میرفت و یک روزی مورد توافق قرار میگرفت و دنیای اسلام یکپارچه در این سوگ حضور پیدا میکرد و غم و اندوه خود را در مصیبت از دست دادن پیامبر خاتم به ظهور می رساند. شاید در آن صورت، اندکی میتوانستیم ارادت خود را نسبت به پیغمبر(ص) نشان دهیم.
وی به ادب امام علی (ع) در غسل و تجهیز پیامبر اشاره کرد و گفت: حضرت وقتی پیغمبر را غسل میداد گفت: «بابی انت و امی». برخی که به راحتی خود را فدایی دیگران میدانند، چرا این تعبیرات ملاطفت آمیز را نسبت به پیغمبر ندارند؟! چرا به پیغمبر که میرسند، زبانشان از اظهار عشق و علاقه نسبت به رسول اکرم بند میآید؟
خواسته امیرالمومنین (ع) از پیامبر (ص) در زمان تجهیز رسول خدا چه بود؟
وی این سوال را مطرح کرد که آیا امیرالمومنین (ع) که پیغمبر را تجهیز کردند، توسل و خواسته ای از پیامبر داشت، گفت: امام علی (ع) هنگامی که پیامبر را تجهیز می کردند، خواسته و توسلی داشتند به این شرح که در نهج البلاغه آمده است: «ُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی اذْکُرْنَا عِنْدَ رَبِّکَ وَ اجْعَلْنَا مِنْ بَالِک»، ای پیامبر ما را در نزد پروردگارت به یاد بیاور. در دنیا رحمت برای عالمین بودی، در آخرت هم در پیشگاه الهی رحمت برای ما بخواه. پیغمبر! ما را از کسانی قرار بده که در نزد پروردگار اهمیت به آنها می دهی و آنها را مهم میشماری و اعتنا و توجه تام نسبت به آنها داری.
وی خاطرنشان کرد: روز وفات پیغمبر اکرم هست ما چیزی نداریم که خدمت حضرت عرض کنیم فقط می دانیم که رسول اکرم رحمت عالمین است و توسل ما در چنین روزی همان جمله ای است که امیرالمومنین علی علیه السلام در هنگام دفن پیغمبر متوسل شد و ما هم عرض میکنیم: «بابی انت و امی»؛ رسول خدا پدر و مادرم به فدای تو باد. ای پیامبر برای شما دنیا و آخرت مرزی ندارد شما حی و مرزوق هستید. بار پروردگارا شفاعت پیغمبر و عنایت پیغمبر را در حق همه ما مورد عنایت و لطف خود قرار بده.