کمتر در این زمان کسانى را مییابی که تأثیر دلنشینی در تو بر جای بگذارند و با رفتار و شیوه زندگی علمی خود، الگویی نیکو را نه تنها با زبانشان که با رفتارشان به نمایش گذارند. همانگونه که انبیا، صحابه، ائمه و شخصیتهای نوآور چنین اثری بر جای گذاردند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، عباس خامه یار، رایزن فرهنگی ایران در لبنان در مطلبی دلنوشته «شیخ زهیر جعید» روحانى اهل سنت و دبیرکل جبهه عمل اسلامى لبنان درباره شخصیت طوبی کرمانی مدیرکل پیشین امور اجتماعی و ایرانیان خارج از کشور سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی را ترجمه کرده و آورده است:
شیخ زهیر جعید، روحانى اهل سنت و دبیرکل جبهه عمل اسلامى لبنان، دلنوشتهاى زیبا به زبان عربى همراه با عکسى از زندهیاد سرکار خانم دکتر طوبی کرمانی با «رناد» نوه خودش (شیخ) را که سال گذشته در بیروت گرفته شده، در فضاى مجازى منتشر کرده است. دریغم آمد آن را به فارسى ترجمه نکنم و به اشتراک نگذارم.
ترجمه متن نامه بدین شرح است:
کمتر در این زمان کسانى را مییابی که تأثیر دلنشینی در تو بر جای بگذارند و با رفتار و شیوه زندگی علمی خود، الگویی نیکو را نه تنها با زبانشان که با رفتارشان به نمایش گذارند. همانگونه که انبیا، صحابه، ائمه و شخصیتهای نوآور چنین اثری بر جای گذاردند.
این بانوی بزرگوار، دخترم «رناد» را سال گذشته در آغوش گرفت و سراسر وجودش را در عاطفه و محبت خود قرار داد. همان بانویی که تمام وجودش تو را مجذوب خود میکرد؛ جذابیتی از نوع دیگر بود. جذابیتی نه از جنس زیورآلات و لباسهای مد روز. جذابیتی ساختگی نبود که در سالنهای آرایش و بدنسازی و از طریق تزریق آمپول بوتاکس بخواهد ایجاد شود. جذابیتی از نوع بانوی نمونه، با تقوا، پاک و پاکسرشت، متواضع و فروتن در ظاهر و باطن، در پوشش و حجاب، در علم و دانشى که همراه عملش بود؛ در فرهنگ و شفافیت اندیشهاش، در جایگاه مسئولیت رسمیاش و تواضعی که در این جایگاه داشت؛ در صدق گفتار و اخلاص در پایبندی به اصول و جانفشانی جهت تحقق آن که رسالت اسلام ناب را با تمام جزئیات و زیر مجموعهاش دارد. در خدمت به مردم و دست یاری دادن به آنان؛ در محبت نسبت به تمام مسلمانان بدون توجه به مذهبشان، و بالاتر در محبت نسبت به تمام بندگان خداوند که همه خاندان او به شمار مىروند و تفاوتی نمیکند که چه دین، نژاد و یا رنگی داشته باشند و در نهایت در عشقش به فلسطین و تمام فرزندان آن.
مادرم! از تو چه بسیار مطالبی را فراگرفتم و آموختم. فقدانت در وجودم دردی جانگاه بر جای گذاشت که گمان نمیکنم هرگز آرام بگیرد. فراموش نمیکنم روزی را که برای دیدار به خانه ما آمدی و گمان میکردی که ما از تو تجلیل خواهیم کرد؛ در حالی که تو با حضورت ما را تکریم کردی و با تواضعی که از تو دیدیم درسهای عملی به ما آموختی. چگونه از یاد ببرم آن روزی را که از خجالت بر سرت میزدی که تعداد دعوتشدگان همراهت، بیش از تعداد مورد انتظار بود. در حالی که ما در آن زمان از نظر فضا و مکان و تعداد افراد احساس نکردیم که مشکلی وجود داشته باشد؛ زیرا همانگونه که گفتی، این قلب شما بود که همه را در خود جای داده بود و نه آن مکان.
آیا میتوانم فراموش کنم آن روزی را که در اوج تواضعی که هرگز ساختگی نبود، با وقار تمام خم شدی تا گوشه قبایم را که با زمین در تماس بود، بگیرى و لبهای پاکت را بر آن بگذاری و ببوسی تا نشانه تشکر و محبت تو باشد. آری! درباره امثال تو مطالب زیادى خواندهایم؛ از مادران مؤمنان و دختران رسول خدا و زنان اهل بیت(ع). اما در دوران ما، امثال تو بسیار اندک هستند.
طوبی کرمانی ! طوبى و رضوان الهی در آن جایگاه والامقام گوارایت باد. در دنیا تواضع نمودی و هیچ چیز از مال و مقام در برابرت جلوهگری نکرد. لذا در آخرت به اوج رفتی و ارتقا یافتی.
از بابت تقصیرم نسبت به تو، از محضرت پوزش میطلبم؛ چرا که نمىتوانم تا بخشی از حق تو را ادا کنم، هر اندازه که درباره تو بنویسند بازهم نسبت به مفاهیم و ارزشهایت، اندک خواهد بود.
منبع: ایکنا