تأثیرگذاری سکولاریسم مانع نتیجهبخشی گفتوگوی ادیان شده است
پروفسور «ویلیام گالویز» با بیان اینکه گفتوگوهای بین ادیان در کل اقدامی مثبت است، اظهار کرد: گفتوگوهای اسلام و مسیحیت بر عموم مردم تأثیرگذار نیستند؛ چرا که تأثیرگذاری سکولاریسم مانع نتیجهبخشبودن گفتوگوی ادیان شده است و بحثهایی که در دنیای سکولار مطرح میشوند، بیش از مباحثی که در دنیای افراد دیندار مطرح میشود، بر جوامع تأثیرگذار است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، گفتوگوهای بین ادیانی در دنیای امروز به عنوان راهی برای کاهش تنشها و درگیریهایی با محوریت مسائل مذهبی توصیه میشود. علاوه بر این، از هنر و به خصوص هنری که با محوریت مسائل دینی خلق شده به عنوان یکی از عوامل نزدیکی جوامع مختلف و متفاوت نام برده میشود.
در این میان هنر اسلامی به دلیل غنیبودن و بهرهمندی از فرهنگهای جوامع گوناگون اسلامی که پیشزمینههای تاریخی خود را داشتهاند (مانند تمدن ایرانی یا مصری) مورد توجه بسیاری از منتقدان هنری و کلکسیونرهای هنری خصوصی بوده است.
ویلیام گالویز (William Gallois) استادیار دانشگاه «اکستر» انگلیس و کارشناس تاریخ جهان اسلام با محوریت منطقه مدیترانه است. وی در حال حاضر سرپرستی گروهی از محققان را برعهده دارد که عمدتاً بر روی تاریخ فرهنگی در دنیای مدرن اسلامی کار میکنند. گالویز درباره اسلامهراسی و نقش گفتوگوی ادیان در کاهش آن سخن گفت که در ادامه میآید:
در سال های اخیر شاهد رشد اسلام هراسی در کشورهای مختلف بودهایم. برخی معتقدند این اسلام هراسی ناشی از ترس از تغییر بافت فرهنگی جوامع غربی به دلیل حضور مسلمانان در این جوامع است. این باور چقدر درست است؟
احساس من این است که این موضوع از کشوری به کشور دیگر متفاوت است، اما در همه کشورهای اروپایی تا حدی اسلامهراسی وجود دارد، زیرا (این کشورها) نمیتوانند با ایده وجود «اروپای اسلامی» کنار بیایند. این امتناع از نظر فرهنگی و تاریخی بیپایه است زیرا کشورهایی مانند آلبانی و کوزوو اروپایی و عمدتاً مسلمان هستند. این در حالی است که قبلاً در اسپانیا، پرتغال و سیسیل جمعیت مسلمانان بالا بود، اما رهبران و مردم ترجیح میدهند این واقعیتهای صریح را نادیده بگیرند. در عوض، اسلام به عنوان حضور عنصری بیگانه در حال ورود به اروپا مطرح میشود که بی معنی است، زیرا اروپا به همان اندازه یهودی و اسلامی است که مسیحی است.
برخی معتقدند نقش مسلمانان در شکلگیری تمدن بشری تا حد زیادی از سوی مورخان غربی نادیده گرفته شده است. به نظر شما این چقدر درست است؟
من فکر میکنم این نظر کاملا درست است و این به جوامع ما به شدت آسیب میزند. ناکامی مورخان و سایر محققان در تبیین نقش مسلمانان در شکلگیری تمدن بشر به این معناست که حوزههایی مانند آموزش، فرهنگ و رسانه، عمیقاً تاریخ اسلام به ویژه شیوههای درهم آمیختگی تاریخ اروپا و اسلام را درک نمیکنند.
علاوه بر تنشهای مذهبی (بین پیروان ادیان مختلف)، شاهد گسترش گفتوگوی ادیان به ویژه بین مسیحیان و مسلمانان هستیم. به نظر شما این اقدامات تا چه اندازه میتواند از دیدگاه منفی پیروان این دو دین بزرگ نسبت به یکدیگر بکاهد؟
من به گفتوگوهای بین ادیان به عنوان یک اقدام کاملا مثبت فکر میکنم، اما میتوانم این صحبت را مطرح کنم که این گفتوگوها بر عموم مردم تأثیرگذار نیستند. تعداد افرادی که در چنین فعالیتهایی شرکت میکنند، در واقع بسیار اندک است و بحثهایی که تغییر به همراه دارند، بحثهایی است که در دنیای سکولار مطرح میشوند، نه در دنیای افراد دیندار.
به نظر شما برگزاری نمایشگاههای هنری با محوریت هنر اسلامی تا چه اندازه میتواند در اصلاح نگاه به مسلمانان نقش داشته باشد؟
من قویاً معتقدم که هنر میتواند باعث تغییر دیدگاه افراد شود. به عنوان مثال، نمایشگاه حج در موزه بریتانیا را در نظر بگیرید. این نمایشگاه توسط صدها هزار نفر دیده شد و آنها نمیتوانستند چیزی جز تصویری عمیقا محترمانه و غنی از نظر فکری از اسلام داشته باشند.
با این اوصاف، هم در جهان اسلام و هم در غرب یک مسئله اساسی وجود دارد که به برداشتهای عامیانه از هویت هنر اسلامی مربوط میشود. بهعنوان مثال، بسیاری بر این باورند که بهرغم شواهد متعدد از مینیاتور، اشکال مجسمهسازی، جواهرات، فرشها و غیره، که نشان میدهد سنتهای نمادین در برخی فرهنگهای اسلامی رشد کرده، اسلام تصویرکردن اشکال انسان و حیوان را ممنوع کرده است.
به عنوان مثال، سنگال معاصر را در نظر بگیرید. کشوری تقریباً ۱۰۰درصد مسلمان است، دارای فرهنگ شگفتانگیز بوده و عمیقاً نشاط بخشی از تصویرسازی از آمادو بامبا (Ahmadu Bamba)، رهبر مذهبی سنگال و بنیانگذار طریقت مریدیه و دیگر رهبران صوفی مریدیه است. با این حال، متأسفانه، چنین فرهنگهایی در سایر بخشهای جهان اسلام به همان اندازه که در غرب ناشناخته هست، مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند.
به نظر شما تبادلات فرهنگی مسلمانان و مسیحیان در طول تاریخ چه تأثیری بر فرهنگ بشری امروزی داشته است؟
فکر می کنم فرهنگ بشر امروز عمیقاً تحت تأثیر دو مقطع کلیدی در تاریخ روابط مسلمانان و مسیحیان قرار گرفته است. اولین مقطع از سال ۹۰۰ پس از میلاد تا ۱۸۰۰ پس از میلاد است که شاهد تبادل مثبت دو سنت فرهنگی در مجموعهای از حوزهها، مانند فلسفه، علم و هنر بود.
دومین مرحله نیز از ۱۸۰۰ پس از میلاد تا به امروز یعنی از لحظه استعمار اروپاییها (و دنیای اروپایی-آمریکایی) از نظر سیاسی به دنبال تسلط بر جهان خارج از اروپا است. اهریمنسازی اسلام یکی از بخشهای زیربنایی این پروژه بود و امروزه هم هنوز آثار آن باقی مانده است.