داعش نه تنها زندگی جمعی برای اهل سنت در سوریه و عراق و بخش هایی از افغانستان، دشوار کرده است؛ بلکه تیشه به ریشه مذهب اهل سنت نیز می زند و این فرقه ریشه دار اسلامی را بدنام می سازد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی چهار شاخه اصلی مذهب اهل سنت هستند. البته به مرور زمان و با ظهور اندیشه های دیگر، هریک از این مذاهب، چندین شاخه دیگر نیز پیدا کرده اند. به عنوان نمونه وهابیت بر اساس این طبقه بندی، از زیرمجموعه های فرقه حنبلی محسوب می شود و مبانی اعتقادی خود را منسوب به احمد ابن حنبل می داند.
با این حال، از همان زمان، انحراف و افراطی گری در وهابیت به اندازه ای پررنگ و جدی بوده که شماری از رهبران و علمای مکتب فقهی حنبلی، از وهابیت تبری جسته و آن را جزو فرقه های انحرافی ضاله قلمداد کرده اند.
یکی از این افراد، ذهبى؛ دانشمند بلند آوازه اهل سنت است که خود همانند ابن تیمیّه (موسس اصلی فرقه وهابیت) حنبلى مذهب بود و در علم حدیث و رجال سرآمد عصر خویش محسوب می شد.
ذهبی در نامه ای به در نامهاى خطاب به محمد بن عبدالوهاب؛ بنیانگذار وهابیت مى نویسد:«اى بىچاره! آنان که از تو متابعت مى کنند در پرتگاه زندقه و کفر و نابودى قرار دارند… نه این است که عمده پیروان تو عقب مانده، گوشه گیر، سبک عقل، عوام، دروغگو، کودن، بیگانه، فرومایه، مکار، خشک، ظاهرالصلاح و فاقد فهم هستند؟ اگر سخن مرا قبول ندارى آنان را امتحان کن و با مقیاس عدالت بسنج…
گمان نمى کنم تو سخن مرا قبول کنى! و به نصیحت هاى من گوش فرا دهى! تو با من که دوستت هستم اینچنین برخورد مى کنى پس با دشمنانت چه خواهى کرد؟ به خدا سوگند، در میان دشمنانت، افراد صالح و شایسته و عاقل و دانشور فراوان اند، چنان که در میان دوستان تو افراد آلوده، دروغگو، نادان و بى عار زیاد به چشم مىخورند.» ( الإعلان بالتوبیخ، ص ۷۷ و تکمله السیف الصقیل، ص ۲۱۸.)
این نشان می دهد که فساد و انحراف از حقیقت، در وهابیت به اندازه ای جدی و فراگیر و غیر قابل تحمل است که حتی سران و علمای مهم حنبلی نیز آن را برنتافته و در برابر آن، موضع گرفته اند.
از اینجا می توان به خوبی نسبت میان اهل سنت حنفی را که فراگیرترین و پرپیروترین فرقه اهل سنت محسوب می شود با وهابیت مورد سنجش قرار داد.
وهابیتی که از سوی حنبلی ها طرد و رد شده است چگونه می تواند به نمایندگی از جامعه بزرگ پیروان اهل سنت، دست به جنایت بزند و آن را به اعتقادات مذهبی اهل سنت، نسبت داده و توجیه کند؟
محمد بن عبدالوهاب کسی بود که حتی اعضای خانواده اش نیز عقاید منحط و منحرف او را قبول نداشتند.
مثلا پدر محمد بن عبدالوهاب در مورد فرزندش عقیده داشت که او گمراه است و مردم را از ارتباط با وى برحذر مى داشت. (الدرر السنیّه فى الردّ على الوهّابیّه، ص ۴۲)
علمای اهل سنت همچنین در مورد ابن تیمیه که عقاید او شالوده اصلی تفکر سلفی است، نظر مساعدی نداشتند و شماری حتی حکم به کفر و فسق او داده و او را خارج از دایره دین، خوانده اند؛ زیرا ابن تیمیه گستاخی های هولناکی نسبت به پیامبر اکرم (ص)، خلفای راشدین و ائمه اطهار کرده است؛ گستاخی هایی که فقط یک یهودی اسلام ستیز می تواند انجام دهد.
این در حالی است که اسائه ادب به ساحت پیامبر، خاندان مطهر و شماری از صحابی درجه یک ایشان، مذموم و محکوم است و فردی مانند ابن تیمیه که به پیامبر اهانت کرده است، نمی تواند مدعی مسلمانی و نسبت داشتن با اسلام شود؛ زیرا اسلامی که پیامبر آن را به راحتی از سوی یکی از مدعیان اعتقادش مورد اهانت واقع می شود، هیچ ربطی به پیام آسمانی حضرت رسول صلوات الله علیه و آله ندارد.
ابن تیمیه همچنین به ساحت خاندان بزرگوار پیامبر اکرم صلوات الله علیهم اجمعین نیز بی محابا توهین می کند و به آنها نسبت های ناروایی می دهد؛ رفتاری که از نظر همه پیروان و علمای اهل سنت، حرمت شرعی دارد و محکوم و مذموم است.
با این حساب، برخی علمای بزرگ اهل سنت، ابن تیمیه را کافر و شماری نیز او را منافق و مشرک، عنوان کرده و از او و عقاید منحط اش اعلام برائت کرده اند.
به عنوان نمونه، مولوی عبدالرحیم رضوی که خود یکی از علمای کنونی اهل سنت است در مورد تفاوت هایی که میان داعش و وهابیت با اهل سنت وجود دارد می گوید: تفاوت نظری و فکری این فرقه با اهل سنت زیاد است.
وهابیون در همه عقاید اسلامی با اهل سنت و بالجمله با مسلمانان تفاوت و اختلاف زیادی دارند؛ برای مثال زمانی که وهابیت را انگلیس در بلاد حرمین شریفین راه انداخت، آنها بیشتر علمای حرمین را که اهل سنت بودند، به شهادت رساندند و همه آثار دینی و فرهنگی مسلمانان از جمله بارگاه های ملکوتی جنت البقیع را که مقبره ها و عمارت هایی داشتند و حتی خود ضریح حضرت رسول (ص) را هم خواستند تخریب نمایند که موفق نشدند. تاریخ گواه است که آنها خون همه امت اسلامی را مباح میدانستند به جز پیروان خود. آنها در راه کفر و علیه اسلام قیام کردند تا علمای اهل سنت واقعی، فرهنگ دینی و اعتقادی مسلمانان را از بین ببرند که امروز اعتقادات سوء آنها بر همگان شناخته شده است؛ بنابراین در طرحی جدید تصمیم گرفتند این فرقه را با نام های دیگری به میدان بیاورند که متاسفانه در کشورهای اسلامی و در بین مسلمانان نفوذ کردند.
وضعیت جاری در دنیای اسلام نیز به روشنی این اظهار نظرها را تایید می کند.
به عنوان مثال، داعش که عینی ترین و در دسترس ترین نمود تفکر منحط سلفی و اعتقادات انحرافی ابن تیمیه و محمد ابن عبدالوهاب و جانشینان و نواب امروزی آنها در عربستان سعودی و سایر جاها است، پیش از هر چیزی به بدنامی اسلام و براندازی ریشه ها و مبانی اعتقادی اهل سنت، مبادرت می کند؛ زیرا این گروه، با تکیه بر سرمایه اجتماعی و اعتقادی اهل سنت، برای خود قدرت کسب می کند و با استفاده از آن قدرت، اقدام به جنایت و ترور و کشتار و قتل عام و به بردگی گرفتن زنان و انفجار و انهدام مقبره ها و زیارتگاه ها و تخریب مساجد و بدعت گذاری در دین با باب کردن جهاد النکاح و… می کند.
داعش نه تنها زندگی جمعی برای اهل سنت در سوریه و عراق و بخش هایی از افغانستان، دشوار کرده است؛ بلکه تیشه به ریشه مذهب اهل سنت نیز می زند و این فرقه ریشه دار اسلامی را بدنام می سازد.
با این حساب، آنچه در عمل به دست می آید، فقط قتل عام شیعیان و مسیحیان و… نیست؛ بلکه مصادره به مطلوب بی رحمانه و ویرانگر اعتقادات بنیادین اهل سنت به نفع یک فرقه ضاله و منحرف و مطرود و منحط است و این، خطری بزرگتر از جنایت های دیگری است که داعش در برابر سایر مذاهب و ادیان انجام می دهد.
منبع: آوا