آخرین عشوه های ملکه ترور برای اربابانش

اولا: آنها سر تا پا یک فرقه تروریستی هستند که برای پیشبرد اهداف ضد انسانی خود از نام اسلام سوء استفاده می کنند همانگونه که داعش و القاعده نیز در ادعاهای شان خود را مسلمان می‌نامند.

دوما: مگر شما مدعی «تنها ره رهایی جنگ مسلحانه» و «ارتش آزادیبخش» و «یگان های داخل کشور برپا» و ……. نبوده و نیستید؟ آلترناتیو فرهنگی دیگر چیست؟ پس همه آن ادعاها پوشالی بودند و فقط برای کار تبلیغاتی و مصرف داخل فرقه ای کاربرد داشتند و بعد از سرنگونی صدام بی‌پشتوانه و یتیم شده و به صد زبان برای خوش رقصی پیش غربی ها به غلط کردن و …… خوردن افتاده اید؟

سوما: به اعتراف انبوه جدا شدگان از فرقه و خانواده هایی که در پشت درب اشرف چند سال برای یک دیدار چند ساعته منتظر مانده بودند، رجوی ها نه تنها هیچ بویی از دمکراسی و انسانیت نبرده‌اند بلکه برعکس، دیکتاتور های کوتوله ای هستند که حداکثر شقاوتی که از دست شان بر می آمد را اعمال نمودند و اگر بیشتر از این نکردند فقط و فقط به این دلیل بود که از دست شان بر نیامده است. برخی از مهمترین اعمال ضد انسانی آنها عبارتند از:

– ترور و کشتار مردم عادی و مقامات دولتی و غیر نظامی ایران

– مزدوری برای صدام دیکتاتور آن هم در شرایطی که وی به کشور ایران حمله نظامی کرده و خاک کشور را در اشغال داشت

– حمله به سربازان ایرانی از داخل خاک عراق و کشتن آنان برای تغییر تعادل قوا به سود صدام

– سکوت در قبال کشتار مردم عراق و ایران توسط صدام با سلاح های شیمیایی

– شرکت در کشتار کردها و سرکوب شیعیان برای برقرار ماندن حکومت صدام

– ایجاد سیستم فرقه ای

– ایجاد ممانعت برای اعضا جهت دسترسی به وسایل ارتباطی و وسایل ارتباط جمعی

– اجباری کردن طلاق و حرام اعلام نمودن خانواده

– جدا کردن فرزندان از مادران و پدران

– کشتن و زندانی کردن اعضای ناراضی یا تحویل آنان به نیروهای امنیتی صدام برای فرستادن به زندان مخوف ابوغریب و شکنجه و سر به نیست کردن این اعضا در آنجا

– ممانعت از انجام ملاقات توسط اعضا با خانواده های شان

– پوشش اجباری برای زنان و مردان – در تمام سال های قبل از سقوط صدام، در قرارگاه اشرف کسی حق نداشت غیر از لباس فرم نظامی لباس دیگری بپوشد حتی در هنگام استراحت شب، مگر در شرایطی خاص که رجوی ها هدفی مشخص در جهت منافع خود از آن داشتند.

– وادار کردن اعضا به انجام بیگاری و کار کشیدن های اجباری از آنها برای پر کردن وقت افراد

– ممنوع نمودن فکر کردن و مجبور کردن اعضا به اینکه آنقدر کار کنند تا شب مانند جنازه بیافتند تنها به این علت که مریم قجر می گفت اعضا اگر فکر کنند افکارشان ضد انقلابی است

– مجبور کردن افراد به پذیرش، اسلامی که رجوی مدعی آن بود و برخورد با کسانی که به دین دیگری اعتقاد داشتند و مجبور کردن این گونه افراد به تغییر اجباری دین

– اشاعه جاسوسی اعضا علیه یکدیگر با اجرای طرح موسوم به «۳۰ – ۷۰» که از سوی رجوی ابلاغ شد و بر اساس آن کلیه اعضا می بایست روزانه ۳۰ درصد انرژی خود را معطوف به کنترل خود و نوشتن گزارش در مورد خودشان و ۷۰ درصد دیگر را معطوف به کنترل دیگر اعضا و گزارش درباره آنها بنمایند

– خارج کردن رحم بیش از ۱۰۰ تن از زنان عضو فرقه به دستور رجوی ها

– و بسیاری موارد دیگر که برای طولانی نشدن مطلب از ذکر آنها می گذریم.

حال با عنایت به توضیحات بالا اگر بخواهیم کلمات را به درستی در جای خودش قرار دهیم، جمله مریم قجر خطاب به غربی ها که در ابتدای این نوشته آوردیم بهتر ترجمه می شود اگر بجای «آلترناتیور فرهنگی و ایدئولوژیک» عبارت «فرقه تروریستی»، بجای «اسلام بردبار و دمکراتیک» عبارت «مناسبات فرقه ای»، بجای «برابری زن و مرد» عبارت «طلاق اجباری و حرام بودن خانواده» را قرار دهیم و همچنین توجه به این نکته که می دانیم رجوی ها برای ایجاد ایران هراسی و برای همسویی با اربابان غربی و اسرائیلی شان و دشمنی با مردم ایران، با ریاکاری و وقاحت هر چه تمامتر ایران را متهم به «افراطی گری تحت نام اسلام» می کنند، آنگاه جمله واقعی مریم قجر چنین خواهد بود:

«برای مقابله با ایران یک فرقه تروریستی ضروری است. آلترناتیوی مبتنی بر مناسبات فرقه ای و طلاق اجباری و حرام بودن خانواده»

آرزویی که البته رجوی ها نه تنها به گور خواهند برد بلکه به زودی با اخراج خفت بار از عراق شاهد فروپاشی کامل فرقه رو به مرگشان نیز خواهند بود.

منبع: انجمن نجات مرکز مازندران