نقش مدیریت دانشگاهها در گسست میان نسل جوان و ارزشهای دینی
بیژن عبدالکریمی بیان کرد:
بیژن عبدالکریمی اظهار کرد: در هیچ دوره تاریخی به اندازه اکنون گسست بین نسلهای جوان با میراث تاریخی و ارزشهای دینی و خرد ایرانی وجود نداشته است. متأسفانه مدیریت نهاد علم و دانشگاهها اعم از دولتی و آزاد در قد و قامت حل آن نیستند و اگر از آنان بپرسید چه فهمی از ارزشهای دینی و ایرانی دارید غیر از چند شعار کلی، چیزی به شما نمیگویند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، بیژن عبدالکریمی، استاد دانشگاه آزاد اسلامی، شب ۱۴ آبان در نشستی با عنوان «مدیریت نهاد دانشگاه و گفتمان انقلاب» به ایراد سخنرانی پرداخت که متن آن را میخوانید:
دغدغه رابطه مدیریت دانشگاهها با امنیت ملی باعث شد که در این برنامه شرکت کنم. لذا این سخنرانی یک مسئله فردی و شخصی نیست، بلکه نسبت به سرنوشت کشورم نگرانی دارم و نکاتی را درباره اهمیت مدیریت صحیح دانشگاهها بیان میکنم. در یک نگاه بسیار کلی، ما دارای یک جامعه شبهمدرن هستیم و از زمانی که با مدرنیته مواجه شدیم، دچار گسست از زیستِ تاریخی پیشین خود شدیم، اما وارد جهان مدرن توسعهیافته نشدیم و به آن نپیوستیم. لذا در یک بیتاریخی به معنای مجازی کلمه به سر میبریم.
ویژگی جوامع شبه مدرن
یکی از مشخصات جوامع شبهمدرن این است که همه نهادهای مدرنی که در جوامع کلاسیک غربی به واسطه مدرنیته ظهور یافته همانند پارلمان، رسانهها جمعی و .. در این جوامع نیز وجود دارد، اما تفاوت این است که این نهادها در جوامع کلاسیک غربی، نقش خود را به طور طبیعی ایفا میکنند ولی در جوامع شبهمدرن گویی با یک شهرک سینمایی مواجه هستیم که در آن بسیاری از نهادها موجودند اما اصالتی ندارند.
وقتی به دانشگاههای خودمان نگاه میکنم یک شبه دانشگاه میبینم. در جوامع مدرن بین سه سپهرِ اقتصاد، سیاست و نهاد علم و دانشگاه رابطه طبیعی وجود دارد اما در کشورهای شبهمدرن همانند ما هیچ رابطه طبیعی و منطقی بین این سه سپهر وجود ندارد و به همین دلیل در جوامع شبهمدرن فاقد یک نظام دانایی هستیم که بتواند به سیاست و اقتصاد کشور کمک کند و در مسیر سرنوشت عمومی جامعه اثرگذار باشد.
مدیریت دانشگاه توان حل چالشهای کنونی را ندارد
امیدوار بودیم با ظهور انقلاب اسلامی در کشور ما این ساختار به هم بریزد و ما در مسیر دیگری قرار بگیریم، نظام دانایی در کنار سیاست و اقتصاد قرار گیرد و ما به یک زندگی انسانی آنگونه که در شأن یک انسان قرن بیست و یکمی است، دست پیدا کنیم اما متأسفانه هنوز به چنین شرایطی دست پیدا نکردهایم. حال آیا مدیریت کنونی نهاد علم و دانشگاهها از چنین آگاهی و ارادهای برای غلبه بر چنین معضل بزرگ تاریخی برخوردار است؟ پاسخ بنده منفی است و متأسفانه مدیریت نهاد دانشگاهها بعد از انقلاب در اختیار کسانی قرار گرفته که با آن نهاد علمی نسبت ندارند و بر اساس روابط طایفهای، سیاسی و خانوادگی انتخاب میشوند.
قرار بود با انقلاب گامهای بزرگی برداریم، نسلهای جدید با میراث تاریخی پیوند برقرار کنند، بازگشت به خویشتن ایجاد شده و ارزشهای جدید برقرار شود و ما بر غربزدگی غلبه و انسان جدیدی خلق کنیم اما چقدر به این ارزشها نزدیک شدهایم در حالی که در هیچ دوره تاریخی این گسست بین نسلهای جوان با میراث تاریخی و با ارزشهای دینی و خرد ایرانی به میزان کنونی وجود نداشته است؟ متأسفانه مدیریت نهاد علم و دانشگاهها اعم از دولتی و آزاد در قد و قامت حل آن نیستند و چنین ایدههایی را درک نمیکنند و اگر از آنان بپرسید چه فهمی از ارزشهای دینی و ایرانی دارید غیر از چند شعار کلی، چیزی به شما نمیگویند.
امروز به مسئولان کشور میگویم که چند دهه است وارد دومین شکاف تمدنی شده و با ایجاد جهان پسامدرن وارد امواج جدیدی شدهایم که بسیاری از ارزشها را دود کرده و به هوا میبرد، اما بسیاری از مدیران دانشگاه این مسائل را درک نکردهاند و صرفاً به مقام و موقعیت خود میاندیشند. چنین افرادی فضای عمومی کشور را آلوده و نهاد دانشگاه را نسبت به ارزشهای انقلاب اسلامی بدبین کرده و چهرهای بسیار زشت از انقلاب ایران و نظام سیاسی کشور ارائه دادهاند؛ اینها طبقه تکنوکرات و بوروکراتی هستند که با هر قدرتی سازگارند، چراکه فقط به منافع خود میاندیشند و فرهنگ، دانشگاه و منافع ملی را قربانی منافع فردی خود میکنند.
این افراد منافقان جدیدی هستند که منافع ملی را به راحتی قربانی و به کشور خیانت میکنند، آن هم در شرایطی که زیر بار شدیدترین فشارهای نظام سلطه هستیم. بسیاری از این افراد مدرک درستی ندارند و رساله به درد بخوری ننوشتهاند و ما سرنوشت انقلاب را به افرادی سپردهایم که هیچ نسبتی با دانشگاه و حیات فرهنگی کشور ندارند و یکی از نمونههای آن دانشگاه آزاد است که تبدیل به سازمانی برای صدور مدرک و رسالههایی بیمحتوا شده است. ترم گذشته دویست دانشجو داشتم که بالغ بر ۱۸۰ نفر از آنها در امتحانات تقلب کردند. لذا مسئولان باید درک کنند که بین نسل جدید با ارزشهای انسانی و اخلاقی فاصله افتاده و نهیلیسم در میان آنها رواج یافته است.
نیازمند افزایش همدلی هستیم
امروزه تحصیلات هم تبدیل به امری اشرافی شده و بسیاری از خانوادهها توان فرستادن فرزندان خود به دانشگاهها را ندارند، در حالی که بسیاری از مسئولان فرهنگی به این موضوع نمیاندیشند و در قد و قامت آن هم نیست. در چنین فضای تاریخی که به شدت نیازمند همدلی و ایجاد افقهای نو برای نسل جدید هستیم، مدیریت دانشگاهها را به افرادی واگذار کردهایم که صرفاً به فکر منافع فردی و حقوق چند ده میلیونی هستند.
بنده از همه مسئولان کشور و نیروهایی که حقیقتاً به انقلاب و ارزشها وفادارند و احساس تعهد به خون شهدا و جانبازانی میکنند، که هست و نیست خود را فدای انقلاب کردند، میخواهم که دست در دست نیروهای اصیلی بگذارند که به فکر منافع و امنیت ملی هستند. امروز ما با خطری مواجه هستیم که امنیت ملی ما را تهدید میکند. به نظرم این قشر تکنوکرات و بوروکراتِ منافقی که دست در دست خوارج، وضعیت جامعه را سیاه کردهاند باید به جامعه معرفی شود و دانشگاه به دست صاحبان اصلی آن یعنی افرادی که مرجعیت علمی دارند اداره شود تا زمینههایی را فراهم کنیم که از این بحران تاریخی عبور کنیم وگرنه با بحرانهای شدیدتری مواجه خواهیم بود.
رابطه ما با غرب و مسئله برجام به این زودیها حل نمیشود. لذا فقط در پرتو وفاق ملی میتوانیم این مسیر طولانی را طی کنیم و باید همه نیروها را به گفتمان انقلاب بازگردانیم. بدین ترتیب باید فضای عمومی کشور را تغییر دهیم اما افراد مذکور عامل بسیار مهمی برای تیره کردن وضعیت جامعه ما هستند و باید با آنها مقابله کنیم.