متن سخنان بابک عالیخانی، عضو هیئت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران در نشست «شاهنامه و حکمت فهلوی» که به همت مؤسسه حکمت و فلسفه ایران و به صورت مجازی برگزار شد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، سهروردی حکمت ایرانیان قدیم را با دو عنوان نامیده است؛ یکی با عنوان حکمت خسروانی و یکی با اصطلاح حکمت فهلوی. سهروردی در «حکمهالاشراق»، عباراتی مانند «الفهلویه» و مواردی از این دست را دارد و در بحث صادر اول میگوید: بعض الفهلویه میگویند که صادر اول، بهمن نام دارد که از نظر مطالعات اوستایی بسیار مهم است که بعضی از آنها این اندیشه را دارند و گویا شیخ اشراق میدانسته که یک طرز تفکر دیگری هم هست که بهمن را صادر دوم میداند. اینکه گفته میشود این فلسفه مبتنی بر شهود و بینشهای عمیق است سخن درستی است و وقتی میگویند حکمت فهلوی را احیا کرده، عین واقعیت است و او در ادعای خودش که «احیینا حکمتهم الشریفه النوریه»؛ یعنی حکمت شریف نوری فارس قدیم را احیا کردیم صادق است.
یکسانی حکمت فهلوی و حکمت خسروانی در آثار سهروردی
نکته دیگر اینکه میبینیم تعبیر فهلویون در منظومه سبزواری هم مطرح میشود که از «مطارحات» و «حکمهالاشراق» اقتباس کرده است. اما یک بحث هم این است که حکمت فهلوی یا خسروانی تفاوتی دارند یا خیر. اینکه شیخ اشراق این دو را با تمایز به کار میبرد یا خیر، جای این سؤال را به وجود میآورد که آیا تمایزی مطرح هست یا نیست. در حقیقت، وقتی آثار شیخ اشراق را میبینیم، اینطور است که اینها را به صورت مترادف به کار میبرد؛ مثلا در وهله نخست انسان ممکن است فکر کند تعبیر خسروانی را در فرهنگ سیاسی در نظر میگیرد؛ چون اشاره به کیخسرو دارد اما اینچنین نیست و ایشان گاهی تعبیر فهلویون را به کار میبرد و گاهی از حکمت خسروانی استفاده میکند.
نکته دیگر اینکه، حکمت به خودی خود رنگی ندارد و مانند شجره مبارکه زیتونه است که شرقی و غربی نیست اما وقتی از عرش به زمین میآید رنگ پیدا میکند و میگوییم حکمت چین یا هندو یا فهلوی یا مسیحی و … . شیخ اشراق نیز به نظرش آمده که حکمت فهلوی خویشاوند حکمت افلاطونی و فیثاغوری است؛ بنابراین حکمت خسروانی و فهلوی یکسان است و هر دو مقتبس از آثار شیخ هستند. ایشان در «کلمه التصوف» میگوید: ما حکمت والا و نوری ایرانیان باستان را احیا کردیم و این کار را در کتاب «حکمه الاشراق» انجام داده است. همچنین با مراجعه به تعلیقات ملاصدرا و شروحی که بر «حکمه الاشراق» نوشته شده میتوانیم به مقاصد سهروردی پی ببریم.
نکته دیگر اینکه، از سال گذشته گفتوگویی تحت عنوان سهروردی و احیای حکمت فهلوی مطرح شد و مجموعه مقالات آن سمینار نیز اکنون آماده است و حتی مراحل چاپ آن انجام شده و تقریباً نزدیک به انتشار است. نویسندگان مختلفی نیز در رشتههای گوناگون اعم از رشته منطق تا رشته فولکلور تا تخصصهای دیگر مقالاتی ارائه کردهاند؛ بنابراین به صورت بینارشتهای کار شد و کتابی با یک دیباچه مبسوط که در مورد آن مقالات صحبت شده، منتشر خواهد شد.
ظرفیت حکمت فهلوی در فهم حوزههای مختلف
حکمت فهلوی را در حوزههای مختلفی میتوان یافت و محققان میتوانند تحقیق کنند که فرهنگ معنوی مردم ایران را در ابعاد مختلف از پرده ابهام بیرون آورند و بدون این تحقیقات به انجماد و بنبست میرسیم و باید این مرحله را آغاز کنیم. فولکلور ایران و حکمت فهلوی یکی از موضوعاتی است که میشود در مورد آن بحث کرد. در مورد فولکلور ایران، مطلب بسیار زیاد است و داستانهای بسیاری در ولایتهای مختلف مطرح است. وقتی اینها بررسی شود، یک گنج قیمتی است. از دید حکمت فهلوی اینها بسیار اهمیت دارد و کسانی که آشنا نباشند، به اهمیت آن نیز نمیتواند پی ببرند.
ما باید حرکتی داشته باشیم تا فولکلور را ثبت کنیم و این کار تا حدودی انجام شده است و در زمان ما هم افراد مهمی وجود دارند که این کار را کردهاند، اما لازم است که روی حاصل کار آنها در عالم فلسفه و فکر تأمل شود، و الا گردآوری و ثبت، مرحله اول کار است. غیر از آن، حکمت فهلوی و هنرها و صنایع دستی را میتوانیم مطرح کنیم که درست حق این موضوع ادا نمیشود و شاید مثلاً در مناسبات سیاسی و … یک قالیچهای را به سفیری هدیه میکنند اما دو طرف غافل از رمز موجود در قالیچه هستند؛ مثلاً رنگ سرخ قالی، رنگ سرخ خون سیاوش است و این ریشه در شاهنامه و کتابهای پهلوی در مورد سیاوش دارد. اما آیا ما اینها را میدانیم؟
اهمیت فهلوی با هنرها و صنایع دستی
نسبت حکمت فهلوی و هنرها و صنایع سنتی ایران خود یک کار علمی است و با این کار میتوان معنای هنرهای ایرانی را احیا کرد. امروزه هم هنرهای ما بسیار چشمنواز است، حال تصور کنید که معنای آن هم فهمیده شود. شما دیدهاید که مثلاً مسجد شیخ لطفالله برای گردشگران بسیار جذاب است و این در حالی است که توریست و آن راوی، چیزی از اصل مطلب نمیدانند و مطالب کاذبی میگویند اما کافی است که ما معنای محراب و نقش محراب و اسماءالله بر روی گنبد آن مسجد را تبیین کنیم و نه مسائل کاذب که مثلاً گفته شود در این محراب یک طاوس نهفته است و باید دقت کرد تا آن را دید. اصلاً نیازی به این بحثها نیست اما شرطش این است که در تحقیقات وارد شویم.
شما میتوانید طرح قالی و سازههای معماری را بر اساس این حکمت توضیح دهید؛ برای نمونه مقرنس بسیار چشمگیر است و باید در طبیعیات قدیم کار کرده باشید و بدانید که فلک چطور است تا به حکمت این مقرنسها پی ببرید. معنایش در اشراق اینطور میشود که شیخ اشراق میگوید: اشراقات انوار قاهره موجب میشود که افلاک به شوق آیند و حرکت کنند و حرکت آنها موجب نزول برکات به زمینیها میشود. حال حکمت مقرنس را نیز باید از همین سخن شیخ اشراق فهمید. از اینرو باید توجه کنیم که طبیعیات قدیم امروز هم کارکرد دارد. به این سادگی نمیتوان اینها را کنار گذاشت و بسیاری از اساتید فلسفه نیز چنین روشی نداشتند که کتابهای قدیم را از بین ببرند؛ مثلا ما علامه حسنزاده آملی یا سعادت مصطفوی را داشتیم که به تمام این کتابهای قدیم توجه داشتند. پس یک زمینه کار هم همین مسئله است و میشود بحث کرد که هنرها و صنایع ما از دید حکمت فهلوی چطور است و این حکمت میتواند راز و رمز بسیاری از چیزها مانند معماری را روشن کند.
مسئله دیگر حکمت فهلوی و اجتماعیات و سیاسیات است؛ مثلاً اینکه بررسی کنیم و ببینیم آیا سهروردی در سیاست بحثی دارد یا خیر که برای فهم آن باید جهانبینی عمیقی نسبت به سهروردی پیدا کنیم. میتوانیم از این دو زمینه و حکمت فهلوی مباحثات گستردهای داشته باشیم و از کارشناسان بخواهیم که در این زمینه بحث کنند و منبع نظری الهامبخش ما که میتواند به مطالعات ما روح ببخشد عبارت از «حکمه الاشراق» است که باید به صورت قوی ارائه شود و نه به صورتی که در حال حاضر ارائه میشود.
زمینه دیگر برای کار مطالعاتی، نسبت حکمت فهلوی و مطالعات ایرانشناسی است. حکمت فهلوی بر بسیاری از نظریهپردازیهای شتابزده و مبتنی بر نداشتن دانش کافی، خط بطلان میکشد. همچنین یکی دیگر از زمینهها نسبت بین حکمت فهلوی و عرفان است. رشتهای پیوندی در میان حکمت فهلوی و عرفانی ما وجود دارد و سهروردی در این زمینه صحبت کرده است اما شرط فهمش بها دادن به مطالعه منابع اوستایی و … است. ما اطلاعی نداریم و منبع ما دید مستشرقین شده است اما این چیزی که به ما ارائه میکنند فرهنگ ما نیست و ما باید خودمان فعالیت کنیم.
زمینه مطالعاتی دیگر نیز عبارت از تطبیق بین حکمت صدرایی و حکمت فهلوی است. به عبارت دیگر میتوان حکمت فهلوی را با سایر شاخههای حکمت در اسلام به بحث گذاشت؛ بنابراین زمینهها تحقیقاتی بسیار متعدد است و برای همه اینها جای کار زیادی وجود دارد تا حرکت کنیم و توجه کنید که اگر در این مسیر گام بردایم، نتایج روحبخشی هم حاصل خواهد شد.