اثر چالش سیاست دینی و نظم سلطانی مدعی است که مناسبات شکل گرفته میان عالمان شیعه، به عنوان حاملاد سیاست دینی و پادشاهان صفوی، به عنوان عاملان نظم سلطانی، نه در قالب نظریه همگرایی قابل توضیح است و نه در چارچوب واگرایی.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، کتاب «چالش سیاست دینی و نظم سلطانی با تأکید بر اندیشه و عمل سیاسی علمای شیعه در عصر صفویه» به قلم نجف لک زایی از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی قم منتشر شده است.
لازم به ذکر است که اندیشه سیاسی مسلمانان را از منظرهای مختلفی طبقهبندی کردهاند، اما این طبقهبندیها نتوانستهاند تصویر روشنی از اندیشههای سیاسی اسلامی نشان دهند. نکتهای که در این طبقهبندیها مغفول مانده و چالش اصلی در مباحث اندیشه سیاسی دینی است، نزاع میان حاکمان و عالمان دینی بر سر حوزه اقتدار است که به نزاع میان دین و سیاست کشیده شد.
این نزاع در جهان اسلام در دوران غیبت میان عالمان شیعه و حاکمان ظهور یافته است. پرسشی که در اینجا مطرح میشود، آن است که الگوی سیاسی شیعه مبتنی بر امامت است که این الگو منافی با نظم سلطانی است و بر این اساس این پرسش مطرح میشود که اندیشه سیاسی در عصر صفویه در چه شرایط ذهنی و عینی شکل گرفته و با وجود تنافی میان نظم سلطانی و نظم شیعی دوازده امامی، مناسبات و تعاملات میان علمای شیعه با سلاطین صفوی چگونه شکل گرفته است و این تعاملات چگونه توجیه میشود؟
تحلیلگران اندیشهها و رفتارهای سیاسی، برداشتهای متفاوتی از این مناسبات داشتهاند؛ نجف لک زایی در کتاب «چالش سیاست دینی و نظم سلطانی با تأکید بر اندیشه و عمل سیاسی علمای شیعه در عصر صفویه»، با هدف نظریهپردازی در عرصه اندیشه سیاسی شیعه و بهرهگیری از جنبههای مثبت نظریات مطرحشده در این موضوع و با استفاده از تجربیات پژوهشی مربوط به این دوره، به بررسی مناسبات شکلگرفته پرداخته و نظریه واهمگرایی را عرضه کرده است.
روش نویسنده در اینجا الهام گرفته از سه شیوه است: روش بازسازی هرمنوتیک اندیشه، روش اجتهادی و روش تحلیل گفتمان.
نجف لکزایی بر آن است که مناسبات شکلگرفته میان عالمان شیعه بهعنوان حاملان سیاست دینی با پادشاهان صفوی بهعنوان عاملان نظم سلطانی را، نه در قالب نظریه همگرایی میتوان توضیح داد و نه در قالب واگرایی، بلکه این مناسبات واهمگرایانه بوده است.
برای تبیین این نظریه، طبقهبندی جدیدی از مناسبات دین و دولت که معطوف به هدف و غایت رفتارها و اندیشههای سیاسی است، عرضه شده است.
در این طبقهبندی همه آرا و افکار و اندیشههای سیاسی را میتوان در چهار گفتمان لحاظ کرد:
1. گفتمان انقلاب؛ ۲. گفتمان اصلاح؛ ۳. گفتمان تقیه؛ ۴. گفتمان تغّلب.نویسنده بر آن است که روش علمای شیعه در عصر صفوی، گفتمان اصلاح است؛ این گفتمان ویژگیهای نظریه معرفتی موفق و کارآمد را دارد؛ زیرا اولاً، دارای هسته مرکزی (مفهوم امامت، ولایت و نیابت عام در زمان غیبت) است. ثانیاً، دارای انسجام درونی است و میان بخشهای مختلف آن تضاد و تعارضی وجود ندارد. ثالثاً، فرابخش و بهعبارتی دیگر، فراقومی و فرافرقهای است؛ زیرا در صدد جمع امت اسلامی بود و به همین دلیل جاذبهاش بیش از دافعهاش است و همین امر یک از علل تداوم قدرتمندانه این گفتمان و حذف گفتمانهای رقیب و حاشیهای بود.