خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

فیرحی ایده «پست سکولاریسم» را دنبال می‌کرد

احمدرضا یزدانی مقدم تبیین کرد:

احمدرضا یزدانی مقدم، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی از شخصیت مرحوم فیرحی تجلیل کرد و گفت: اندیشه او این بود که می‌‏خواست راهی را با عنوان «پست‌ سکولاریسم» پیدا کند و مبتنی بر مطالعاتی که در ۲۴ کشور دموکراتیک در دنیا انجام شده معتقد بود که ۲۰ کشور از راه دینداری و با دین به دموکراسی رسیده بودند.

به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجت‌الاسلام والمسلمین احمدرضا یزدانی مقدم، استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در مراسم نکوداشت حجت‌الاسلام داود فیرحی، استاد فقید علوم سیاسی دانشگاه تهران، گفت: مولا علی(ع) فرمایشی در رابطه با پیامبر دارد که می‏‌فرماید پیامبر(ص) چنان بود که اصحاب آن حضرت فکر می‌‏کردند محبوب‏‌ترین شخص نزد ایشان هستند. من همین حالت را در دکتر فیرحی دیدم و اصلاً کسی را نمی‏‌شناسم که بگوید من دوست صمیمی فیرحی نبودم یا او دوست صمیمی من نبود. همه خود را جزء خصیصین فیرحی می‌‏دانند و ایشان چنین ویژگی‌ای‏ داشت.

یزدانی‌مقدم با اشاره به پروژه سیاسی فیرحی، گفت: از ایشان شنیدم و دوستان دیگر هم بارها شنیدند که وقتی درباره سفرهای خود سخن می‏‌گفتند، می‏‌دیدید که با سفر به آمریکا و اروپا چه خدماتی به اسلام، جمهوری اسلامی و سیاست خارجی آن کرده است و این مخصوص دوره‌ای خاص نیست، بلکه حتی در دوره ریاست‌جمهوری احمدی‌‏نژاد نیز چنین خدماتی را به جمهوری اسلامی ارائه کرد. او با شخصیت‏‌های مهم علمی و کشوری مراوده فکری داشت و در خدمت نظام جمهوری اسلامی و نیز همراه و دلسوز آن بود.

اخلاق نیک در برخورد با مخالفان سیاسی
یزدانی مقدم ادامه داد: انسان فکر می‏‌کند که فیرحی مصداق روایت «کن کالمطر» است که می‏‌فرماید مانند باران باش که بر همه می‌‏بارد. درباره ویژگی اخلاقی ایشان هم باید دانست که یک بار سخن نادرستی از ایشان درباره افراد نشنیدم. حتی ما لیستی شامل حدود چهل نفر از اساتید را تهیه کردیم که در رابطه با فیرحی صحبت کنند، ولی یکی از دوستان، یکی از اسامی را به من نشان داد و پرسید که می‌‏دانی ایشان راجع به دکتر فیرحی، فلان دیدگاه را داشت؟ در حالی که من می‌‏دانسم که چه سخنان تندتری درباره آقای فیرحی می‌‏گفت، گفتم این‏ها چیزهایی است که من می‌‏دانم، ولی فیرحی بیشتر از من می‌‏دانست که این شخص چه چیزهایی علیه ایشان می‏‌گوید، ولی به یاد دارم که دست این شخص را گرفت و دست در دست ایشان حرکت می‏‌کرد و وقتی با اعتراض ما مواجه شد، گفتند که ما باید همه را جذب کنیم و نگه داریم.

وی اظهار کرد: روزی شخصی از ایشان درباره بعضی افراد خارج یا داخل پرسید، ایشان پاسخ داد که من نیز متوجه می‏‌شوم که این‏ها متخصص این دانش‏ها نیستند، اما باید زمینه‌‏ای برای گفت‌وگو و جذبشان فراهم کنیم. گویا فیرحی در صحنه سیاست کشور کار چند نهاد را هم‏زمان انجام می‏‌داد و به سهم خودش در تقریب گرایش‌‏ها و افراد مختلف نقش داشت و مطالبی را با جزئیات تعریف می‏‌کرد که در درگیری یا برخوردهای خاص چگونه با مدیریت خود آنها را برطرف کرد و باعث ایجاد یگانگی در بین افراد شد.

ایده پست‌سکولاریسم
یزدانی مقدم با بیان این‏که اندیشه فیرحی این بود که می‌‏خواست راهی را با عنوان «پُست سکولاریسم» پیدا کند، اظهار کرد: ایشان این ایده را داشت که آیا در دنیا کسانی که به دموکراسی رسیدند، واقعاً از بی‌دینی به دموکراسی رسیدند یا با دین؟ مبتنی بر مطالعاتی که در ۲۴ کشور دموکراتیک در دنیا انجام شده و ایشان مطالبش را در اختیار همه ما قرار داده بود، مشخص شده است که ۲۰ کشور از راه دینداری و با دین به دموکراسی رسیده بودند. فیرحی نمونه‌‏هایی را بر می‌‏شمرد که در این کشورها هنوز دین، حاکم و به طور رسمی برقرار است و نهادهای حکومتی ارتباط نزدیکی با دین دارند و از دموکراسی هم برخوردارند، اما دین هیچ صدمه‏‌ای به دموکراسی نزده، بلکه دینداری‏‌شان برای دموکراسی‏‌شان نیز مفید بوده و این ایده فیرحی است و کارهای مختلفشان در راستای پست‌سکولاریسم بود.

استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: ایشان به ویژه در اواخر عمر به عللی به فقه سیاسی و اینکه حکومت وقف عام است بیشتر توجه کرد؛ یعنی مال هیچ کس نیست، بلکه به همه تعلق دارد. روزی با فیرحی صحبت شد که اگر حکومت ولایت فقیه باشد، این اندیشه چطور با اندیشه‌‏ای که حکومت را مختصّ فقیه می‏‌داند، سازش دارد؟ پاسخ ایشان این بود که آقای نائینی، حکومت را برای پیامبر و امام معصوم نیز نمی‌‏داند و حکومت را به «ولایتیه» و «وصفیه» و «استبدادیه» تقسیم می‏‌کند. حکومت ولایتیه به مردم و حکومت استبدادیه به عده خاصی تعلق دارد.

نظر مرحوم نائینی درباره حکومت
وی گفت: ایشان در پاسخ به این پرسش که اگر حکومت مال مردم است، بنابر عقیده شیعیان، پیامبر و امام معصوم چه‌کاره‌‏ هستند؟ می‏‌گفت که این از تعبیرات آقای نائینی است که پیغمبر و امام معصوم از آن جهت که قوه عصمت دارند و استبداد نمی‏‌ورزند، برای این‏که حکومت را به دست بگیرند، متعیّن هستند نه این‏که حکومت برای پیامبر و امام معصوم باشد؛ درست مانند وقف که مال همه است و متولی وقف هم دارد، اما وجود آن موجب نمی‏‌شود که موقوفه را متعلق به متولی بدانید. مرحوم نائینی می‏‌گوید که ما تعلق حکومت به همه را از آیات قرآن هم استفاده می‏‌کنیم و حتی فرعون هم حکومت را از آنِ همه می‏‌دانست نه فقط از آنِ خودش و این در تفسیر قابل ملاحظه است و به داستان ملکه سبأ هم استناد می‏‌کند که حکومت را مال مردم و شورایی می‏‌دانستند نه از آنِ خودشان و معتقد بودند که حکومت باید با مشورت عمومی اداره شود.

یزدانی مقدم تصریح کرد: بنابراین اگر حکومت چنین وضعیتی دارد که ملک مطلق کسی نیست، چه پیامبر و امام معصوم هم حضور داشته باشد، چطور باید آن را اداره کرد؟ مرحوم نائینی در رابطه با زمان پیامبر و امام معصوم هم معتقد بودند که حکومت باید با شورا اداره شود. الان که دست ما از دامان امام زمان(ع) کوتاه است و در دوران غیبت به سر می‏‌بریم، تکلیفمان در نبود قوه عصمت چیست؟ باید حاکم، سلطان یا کسی را انتخاب کنیم که متولی وقف شود و کشور را اداره کند و از آنجا که این شخص قوه عصمت ندارد، باید یک قانون اساسی بنویسیم که او را کنترل و نیز اجازه نداشته باشد که از قانون اساسی تخطی کند. از سوی دیگر باید مجلسی را تشکیل دهیم که بر کارهای حاکم غیر معصوم نظارت کند تا به وسیله قانون اساسی و مجلس، خلأ وجود قوه عصمت را تا حدّ ممکن پر کنیم. البته پذیرش این اندیشه نتایج بسیار سنگینی برای همه حکومت‏‌ها چه ولایت فقیه، چه حکومت شاهنشاهی و چه حکومت جمهوری خواهد داشت و یک فلسفه سیاسی به شمار می‌‏رود. این فقه سیاسی مورد توجه ایشان بود و به تعبیر نائینی بسیار علاقه‏‌مند شده بود و بر این باور بود که حتی در زمان امام معصوم نیز چنین راه ‏حلی وجود دارد.

همه مخالفان نائینی طرفدار ولایت فقیه نبودند
استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: آن بزرگواری که در مقابل نائینی قرار داشت، فرمودند که در زمان پیامبر و خلفای ایشان(ع) علم، نبوت و سلطنت یک جا جمع شده بود تا بر اثر حوادثی که رخ داد دوپاره شد و در این میان، علم و نبوت به علما رسید و سلطنت به پادشاهان و اکنون عدالت این است که این دو قوه را تقویت کنند و هر کس غیر از این بگوید و بخواهد قانون وضع کند – عالم باشد یا جاهل- مرتد خواهد بود و احکام اربعه ارتداد بر او جاری است. ابتدا، انتها و لوازم فرمایش این بزرگوار هم مشخص است. این‏ها چهره‌‏هایی بودند که در مقابل نائینی قرار داشتند و چنین نبود که آنان طرفدار مثلاً ولایت فقیه باشند، بلکه اظهار می‌‏کردند مسئله سلطنت از علم و نبوت جدا شده و کسی که قصد قانون‏گذاری داشته باشد، حتی اگر آخوند خراسانی باشد، مرتد است و ما احکام ارتداد را بر او جاری خواهیم کرد.

یزدانی مقدم گفت: روش‌‏شناسی فیرحی یک منطق درونی وبیرونی دارد. منطق درونی آن این است که بنابر متونی که به دست ما رسیده، اندیشمندان و فیلسوفان به این نتیجه رسیده‏‌اند که در جهان اسلام، کار را به فقه سیاسی واگذار کنند و فیلسوف به کناری برود و کار را به دست فقیه بسپارد. منطق درونی فرمایش‏‌های ایشان است. من برخلاف برخی از دوستان که گمان می‏‌کنند باید از منطق درونی فیرحی استغفار کنیم، این منطق را به چند گونه تقویت و همراهی می‏‌کنم. فیرحی حرف جدیدی نزده؛ زیرا در روایات ما آمده است: «الناس بأمراءهم اشبه من آباءهم» و علامه طباطبایی می‏‌فرماید که رفتار، زندگی و نحوه تمدن و اقتصاد ما در اخلاق ما مؤثر است و در اعتقادات ما نیز تأثیر دارد و این جمله مشهور علامه است که می‌‏فرماید ما اعتقادات و احکام فردی و اجتماعی داریم و فساد در امت اسلامی از احکام اجتماعی آغاز می‏‌شود. وقتی که در اجتماع فساد پدید آید، جامعه دوقطبی می‌شود و بی‌عدالتی رخ می‌دهد و عدالت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی رخ برخواهد بست و از آن پس مردم وظایف فردی خود را نیز انجام نمی‏‌دهند و از نماز و عبادت روی ‏گردان می‌‏شوند. این پیامدها به اینجا ختم نمی‏‌شود، بلکه اعتقادات مردم نیز دستخوش فساد می‏‌شود و توحید، نبوت و باورهایشان به آخرت نیز رو به ویرانی می‌نهد. پس این سخن فیرحی درست و با روایات و فرمایش‌‏های بزرگان منطبق است.

منبع ایکنا
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.