پیرملکی گفت: در دوره مدرنیته اقتدار قانونی دین روی کسب و کار از بین رفته و اکثر دولت ها به لحاظ قانونی دینی نبوده و سکولاریسم حاکم است بنابراین دین غیر مستقیم برکسبوکار تأثیر می گذارد.
به گزارش خبرنگار ردنا (ادیان نیوز)، پویا پیرملکی، دبیر علمی وبینارهای بین المللی هدهد یکشنبه هفتم آذرماه، سومین نشست تاثیر ادیان بر تصمیمگیری اخلاقی که از سوی پژوهشکده مطالعات اسلامی دانشگاه فردوسی و با همکاری دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد، با اشاره به نوسان بین دو نگاه مؤمنانه و غیر مؤمنانه اظهار کرد: ما در بیان مطالب مورد بحث مبنا را بر نگاه غیر مؤمنانه می گذاریم.
وی به تعریف نهاد دینی پرداخت و افزود: نهاد دینی از مهم ترین ابعاد دین است و نهادهای اصلی تمدن غرب شامل اقتصاد، سرمایه گذاری، دولت بوروکراتیک، دموکراسی خانواده هسته ای و دین مسیحیت هستند و ترکیبی از منطق ها و ارزش ها متضاد این پنج نهاد فوق، رفتارهای اجتماعی افراد و سازمان ها را شکل می دهند.
استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: تورتئون در سال ۲۰۱۲ تئوری نهادی فریدلند را توسعه داد و در این راستا بیان کرد که خانواده، دین، بازار، جامعه، دولت، شرکت ها و حرفه ها هر کدام دارای هویت، عقلانیت نمادها و اصول متفاوتی هستند و از زبان متفاوتی استفاده می کنند.
پیرملکی با طرح این سوال که نهادها چگونه بر شکل گیری شناخت و رفتار افراد و سازمان ها تأثیر می گذارد؟ عنوان کرد: سه مؤلفه اصلی هر نهاد شامل بعد شناختی، بعد هنجاری و تنظیم گری رفتاری، قانونی هستند.
وی لایه شناختی را عمیق، بعد هنجاری را میانه و بعد تنظیم گری را سطحی تر عنوان و خاطرنشان کرد: نهاد دین از طریق چارچوب شناختی به افراد می دهد و افراد چارچوب شناختی شان از طریق دین شکل می گیرد.
پیرملکی بیان کرد: بعد هنجاری دین، خوب و بد را به افراد ارائه می دهد و تحقیقات تجربی نشان می دهد که افراد تجربیات اخلاقی را از دین می گیرند و این دین بر رفتار آنها تاثیر می گذارد.
وی با بیان اینکه چگونگی تأثیر نهاد دین بر رفتارهای اخلاقی در کسبوکار در سه سطح «تئوری سکولاریسم در سطح اجتماعی»، «مفهوم پیچیدگی نهادی» و «تئوری مرزهای نمادین» بررسی می شود، خاطرنشان کرد: در تئوری سکولاریسم نشان می دهد از زمانی که دنیای مدرن به وجود آمد و از حالت سنتی خارج شد، به تدریج نهادهایی غیر از نهاد دین وابستگی به دین را از دست دادند و دین تنها بر عرصه فردی تاثیر گذار است.
پیرملکی به مفهوم پیچیدگی اشاره و بیان کرد: در این مفهوم به یک طیف اشاره می کند و می گوید یک سوی طیف اعلام می کند که نهادهای مختلف چون منطق متفاوتی دارند، این منطق ها را نمی شود با هم جمع کرد و متفاوت هستند و طرف دیگر طیف می گوید می شود که منطق های متفاوت را با هم جمع کرد و در این مفهوم می شود نظام دینی اخلاقی را در کسب و کار بیاوریم.
وی با بیان اینکه در مؤلفه تئوری مرزهای نمادین نیز در یک طرف طیف می گوید نهادهای مختلف به هم وابسته هستند و دین و کسب و کار هرکدام برای بقای خود به نهادی دیگر نیاز دارند، گفت: طرف دیگر این طیف می گوید مرز قوی این دو نهاد دینی و کسب و کار وجود دارد و هیچ نیازی به هم ندارند؛ یعنی دین و کسب و کار هرکدام قوی هستند و به هم نیاز ندارند.
استاد دانشگاه در رابطه با تمایز نهادی بین دین و کسب و کار اظهار کرد: در اینجا دین هیچ اقتدار اخلاقی بر کسب و کار ندارد و مرز نمادین قوی بین این دو وجود دارد، به گونه ای که امکان گفت و گو و تأثیر متقابل بین آنها نیست و مطالعه تاثیر دین در حوزه مدیریت و کسب و کار بی معنی خواهد بود.
وی در زمینه تلفیق نهادها خاطرنشان کرد: در اینجا به لحاظ نمادین مرز بین هر دو نهاد دین و کسب و کار محو شده است، بدین معنی که منافع مشترک و منابع حیاتی مورد نیاز خود را از یکدیگر تأمین می کنند و کنشگران اجتماعی نیز تمایل و توانایی اعمال اقتدار اخلاقی دین بر کسب و کار دارند.
همکاری نهاد دین و کسبوکار
پیرملکی در رابطه با همکاری بین دین و کسب و کار اظهارکرد: در اینجا با اینکه مرز نمادین بین دین و کسب و کار برداشته شده اما این موضوع به اعمال نفوذ و اقتدار اخلاقی دینی بر کسب و کار منجر می شود.
وی با بیان اینکه نهاد دین داور اخلاقی نهاد کسب و کار است، گفت: مرز نمادین قوی بین دو نهاد برقرار است و کاملا متمایز هستند به این معنا که دو نهاد نیازی به یکدیگر ندارند و منابع حیاتی مورد نیازشان را از یکدیگر تامین نمی کنند اما با این حال اقتدار اخلاقی دین بر کسب و کار اعمال می شود.
پیرملکی بیان کرد: طبق شواهد تجربی حالت سکولاریسم رد می شود و در حالت تلفیق دو نهاد دین و کسبوکار این حالت را نشان می دهد که نهادهای دینی منابع مالی خود را از نهاد کسبوکار یا نهاد دولت تامین می کنند و نهاد کسب و کار و دولت به لحاظ مالی به دین کمک می کنند و نهاد دین نیز به دولت مشروعیت می دهد.
وی اظهار کرد: در این نوع نگاه اگر نفر سومی این موضوع را بررسی کند وضعیت را مشکوک ارزیابی می کند، یعنی دولت در اینجا نظام اخلاقی دینی را قبول می کند تا مشروعیت را از دین بگیرد و علت پذیرش دین در اینجا ذاتی نیست بلکه یک نوع معامله است.
پیرملکی با بیان اینکه در روش دیگر که نهاد کسبوکار ارزش های اخلاقی دینی را می گیرد و در حوزه کسب و کار استفاده می کند و اما فرقش این است که این دو به هم نیاز ندارند و از هم مستقل هستند در این حالت اگر دولت و یا نهاد کسب و کار چارچوب اخلاقی از دین بگیرد، نفر سومی که بررسی کند نگاه سوء زنی به او دست نخواهد داد.
مدرنیته، اقتدار قانونی دین در کسبوکار را از بین بُرد
وی با اشاره به اینکه تحقیقات زیادی از کشورهای مختلف در زمینه تأثیر نهاد دین و رفتارهای اخلاقی در سازمان ها انجام شده است، گفت: بررسی این تحقیقات نشان می دهد که نهاد دین بر کسب و کار تأثیر می گذارد و هنجار های دینی رفتارهای سازمانی را به لحاظ اخلاقی تحت تاثیر قرار می دهد.
پیرملکی بیان کرد: شواهد واقعی و تجربی در کشور های مختلف نشان می دهد هنجارهای دینی تأثیر مثبت بر رفتارهای سازمانی دارند و رفتارسازمان ها در مناطقی که دینداری بیشتر است اخلاقی تر هستند.
وی با بیان اینکه در دوره مدرنیته نیز اقتدار قانونی دین روی کسب و کار از بین رفت و اکثر دولت ها به لحاظ قانونی دینی نیستند و سکولاریسم حاکم است، یادآور شد: شواهد تجربی نشان می دهد دین از طریق غیر مستقیم از طریق هنجارها تاثیر می گذارد و تئوری سکولاریسم در حالت کلی رد می شود.