خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

فردوسی و هویت زنده ایرانی

یادداشتی از سید محمود صادقی؛

هویت ایرانی که بر دو نهاد زبان فارسی و اسلام شیعی استوار گشته است، یکی در خانه فردوسی و دیگری در عمارت کلینی بنیاد دارد.

به گزارش ادیان نیوز به نقل از جماران؛ حجت‌الاسلام دکتر سید محمود صادقی عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی در یادداشتی نوشت: هویت ایرانی که بر دو نهاد زبان فارسی و اسلام شیعی استوار گشته است، یکی در خانه فردوسی (و بسیاری شاعران نامدار دیگر چون او) و دیگری در عمارت کلینی (و دیگر محدثان، متکلمان، فقیهان و…) بنیاد دارد و «رقیب» برای آسیب رساندن به این هویت ایرانی از هر شعبده‌ای بهره می‌گیرد، و آن‌که طنز را با لودگی سخیف اشتباه گرفته، گویا نادانسته در همین مسیر گام برداشته است، چراکه فردوسی اخلاق و تربیت ایرانی و اسلامی را در شاهنامه تبلور داده و هیچ‌گاه زبان حماسه و شعر را به کلمات سخیف نیالوده است تا نادانی بخواهد به این روش بر صورت او خاک بپاشد!

۱) «ایرانیت» و «ایرانی بودن» ما – به اذعان بسیاری محققان – نه به عنوان مفهومی زنده، بلکه به عنوان «موجودی زنده» در درون ما زیست می‌کند؛ این هویت زنده در طول اعصار و قرون در ما رشد و نمو کرده و فراز و فرود داشته؛ با غم‌های‌مان گریسته و با شادی‌های‌مان دست‌افشانی کرده و صد البته که در حافظه‌ی تاریخی ما ردّ و اثر گذاشته است؛ آن سرو (یا نخلی) که در حافظه بصری ایرانیان به گونه‌ای سر کج ایستاده و در نقش‌های دست‌بافته‌های مادرانمان خودنمایی می‌کند؛ یا آن نخل‌های بزرگ که در محرم‌ها در دسته‌های عزاداری برخی شهرها (مانند یزد و…) روی دوش مردم تشییع می‌شود؛ همان که نماد مقاومت ما در برابر تهاجم عرب، مغول و… است؛ همان هویت زنده‌ای است که در ما زندگی می‌کند و اگرچه هزاره‌ها بر او گذشته، اما بازهم سرزنده و پویا با ما هست.

۲) این هویت ایرانی ما بیش از هر چیز دیندار و موحد است و بر توحید الهی اصرار دارد؛ زمانی ردای زرتشت را جبّه‌ی خود کرده بود و اکنون بیش از هزار سال است که باز هم با عبای اسلام و مسلمانی نوای توحید و «لا اله الا الله و محمداً رسول الله و علیاً ولی الله» سر می‌دهد.

هویت ما به پارسی سخن می‌گوید؛ اگرچه طوایف مختلفی را در خود دارد؛ لیکن همه این طوایف به پارسی با هم پیوند دارند و با این زبان رشته‌ی مودت و محبت و عشق به هم را در میان خود می‌گسترانند؛ ما ایرانیان با همین هویت زندگی می‌کنیم و همان طور که او در ما می‌زیَد، ما هم در او زیست می‌کنیم.

۳) عنصر اندیشه در ما نیز متأثر از همین هویت «ایرانی بودن» است؛ یعنی ما برای تفکر و اندیشه ناگزیر به این هویت و زبان و فرهنگ و … نیاز داریم؛ نیاز ما به این هویت همچون نیاز ماهی است به آب، و نیاز انسان است به هوا!

توجه به این نکته و التفات به این نیاز، علت ستایش فردوسی بزرگ را نمایان می‌سازد؛ در واقع آنچه عالمان و اندیشمندان بزرگ ما را به ستایش و تعظیم فردوسی واداشته، توجه به جایگاه این نادره حماسه‌سرای ایران در استحکام بخشی به هویت ایرانی بوده است!

دو عنصر یادشده (دینداری و زبان) که دو اصل و دو رکن در شکل‌گیری هویت فرهنگی ایرانیان است، در سراسر حماسه جاوید شاهنامه استقرار می‌یابد؛ در حقیقت فردوسی با زبان پارسی، خصلت توحیدجوی ایرانی را استحکام می‌بخشد؛ سرو قامتِ ایرانی بلند و رسا در شاهنامه ایستاده است و هجوم حوادث نتوانسته که آن را از ریشه بَرکَنَد.

۴) در نظر نگارنده این سطور، جایگاه فردوسی بزرگ در هندسه هویت ایرانی ما، همانند جایگاه سترگ و موقعیت عظیم محمد بن یعقوب کلینی در هندسه‌ی هویت شیعی ما است؛ یعنی اگر کلینی به هویت شیعی ما استحکام و استقرار بخشیده، فردوسی هویت ایرانی و زبانی ما را محکم و استوار ساخته است. همین جایگاه خاص فردوسی موجب شده است که عالمی بزرگ و عارفی بی‌نظیر چون آیت الله جوادی آملی(حفظه الله) به ستایش این حماسه‌سرای بزرگ برخیزد و جالب آنکه این استاد بزرگ، فردوسی را حکیمی الهی می‌خواند که افزون بر احیای زبان فارسی، در احیای هویت شیعی ما نیز نقش داشته و در صورت فراهم بودن شرایط «ولایت نامه» می‌سروده است.

به هر حال این جایگاه خاص و این موقعیت ویژه، طبعاً با مطاعن سخیف طاعنان مواجه می‌بوده است. این سنگ‌پرانی‌ها از زمان حضور و حیات فردوسی تا به امروز ادامه دارد؛ چه شاعران که به سودای جاه و مقام، یا در طلب دینار و درهم، بر روی وی چنگ انداخته‌اند و چه عالمان که به دلیل عدم فهم کلمات و عبارات، و ناتوانی از درک موقعیت و جایگاه او، به طعن یا شماتت وی پرداخته‌اند؛ لیکن فردوسی آن اندازه بزرگ است که گردی از این مطاعن بر دامن کبریایی‌اش نمی‌نشیند!

این همه البته از وظیفه اهل دانش و خرد نمی‌کاهد؛ بلکه بر مسئولیت ایشان در حراست و حفاظت از جایگاه فردوسی بزرگ می‌افزاید؛ چراکه هویت ایرانی که بر دو نهاد زبان فارسی و اسلام شیعی استوار گشته است، یکی در خانه فردوسی (و بسیاری شاعران نامدار دیگر چون او) و دیگری در عمارت کلینی (و دیگر محدثان، متکلمان، فقیهان و…) بنیاد دارد و «رقیب» برای آسیب رساندن به این هویت ایرانی از هر شعبده‌ای بهره می‌گیرد، و آن‌که طنز را با لودگی سخیف اشتباه گرفته، گویا نادانسته در همین مسیر گام برداشته است، چراکه فردوسی اخلاق و تربیت ایرانی و اسلامی را در شاهنامه تبلور داده و هیچ‌گاه زبان حماسه و شعر را به کلمات سخیف نیالوده است تا نادانی بخواهد به این روش بر صورت او خاک بپاشد!

گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.