قائممقام رئیس پژوهشگاه قرآن و حدیث معتقد است: دین میتواند مسیرهایی برای تولید علم پیشنهاد دهد؛ مثلاً بگوید به جای اینکه دانشمندان در مورد سلاحهای کشتار جمعی تحقیق کنند به دنبال روشهای ایجاد صلح باشند. در واقع دین به جای موضوع، هدف را پیشنهاد میدهد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، نشست «کاربست وحی در نظریهپردازی در علوم انسانی – اسلامی» امروز دوشنبه ۲۲ آذرماه به مناسبت هفته پژوهش و با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین رضا برنجکار، قائم مقام و مشاور عالی رئیس پژوهشگاه قرآن و حدیث، برگزار شد. در ادامه متن سخنان وی را بخوانید.
قرآن و تفسیر وحی همان حدیث و روایات اهل بیت(ع) است، چراکه معتقدیم اهل بیت(ع) تفسیر وحی را بیان کردند و از خودشان چیزی بیان نمیکنند و وقتی عنوان علوم انسانی اسلامی را به کار میبریم، منظور این است که اگر جایگاهی برای کاربست وحی در علوم انسانی قائل باشیم، آنگاه میتوانیم از علوم انسانی اسلامی سخن بگوییم، وگرنه این عنوان نادرست خواهد بود و باید از علم سکولار صحبت کنیم که با وحی و دین ارتباطی ندارد. از سوی دیگر پیشفرضهایی در زمینه نقش وحی در نظریهپردازی در علوم انسانی داریم. همچنین علوم انسانی اسلامی، علومی همانند فقه هستند که احکام را از منابع دینی استنباط میکنیم و در اینجا ممکن است همین کار را در موضوعاتی همانند روانشناسی، مدیریت، حقوق و… انجام دهیم؛ مثلاً از روانشناسی اسلامی یا جامعهشناسی اسلامی سخن میگوییم.
پیشفرضهایی درباره نقش وحی در نظریهپردازی
پیشفرض دیگری وجود دارد در پاسخ به اینکه علوم تجربی از منبع حس و تجربه و علوم انسانی از وحی استنباط میشود و نسبتی میان این دو نیست که معتقد به تعامل بین علوم تجربی و انسانی است. پیشفرض دیگر که در مورد گزارههای دینی، جدی است واقعی بودن زبان دین است. حال آیا گزارههای دینی، شناختاری و واقعنما یا غیرشناختاری هستند و اگر داستانی در قرآن بیان شده برای اعلام یک دستور اخلاقی است؟ بر اساس این نظریه نمیتوانیم برای دین و وحی نقشی در نظریهپردازی قائل باشیم، چراکه اساساً نظریهپردازی برای این است که درباره عالم واقع صحبت کنیم. بنابراین باید فرض کنیم که زبان دین هم واقعی است.
پیش فرض دیگر این است که دین و علم یا وحی و علوم انسانی به تفسیر جهان واحدی میپردازند. بنابراین دارای قلمرو مشترکی هستند، اما اگر معتقد باشیم که دین در مورد آخرت صحبت میکند، در حالی که صحبت علم درباره این جهان است، قلمرو مشترکی ندارند. لذا موضوعات بحث آنها تباین دارد و در نتیجه نمیتوانند تعامل داشته باشند. پیشفرضهای دیگر این است که دین نیامده که فقط آخرت را تشریح کند، بلکه دین برای آباد کردن این جهان هم هست و درباره سیاست، اقتصاد، اجتماع و … سخن گفته است. همچنین دین هم به جنبههای فردی و هم اجتماعی توجه میکند و نیز دین و وحی میتوانند در تولید یک نظریه نقشی را ایفا کنند.
تجربه بدون تعقل ممکن نیست
تحلیل با عقل انجام میشود و ما قبول داریم که تجربه بدون تعقل ممکن نیست و حتی برای یک تجربه ساده همانند اینکه دیوار سفید است نیازمند دادههایی از حس هستیم. پس عقل به کار ما میآید، چراکه بر اساس مشاهده، سفیدی را بر دیوار حمل میکند. لذا در سادهترین تحلیل نیز عنصر عقل وجود دارد و حس بدون عقل نداریم، وگرنه به شکل گزاره در نمیآید. افلاطون به این نکته اشاره کرده است. لذا برخی عقل را به چند قسم همانند عقل محض، عقل تجربی، عقل ریاضی و عقل عرفانی تقسیم کردهاند. طبق روایات، هیچ معرفتی بدون عقل ممکن نیست. کانت میگوید که دادههای خارجی در دو مفهومِ زمان و مکان دستهبندی میشوند و بعد از اینکه وارد ذهن شدند با دوازده مفهوم همانند وجود، عرض، جوهر، امکان و امتناع دستهبندی و در نهایت به گزاره عقلی تبدیل میشوند.
اگر میخواهیم به گونهای زندگی کنیم که خداوند آن را بپسندد و حیات طیبه داشته باشیم، دین باید در زندگی نقش داشته باشد. لذا دین فقط مربوط به نماز و روزه نیست؛ مثلاً قرآن در حوزه اقتصادی گفته که رباخواری به منزله جنگ با خداست. البته به قول شهید صدر، جایی به نام «منطقه الفراغ» هم وجود دارد که باید به عقل بشری رجوع کنیم و دنبال کارِ کار شناسی باشیم؛ مثلاً برای رفع مشکلات حوزه آب این مسئله حائز اهمیت است.
برای رابطه علم با دین، دیدگاههای دیگری هم وجود دارد که یکی از ضعیفترین دیدگاهها این است که علم در حوزههای مختلف همانند پزشکی کار خود را انجام میدهد، اما دین بر اثربخشی آن نظریه علمی نه بر تولید آن نظارت میکند. ما به این دیدگاه اعتنا نمیکنیم، چراکه بحث ما در زمینه تولید نظریه و چنین دیدگاهی درباره کارکرد نظریه است. دیدگاه دیگر این است که دین میتواند موضوعاتی را برای پژوهش در علوم مختلف مطرح کند. برخی جامعهشناسی اسلامی را بدین معنا گرفتهاند که دین موضوعات اجتماعی را برای جامعهشناسان مطرح میکند و جامعهشناسان بر اساس روش خودشان آن را بررسی و نظریاتی را تولید میکنند که بدون کمک گرفتن از دین، این نظریه مطرح نمیشد.
ارائه گزارههای مبنایی از سوی دین
دیدگاه دیگر این است که دین میتواند مسیرهایی برای تولید علم پیشنهاد دهد. مثلاً دین بگوید به جای اینکه دانشمندان در مورد سلاحهای کشتار جمعی تحقیق کنند به دنبال روشهای ایجاد صلح باشند. دین به جای موضوع، هدف را پیشنهاد میدهد. دیدگاه دیگر که پوپر مطرح میکند این است که میگوید علم دو مقام شامل؛ گردآوری و اثبات دارد. در مقام گردآوری، که همان نظریهپردازی است، میتوانیم از هر جایی و از جمله دین استفاده کنیم، اما در مقام داوری که مقام اصلی علم است باید آن را به تجربه عرضه کنیم که اگر ابطال شد آن را کنار میگذاریم و اگر ابطال نشد آن را میپذیریم. البته انتقاد زیادی هم به این نظریه وارد است و برخی نظریات ابطال شدهاند، اما برخی دانشمندان هنوز آن را میپذیرند.
همچنین طبق دیدگاه دیگر، دین میتواند گزارههای مبنایی را در اختیار شما قرار دهد. در نظریهها میخواهیم علت مشکل و راه حل آن را پیدا کنیم. بنابراین دین هم توانایی دارد که به ما مبنا بدهد. مثلاً اسلام میگوید که سود بر اساس کار است. بنابراین پول به تنهایی نباید منجر به سود شود یا در حقوق برخی مبانی همانند اصل اختیار وجود دارد که آن را در قانونگذاری دخالت میدهیم. دیدگاه دیگر این است که ما وحی را نه تنها در مقام گردآوری بلکه میتوانیم در داوری هم دخالت دهیم.