نگاهی به حضور ارمنیان در مشهد و نقش اقتصادی فرهنگی آنان
به گزارش ردنا (ادیاننیوز)، دکتر علی مختاری در ۱۳۴۹ش در مشهد زاده شد. وی دارای کارشناسی مهندسی ژئوتکنیک و کارشناسی ارشد در رشتۀ مدیریت اجرایی از مؤسسه بین المللی مدیریت[۲] و دکترای تخصصی در رشتۀ مدیریت پروژه های اقتصادی از دانشگاه دولتی کیف[۳] است.
ایشان هم اکنون عضو رسمی سازمان بین المللی کیفیت آسیا و اقیانوسیه[۴] و عضو هیئت علمی و هیئت مدیرۀ پژوهشکدۀ علوم مدیریت و مهندسی سیستم ها و مدیرگروه دورۀ دکتری و کارشناسی ارشد رشتۀ مدیریت در دانشگاه ها و مراکز آموزشی کشور هستند و با این مراکز در زمینۀ راهنمایی، مشاوره و داوری پایان نامه های مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری همکاری دارند. دکتر علی مختاری علاوه بر نگارش مقالات متعدد و نیز ایراد ده ها سخنرانی در مجامع داخلی و بین المللی، تا کنون سه کتاب نیز در حوزۀ مدیریت نگاشته اند که یک عنوان آن هم اکنون به منزلۀ منبع درسی در دانشگاه های ایران و دیگر کشورهای فارسی زبان تدریس می شود. اخذ تندیس ها و نشان های متعدد، که برترین آنها نشان طلایی مدیریت توسعه است، از افتخارات ایشان محسوب می شود.
دکتر سمانه مختاری، همسر دکتر علی مختاری، در خرداد ۱۳۵۵ش در مشهد به دنیا آمد. تحصیلات خود را در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی آغاز کرد و سپس، در رشته های مدیریت امور فرهنگی و مدیریت کسب و کار ادامه تحصیل داد.
ایشان دارای مدرک دکترا در رشتۀ مدیریت کسب و کار از مؤسسۀ جی. ای. ام[۵] هستند و از ۱۳۸۵ش به منزلۀ مدرس در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به تدریس در مقاطع تحصیلی کاردانی و کارشناسی مشغول بوده اند. دکتر سمانه مختاری همواره در کنار آموزش به مقولۀ تحقیق و پژوهش نیز پرداخته و گرچه ویژه نامه ها و روزنامه های اقتصادی مجالی برای ابراز نظرات کارشناسی وی بوده ولی نتایج فعالیت های مطالعاتی ایشان عمدتاً در مجلات تخصصی به چاپ رسیده است.
ایدۀ اولیۀ تدوین و تألیف این مقاله بنا به نظر و پیشنهاد سرکار خانم آرمینه آراکلیان، سردبیرفرهیختۀ فصلنامۀ پیمان، ارائه شد که ضمن تقدیر از حمایت های فکری ایشان و نیز سرکار خانم آرپی مانوکیان، عضو اندیشمند هیئت تحریریه، از الطاف این عزیزان و نیز سایر دست اندرکاران دفتر فصلنامه سپاسگزاری می شود.
از آن صبحدم که نادرشاه افشار فرمان کوچ شماری از ارمنیان را به خراسان صادر کرد و از زمان مهاجرت گروهی از خانواده های ارمنی از مناطق ارمنی نشین جلفا به مشهد، طی جنگ با عثمانی، سال ها می گذرد اما متأسفانه حدود ۵/۱ دهه است که ساکنان مشهد حضور هم وطنان ارمنی را در عرصه های گوناگون اقتصادی و فرهنگی حس نمی کنند. این نوشتار به بررسی اجمالی چگونگی و روند مهاجرت ارمنیان به مشهد و نقش تأثیرگذار ایشان در اقتصاد و فرهنگ منطقه می پردازد.
بیشتر جهانگردانی که از دورۀ قاجار وارد مشهد شدند ترکیب جمعیتی شهر را متنوع یافتند. کلنل ییت[۶] در سفرنامۀ خود به ناخالصی نژادی جمعیت مشهد اشاره کرده و آن را از ترکیب قبایل و مردم مختلف دانسته است. [۷]با گذشت زمان بر شمار مهاجران افزوده شد به گونه ای که روزنامۀ خراسان در اولین شمارۀ خود دربارۀ تنوع جمعیتی مشهد نوشت:
«ارض اقدس نقطه اجتماع نفوس متنوعه داخل و خارج است به طوری که متجاوز از دو ثلث سکنۀ این شهر از قفقاز و ترکستان و افغانستان و نقاط مختلف ایران تشکیل یافته است».[۸]
اما در این میان پیشینۀ حضور ارمنیان مشهد به دورۀ نادرشاه باز می گردد. وی نخست شماری از ارمنیان جلفای نو اصفهان را به خراسان کوچ داد و پس از آن، در جنگ با عثمانی خانواده هایی را از مناطق ارمنی نشین جلفای قدیم به مشهد منتقل کرد. گزارش های پراکنده ای دربارۀ مشاغل ارمنیان مهاجر به مشهد وجود دارد. آنان به دستور مقامات حکومتی فقط می توانستند به مشاغل زرگری، جواهرسازی و بازرگانی اشتغال داشته باشند. [۹]
جوناس هنوی،[۱۰] بازرگان انگلیسی ای که در زمان نادرشاه وارد مشهد شد، نیز در خاطرات خود به حضور ارمنیان در این شهر اشاره کرده و نوشته است:
«نادر آرامگاهی باشکوه و یک کلیسا برای ارمنیان بر پا کرد».[۱۱]
اکنون، از این بناها اثری برجای نمانده و اطلاعاتی در دست نیست. اما زندگی در این شهر برای بازرگانان ارمنی فرجامی خوش به همراه نداشت. شورش خراسان، در بازپسین سال های فرمانراویی نادر، به کشتارهایی انجامید که سر بسیاری از بازرگانان این دوره را بر باد داد و گروهی از بازرگانان ایرانی و ارمنی به دست سربازان نادر از یک یا دو چشم محروم شدند. [۱۲]
از اولین سکونتگاه ارمنیان مشهد اطلاع صحیحی در دست نیست و بیشتر گزارش های به جای مانده از قرن بیستم میلادی است. شروع رونق زندگی ارمنیان مشهد را باید از میانۀ قرن نوزدهم میلادی دانست اما شواهد مکتوب دورۀ قاجار در این مورد متناقض است.
اعتمادالسلطنه هنگام مسافرت به مشهد نوشته که ارمنی ای در این شهر وجود ندارد. [۱۳]شاید، نویسندگان مکتب شاپوری نیز به تبعیت از وی در اوایل دورۀ پهلوی نوشتند که تا پنجاه سال پیش در خراسان هیچ ارمنی ای نبوده و از این تاریخ بازرگانان ارمنی از راه روسیه به مشهد آمده و ساکن شده اند. [۱۴]
در مقابل، جهانگردان اروپایی در آغاز قرن بیستم وجود ارمنیان را در این منطقه ثبت کرده اند اما از محلۀ ارمنی نشین در مشهد سخنی نگفته اند. چرایی و دلیل وجود چنین تناقض هایی در شواهد مکتوب به درستی بر مؤلفان این مقاله پیدا نیست اما می توان بر این باور بود که بنا بر دلایلی خاص اعتمادالسلطنه و به دنبال آن نویسندگان شاپوری وجود ارمنیان در مشهد را با صراحت انکار اما جهانگردان اروپایی به وجود آنها اشاره کرده اند.
با وجود این، بیشتر محققان معتقدند که ارمنیان مشهد رابطه ای مسالمت آمیز با هم وطنان مسلمان خود داشتند[۱۵] و از آزادی نسبی برخوردار بودند و نه از طرف آنان و نه دیگران برای آنها به منزلۀ اقلیت دینی مزاحمتی ایجاد نشد. [۱۶] ارمنیان آزادانه در بین مردم زندگی می کردند و محل سکونت آنان در محدودۀ ارگ و پشت باغ ملی بود. اختلاف یا تبعیض دربارۀ آنان وجود نداشت و طی بیش از دو قرن زندگی در مشهد ارمنیان به موفقیت هایی قابل توجه دست یافتند که در بخش مباحث اقتصادی و فرهنگی بدان اشاره خواهیم کرد.
اما به راستی ارمنیان مشهد از کجا آمده اند؟ عظیم زادۀ طهرانی، که پژوهشی دربارۀ ارمنیان مشهد انجام داده، در این مورد نوشته است:
«در مصاحبه با افراد مسیحی و مراجعه به سنگ قبرهای مسیحیان مشهد مشخص شد برخی از شوشی، قره باغ، ارومیه و دیگر شهرهای غربی و شرقی و تعدادی نیز از شرق ایران یعنی قندهار و مولتان به مشهد آمده اند».[۱۷]
به این گروه باید مهاجران اصفهان را نیز افزود. گروه دیگر بازرگانان و اتباع روسیه بودند که در دورۀ قاجار برخی از آنان هنوز با قفقاز ارتباط داشتند و تحت حمایت کنسولگری روسیه در مشهد قرار گرفتند. همچنین، باید سربازان و افسران ارمنی روسی را نیز به جمعیت ارمنیان مشهد اضافه کرد که در زمان جنگ جهانی دوم وارد این شهر شدند.
ارمنیان در ساختار جمعیتی و حتی حکومتی مشهد پذیرفته شده بودند. در دورۀ پهلوی، بر جمعیت ارمنیان مشهد افزوده شد. در ۱۳۱۳ش، به ۳۶۰ تن[۱۸] و در ۱۳۱۷ش، به حدود ۱۱۰ تن رسید. [۱۹]پس از شهریور ۱۳۲۰ش، شماری از ارمنیان مشهد به تهران[۲۰] و برخی نیز به ارمنستان مهاجرت کردند و به این ترتیب، به مرور از جمعیت آنان کاسته شد.
این مهاجرت ها در سال های پس از شهریور ۱۳۲۰ش و ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش ادامه یافت به گونه ای که در ۲۹ مرداد ۱۳۳۹ش تنها ۵۷ خانوادۀ ارمنی در مشهد ساکن بودند که حدود ۱۳۰ نفر از آنان می توانستند در انتخابات شرکت کنند. [۲۱]در اوایل دهۀ پنجاه، شمار ارمنیان به ۵۱ خانوار و در مجموع، حدود دویست نفر رسید. [۲۲]در سرشماری ۱۳۴۵ش، اطلاعات دقیقی دربارۀ جمعیت ارمنیان ثبت شده که براساس آن در مشهد ۳۲۰ ارمنی زندگی می کردند. [۲۳]در اوایل دهۀ پنجاه، ارمنیان ۹۵ درصد مسیحیان مشهد را تشکیل می دادند. [۲۴]
با وقوع انقلاب اسلامی وضعیت زندگی ارمنیان مشهد تغییر کرد و شمار آنان به دلیل مسائل شغلی و دینی رو به کاهش نهاد. در آمار ۱۳۶۵ش، کل مسیحیان مشهد ۲۱۰ نفر بوده است که عظیم زاده طهرانی بیشتر این جمعیت را متعلق به ارمنیان می داند. [۲۵]در دهۀ بعدی، شمار ارمنیان مشهد باز هم کاهش یافت و در آمار ۱۳۷۵ش، در نواحی دهگانۀ مشهد، در مجموع ۶۱ نفر مسیحی وجود داشته. [۲۶]پس از آن، این روند به گونه ای چشمگیر کاهش یافت و بیشتر ارمنیان به اصفهان و تهران مهاجرت کردند.
یکی از مهم ترین منابع ثبت آمار ارمنیان گزارش های کلیساست. در انتخابات مجلس شورای اسلامی، در ۱۹ فروردین ۱۳۶۷ش، در کلیسای ارمنیان ۵۹ نفر شرکت کردند. این آمار در سال های بعد کاهش یافت و در انتخابات شورای کلیسایی مشهد، در ۲۹ مهر۱۳۷۹ش، که در محل کلیسای ارمنیان برگزار شد، تنها۲۳ نفر شرکت کردند. [۲۷]
بیشتر ارمنیان مشهد در محلۀ ارگ، کوچه های خیابان امام خمینی کنونی و نزدیک کلیسای ارمنیان زندگی می کردند. با توسعۀ شهر برخی در خیابان دکترا ساکن شدند و در ۱۳۷۹ش، نیز یک خانوادۀ ارمنی در بحرآباد ساکن بود. [۲۸]
متأسفانه، آخرین آمارها نشان می دهد ارمنیان اکنون جایگاهی در ساختار جمعیتی مشهد ندارند اما در دورۀ قاجار و پهلوی جزو تأثیرگذارترین ساکنان مشهد از لحاظ اقتصادی و فرهنگی بودند. در سال های نخست انقلاب اسلامی، مهاجرت ارمنیان از مشهد یک خلأ بزرگ فرهنگی و اقتصادی در این شهر به وجود آورد که به ویژه از نظر شغلی مشهود بود.
مشاغل و نقش اقتصادی ارمنیان
در سال های اولیۀ حکومت رضا شاه، فعالیت اقلیت های دینی در مشاغل دولتی محدودیت هایی داشت. با وجود این، ارمنیان بر خلاف دیگر اقلیت ها در ادارات دولتی نیز اجازۀ کار داشتند. طبیب قوچانی دربارۀ موقعیت آنان پس از ورود اروپایی ها به ایران چنین نوشته:
«علی الحساب برای طایفۀ ارمنیان خوب شده است به جهت آنکه در صدد تحصیل زبان خارجه برآمدند و آن عمل را تکمیل کردند. در این صورت، مردم اروپا محتاج به ترجمۀ آنها شدند، چون زبان دان بودند و در کارهای بانک و کمپانی نصب شدند و ریاستی نسبت به سایرین پیدا کردند. از طرف دیگر، هم مذهب و هم دین اهل اروپا بودند و وثوق فرنگی ها به آنها بیشتر بود».[۲۹]
در اوایل دهۀ ۱۳۵۰ش، هفت تن از ارمنیان در دستگاه های دولتی و بنگاه های خارجی مشغول به کار بودند: یک نفر در وزارت فرهنگ، یک نفر در پست و تلگراف، دو نفر در شرکت نفت، یک راننده در کنسولگری امریکا، یک نفر در بیمارستان امریکایی ها و یک نفر هم در اصل چهار ترومن. [۳۰] یکی دیگر از ارمنیان نیز به نام خاچیک کارمند بانک ملی مشهد بود.
مسیو میکائیلیان، از شناخته شده ترین ارمنیان مشهد، کارمند پست و تلگراف خراسان بود که در دورۀ جنگ جهانی دوم از اصفهان به مشهد آمده و به سبب تسلط بر زبان انگلیسی و تلگراف به استخدام ادارۀ پست و تلگراف خراسان در آمده و مسئول تلگراف خارجه بود. وی بعدها معلم تلگرافچی لاتین برای کارآموزان این اداره در مدرسۀ پست و تلگراف شد که همه شاگردان و کارکنان پست و تلگراف خراسان از وی به نیکی یاد می کنند. [۳۱]
ارمنیان مشهد در چند زمینۀ شغلی شاخص بودند و مهم ترین نقش آنان در زمینۀ بازرگانی، رانندگی و سینما بود. در کل، ارمنیان ایران، به سبب وضعیت خاص خود، در برخی از رشته ها و حرفه ها فعالیت بیشتری داشتند. تاریخچۀ فعالیت اقتصادی ارمنیان نشان می دهد که آنان به واقع در کار خود ماهر بودند و در برخی رشته ها، مانند بازرگانی، زرگری، اسلحه سازی، سینماداری، پزشکی و خیاطی بسیار حرفه ای عمل می کردند.
این ویژگی های اقتصادی دربارۀ ارمنیان مشهد نیز صادق است. اگرچه در مقالۀ «ارمنیان، ماهر و محدود»،[۳۲] به ارمنیان مشهد اشاره نشده اما تلاش خواهیم کرد جزئیات بیشتری در این زمینه ارائه دهیم تا مشخص شود که آیا ارمنیان مشهد از نظر شغلی جزئی از یک واحد فرهنگی بزرگ تر بودند یا خیر و دیگر اینکه آیا وضعیت محیط می تواند سبب تغییر در مشاغل آنان شده باشد.
در زمان مسافرت دالمانی[۳۳] به مشهد، تنها یک مغازه در این شهر وجود داشت که اشیای مورد نیاز اروپایی ها را به فروش می رساند. این مغازه به دست یک ارمنی به نام برناردی اداره می شد و شعبۀ یکی از تجارتخانه های بزرگ پاریس بود که به خرید و فروش اشیای قدیمی اشتغال داشت. [۳۴]احتمال دارد که این تجارتخانه همان شرکت زیگلر[۳۵] باشد که کرزن در ۱۸۸۹م/۱۳۰۶ق دربارۀ آن نوشته که تنها نمایندۀ تجارت خانۀ اروپایی در مشهد بوده است. [۳۶]رابطۀ ارمنیان با مسیحیان و اروپایی ها نقش مهمی در رونق این مغازه و جلب مشتری داشت. به ویژه، برخورد با زنان اروپایی نکته ای قابل توجه بود که اسکرین[۳۷] در زمان جنگ جهانی دوم به آن توجه کرد. او معتقد بود:
«با زنان انگلیسی هنگام خرید در مغازه ها، به جز چند مغازۀ متعلق به ارمنی ها، رفتاری شایسته نمی شد».[۳۸]
این موضوع نشان می دهد که ارمنیان روزنۀ امیدی برای اروپایی های مقیم مشهد بودند و کالاهای خاص آنان تنها در این مغازه ها پیدا می شده.
ارمنیان مشهد از دو گروه ارمنیان ایرانی و ارمنیان تبعۀ روسیه تشکیل می شدند. بازرگانان ارمنی تابع روسیه، که ابتدا در سرای سلطانی حجره گرفتند، بیشتر در زمینۀ صادرات پشم و پنبه فعالیت داشتند. آنان پشم را از افغانستان و پنبه را از خراسان می خریدند و به روسیه صادر و در مقابل، از روسیه قند، شکر و مال التجارۀ ذرعی وارد می کردند. [۳۹]البته، این بازرگانان در شهرهای دیگری چون سبزوار، تربیت حیدریه و قوچان نیز فعالیت داشتند و محدودۀ تجارت آنان در خراسان مختص مشهد نبود. [۴۰]آمار ۱۸۸۲م/۱۲۹۹ق شمار بازرگانان ارمنی تابع روسیه را در مشهد شش نفر، ملازمان آنها را چهار نفر، ارمنی های نیشابور و سبزوار را سه نفر و ارمنیان قوچان، بجنورد، دره گز، کلات، اسفراین و جوین را به طور تخمینی ۱۲۰ نفر ثبت کرده است. [۴۱]
نقش بازرگانان ارمنی مشهد واسطه گری تجارت پشم بود زیرا ایالت خراسان وارد کنندۀ پشم از افغانستان بود. بازرگانان افغانی به کمک بازرگانان ایرانی و ارمنی پشم تولیدی در افغانستان را پس از ورود به خراسان به بازارهای روسیه و حتی اروپا صادر می کردند. [۴۲] دنیای تجارت و سود حاصل از آن به تدریج ارمنیان و روس ها را به رقابت با یکدیگر کشاند. البته، این رقابت در دراز مدت به سبب پشتوانۀ دولتی و توان اقتصادی قوی روس ها در خراسان دورۀ قاجار به نفع روس ها پایان یافت.
بانک استقراضی روسیه برای سهیم شدن در تجارت پشم خراسان در صدد ارائۀ تسهیلات مالی به تاجران پشم بر آمد. گزارش سفارت انگلستان در نوامبر ۱۹۰۳م نشان می دهد که بانک استقراضی تلاش کرده تا تمامی افغان های صادر کنندۀ پشم به خراسان را تحت نظارت خود در آورد و به آنها پیشنهاد داده تا، با بهره ای اندک، مساعده به آنان داده شود تا پشم های خود را به روسیه و اروپا صادر کنند. با اینکه بازرگانان افغان همچنان به معاملۀ خود با بازرگانان ارمنی ادامه دادند اما ارمنیان معتقد بودند که نمی توانند برای مدتی طولانی امیدوار باشند که بتوانند با یک مؤسسۀ دولتی مانند بانک روس رقابت کنند. [۴۳]
یکی از ادارات روسی ارمنی در مشهد ادارۀ کنتور قفقاز مرکوری بود که در بالا خیابان[۴۴] قرار داشت. محل این اداره منزل مشاور ادارۀ کنتور قفقاز مرکوری (از ارمنیان قرا باغ) بود. [۴۵]
با وجود اینکه ارمنیان مشهد در زمینۀ مشاغل آزاد و دولتی مشکل و محدویتی نداشتند اما بیشتر مشاغلی را انتخاب می کردند که با دنیای خارج از مشهد ارتباط داشت و مشاغل نو و جدید محسوب می شد.
در میان ارمنیان مشهد، فقیر وجود نداشت و آنان اولین مغازه داران سبک جدید در مشهد بودند. از جملۀ این مغازه ها مغازۀ یروانت (یرواند) بود که تقریباً همه چیز داشت، وسایل عتیقه، رادیو و تلویزیون که تازه وارد مشهد شده بود.
چلوکبابی امید، در خیابان ارگ؛ مغازه دماوند، متعلق به گاسپاریان؛ و مغازۀ بادریان از دیگر مغازه هایی بودند که کالاهای لوکس و جدیدی مانند تن ماهی، ساردین و قهوه می فروختند. نخستین بار آنها خوراکی های جدیدی مانند کالباس را به مشهد آوردند. بیشتر مغازه های ارمنیان در محدودۀ ارگ بود. اغذیه فروشی های مشهد نیز بیشتر در کوچۀ ارگ و در دست ارمنیان قرار داشت. از مهم ترین این مغازه ها، که در سال های پس از انقلاب نیز به فعالیت خود ادامه دادند، مغازۀ آراماییس سارکسیان در میدان ۱۰دی و مغازۀ تیگران برزائیان در مقابل باغ ملی بود.
گروهی از ارمنیان نیز مقاطعه کار و راننده بودند. [۴۶]سرویس پست مشهد دزداب (زاهدان) را در ۱۳۰۷ش آواکیم سرکسیان اجاره کرد. سورن ارمنی یکی از قدیمی ترین ماشین دارهای مشهد بود[۴۷] که در ۱۳۱۴ش ماشین دار بود و هاکوپ بهرامیان نیز در ۱۳۱۶ش یک استودوبیکر چهارتن داشت. در آن زمان، شمار ماشین دارهای مشهد از تعداد انگشتان دست فراتر نمی رفت.
حمل و نقل ها در زمان جنگ جهانی دوم در قالب شرکت یو. کی. سی. سی صورت می گرفت و اسکرین، سرکنسول بریتانیا در مشهد، در کتاب خود چنین آورده است که هنگام بازگشت به هندوستان در مارس ۱۹۴۲م به یکی از این مقاطعه کاران ارمنی برخورده که سه کامیون او گرفتار راهزنان شده بود. البته، نام او را ذکر نکرده است. [۴۸]از دیگر رانندگان قدیمی ارمنی باید از ادیک پاشایان در سال های پس از شهریور ۱۳۲۰ش[۴۹] و آلبرت در ۱۳۳۱ش یاد کرد.
از دورۀ پهلوی، ارمنیان به دلیل ایرانی بودن، امتیازهای بیشتری برای سرمایه گذاری دراز مدت و تأسیس کارخانه در خراسان به دست آوردند. رفت و آمد فراوان ارمنیان در دورۀ قاجار به روسیه آنان را با دانش و فناوری جدید آشنا کرده بود.
به همین دلیل با مهیا شدن وضعیت برای سرمایه گذاری در خراسان ارمنیان نخستین کارخانۀ نخ ریسی را در خراسان احداث و راه اندازی کردند. [۵۰]این کارخانه متعلق به هاروطونیان، یکی از ثروتمندان ارمنی بود که از شوروی به مشهد مهاجرت کرده بود. این کارخانه در ۱۳۱۲ش با خرید ماشین آلات از آلمان تأسیس شد. کارخانه در فاصلۀ بین ساختمان شیر و خورشید و ادارۀ مالیات مشهد در انتهای کوچه قرار داشت.
موتورهای کارخانه ۱۵۰ اسب بخار قدرت داشتند و با پانصد دوک نخریسی در هر ده ساعت سیصد تا چهارصد کیلو نخ تولید می کردند. شمار کارگران کارخانه در روز بالغ بر سی نفر می شد و محصولات آن نخ های پشمی بود که برای قالی بافی مصرف می شد و بخشی از آن را نیز به خارج صادر می کردند. پارچه های این کارخانه در انواع زمستانی، بهاری و تابستانی تولید می شد. این نخستین کارخانۀ ریسندگی خراسان و تحولی در تولید بود. هاروطونیان با محصولات کارخانۀ پشم بافی خود در نمایشگاه کالاهای وطنی خراسان در ۱۳۱۳ش غرفه داشت. [۵۱]
ارمنیان در تأسیس شرکت برق مشهد نیز نقش فراوانی داشتند. پس از مذاکرات مختلف بین کارخانه های تولید برق مشهد در ۱۳۱۶ش و ترکیب آنها شرکت برق مشهد شکل گرفت. در پی آن، مالکم هاروطونیان به سمت هیئت مدیره و هاروطونیان به سمت مدیر عامل شرکت انتخاب شدند. [۵۲]هاروطونیان سهام دار شرکت سهامی ایالتی قماش و نیز از اعضای اصلی این شرکت بود و در ۱۳۱۴ش با ۱,۳۷۸ رأی به منزلۀ بازرس شرکت انتخاب شد. [۵۳]
هاروطونیان در حوزۀ فرهنگ نیز فعال بود و در ۱۰ اسفند ۱۳۱۵ش سینما خورشید را در تالار مجلل شیر و خورشید افتتاح کرد. [۵۴]وی در امور خیریه نیز نقش داشت و در ۱۳۰۸ش عضو کمیسیون مخصوص تجار، یکی از پنج کمیسیون جمع آوری اعانه برای زلزله زدگان شمال خراسان، بود که از طرف هیئت شیر و خورشید سرخ خراسان تشکیل شده بود. او به عرصۀ اداری مشهد نیز وارد شد و یکی از اعضای مؤثر انجمن شهرداری مشهد در اردیبهشت ۱۳۱۶ش بود. [۵۵]
در نمایشگاه اتاق تجارت خراسان، یک بازرگان ارمنی دیگر به نام آوانس بالایانس شرکت داشت که انواع پارچه های مخصوص لباس ها و پالتوهای بارانی را عرضه می کرد. [۵۶]ارمنیان همچنین اولین کارخانۀ پنبه پاک کنی را به خراسان آوردند. در دورۀ پهلوی اول، سه کارخانۀ پنبه پاک کنی در نیشابور، دو کارخانه در سبزوار و دو کارخانه در مشهد متعلق به ارمنیان بود. [۵۷]
دو تن دیگر از بازرگانان ارمنی مشهد در تأسیس شرکت خشکبار خراسان شرکت داشتند. مسیو خاچاطور باغداساریان از اعضای شرکت و باباجان داویدیانس مدیر عامل شرکت خشکبار خراسان بود. [۵۸] داویدیانس تاجر خشکبار بود و با روسیه تجارت می کرد.
همچنین، باید از تجارتخانۀ طومانیانس نام بریم که یک تجارتخانۀ بزرگ مالی ارمنی در تبریز بود و شعبه های گوناگونی در سرتاسر ایران از جمله مشهد داشت. [۵۹]نقش این تجارتخانه در مسائل اقتصادی فراتر از فعالیت آن در مشهد بود. تجارتخانۀ طومانیانس در امور خیریۀ مشهد نیز دست به اقدامات قابل توجهی زد که دو نمونه از آن کمک صد قرانی به مدرسۀ نوغان در ۲۹ رجب ۱۳۳۷ق[۶۰] و کمک ۷۵۰ قرانی به روزنامۀ چمن در ۱۳۳۵ق بود. [۶۱]
یپرم طوماسیان، مالک شرکت مجم، پیمانکار ساختمانی و آسفالت بود که در شهریور ۱۳۳۶ش برندۀ مناقصۀ آسفالت مشهد شد[۶۲] و کارخانۀ آسفالت را در مشهد تأسیس کرد[۶۳] که در انتهای خیابان نخریسی قرار داشت و پیمانکار بزرگ شهرداری محسوب می شد. وی دارای دکترای مهندسی در رشتۀ ساختمان بود. ساخت دادگستری خراسان، ساختمان تلفن خودکار مشهد و جادۀ فردوس ـ گناباد از جمله فعالیت های اوست. [۶۴]
برخی دیگر از مردان ارمنی در مشهد نجاری، آهنگری و مکانیکی می کردند و در زمینۀ مکانیکی و باطری سازی تخصص داشتند. خانم های ارمنی نیز خیاطی و بافندگی می کردند و جزو خیاطان زبده در دوخت لباس بانوان بودند. عروسیاک (آروسیاک)، خیاط ۲۵سالۀ ارمنی، در نزدیک باغ ملی سکونت داشت و براساس ژورنال های جدید خیاطی می کرد. [۶۵]ارمنیان مشهد مانند دیگر ارمنیان ایران بیشتر مشاغل سنتی خود را ادامه دادند و البته، به خوبی هم از عهدۀ این مشاغل برآمدند.
نقش ارمنیان مشهد در فرهنگ و سینما
ارمنیان مشهد نقش و جایگاه مهمی در فعالیت های فرهنگی و هنری داشتند. در میان عکاسان قدیمی و مهم مشهد، به شخصی به نام یوسفیان ارمنی برمی خوریم که یکی از پانزده عکاس قدیمی شهر بود که عکس های معمولی می گرفت و با فیلم روز کار می کرد. [۶۶]
مهم ترین عرصۀ فعالیت ارمنیان مشهد تئاتر و سینما بود و بعد از روس ها، اولین گروه جمعیتی بودند که به طور منسجم و منظم در این زمینه فعالیت کردند. هیئت تئاترال ارمنیان مشهد در ۱۳۱۴ش به وجود آمد. در ۲۳ دی ماه ۱۳۱۴ش آگهی ای پخش کرد مبنی بر اینکه نمایش معروف لیلی و مجنون از طرف هیئت و با بازی آقای مانوکیان و خانم ماری، که تازه از تهران وارد مشهد شده بودند، در عمارت شیر و خورشید به نمایش گذاشته می شود.
هم زمان با شکل گیری هیئت تئاترال ارمنیان مشهد باشگاه ارمنیان مشهد به وجود آمد که البته دارای مکانی خاص نبود. این باشگاه، که به عموم شهروندان خدمات فرهنگی و هنری در قالب تئاتر و موسیقی ارائه می کرد، پس از شهریور۱۳۲۰ش به فعالیت خود ادامه داد و در مناسبت های گوناگون به اجرای موسیقی می پرداخت.
مهم ترین عرصۀ فرهنگی ارمنیان مشهد، که به تدریج به شغل آنان تبدیل شد، سینما و سینماداری بود. [۶۷]روسی خان ارمنی در ۱۳۰۷ـ ۱۳۰۸ش در ساختمانی دو طبقه، در کوچۀ ارگ، سینما مایاک را تأسیس کرد.
روسی خان برادر همان کسی است که در تهران گراند سینما را ایجاد کرده بود. [۶۸]باباجان داویدیانس در ۱۳۱۲ش سینما وطن و هارطونیان نیز در ۱۳۱۴ش سینما خورشید را بنا نهاد. آرسن مانگاساریان به همراه مادام روزیک طوماسیان، یپرم طوماسیان، زاخار ماگسارانی و مسیو کاراپتیان شرکت سهامی خاص سینما خراسان را تأسیس کردند که بعدها ۷۵ سهم از ۳۵۰ سهم آن به هرانت (هراند) مانگاساریان، پسر آرسن مانگاساریان، تعلق گرفت.
اعضای این گروه سینما مایاک را با نام فردوسی توسعه دادند. [۶۹]سینما ملی و سینما دیده بان را به ترتیب از نیکلا گریگوریانس و حسن بیک حبیبی خریداری کردند و آنها را به نام های هما و ایران توسعه دادند.
آرسن مانگاساریان، پدر همسر یپرم طوماسیان، مالک شرکت مجم بود که پیش تر دربارۀ وی گفتیم. این گروه در ۱۳۵۰ش سینما شهر فرنگ را ساختند. پسر او، هرانت مانگاساریان، نیز یک ضلع مثلث سینماداران مشهد را تشکیل می داد. [۷۰] او از مهم ترین ارمنیان فعال در عرصۀ فرهنگ و سینما بود.
هرانت در ۱۳۰۵ش در مشهد به دنیا آمد و از ۱۳۲۷ش فعالیت هنری و اجتماعی خود را آغاز کرد. [۷۱]هرانت مانگاساریان مدیر شرکت سینماهای خراسان، مدیر شرکت شاد و جزو اعضای باشگاه لاینز مشهد و مهم ترین ارمنی عضو این باشگاه بود که در انتخابات هیئت مدیرۀ ۱۳۳۹ش به منزلۀ رئیس اموال انتخاب شد. او در هیئت مدیرۀ ۱۳۴۲ش نیز مسئول تشریفات و اموال بود و سپس، عضو کمیتۀ انتظامات باشگاه شد. هرانت مانگاساریان، که ریاست هیئت فوتبال استان خراسان را نیز بر عهده داشت، از اول فروردین ۱۳۴۵ش، به عضویت هیئت مدیرۀ فدراسیون فوتبال ایران انتخاب شد. [۷۲]
زاخار ماگسارانی، که بعدها سهام دار شرکت سهامی سینما خراسان شد، مدتی مدیر سینما ایران و در ۱۳۳۲ش، مدیر این شرکت سهامی بود. [۷۳]او پیش تر با نیکلا گریگوریانس سینما طوس و سپس، با مشارکت علی اف، سینما خیام را تأسیس کرد[۷۴] که هیچ کدام دورۀ فعالیت طولانی نداشتند و خیلی زود تعطیل شدند.
وارطان دانیل پطروسیان ضلع دوم سینماداران مشهد بود. وی دو سال مدیر سینما مایاک بود و سپس، نمایندۀ صاحبان فیلم تهران در سینما فردوسی شد. او داماد باباجان داویدیانس، مؤسس سینما وطن، بود و با وساطت دکتر آرام داویدیان، پسر باباجان داویدیانس و با مشارکت آرمناک سانطوریان و گاسپاریان سینما جهان را خرید.
این گروه با تغییر نام سینما جهان به نام متروپل در ۱۳۳۰ش رقابتی در حرفۀ سینماداری در مشهد ایجاد و در ۱۳۳۵ش سینما کریستال را تأسیس کردند. [۷۵]وارطان دانیل پطروسیان در ۱۳۳۵ش مالک سینما متروپل و کریستال بود. [۷۶]این گروه از سینماداران ارمنی پس از بازگشت پسر دانیل پطروسیان، به نام ملکُن، سینما دیاموند را در ۱۳۴۷ش ساختند که از مجلل ترین و بزرگ ترین سینماهای ایران و خاورمیانه بود. [۷۷]
علاوه بر صاحبان سینما کارکنان فنی آن نیز همگی ارمنی بودند. [۷۸]ارمنیان در سال های پایانی دورۀ پهلوی تقریباً یکه تاز عرصۀ سینما در مشهد محسوب می شدند و بنا به گفتۀ خانم کشیشیان از یازده سینمای مشهد، پیش از پیروزی انقلاب، نه سینما متعلق به ارمنیان بود. [۷۹]
ارمنیان مشهد یک ستارۀ درخشان در تاریخ سینمای ایران داشتند که مایۀ فخر آنان بود. آوانس اوهانیان (اوگانیانس)، اولین و مشهورترین شخصیت سینمایی ایران، در ۱۲۷۶ش در مشهد متولد شد. او مدتی در تالار اعتبارالسلطنه به نمایش فیلم پرداخت و سپس، با خانواده اش به روسیه رفت و تحصیلات خود را در رشتۀ حقوق و تجارت دنبال کرد. در ۱۳۰۴ش، پس از گذراندن دورۀ سینمایی مسکو، به تشویق سفارت ایران، به کشور بازگشت.
از آنجایی که در مشهد موفقیتی به دست نیاورد، با سفارش باباجان، وارطان پطروسیان او را به سینما مایاک تهران معرفی کرد. [۸۰]او در تهران نخستین مدرسۀ سینمایی را به وجود آورد و اولین دورۀ آموزش فیلم نامه نویسی و کارگردانی را در سینمای ایران برگزار کرد. [۸۱]
از افتخارات فرهنگ دوستان مشهد این است که نخستین فیلم نامه نویس، کارگردان، فیلم ساز و تدوینگر تاریخ سینمای ایران و نیز، پایه گذار نخستین مدرسۀ آرتیستی سینما در ایران در ۱۳۰۹ش آوانس اوهانیان (اوگانیانس) است. صنعت سینمای مشهد در دورۀ پهلوی در دست ارمنیان بود و جدیدترین فیلم های جهان در آن به نمایش در می آمد.
کلیسای ارمنیان
حضور مسیحیان پرشمار و با گرایش های فرقه ای گوناگون در مشهد موجب ساخت چندین کلیسا در این شهر شده که هریک به فرقه ای خاص در مسیحیت تعلق دارد. مهم ترین کلیسای مشهد متعلق به ارمنیان است. زمان ساخت برخی از این کلیساها با دقت ثبت نشده. در گزارش های زمان نادرشاه، به ساخت یک کلیسا اشاره شده اما پس از آن و در دورۀ قاجار، از وجود کلیسا در این شهر سخنی به میان نیامده است.
ارمنیان ابتدا یک مکان عبادی در محدودۀ گنبد سبز داشتند. بعدها، با همکاری خیران ارمنی کلیسایی نزدیک به محلۀ ارمنیان در ارگ ساخته شد که اکنون در ضلع شرقی میدان ۱۰ دی، در خیابان امام خمینی، قرار دارد. براساس اسناد منتشر نشدۀ استانداری وقت خراسان، کلیسای ارمنیان، پس از افزایش شمار ارمنیان، در ۱۳۱۷ش ساخته شد. ارمنیان مشهد در نامۀ مورخ ۲۶/۷/۱۳۱۷ش به پاکروان، استاندار خراسان، چنین نوشته اند:
«چون ارمنیان مشهد تابع خلیفه گری جلفای اصفهان هستند و هر ساله یک روحانی از طرف هیئت روحانیان جلفا، به طور موقت، برای اجرای مراسم و آئین های دینی به مشهد مسافرت می کند ولی به دلیل افزایش جمعیت ارمنیان مشهد، که بیش از ۱۱۰ خانوار است و اجرای آئین های دینی چون تولد، ازدواج و دفن نیازمند یک کشیش دائمی و تشکیل یک نمازخانه[۸۲] هستند در خواست اجازۀ تشکیل یک نمازخانه نمودند».[۸۳]
پاکروان نیز نامه ای برای وزارت کشور نوشت که به نخست وزیر ارجاع شد و او در ۳۰ آذر۱۳۱۷ش خطاب به وزارت کشور دستور داد:
«تشکیل نمازخانه و اقامت کشیش مزبور در مشهد برای انجام آیین مذهبی مانعی ندارد».[۸۴]
برنامۀ ساخت کلیسا سه سال ادامه یافت و به یاری هاروطونیان و مساعدت های کامیاران در ۱۳۲۰ش به پایان رسید.
هیئت نمایندگان ارمنیان مشهد در ۳۰ مرداد ۱۳۲۳ش خرید قطعه زمینی را در جنب خندق شهر از شهرداری مشهد درخواست کرد. آرمناک گِوُرکیان، رئیس هیئت کلیسای ارمنیان، پس از سه سال نامه نگاری توانست ۲۲۳ متر زمین را با اجازۀ وزارت کشور به منظور ساخت بنای مسکونی برای خادمان کلیسای ارمنیان از شهرداری مشهد خریداری کند. آرمناک سانطوریانس، رئیس و خاچیک سافاریان، منشی هیئت ارمنیان مشهد، پس از خرید زمین در ۱۳۲۷ش و ثبت آن در دفترخانۀ شمارۀ ۶، در ۱۷ مهر ۱۳۳۳ش، درخواست سند کردند.
زیربنای ساختمان کلیسا حدود سیصد متر مربع است که بر روی آن دو گنبد قرار دارد. در بالای در ورودی کلیسا، که در سمت غرب واقع شده، ناقوس نصب کرده اند و مطالبی به زبان ارمنی بر آن حک شده. برای نصب ناقوس کلیسا مشکل وجود داشت تا اینکه هنگام جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی محمدرضا پهلوی دستور داد که برای روز جشن ناقوس کلیسا به صدا درآید و ارمنیان نیز از فرصت استفاده و ناقوس را از اصفهان تهیه و نصب کردند. در این کلیسا، انجیل های بسیاری به زبان ارمنی و فارسی و یک صلیب فلزی ساخت کاشان، مخصوص مراسم تقدس، بر روی میز مخصوص نان و شراب وجود دارد. [۸۵] این کلیسا به نام مسروپ مقدس نام گذاری شد اما مردم به آن کلیسای مریم مقدس می گویند. [۸۶]در این کلیسا، هر ساله به مناسبتی ویژه، مراسم نیایش انجام می شد. [۸۷]
روحانی کلیسای ارمنیان مشهد در اوایل دهۀ ۱۳۵۰ش یغیازار کشیشیان[۸۸] بود. از کشیش های ارمنی مشهد می توان از آقا نظر سرکسیان و از متولیان کلیسای مشهد در دهۀ ۱۳۳۰ شمسی، دختر کشیش سرکسیان، نام برد. در دهه های اخیر، کلیسای ارمنیان مشهد از نظارت خلیفه گری جلفای نو اصفهان خارج شده و از خلیفه گری ارمنیان تهران تبعیت می کند. [۸۹]پس از پیروزی انقلاب، در این کلیسا همچنان مراسم مذهبی برپا می شد و کشیشی برای مراسم عید پاک، عید تقدیس انگور و ژانویه از تهران به مشهد می رفت اما امروزه به علت مهاجرت ارمنیان مشهد مراسمی در این کلیسا برگزار نمی شود. [۹۰]
در بخش جنوبی کلیسای ارمنیان، اتاقی قرار دارد که به منزلۀ کتابخانه از آن استفاده می شده. بنا به گفتۀ یکی از ارمنیان این کتابخانه میراث ارمنیان سبزوار و قوچان بود که گاسپاریان در ۱۳۴۰ش آن را از سبزوار به مشهد منتقل کرد و حدود چهار هزار جلد کتاب دارد که بیشتر به زبان ارمنی و روسی است. [۹۱]کلیسای ارمنیان مشهد پایگاه گردهمایی آنان بود. مراسم انتخابات نمایندگان ارمنیان در آنجا برگزار می شد و اسناد انتخابات، که در کلیسا نگهداری می شود، یکی از منابع مهم برای شناخت ارمنیان مشهد است.
در خصوص معماری سازۀ کلیسا نیز باید گفت که پلان ساختمان، شکلی تقریباً مستطیلی دارد. این ساختمان دارای دو گنبد مخروطی شکل است که در رأس هر دوی آنها صلیبی قرار گرفته است. گنبد بزرگ تر در وسط ساختمان قرار دارد و صلیب نصب شده بر بالای آن از جنس آهن است. در حاشیۀ زیر گنبد، ردیفی از کاشی های سفید رنگ قرار دارد که منقش به گلی سبز رنگ است. گنبدی مخروطی شکل نیز در بالای فضای ورودی کلیسا قرار دارد که لایۀ بیرونی آن، همانند سقف شیروانی مجاور آن، از جنس ورق گالوانیزه است. همچنین، کتیبه ای سنگی به زبان ارمنی بر بالای در ورودی به تالار کلیسا نصب و در زیر آن، تاریخ ساخت کلیسا قید شده است. در داخل کلیسا، به مکانی برمی خوریم که حکم سن را دارد و مراسم مذهبی در بالای آن اجرا می شده است. پس از مهاجرت ارمنیان از مشهد، این کلیسا متروکه شد.
امروزه، مسئولیت کلیسا با آقای آلفرد هاوان است. شایان ذکر است که این کلیسا، با توجه به ارزش های معماری و تاریخی آن، در ۲۵مرداد۱۳۸۴ش از سوی سازمان میراث فرهنگی در فهرست آثار تاریخی و فرهنگی کشور به ثبت رسیده است.
آرامستان ارمنیان
یکی از یادگارهای مهم ارمنیان مشهد آرامستان آنان است که اهمیت آن در گفتارهای عامیانه و منابع مکتوب نیز مشخص است. دالمانی گزارش کرده که ارمنیان در اوایل قرن بیستم با روس ها به طور مشترک یک آرامستان داشتند[۹۲] به همین دلیل آرامستان روس ها را در خیابان فردوسی آرامستان ارمنیان نیز می نامیدند.
ارمنیان مشهد آرامستان دیگری نیز در خارج از شهر داشتند که در غرب و خارج از حصار شهر، بیرون دروازۀ بالا خیابان، واقع بود. در این آرامستان، که یک در آهنی بزرگ و دیوارهایی مستحکم داشت، از سنگ قبرهای مرمر درجه یک استفاده شده.
امروزه، این گورستان در خیابان حر عاملی، ابتدای تقاطع شهید کریمی، واقع شده است؛ یعنی، برخلاف گذشته که دور از شهر بود به دلیل گسترش جغرافیایی شهر در یکی از محلات پرجمعیت مرکزی شهر قرار گرفته است.
وسعت این آرامستان نیز در گذشته بسیار بیشتر از اندازۀ کنونی آن بود. به گواهی برخی از اهالی قدیمی محلۀ عامل در سال های اخیر و به منظور انجام برخی اقدامات عمرانی از سوی شهرداری بخش اعظم این آرامستان تخریب شده است.
زمین واقع در ضلع شمالی آرامستان، که امروزه ساختمان شهرداری منطقۀ دو در آن بنا شده و نیز اراضی واقع در ضلع شرقی آن، که در حال حاضر در آنها ساختمان مرکز مخابرات مطهری مشهد و قسمتی از ابتدای بلوار شهید کریمی ساخته شده، جزو آرامستان بوده. گفتنی است هم اکنون بخشی از ضلع شرقی آرامستان نیزبه یک شرکت سرمایه گذاری اقتصادی واگذار شده است.
دکتر علی سالاری، معاون بهداری وقت در ۳۰ فروردین ۱۳۲۱ش خطاب به شهرداری نوشته که گورستان بیرون دروازه قوچان از طرف ارمنیان خریداری و محصور شده و بدون در نظر گرفتن ملیت اختصاص به دفن مسیحیان دارد.
اگرچه تاریخ شفاهی و سنگ قبرها حاکی از قدمت فراوان این گورستان هستند اما احتمالاً، پیشینۀ آن به حدود ۱۳۳۷ق/ ۱۹۱۸م باز گردد. قدیمی ترین سنگ مزار موجود در آرامستان متعلق به کشیش پرسبیتری،[۹۳] لوییس اسلستین امریکایی، است که در ۱۹۱۸م در مشهد در گذشت و در این محل به خاک سپرده شد.
بنا به گفتۀ آگاهان، نخستین ارمنی ای که در این گورستان دفن شده خانم کاترینا هاکوپیان، همسر هاروطونیان، متولد شوشی است که در ۱۳۲۲ش در این محل به خاک سپرده شد. در این گورستان ـ که در آن آرامگاه مسیحیان غیر ارمنی از جمله سربازان لهستانی، ارتدکس های روسی و امریکایی ها نیز وجود داردـ سنگ قبرهایی به زبان های ارمنی، فرانسوی، انگلیسی، فارسی و آشوری نصب شده است.
آخرین کسی که در این گورستان به خاک سپرده شده شورا مهرابیان در ۱۳۷۴ش است و از آن پس، به علت اینکه بیشتر ارمنیان به تهران رفته بودند، در گذشتگان خود را به تهران می بردند[۹۴] و در آرامستان ارمنیان در خارج از تهران، در مسیر جادۀ خراسان، به خاک می سپردند.
آرامستان ارمنیان مشهد از اوایل انقلاب غیر فعال و از اهمیت آن کاسته شد. در میانۀ آرامستان ساختمانی کوچک و مرتفع قرار گرفته که در لابه لای کاج های سر به فلک کشیده از خیابان های اطراف نیز دیده می شود. این بنای حدوداً هشتاد ساله مقبرۀ هاروطونیان، کارآفرین بزرگ ارمنی مشهد، است که پیش از مرگ خود آن را ساخت و بعدها، به محل برگزاری مراسم ترحیم تبدیل شد. از ویژگی های آرامستان ارمنیان برخورداری از حصار، دیوار و نگهبان است که این امر مورد توجه مسلمانان نیز قرار گرفته.
گورستان ارمنیان مشهد جزو معدودگورستان های داخل شهر مشهد است که فضای سبز قابل توجهی را به وجود آورده و در روزگاری ساخته شده که محدودۀ شهر مشهد فراتر از دروازه قوچان نبود. این گورستان زمینۀ نام گذاری در محله ای شده که در آن قرار دارد؛ برای مثال، پست برق انتهای خیابان حر عاملی به نام پست برق قبرستان ارمنیان نام گذاری شده است.
مدرسۀ آرین
ارمنیان مشهد مدرسۀ مستقل داشتند. تاریخ دقیق آغاز فعالیت این مدرسه مشخص نیست اما اسناد به جای مانده نشان می دهد که مدرسه در برهههایی از دورۀ پهلوی اول فعال بوده است.
نام مدرسۀ ارمنیان در سالنامۀ معارف ۱۳۰۷ـ ۱۳۰۸ش مدرسۀ ارامنه ذکر شده که ۶۳ دانش آموز و چهار کلاس داشته. [۹۵]در آمارگیری ۱۳۱۱ش، شمار دانش آموزان ۹۱ نفر بود که شانزده تن از آنان به طور رایگان و بقیه با پرداخت شهریه تحصیل می کردند.
کارکنان مدرسه شامل مدیر مدرسه، آقای مختاریان وارمانیان؛ معلم ها خاچاطور ساهاملیان، میرزا محمد خان محبی، بغوس بورزان، آرام خوایان، بارون آغاسی گروچیان و دو معلم زن به نام های آروسیاک بورزان و آرشالوس دراگوپیان؛ و فراش مدرسه، رضاخان بودند. از تفاوت های این مدرسه با دیگر مدارس تدریس زبان ارمنی و روسی در آن بود. زبان ارمنی را مختاریان وارمانیان، بغوس بورزان و آرام خوایان تدریس می کردند و زبان روسی را نیز آروسیاک بورزان آموزش می داد.
آرشالوس دراگوپیان هم معلم خیاطی بود. [۹۶]این مدرسه در ۱۳۱۳ش، با کاهش جمعیت دانش آموزی، ۸۸ دانش آموز داشت[۹۷] و هیئت مدیره ای ارمنی آن را اداره می کرد. از این سال سیاست تمرکز مدارس در خراسان به اجرا درآمد و بنابر دستورالعمل وزارت معارف به ادارۀ ایالتی معارف خراسان نام مدارس اقلیت ها می بایست به نام های فارسی تغییر می یافت. پیرو این نامه ادارۀ ایالتی معارف خراسان به مدرسۀ ارمنیان اعلام داشت که نام جدیدی انتخاب کنند.[۹۸] مسئولان مدرسۀ ارمنیان چند روز پس از این دستورالعمل، در ۱۶ مهر ۱۳۱۳ش، نام آرین را برای مدرسه برگزیدند. [۹۹]
در مکاتبه های رسمی، نام مدرسۀ ارمنیان دبستان آرین گزارش شده است، که باید مقررات کل کشور را به اجرا در می آورد. گویا تا ۱۳۱۳ش در این مدرسه دانش آموزی که تصدیق نامه اخذ کند وجود نداشته و ادارۀ معارف خراسان دستور داده بود که اگر دانش آموزی دارند که می تواند از عهدۀ امتحانات بر آید می توانند او را معرفی کنند. [۱۰۰]
به دنبال تغییرات ساختاری، ترکیب نیروی انسانی و آموزگاران مدرسۀ ارمنیان مشهد نیز تغییر کرد. در ۱۳۱۵ش، خاچاطور ساهاملیان[۱۰۱] به سمت مدیر مدرسه انتخاب شده بود و آقای نیکول گالاندریان[۱۰۲] نیز دیگر در این مدرسه فعالیت نمی کرد.
ترکیب جنسیتی آموزگاران نیز تغییر کرده بود. احمد صائب، که در ابتدا آموزگار بود، بعدها به سمت ناظم و سپس، به عنوان مدیر مدرسه انتخاب شد. سه آموزگار دیگر نیز خانم و غیر ارمنی بودند. بنابر گفته های ارمنیان امتیاز این مدرسه را آرام پطروسیان گرفته بود. مدیر مدرسه مسلمان و ناظم آن مسیحی بود. خانم آلیک، همسر آرام پطروسیان، زبان ارمنی تدریس می کرد. مدرسه مختلط بود و دختران و پسران مسلمان هم در آن تحصیل می کردند. بنابر اطلاعات باغداساریانس در ۱۳۴۸ـ ۱۳۴۹ش شمار دانش آموزان مدرسه ۴۸ نفر بوده است. [۱۰۳]
ساختمان مدرسۀ آرین پس از کلیسای ارمنیان ساخته شد و در کنار کوچه و ضلع شمالی کلیسا، دارای هشت کلاس و تالار اجتماعاتی بزرگ بود. این مدرسه پس از پیروزی انقلاب اسلامی منحل و مدتی مدرسۀ ادب به ساختمان آن منتقل شد[۱۰۴] و اکنون، نیز ساختمانی غیر قابل استفاده است.
زبان مورد استفاده در مدارس ارمنیان یکی از مشکلات اقلیت ها بود. کودکان ارمنی در مدارس ارمنیان به زبان مادری خود صحبت می کردند و زبان ارمنی در این مدارس آموزش داده می شد اما وزارت معارف در تیر ۱۳۱۵ش به ادارۀ معارف ولایات دستور داد به مدارس ارمنیان اخطار شود که پس از این در کنفرانس ها، خطابه ها و به طور کلی تکلم با زبان ارمنی ممنوع است و باید به زبان فارسی خطابه ایراد شود و هر مدرسه ای که از این دستور تخطی کند تعطیل خواهد شد. [۱۰۵]این مسئله یکی از علل مخالفت ارمنیان با حکومت رضا شاه شد که نمایندۀ ارمنیان مشهد در اعلامیۀ خود به طور صریح به آن اشاره کرده است. [۱۰۶]
در حدود ۱۳۲۰ش، ارمنیان مشهد انجمن بانیان خیریۀ ارمنیان مشهد را تشکیل دادند که به جمع آوری اعانه برای تهیۀ وسایل تحصیلی مورد نیاز کودکان بی بضاعت می پرداخت. [۱۰۷]آنان همچنین تلاش کردند تا با تشکیل شب نشینی و اجرای برنامه های گوناگون برای این کودکان کمک مالی جذب کنند. [۱۰۸]در ۱اسفند۱۳۲۹ش، در نامه ای به انجمن شهر، تقاضا شد که این شب نشینی ها از پرداخت عوارض معاف شود. انجمن شهر نیز اسثنائاً به دلیل اینکه شب نشینی ها برای کمک به دانش آموزان بی بضاعت و تهیه وسایل تحصیلی آنان بوده، انجمن را از پرداخت عوارض معاف کرده است. [۱۰۹]باشگاه ارمنیان مشهد با تشکیل مجالس جشن و شب نشینی در سالن شیر و خورشید می کوشید تا درآمد حاصل از آن را به نفع مدرسۀ ارمنیان مشهد به کار گیرد. [۱۱۰]این باشگاه بیشتر محل برگزاری مجالس شبانۀ ارمنیان بود که در زمان اعیادی مانند ژانویه و عروسی ها در طبقۀ دوم مدرسه آرین برگزار می شد.
همۀ ارمنیان فرزندان خود را به مدرسۀ ارمنیان نمی فرستادند و هیچ محدویتی برای تحصیل آنان در مدرسه های مسلمانان وجود نداشت. حتی، در دورۀ دبیرستان دانش آموزان ارمنی آزاد بودند در کلاس های درس دینی مسلمانان شرکت نکنند.
نقش سیاسی ارمنیان
ارمنیان از معدود اقلیت ها و گروه های مهاجر در مشهد بودند که به صورت رسمی و سازمان یافته فعالیت سیاسی داشتند و از این لحاظ ممتاز بودند. البته، این فعالیت آنان در مقایسه با ارمنیان تهران و کل ایران ناچیز بود اما در مقایسه با دیگر گروه های مهاجر مشهد فعال تر بودند.
ارمنیان مشهد در دورۀ مشروطه حزب اتفاق و ترقی را داشتند که همکاری نزدیکی با حزب داشناکسوتیون داشت اما به دنبال وقایع مشروطه خواهان در ۱۲۹۰ش/ ۱۳۳۰ق، به دلیل ضدیت دموکرات ها با آنان و اذیت و آزار های سردار سعید، که از فرقۀ دموکرات ها بود، فعالیت رسمی این حزب بسیار کم شد. [۱۱۱]آنان همچنین، در قیام آزادی خواهانۀ کلنل محمد تقی خان پسیان نقش داشتند. اوربلیانس ارمنی[۱۱۲] از طرفداران پسیان بود و پس از کشته شدن وی، دستگیر شد. [۱۱۳]
پس از تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی ارمنیان مشهد سازمان جوانان ارمنیان مشهد را به وجود آوردند و در انتخابات دورۀ چهاردهم مجلس، به طور فعال وارد صحنه شدند و از نمایندۀ مورد حمایت خود در مشهد پشتیبانی کردند.
آنان در شمارۀ ۴۲ سال اول روزنامۀ راستی[۱۱۴] در پیامی به دیگر ارمنیان از همۀ افراد خواستند در انتخابات شرکت کنند. کمیسیون انتخابات ارمنیان مشهد در مهر ۱۳۲۲ش طی اعلامیه ای ارمنیان را با این جمله فراخواند که «اگر می خواهید اطفال شما آزاد باشند به ما بپیوندید». این جمله در واکنش به مشکلات به وجود آمده در دورۀ پهلوی اول بود که بر اساس آن ارمنیان از آموختن زبان مادری خود در مدارس محروم شده بودند.
این کمیسیون با پشتیبانی از نمایندۀ مورد تأیید خود به نام قازار سیمونیان توانست ۱۳۸ رأی اخذ شده در حوزۀ مشهد را برای وی ثبت کند. اندکی پس از این موفقیت ها فراکسیون ارمنیان مشهد به وجود آمد و فعالیت فرهنگی گسترده ای را آغاز کرد. [۱۱۵]ارمنیان مشهد در سال های بعد به نمایندگان ارمنی حوزۀ تهران رأی می دادند[۱۱۶] و مهم ترین اقلیتی بودند که انتخابات مجزا برگزار می کردند.
در دورۀ محمدرضاشاه، وضعیت برای ارمنیان مشهد بهتر شد. در این دوران، تنها یک گزارش از جشن رسمی ارمنیان به مناسبت سال نو میلادی وجود دارد که متعلق به ۲۰دی۱۳۳۴ش است و در سالن جمعیت شیر و خورشید برگزار شده. [۱۱۷]رابطۀ ارمنیان با هم وطنان مسلمانشان در دورۀ پهلوی خوب بود، به ویژه دراواخر دوره پهلوی، با اینکه شمار ارمنیان مشهد کاهش یافته بود اما رابطۀ آنان با مسلمانان خوب توصیف شده است. ارمنیان در دورۀ دفاع مقدس نیز شرکت فعالی داشتند.
پس از شهریور ۱۳۲۰ش، ارتش سرخ در مشهد دست به فعالیت هایی زد. پیش تر گفتیم که ارمنیان مشهد از دو گروه ارمنیان ایرانی و ارمنیان تبعۀ روسیه تشکیل می شدند. پس از شهریور ۱۳۲۰ش، ارتش سرخ کوشید تا بین ارمنیان ایرانی مشهد و جمهوری ارمنستان رابطه برقرار کند و با برنامه های فرهنگی و تبلیغاتی سعی در جذب و انتقال ارمنیان مشهد داشت. البته، تا حدی نیز موفق شد اما در مقابل، از زمان پیروزی انقلاب بلشویکی برخی از بازرگانان ارمنی مانند هاروطونیان با سرمایه های فراوان خود وارد مشهد شدند و در زمینه های گوناگون سرمایه گذاری کردند.
ارمنیان تبعۀ روسیه، که در دورۀ قاجار برای تجارت به مشهد آمدند، با اینکه جزو ارمنیان مشهد محسوب نمی شدند روابط و اشتراکات فرهنگی بسیاری با آنان داشتند. ارمنیان مشهد هیچ گاه به تبعیت روسیه در نیامدند اما گه گاه اختلاف های مسلمانان و ارمنیان در قفقاز و بادکوبه بر زندگی ارمنیان مشهد تأثیر می گذاشت و سبب نزدیکی این دو گروه از ارمنیان می شد.
دورۀ پهلوی اوج فعالیت ارمنیان در مشهد محسوب می شود که جمعیت آنان به بیشترین حد خود رسید. با پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر شرایط فرهنگی در مشهد متأسفانه این اقلیت ثروتمند، کارآفرین و مؤثر به تدریج از مشهد کوچ کردند.
پینوشتها:
۱-لازم به توضیح است که در نوشتار حاضر نام افراد براساس منابع مورد استفادۀ مؤلفان ذکر شده است. همچنین، از میان منابع مورد استفاده بیشتر به تحقیقات جناب آقای علی نجف زاده استناد شده است.
۲-International Management Institute (I.M.I)
۳-kiev central university
۴-. Asia Pacific Quality Organization (APQO)
۵-. G.A.M institute
۶- Charles Edward Yate
۷-چارلز ادوارد ییت، سفرنامۀ خراسان و سیستان، ترجمۀ قدرت الله روشنی زعفرانلو و مهرداد رهبری (تهران: یزدان، ۱۳۶۵)، ص ۳۰۷٫
۸-محمد صادق تهرانیان . «ارض اقدس»، خراسان، ش۱ (۱ تیر ۱۳۲۸).ص۱٫
۹-آندرانیک هوویان، ارمنیان ایران (تهران: مرکز بین المللی گفتگوی تمدن ها؛ هرمس، ۱۳۸۰)، ص ۱۵٫
۱۰- Jonas Hanway
۱۱- جونس هنوی، زندگی نادرشاه، ترجمۀ اسماعیل دولتشاهی (تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۶)، ص ۲۶۳٫
۱۲-ابوالقاسم طاهری، جغرافیای تاریخ خراسان از نظر جهانگردان (تهران: شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران، ۱۳۴۸) ص ۲۳٫
۱۳-محمد حسن خان اعتماد السلطنه، مطلع الشمس (تهران: پیشگام، ۱۳۶۲)، ص۳۲۰٫
۱۴-محمد تقی مدرس رضوی و دیگران، مشهد درآغاز قرن چهاردهم خورشیدی مشهور به گزارش مکتب شاهپور، تصحیح و توضیح مهدی سیدی (مشهد:آهنگ قلم، ۱۳۸۶)، ص ۸۶٫
۱۵- لینا ملکمیان، کلیسا های ارامنۀ ایران (تهران: دفترپژوهش های فرهنگی، ۱۳۸۰)، ص ۱۰۵٫
۱۶-محمد علی تاج پور، تاریخ دو اقلیت مذهبی یهود و مسیحیت در ایران (تهران: مؤسسۀ مطبوعاتی فراهانی، ۱۳۴۴)، ص ۲۸۸٫
۱۷-طاهره عظیم زاده طهرانی، «ارمنیان مشهد»، فرهنگ خراسان، س۲، ش۷و۸ (پاییز و زمستان ۱۳۸۱): ۵۳٫
۱۸- مدرس رضوی و دیگران، همان، ص ۸۱٫
۱۹-سازمان اسناد ملی، سند شمارۀ ۴/۲۹۳۰۰۵۹۶۵
۲۰- تاج پور، همان، ص ۲۸۸٫
۲۱-سید علیرضا.آموزگار، «سرمقاله»، آفتاب شرق، س۳۶، ش۶۵۴۵، ص ۱ و ۶٫
۲۲-تاج پور، همان جا.
۲۳-عظیم زاده طهرانی، همان، ص ۵۵٫
۲۴-تاج پور، همان جا.
۲۵-عظیم زاده طهرانی، همان، ص ۵۳٫
۲۶-همان، ص ۵۵٫
۲۷-همان، ص ۵۶٫
۲۸-همان، ص ۶۳٫
۲۹-میرزا نصرت طبیب قوچانی، راحت بعد از رنج، داستان هایی از تاریخ معاصر ایران قاجاریه، تصحیح محمد رضا قصابیان (مشهد: انصار، ۱۳۸۶)، ص ۳۳۲٫
۳۰- تاج پور، همان، ص ۲۷۸٫
۳۱-فرزند وی، دکتر میکائیلی، از پزشکان قدیمی مشهد است.
۳۲-«ارمنیان. ماهر و محدود»، اقتصاد ایران، س۶، ش ۶۴ (خرداد۱۳۸۳): ۶۵ و ۶۶.
۳۳- Henry-René D’allemagne
سیاح فرانسوی که به علت علاقۀ فراوانش به اشیای عتیقه، مسافرتهای زیادی به کشورهای مشرق زمین، از جمله دو سفر به ایران، انجام داد.
۳۴-هانری رنه دالمانی، سفرنامه از خراسان تا بختیاری، ترجمۀ فره وشی (تهران: امیر کبیر؛ ابن سینا، ۱۳۳۵)، ص ۶۲۳٫
۳۵- Ziegler
۳۶-جرج ناتائیل کرزن، ایران و قضیۀ ایران (تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰)، ص ۲۸۳٫
۳۷- Clairmont Percival Skrine
۳۸-سرکلارمونت اسکرین، جنگ جهانی در ایران، ترجمۀ غلامحسین میرزا صالح (تهران: اطلاعات، بی تا)، ص۳۲۸٫
۳۹-مدرس رضوی و دیگران، همان، ص ۸۷٫
۴۰-تجارت پنبه در سبزوار نیز در دست ارمنیان قفقاز بود که ماشین هایی آورده بودند و مانند بازرگانان مصری عدل می بستند (زین العابدین مراغه ای، سیاحت نامۀ ابراهیم بیک، به کوشش م.ع. سپانلو [تهران: آگه، ۱۳۸۳]، ص ۵۷) و همراه با روس ها تجارتخانه های بزرگی در سبزوار داشتند و از طریق مشهد با روسیه تجارت می کردند (میرزا سراج الدین بن حاجی میرزا عبدالرئوف، سفرنامۀ تحف بخارا [تهران: بوعلی، ۱۳۶۹]، ص۱۷۱). در شیروان نیز بازرگانان ارمنی چند تجارتخانه گشوده و همکار بازرگانان روس بودند و پشم و پنبه به روسیه حمل می کردند (همان، ص ۱۸۰).
۴۱-مرکز اسناد وزارت امور خارجه، سند شمارۀ/۵۷۸-۹۸
۴۲-مظفر شاهدی، تاریخ بانک استقراضی روس درایران (تهران: وزارت امورخارجه، ۱۳۸۱)، ص ۴۵۶٫
۴۳-همان جا.
۴۴-در مشهد دو خیابان اصلی وجود داشته است. بالا خیابان و پایین خیابان که به ترتیب هم اکنون خیابان آیت ا.. شیرازی و خیابان نواب صفوی نامیده می شود.
۴۵-میرزا سراج الدین بن حاجی میرزا عبدالرئوف، همان، ص ۱۶۳٫
۴۶-تاج پور، همان، ص ۲۷۸٫
۴۷-آقای پای بست، که شاگرد سورن ارمنی بوده، ماشین او را دوج معرفی کرد. سورن در زمان جنگ جهانی دوم یک ماشین شورلت داشت و آقای پای بست، شاگرد سورن، می گوید که آنان با این ماشین برای روس ها از زاهدان به عشق آباد مهمات حمل می کردند و هر محموله چهار تن وزن داشت.
۴۸-اسکرین، همان، ص ۲۴۴٫
۴۹-عبدالمجید مجید فیاض، از باغ قصر تا قصر آرزوها (خاطرات سیاسی یک عضو سابق حزب توده) (تهران: کویر، ۱۳۸۱)، ص۱۱۵٫
۵۰-ملکمیان، همان، ص۱۰۵٫
۵۱-علی اکبر گلشن خراسانی، «سرمقاله»، آزادی، ش ۸۸۱، ص۱٫
۵۲-همان، ش ۱۲۸۷، ص۱٫
۵۳-شیخ احمد بهار، «سرمقاله»، بهار، ش ۱۸۹۹، ص۱ و ۴.
۵۴-علی اکبر گلشن خراسانی، «سرمقاله»، آزادی، ش ۱۲۴۰، ص۱؛ محمد رضا راهنمای خراسانی، «سرمقاله»، شهامت، ش ۱۸۲، ص۱٫
۵۵-همان جا.
۵۶-عباس مسعودی، «سرمقاله»، اتاق تجارت، ش۱۷۰، ص۵؛ شیخ احمد بهار، «سرمقاله»، بهار، ش ۱۶۶۷، ص۱ و ۴.
۵۷-مدرس رضوی و دیگران، همان، ص ۷۸٫
۵۸-علی اکبر گلشن خراسانی، «سرمقاله»، آزادی، ش ۱۲۰، ص۱٫
۵۹-شاهدی، همان، ص ۲۲۳٫
۶۰-شیخ احمد بهار، «سرمقاله»، بهار، ش ۵۹، ص۲٫
۶۱-روزنامۀ چمن، ش ۹۳، ص۴٫
۶۲-خراسان، ش ۲۳۵۹، س۹، ص۶٫
۶۳-عظیم زاده طهرانی، همان، ص ۶۴٫
۶۴- عبدالعلی رضایی(عبید)، خدمتگزاران خراسان (مشهد: سازمان تعاون همگانی، بی تا)، ص ۱۶۱٫
۶۵-عزیزه آذرخشی (شیبانی)،سرگذشت ما، فروغ زندگی (تهران: نامک و پروین، ۱۳۸۷)، ص۱۱۳٫
۶۶- نسرین ترابی، عکاسخانۀ ایام، گزیده ای از تاریخ عکاسی مشهد، ویراستار هاشم جوادزاده (تهران: کلهر، ۱۳۸۳)، ص ۵۱٫
۶۷- محمد حسین تقوی گیلانی، خاطرات حگمت یا مشهد قدیم (مشهد: محمد حسین تقوی گیلانی، ۱۳۸۷)، ص ۱۴۵ـ ۱۴۶٫
۶۸-ترابی، همان جا.
۶۹- مدیریت این سینما در ۱۳۳۲ش بر عهدۀ آوانس مهرابیان بود (ترابی، همان، ص۵۱).
۷۰-محمود پورحسین، صد سال سینما در مشهد (مشهد: توس گستر، ۱۳۸۹)، ص ۳۲، ۸۸ و ۲۸۲٫
۷۱-وی در زمینۀ ورزش نیز تلاش های فراوان کرد. چندی رئیس هیئت فوتبال خراسان و سپس، رئیس هیئت بسکتبال بود. او همچنین، یک کارخانه در قوچان داشت که محصولات آن حتی به کانادا صادر می شد.
۷۲- بی نا، نور خراسان، ش ۷۱۲، س۱۵٫
۷۳-ترابی، همان جا.
۷۴- پورحسین، همان، ص ۹۴ و ۱۰۰٫
۷۵- همان، ص ۱۳۱٫
۷۶-خراسان، ش ۱۷۴۰، س۷، ص۴٫
۷۷-پورحسین، همان جا.
۷۸-غلامحسین بقیعی، مزار میرمراد(نمایی از مشهد قدیم) (تهران: گوتنبرگ، ۱۳۷۳)، ص ۱۵۵٫
۷۹-عظیم زاده طهرانی، همان ، ص ۹۳٫
۸۰-پورحسین، همان، ص۱۷٫
۸۱-هوویان، همان، ص ۳۱۷؛ حمید شعاعی، صدای پا، تاریخچه ای از سینما در ایران (تهران: چاپخانۀ گیلان، ۱۳۵۲)، ص ۶۰٫
۸۲-عبادتگاه، منظور ماتور (کلیسای کوچک) است.
۸۳-سازمان اسناد ملی، سند شمارۀ ۴/۲۹۳۰۰۵۹۶۵.
۸۴-سازمان اسناد ملی، سند شمارۀ ۱/۲۹۳۰۰۵۹۶۵.
۸۵-عظیم زاده طهرانی، همان، ص ۵۹ ـ۶۰٫
خاطرنشان می سازد که بخشی از این اموال و اشیای مقدس هم اکنون در موزۀ اسقف اعظم آرداک مانوکیان در مجاورت کلیسای حضرت مریم مقدس تهران نگهداری می شود که مؤلفان بابت رؤیت و تصویربرداری از آن خود را مدیون خانم شرلی آودیان، مدیر محترم پایگاه میراث جهانی کلیساهای تاریخی ایران و سرپرست موزۀ فوق، می دانند.
۸۶-مطابق اطلاعاتی که آقای آلفرد هاوان، مسئول کلیسای ارمنیان مشهد، در اختیار فصلنامه گذاشتند و بر اساس مدارک موجود در کلیسا، در ۲۸ ژوئن ۱۹۷۰م/۱۳۴۹ش، اسقف اعظم آرداک مانوکیان، خلیفۀ ارمنیان تهران و شمال، با حضور در محل مراسم تبرک کلیسا را به جا آوردند و کلیسا تحت عنوان مریم مقدس نام گذاری شد. (پیمان)
۸۷-ملکمیان، همان، ص ۱۰۵٫
۸۸-او متولد اصفهان بود و سپس، به مشهد آمد. در بیست سالگی، کشیش شد و هنگام ساخت کلیسا حضور داشت. او مدت ده سال به هندوستان رفت و پس از بازگشت به مشهد، مقام کشیشی ارمنیان مشهد را بر عهده گرفت. در ۱۳۵۱ش، در مشهد از دنیا رفت و در گورستان ارمنیان دفن شد (عظیم زاده طهرانی، همان، ص۶۰).
۸۹-تاج پور، همان، ص ۲۸۸٫
۹۰-عظیم زاده طهرانی، همان، ص ۲۸۸٫
۹۱-همان، ص ۶۲٫
۹۲-دالمانی، همان، ص ۶۱۱٫
۹۳- Presbyterian
از فرقه های مسیحیت.
۹۴-عظیم زاده تهرانی، همان، ۶۵٫
۹۵- ایرج آقا ملایی، تاریخچۀ آموزش و پرورش نوین مشهد و ادارۀ کل خراسان (مشهد: مرندیز،۱۳۸۲)، ص،۱۳۲٫
۹۶-سازمان اسناد ملی، سند شمارۀ ۳/۲۹۷۰۰۵۹۵۳٫
۹۷-مدرس رضوی، همان، ۱۶۰٫
۹۸-شیخ احمد بهار، بهار، ش ۱۶۵۷، ص۴٫
۹۹-همان، ش ۱۶۶۱، ص۴٫
۱۰۰-همان، ش ۱۶۵۷، ص۴٫
۱۰۱-وی دیپلم خود را در ۱۹۱۴م از دبیرستان بازرگانی تفلیس گرفته بود.
۱۰۲- آموزگار موسیقی. وی دیپلم خود را از دانش سرای گئورکیان اوچ کلیسا در نزدیکی ایروان گرفته بود. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: آرمینه کاراپتیان، «نیکول گالاندریان، موسیقی دان ارمنی ایرانی سدۀ بیستم»، پیمان، س۱۶، ش۶۲ (زمستان ۱۳۹۱): ۱۱۹ ۱۶۷٫
۱۰۳-عظیم زاده تهرانی، همان، ۶۱٫
۱۰۴- همان جا.
۱۰۵- علی اکبر گلشن خراسانی، «سرمقاله»، آزادی، ش ۱۱۱۴، ص۱٫
۱۰۶-حسین الهی، احزاب و سازمان های سیاسی و عملکرد آنها در خراسان در سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ (مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد ۱۳۸۲)، ص ۱۳۶٫
۱۰۷-علی اکبر گلشن خراسانی، «سرمقاله»، آزادی، ش ۲۸۶۳، ص۱٫
۱۰۸-بی نا، راستی، ش ۲۷۴، ص۲٫
۱۰۹-علی اکبرگلشن خراسانی، «سرمقاله»، آزادی، ش ۲۸۶۳، ص۲٫
۱۱۰-الهی، همان، ۱۶۷٫
۱۱۱- لوئی رابینو، دیپلمات ها و کنسول های ایران و انگلیس، ترجمۀ غلامحسین میرزا صالح (تهران: تاریخ ایران، ۱۳۶۳)، ص ۸۸٫
۱۱۲-اوربلیانس ارمنی تا ۱۳۰۲ش در استخدام ادارۀ مالیۀ خراسان بود.
۱۱۳-غلامحسین میرزا صالح (گردآورنده و مترجم)،جنبش کلنل محمد تقی خان پسیان بر اساس گزارش های کنسولگری انگلیس در مشهد، (تهران: تاریخ ایران، ۱۳۴۶)، ص ۱۱۹٫
۱۱۴-راستی، س۱، ش۴۲ (۲۰اردیبهشت ۱۳۲۲).
۱۱۵-الهی، همان، ۱۳۶٫
۱۱۶-تاج پور، همان، ۲۸۸٫
۱۱۷- غلامرضا جلالی، تقویم تاریخ خراسان از مشروطه تا انقلاب اسلامی (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۷)، ص ۱۴۵٫
منابع:
آذرخشی (شیبانی)، عزیزه. سرگذشت ما فروغ زندگی. تهران: نامک و پروین، ۱۳۸۷٫
آقا ملایی، ایرج. تاریخچۀ آموزش و پرورش نوین مشهد و ادارۀ کل خراسان. مشهد: مرندیز، ۱۳۸۲.
آموزگار، سید علیرضا. «سرمقاله»، آفتاب شرق، س۳۶، ش۶۵۴۵٫
اسکرین، سرکلارمونت. جنگ جهانی در ایران. ترجمۀ غلامحسین میرزا صالح. تهران: اطلاعات،[بی تا].
اعتماد السلطنه، محمد حسن خان. مطلع الشمس. تهران: پیشگام،۱۳۶۲٫
الهی، حسین. احزاب و سازمان های سیاسی وعملکرد آنها در خراسان در سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲٫ مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۸۲٫
بقیعی، غلامحسین. مزار میرمراد(نمایی از مشهد قدیم). تهران: گوتنبرگ، ۱۳۷۳٫
بهار، شیخ احمد. «سرمقاله». بهار. ش ۵۹، ۱۶۵۷، ۱۶۶۱، ۱۶۶۷ و ۱۸۹۹٫
پورحسین، محمود. صد سال سینما در مشهد. مشهد: توس گستر، ۱۳۸۹٫
تاج پور، محمد علی. تاریخ دو اقلیت مذهبی یهود و مسیحیت در ایران. تهران: مؤسسۀ مطبوعاتی فراهانی، ۱۳۴۴٫
ترابی، نسرین. عکاسخانه ایام، گزیده ای از تاریخ عکاسی مشهد. ویراستار هاشم جوادزاده. تهران:کلهر، ۱۳۸۳٫
تقوی گیلانی، محمد حسین. خاطرات حگمت یا مشهد قدیم. مشهد: محمد حسین تقوی گیلانی، ۱۳۸۷٫
تهرانیان، محمد صادق. «ارض اقدس». خراسان. ش۱٫ ۱ تیر ۱۳۲۸٫ ص۱٫
جلالی، غلامرضا . تقویم تاریخ خراسان از مشروطه تا انقلاب اسلامی. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۷٫
ـــــــ . مشهد د ر بامداد نهضت امام خمینی. تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸٫
چمن، ش ۹۳، ص۴٫
خراسان، ۱۷۴۰، س۷ و ش ۲۳۵۹، س۹٫
دالمانی، هانری رنه. سفرنامه از خراسان تا بختیاری. ترجمۀ فره وشی. تهران: امیر کبیر و ابن سینا، ۱۳۳۵٫
رابینو، لوئی. دیپلمات ها و کنسول های ایران و انگلیس. ترجمۀ غلامحسین میرزا صالح. تهران: نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۳٫
راستی، ش۴۲ و ش۲۷۴٫
راهنمای خراسانی، محمد رضا . «سرمقاله»، شهامت، ش ۱۸۲، (۱۳۰۳)، ص۱٫
رضایی(عبید)،عبدالعلی. خدمتگزاران خراسان. مشهد: سازمان تعاون همگانی، [بی تا].
سازمان اسناد ملی، اسناد شمارۀ ۱/۲۹۳۰۰۵۹۶۵؛ ۴/۲۹۳۰۰۵۹۶۵ و ۳/۲۹۷۰۰۵۹۵۳٫
شاهدی، مظفر. تاریخ بانک استقراضی روس درایران. تهران: وزارت امورخارجه، ۱۳۸۱٫
شعاعی، حمید. صدای پا …، تاریخچه ای از سینما در ایران. تهران: چاپخانۀ گیلان، ۱۳۵۲٫
طاهری، ابوالقاسم. جغرافیای تاریخ خراسان از نظر جهانگردان. [تهران]:شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران، ۱۳۴۸٫
طبیب قوچانی، میرزا نصرت. راحت بعد از رنج، داستان هایی از تاریخ معاصر ایران قاجاریه. تصحیح محمد رضا قصابیان. مشهد: انصار،۱۳۸۶٫
عظیم زاده طهرانی، طاهره. «ارمنیان مشهد». فرهنگ خراسان. س۲٫ ش ۷و۸٫ پاییز و زمستان ۱۳۸۱٫
فرخ، سید مهدی معتصم السلطنه. خاطرات سیاسی فرخ. به اهتمام پرویز لواسانی. تهران: امیرکبیر، ۱۳۴۷٫
کاراپتیان، آرمینه. «نیکول گالاندریان، موسیقی دان ارمنی ایرانی سدۀ بیستم»، پیمان. س۱۶٫ ش۶۲ . زمستان ۱۳۹۱: ۱۱۹ ۱۶۷٫
کرزن، جرج ناتائیل. ایران و قضیۀ ایران. تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰٫
گلشن خراسانی، علی اکبر. «سرمقاله»، آزادی، ش ۱۲۰، ۸۸۱، ۱۱۱۴، ۱۲۴۰، ۱۲۸۷ و ۲۸۶۳٫
مجید فیاض، عبدالمجید. از باغ قصر تا قصر آرزوها (خاطرات سیاسی یک عضو سابق حزب توده). تهران:کویر،۱۳۸۱٫
مراغه ای، زین العابدین. سیاحت نامۀ ابراهیم بیک. به کوشش م. ع. سپانلو. تهران: آگه، ۱۳۸۳٫
مرکز اسناد وزارت امور خارجه، سند شمارۀ/۵۷۸-۹۸.
ملکمیان، لینا. کلیساهای ارامنۀ ایران. تهران: دفترپژوهش های فرهنگی، ۱۳۸۰٫
مدرس رضوی، محمد تقی و دیگران. مشهد درآغاز قرن چهاردهم خورشیدی مشهور به گزارش مکتب شاهپور. تصحیح و توضیح مهدی سیدی. مشهد: آهنگ قلم، ۱۳۸۶٫
مسعودی، عباس. «سرمقاله». اتاق تجارت. ش۱۷۰٫ ص۵
میرزا سراج الدین بن حاجی میرزا عبدالرئوف. سفرنامۀ تحف بخارا. تهران: بوعلی، ۱۳۶۹٫
میرزا صالح، غلامحسین (گردآورنده و مترجم). جنبش کلنل محمد تقی خان پسیان براساس گزارشهای کنسولگری انگلیس در مشهد. تهران: تاریخ ایران، ۱۳۴۶.
نجف زاده، علی. گروه های مهاجر به مشهد از صفویه تا کنون. مشهد: مرکز پژوهش های شورای اسلامی شهر مشهد، ۱۳۸۸٫
نور خراسان، ش ۷۱۲، س۱۵٫
هنوی، جونس. زندگی نادرشاه. ترجمۀ اسماعیل دولتشاهی. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۶٫
هوویان، آندرانیک. ارمنیان ایران. تهران: مرکز بین المللی گفتگوی تمدن ها؛ هرمس، ۱۳۸۰٫
ییت، چارلز ادوارد. سفرنامۀ خراسان و سیستان. ترجمه قدرت الله روشنی زعفرانلو؛ مهرداد رهبری. تهران: یزدان، ۱۳۶۵٫
اسناد شخصی مؤلفان.
کاراپتیان، آ. آرمینه. «نیکول گالاندریان(۱۸۸۱ـ۱۹۴۴م)، موسیقی دان نامی ارمنی ایرانی سدۀ بیستم میلادی». پیمان. س ۱۶٫ ش۶۲٫ زمستان ۱۳۹۱٫
سارکسیان، آرا. ارمنیان در استان خراسان (خاطراتی از زندگی من). گلندل: [بی نا]، سپتامبر ۲۰۱۳٫ (به زبان ارمنی ).
پایان پیام/م