به گزارش ادیان نیوز، تصاویر دلخراش قتلعام انسانهای بیگناه آنهم با سبُعانهترین شیوهها در عصر شکوفایی فرهنگ و تمدن بشری، صفحاتی تاریک و شرمآور را در تاریخ معاصر جهان رقم زده است. شاید تا چندی پیش چنین تصور میشد که تفکر تکفیری و سلفی ریشه در اندیشه اسلامی دارد و حاصل اختلافات عقیدتی میان مذاهب اسلامی (سنی و شیعه) است و از لحاظ گستره جغرافیایی تنها در محدوده غرب آسیا (خاورمیانه) میگنجد؛ در نتیجه تروریسم تکفیری یک معضل دروندینی و منطقهای است و تنها مسلمانانْ هدف حملات تروریستی تکفیریها هستند و پیروان سایر ادیان و مسلکها میتوانند از گزند آنان در امان باشند. لکن حوادث سالها و ماههای اخیر در نقاط مختلف جهان بر این پندار نادرست خط بطلان کشید.
اولاً کشتار جمعکثیری از مسلمانان اهلسنت و حتی مسیحیان در عراق و سوریه و تخریب کلیساها و عبادتگاههای غیرمسلمانان نشان داد هدف تکفیریها صرفاً شیعیان عراق یا علویان سوریه نیستند بلکه آنها سلاحهای خود را به سوی پیروان هر دین و مسلکی که مخالف تعصب، ارتجاع و جمود فکریشان باشند نشانه میروند.
ثانیاً ترورها و انفجارهای خونین فرانسه در سال ۲۰۱۵، اقدامات گروه تکفیری بوکوحرام در نیجریه و حادثه تروریستی اخیر در پایتخت اندونزی به وضوح ثابت کرد خشونت تکفیریها گسترهای بسیار فراتر از خاورمیانه یا حتی جهان اسلام را تحتالشعاع قرار داده و مردم سراسر جهان از شرق آسیا گرفته تا آفریقا و قلب اروپا در معرض خطرات آن هستند.
ثالثاً مشاهده عمق و شدت تعارض دیدگاهها و عملکرد تروریستهای تکفیری با آموزههای اصیل اسلام از یک سو و برملا شدن نقشآفرینی برخی قدرتهای غربی بهویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی در ایجاد، سازماندهی، تسلیح و پشتیبانی از این تروریستها از سوی دیگر موجب شده است تا بسیاری از تحلیلگران و حتی سیاستمداران در خصوص عدم ارتباط تکفیر با اسلام اصیل و اینکه گروه جنایتکاری همچون داعش علیرغم ادعای ظاهری خود هرگز نمیتواند نماینده تفکر اسلامی باشد، زبان به اعتراف بگشایند.
بنابراین امروز تفکر تکفیری و تروریسمِ خونبارِ ناشی از آن نه فقط چالش پیش روی اسلام بلکه دغدغه و تهدید مشترک تمامی ادیان آسمانی و همه ابناء بشر از هر ملیت و نژادی محسوب میشود و لذا مقابله مؤثر با آن نیز نیازمند درک و آگاهی مشترک، چارهجویی مشترک و اقدام مشترک است و در این میان هماندیشی علما و نخبگان روشنضمیر از کشورهای مختلف میتواند بسیار سازنده و مثمر ثمر باشد.
درد مشترک؛ درمان مشترک
تجربه حوادث تلخ سالهای اخیر موجب شده است تا همگان در جامعه جهانی به خوبی دریابند تروریسم کور که ریشه در تفکر مرتجع تکفیری دارد، تهدیدی نه فقط برای یک آیین یا منطقه جغرافیایی خاص بلکه برای تمامی ابناء بشر صرفنظر از دین، نژاد، فرهنگ و ملیتشان محسوب میشود. لذا یقیناً مقابله با چنین تهدید جهانشمولی از عهده یک دولت به تنهایی ساخته نیست بلکه همکاری و تشریک مساعی تمامی موجودیتهای جامعه جهانی اعم از دولتی و غیردولتی را طلب میکند.
رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان غربی مینویسد: «واقعیت این است که اگر مسائل دردناک، زمینهای برای چارهاندیشی و محملی برای همفکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد… رنجهای امروز اگر مایه ساختن فردایی بهتر و ایمنتر نشود، فقط به خاطرههایی تلخ و بیثمر فرو خواهد کاست… امروز تروریسم درد مشترک ما و شما است.»
اینک در شرایطی که متأسفانه سیاستمداران و دولتمردان کشورهای غربی آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند و با اتخاذ سیاستهایی مُزوّرانه در عین سر دادن شعار مبارزه با تروریسم، خود به نُضج و گسترش این پدیده شوم دامن میزنند، مسئولیت بسیار سنگینی بهعهده پیروان راستین موسی، عیسی و محمد(ع) بهویژه روحانیون، نخبگان، اندیشمندان و روشنفکرانِ متعهد به آرمانهای الهی است تا همدلانه برای مقابله با این تهدید بزرگ و نجات انسانهای بیگناه اقدام کنند.
به نظر میرسد نیاز امروز جهان بیش از هر چیز گشایش مسیری برای تعامل است که طی آن مردمان آزادمنش و ژرفاندیش جامعه جهانی در جایگاهی برابر و در فضایی مبتنی بر منطق و استدلال و رها از القائات گفتمان نظام سلطه و مناسبات قدرت، به بحث و گفتگو و هماندیشی سازنده برای نیل به درک متقابل و یافتن راهکارهایی جهت رفع سوءتفاهمها و مشکلات مشترک جوامع بشری بپردازند.
باید اذعان کرد که بزرگان قدرت و ثروت در روزگار کنونی تنها منافع مادی را سرلوحه سیاستهای خود قرار دادهاند و در این میان، موضوعی که ظاهراً هیچ اهمیتی برای آنان ندارد، همانا ریختن خون بیگناهان در جنگهای ویرانگر و لکه-دار شدن نام ادیان آسمانی است که در ذات خود همواره مُنادی صلح و دوستی هستند.
همچنین مکاتب فکری دستساز بشر همچون لیبرالیسم و کمونیسم با وجود تمامی ادعاهای خود نتوانستهاند گره از مشکلات بشریت بگشایند و جهانی سرشار از جنگ و تهدید و ناامنی را برای او ساختهاند. لذا چه بسا تنها راه باقی مانده برای بشر امروز بدون تردید بازگشت به تعالیم پیامبران الهی و گوش سپردن به ندای فطرتی باشد که در نهاد تمامی انسانها به ودیعه گذارده شده است (فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا) شاید اختلافات فکری و سلیقهای بسیاری میان پیروان ادیان مختلف وجود داشته باشد، لکن به فرموده قرآن کریم توجه به نقاط اشتراک (کلمه سواء) میتواند دریچهای به سوی وحدت و همگرایی فراروی تمامی اهل ایمان بگشاید. (قُلْ یَاأَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلى کَلِمَهٍ سَوَآءٍ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِّنْ دُونِ اللَّهِ)
منبع: پایگاه اهل سنت