بخشی از یادداشتِ آنیکا اشمدینگ در مجموعه مقالات «اسلام، سیاست و آینده افغانستان» که توسط «مرکز دین، صلح و امور جهانی برکلی وابسته به دانشگاه جورج تاون»، در سوم نوامبر ۲۰۲۱ منتشر شده است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، رویارویی بین مقامات طالبان و جوامع صوفی در دهه ۱۹۹۰ میتواند بینشهایی را در مورد برخی از مذاکرات پیچیده آینده ارائه دهد.
جوامع صوفی در طیفی مورد مناقشه از گروههای مختلف وجود دارند، از فقیر تا ثروتمند، از عملگرا تا عالم، از بیتفاوت -نسبت به دولت- تا مخالف یا همسو با دولت. همانطور که جایگاه اجتماعی آنها متفاوت است، تجربه آنها در رژیم سابق طالبان نیز متفاوت است.
پیشینه تحصیلی و اجتماعی نسل اول طالبان (در مقایسه با نسلهای بعدی که عمیقتر در رویکردهای سلفی غوطهور بودند) به واسطه چهارچوب آموزشی دیوبندی و سنتهای روستایی مدارس دینی آنها تحت تأثیر تصوف بود.
این زمینههای اجتماعی-فرهنگی، با گشایشی خاص نسبت به عبادات صوفیانه، در تضاد با منش مبارزان و عالمان غیر بومی طالبان بود که عمدتاً سلفی و وهابیهایی بودند که در طول دوره جهاد در دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ به افغانستان آمدند.
از اکثر صوفیها نقل شده است که مجالس ذکر و مراقبه همچنان در دولت نخست طالبان برگزار میشد، در حالی که دولت طالبان نگران نحوه برگزاری این مراسم بود و اینکه آیا با موسیقی همراه است یا خیر.