در پرتو نظریه سوروکین، میتوان گفت دانشگاه ادیان و مذاهب صحنهای است برای تجربه «تقارب فرهنگها».
به گزارش ادیان نیوز؛ دکتر باقر طالبی دارابی عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در یادداشتی با رویکرد جامعهشناسی معرفت در تحلیل بازنمایی رسانهای مشارکت هیئت حوزوی و دانشگاهی در اجلاس بین المللی ادیان در کوآلالامپور مالزی (شهریور ۱۴۰۴) با عنوان «سوروکین، نظریۀ تقارب و پیامد معرفتی تأسیس دانشگاه ادیان و مذاهب» آورده است:
پیتیریم الکساندرویچ سوروکین، متفکر ژرفنگری است که سال ۱۸۸۹ در روسیه زاده شد و سال ۱۹۶۸ در ۷۹سالگی در آمریکا چشم از جهان فرو بست. (نویسنده یک سال پس مرگ ایشان متولد شده است). او استاد دانشگاه هاروارد و مینی سوتا بود. یکی از مفاهیم مهم در نظریۀ سوروکین مفهوم «واقعیت فرهنگی» است. سوروکین معتقد بود که واقعیت فرهنگی از سه چیز پچیده در هر جامعهای اثر میپذیرند که در جای خود برخوردار از روابطی پیچیده هستند:
سوروکین معتقد بود واقعیت فرهنگی هر جامعه، بر سه نوع فرهنگ اصلی استوار است:
- فرهنگ ادراکی-حسی (Sensate): بر تجربه و مادهگرایی تکیه دارد. در این فرهنگ، علوم تجربی جایگاهی ممتاز پیدا میکنند و اعتبار معرفتی عمدتاً از آزمونپذیری و مشاهده میآید.
- فرهنگ اعتقادی-ایمانی (Ideational): سیطره باورها، ایدئولوژیها و جهانبینیهای دینی در آن غالب است. این فرهنگ معرفت را در چارچوب ایمان و وحی سامان میدهد.
- فرهنگ آرمانگرایانه یا ایدئالیستی (Idealistic): بر تضارب افکار و تعامل میان عقل و شهود استوار است. فلسفه و معرفت شهودی در این فضا نقش تعیینکننده دارند.
سوروکین بر این باور بود که برای شناخت ریشههای معرفت در متفکران و اندیشمندان و مخاطبان آنها، نباید به سراغ تجربه، احوال و شرایط وجودی آنها رفت. او با طرح این دیدگاه در معرفتشناسی اجتماعی، با نگاه نو، توانست بسیاری از جامعهشناسان کلاسیک مانند کارل مارکس، ماکس وبر و کارل مانهایم را به چالش بکشد. آنها معتقد بودند که پدیداری و افول ایدهها با ساختارهای اجتماعی پیوند خورده است. در مقابل، جامعهشناسی شناخت سوروکین سعی دارد میان تقکر کاملاً فلسفی، دینی، هنری و علمی و ذهنیتهای فرهنگی (Cultural Mentalities) که بستر ظهور و تبلور و شکوفایی تفکر است، ارتباط برقرار سازد. در نظریه سوروکین، دورههای تاریخی معرفت تابع غلبه یکی از این فرهنگها هستند. برای مثال:
- در دورههای حسی، علوم تجربی و استدلال تجربی در اوجاند.
- در دورههای آرمانگرایانه، تجربه حسی جای خود را به فلسفه طبیعت و تلاش برای دریافتهای شهودی از سرشت هستی میدهد.
- و در دورههای ایمانی، معرفت کاملاً در حصار عقاید دینی قرار میگیرد و راه بر دیگر منابع شناخت بسته میشود.
این نگاه، الگویی تازه برای فهم فراز و فرود معرفت در تاریخ به دست میدهد.
چرا در یادداشتی که عنوانش بررسی پیامدهای معرفتی یک دانشگاه و اقدامات مؤسس آن است، به سوروکین استناد کردهام؟ پاسخ این است که مطابق این نظریه، کاری که مؤسس دانشگاه ادیان و مذاهب با همکاری جمعی از دانشآموختگان حوزۀ علمیه قم صورت داد، به زبان سوروکین، اثرگذاری بر فرهنگ ادراکی، فرهنگ اعتقادی و فرهنگ آرمانگرایانۀ ایران و جهان تشیع بوده است. درنتیجه، مطابق نظریۀ سوروکین، دانشگاه ادیان و مذاهب بهمثابه یک ساختار نیست که در شناخت و معرفت مؤثر افتاده است. دانشگاه ادیان و کاری که مؤسس آن کلید زده است، کاری فراتر از ساختار است و آن ایجاد یک پیوند میان تفکر فلسفی، کلامی، هنری و علمی از یک سو و ذهنیتهای فرهنگی جامعه ایران و جهان از سوی دیگر است. دانشگاه ادیان، معرفت دینی را در لابهلای سه فرهنگ ادراکی، عقیدتی و ایدئالیستی قرار داده و از این طریق، نوعی معرفت دگرپذیر در فضای عمومی جامعه را بازتولید کرده است.
حال به سراغ تحلیل گزارش تصویری از یک نشست جهانی در مالزی میروم که در فضای مجازی و در شبکههای اطلاعرسانی حوزوی، منتشر شده است.(ضمیمۀ یادداشت پخش میشود) در این ویدئوی کوتاه، حضور هیئتی از حوزه علمیه قم ـ شامل آیتالله اعرافی (مدیر حوزه های علمیه)، دکتر احمد مبلغی (نویسنده و محقق)، دکتر کوهساری (معاون بینالملل حوزه علمیه قم) و حجتالاسلام امیندین (مسئول بخش ادیان معاونت ارتباطات حوزه) ـ بازتاب یافت. در این میان، چهرهای آرام و در حال تأمل در قاب دوربین قرار میگیرد که با دقت در حال شنیدن مباحث جلسات است: دکتر سید ابوالحسن نواب، مؤسس دانشگاه ادیان و مذاهب.
تحولات دو سال اخیر در دانشگاه ادیان و مذاهب نشان داده است که دانشگاه ادیان و مذاهب یک ساختار صرف نبوده است. بلکه گامی فرهنگی برای ایجاد پیوند میان ذهنیت کلامی، فلسفی، هنری و علمی با ذهنیتهای فرهنگی ایران و جهان بوده است. حضور هیئت حوزوی در یک اجلاس بینالمللی در یک کشور پیشرفتۀ اسلامی مثل مالزی در یک سو و حضور دانشگاهی یک سید معمم در سوی دیگر، نشان داده است که این سید توانسته است فرهنگ ادارکی، عقیدتی و آرمانگرایانۀ حوزۀ علمیه قم را به باز تولید معرفت دینی دگرپذیر، تعاملی و گفتوگویی سوق دهد و خود با همۀ نامهربانیهایی که در سالهای اخیر دیده است، بهمثابه یک چهرۀ مؤسس این رویکرد، در لباس حوزوی و جایگاهی دانشگاهی حضور پیدا کند.
قدرشناسی از شخصیتی اثرگذار مانند دکتر نواب از آن رو لازم است که وقتی این واقعه را تحلیل میکنیم، درمییابیم که او با تأسیس دانشگاه ادیان چه اثری بر سازوکار اجتماعی و فرهنگی تولید شناخت در ایران گذاشته است. این اقدام فرهنگی مؤسس دانشگاه ادیان را در قالب نظریه و تعبیر سوروکین، میتوان اینگونه بازگویی کرد که دانشگاه ادیان و رویکرد مؤسس آن و تلاشهای اساتید و محققان این دانشگاه توانسته است معرفت ساختاری حوزه را سمت ادراک فرهنگی از ادیان و مذاهب سوق داده، موجب شود در یک اقدام فراساختار، نمایندگان رسمی این نهاد در یک اجلاس جهانی شرکت کنند و مطابق ویدئویی که پخش کردهاند، معرفت و شناختی را در مصاحبههایشان بازگو کنند که به تعبیر سوروکین، تلفیق فرهنگ ادراکی، عقیدتی و آرمانگرایانه در قالب بازتولید فرهنگی دگرپذیری و دیگری دینی است. این تحول را دانشگاه ادیان و مذاهب، درقلمرو معرفت دینی و شناخت بینالادیانی، تولید و منتشر کرده است. اثرگذاری دانشگاه ادیان در جایگاه تسهیلکنندۀ بههم پیوستگی سه بعد ادارکی، عقیدتی و آرمانگرایانه بینش فرهنگی بر هیئتی عالیرتبه از حوزۀ علمیه قم، جای تردید ندارد.
شکلگیری بخش ادیان در روابط بینالملل حوزه، بیهیچ تردیدی، متأثر از فرهنگی است که دانشگاه ادیان بهعنوان زمینۀ معرفت ایجاد کرده است. پیش از تأسیس دانشگاه ادیان و مذاهب، معرفت نسبت به ادیان دیگر در حوزههای علمیه، در سیطرۀ معرفت یک ساختار عقیدتی آپولوچتیک بوده است که دیگری دینی بهمثابه حامل معرفتی که قابل اعتنا باشد، تلقی نمیشده است.
سخن آخر
تا پیش از تأسیس دانشگاه ادیان، معرفت نسبت به ادیان دیگر در حوزههای علمیه عمدتاً در سیطره نگرش اعتقادی بسته بود؛ جایی که «دیگری دینی» حامل معرفتی معتبر به شمار نمیآمد. اما نواب و همراهانش، با الهام از الگوهای شهید بهشتی، شهید مطهری و امام موسی صدر، این مسیر را تغییر دادند. آنان دانشگاهی پدید آوردند که از منظر جامعهشناسی معرفت، نه یک «ساختار تولید معرفت»، بلکه بستری فرهنگی است برای پیوند سه ساحت معرفتی و تولید شناخت بینالادیانی.
در پرتو نظریه سوروکین، میتوان گفت دانشگاه ادیان و مذاهب صحنهای است برای تجربه «تقارب فرهنگها». این تقارب، به تولید معرفتی انجامیده که بر دگرپذیری آگاهانه و فراساختاری استوار است. چهره مصمم و در عین حال فروتن موسس این دانشگاه در ویدئوی اجلاس مالزی، تجسم عینی همین نظریه است: پیوند حوزه و دانشگاه، ایمان و عقل، تجربه و شهود، در مسیر بازتولید معرفتی که گفتوگو را جایگزین انحصار میکند. از این نظر، چهرۀ مصمم و ظاهراً در حاشیۀ مؤسس دانشگاه ادیان در ویدئوی منتشرشده از اجلاس مالزی، تجسم «نظریۀ تقارب» سوروکین در جامعهشناسی معرفت حوزه و دانشگاه است.