
کرکگور (کییِر کِگارد) معتقد است مسیحیت «فهمیدنی» نیست [۲]! به گمانم این فیلسوف ِاگزیستانسیالست[۳] البته از نوع الهیاش[۴]؛ -هر چند برخی معتقدند که این نظریه (که کرکگور پدر اگزیستانسیالیزم است) منسوخ شدهاست[۵]- با این کلامش خیال همه –مخصوصاً عالمان مسیحی- را راحت کرد و آب پاکی را روی دست همهی فیلسوفان و عقلاء ریخت.
کرکگور کیست؟
سورن آبه کرکگور* (۱۸۵۵-۱۸۱۳) نویسندهای دانمارکی است. «ادبیاتش» و این نامی است که خود او به نوشتههایش میداد، فلسفه روانشناسی، الهیات، ادبیات مذهبی، ادبیات داستانی و نقد ادبی را در بر میگیرد. رویدادی موجب شد از کشیش شدن «که برایش تعلیم و تربیت دینی بود» صرفنظر کند. در اواخر عمر، «یکه و تنها درگیر مبارزهای علنی علیه کلیسای دولتی دانمارک»، در مطبوعات مشهور و مجلهی خودش «لحظه» شد. در حالیکه «ایمانی قوی» به مسیحیت اظهار میداشت ولی از گرفتن عشاء ربانی از دست کشیش کلیسای رسمی امتناع میورزید، از دنیا رفت[۶]. کرکگور از زمرهی «ایمان گرایان» است. ایمان گرایی معاصر در آثار کسانی چون کارل بارث، کرکگور و ویتگنشتاین، ظهور و جلوهای نوین یافته است.[۷]
ایمان گرایی (فیدئیسم)** چیست؟
ایمان گرایی دیدگاهی است که نظامهای اعتقادات دینی را موضوع ارزیابی و سنجش عقلانی نمیداند.[۸] ایمان گرایی، روایتی خاص از نسبت عقل و ایمان است که در برابر الهیات طبیعی و دیگر تفسیرهای بدیل از رابطهی عقل و ایمان قرار دارد. همواره مساعی متکلمان مصروف این شده که معلوم کنند آموزههای دینی هیچگونه تعارضی با اصول عقلی ندارد. حتی متکلمان حوزهی الهیات طبیعی، از این پیشتر رفته و کوشیدهاند تا باورهای دینی را بر مبنای اصول عقلی یا تجربی مبرهن سازند؛ اما ایمان گرایی چنین تلاشهایی را بیحاصل میداند؛ زیرا اصولاً باورهای دینی را مأخوذ از ارادهی خضوع و خشوع آدمی در برابر خداوند میداند و در این تصمیم، نیازی به تایید عقل و برهان نمیبیند. کرکگور میگوید: «کسی که سعی دارد تا ایمان دینی خود را بر پایهی اسناد و مدارک عینی و عقلی استوار سازد از بن و اساس بر خطاست؛ زیرا چنین کاری نه ممکن تواند بود و نه مطلوب. خداباوری معلول سیر و سلوک آدمی است نه محصول برهان عقلی و ریاضی.[۹]
ایمان گرایی کرکگور که از نوع افراطی آن هم هست[۱۰] به هیچ روی با عقل سر آشتی ندارد. کرکگور معتقد است که عقلانی کردن ایمان امری متناقض[نما] (پارادوکسیکال) است.[۱۱] کرکگور در کتاب «مراحل و منازل مسیر زندگی» میگوید: «مسیحیت، یک دکترین فلسفی نیست که بخواهیم آن را در پرتو نظریه پردازیهای عقلی دریابیم؛ چراکه مسیح فیلسوف نبوده است و آن که نخستین بار از مسیحیت دفاع عقلانی کرد در واقع یهودای دیگری بوده است. من کسی را که از دین مسیح، دفاع عقلانی میکند بیایمان میدانم.[۱۲] ایمان شور و شوقی است که «خودِ فرد» را شکل میدهد و باید پروراند؛ وگرنه خود رخ نمیدهد.[۱۳]
نقد و بررسی
همانگونه که مشاهده شد ایمان گرایان و از زمرهی ایشان و از چهرههای مطرح این تفکر، کرکگور، هیچ جایگاهی برای عقل و استدلال در کار ایمان ورزی قایل نیستند. حال پرسش و یا به تعبیر دقیقتر مشکل اساسی این است که اگر از نظر کرکگور ایمان نوعی شورمندی بلکه عالیترین شورمندی انسانی است که ماهیت آن خطرکردن و تصمیمگیری بدون تعقل است،[۱۴] چرا مسیحیت تا این حد در تلاش است تا به عنوان دین برتر خود را تبیین و اثبات کند. اصلاً چگونه میخواهد این مهم را به انجام برساند؟ مگر جز استدلال و برهان و کار عقلی راهی برای تعامل، تفاهم و انتقال وجود دارد؟ براستی این همه سایت و شبکه و کتاب و مجله تا کلیسای خانگی و … بدون تعقل فعالیت میکند؟! بله فطرت و دریافتها (شهودها) ی باطنی در کنار وحی از منابع شناختند؛ اما آیا مسیحیتِ فراری از تعقل بر پایهی این منابع تبلیغ میکند؟! این از سویی و اما سویهی دیگر اشکال این است که:
برفرض ایمان نوعی جهیدن(!) باشد؛ اما به کجا؟ به راستی به درون کدام ایمان بایستی فرو غلتید؟[۱۵] جویندهی تشنهی حقیقت که درپی گمشدهاش بر هر درگاهی وارد میشود و در این تکاپو برای یافتِ نسخهی درمانش با انواع، داروها و تبلیغات مواجه دارد و در نهایت، بایستی یک راه را برگزیند [۱۶] تکلیفش چیست؟ نتیجه آنکه نظریهی ایمان گرایی (فیدئیسم) که شاید در فضای مسیحیت تبشیری اجتناب ناپذیر بنماید؛ چرا که آموزههای آن به هیچ روی قابل تعقل و فهمیدن نیست، مسائل الهیاتی حادی را به وجود میآورد[۱۷] که قابل پذیرش نیست و تمثیل طرح جناب کرکگور و نظائرش تمثیل: «از چاله در آمدن و به چاه افتادن!» است.
پینوشت:
*Kierkegard Soren Aabye
**Fideism
[۱]. صادقی، هادی، درآمدی بر کلام جدید، قم: انتشارات کتاب طه و نشر معارف، ۱۳۸۲، ص ۲۷.
[۲] لی اندرسون، فلسفهی کیر کگور، ترجمهی خشایار دیهیمی، تهران، طرح نو، ۱۳۸۵، ص ۱۵۹.
[۳]. این اصطلاح (اگزیستانسیالیسم) در معنای بسط یافتهتر خود، برای اشاره به جنبشی است که شاید در سالهای ۱۹۳۸-۱۹۶۸ به اوج خود رسید و اساسا ریشههای آن در آثار سورن کرکگور (۱۸۱۸- ۱۸۵۵) ، فیلسوف دانمارکی، قرار دارد. (مک گراث، آلیستر، درس نامهی الهیات، ترجمهی بهروز حدادی، قم: انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۴، ص ۲۹۶) اگزیستانسیالیسم مقولهای عام از فلسفههایی است که تا حدی از میراث فیلسوف و الهی دان دانمارکی سورن کرکگور سربرآورد. ( مک گراث، همان، ص ۳۴۴)
[۴]. ملکیان، مصطفی، راهی به رهایی جستارهایی در عقلانیت و معنویت، تهران: نگاه معاصر، ۱۳۸۰، چاپ سوم، ص ۴۱.
[۵]. سی.استیون اونز، کرکگور، مترجم: ایرج احمدی، فصلنامهی ناقد سال اول ۱۳۸۳ شماره ۳.
[۶]. همان.
[۷]. دارایی، علی اصغر، فرهنگ اصطلاحات فلسفی-اجتماعی (۱۴) ایمان گرایی، آموزش معارف اسلامی، بهار ۱۳۸۴، دورهی هفدهم، شمارهی ۳.
[۸]. صادقی، هادی، همان، ص ۷۸.
[۹]. دارایی، علی اصغر، همان.
[۱۰]. صادقی، هادی، همان، ۳۳.
[۱۱]. همان.
[۱۲]. دارایی، علیاصغر، همان.
[۱۳]. سی.استیون اونز، همان.
[۱۴]. کییرکگور، سورن، ترس و لرز، ترجمه رشیدیان، عبدالکریم، تهران، نشر نی، ۱۳۷۸، چاپ اول،ص ۱۵۶.
[۱۵]. فعالی، محمدتقی، ایمان و چالش های معاصر، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه، ص ۱۱۷.
[۱۶]. به هر حال دین اسلام، حضرت عیسی علیه السلام را پیامبر خدای بزرگ ولی مسیحیت خود خدا میداند! و کمونیسم هم که منکر اصل دین است، آن را را افیون تودهها میداند!
[۱۷]. گرنز، استنلی، اولسن، راجر، الاهیات مسیحی در قرن بیستم، مترجمان: روبرت آساریان، میشل آقامالیان، تهران، نشر ماهی، ۱۳۸۹، ص ۱۶۸.
منبع: پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب